confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== شاخصههای علم «تاریخ» == | == شاخصههای علم «تاریخ» == | ||
تبیین دامنه علم تاریخ نیازمند تعریف موضوع و شاخصههای این علم میباشد تا از این طریق حد و مرز این علم قابل تشخیص گردد. آیا مطلق هرآنچه در «گذشته» رخ داده است، داخل در تاریخ میباشد؟ آیا فقط امور مربوط به | تبیین دامنه علم تاریخ نیازمند تعریف موضوع و شاخصههای این علم میباشد تا از این طریق حد و مرز این علم قابل تشخیص گردد. آیا مطلق هرآنچه در «گذشته» رخ داده است، داخل در تاریخ میباشد؟ آیا فقط امور مربوط به [[انسان]] در علم تاریخ جای دارد و یا اینکه دانش تاریخ، همه موجودات را فرا میگیرد؟ اینها از جمله سئوالات اصلی در این زمینه میباشد. برخی محققان درصدد ارائه تعریفی جامع و مانع از «علم تاریخ» بودهاند: | ||
علم تاریخ، علم شناخت و تفسیر گذشته | علم تاریخ، علم شناخت و تفسیر گذشته انسانها در پرتو حال است که بر اساس روشها، گزینشها و تفسیرهای مورخان به دست میآید<ref>ملائیتوانی، علیرضا، مقاله «کند وکاوی در تعریف علم تاریخ و نقد یک نگاه»، نشریه تاریخ اسلام (دانشگاه باقرالعلوم)، تابستان 1384، شماره 22ص 23.</ref>. | ||
برخی دیگر از محققان به ارائه شاخصههای علم تاریخ پرداختهاند که از جمله سه متغیر «انسان»، «گذشته» و «وقایع مهم»، مؤلفههای اصلی تاریخ شمرده شده است<ref>«در این تعریف برای علم تاریخ سه متغیر در نظر گرفته شده است: انسان، گذشته و وقایع مهمه. به نظر میرسد حذف یا نادیده گرفتن هر کدام از این سه متغیر، تاریخ را از داشتن موضوع و قلمرو مشخص محروم خواهد کرد. متغیر نخست دلالت بر «انسان» دارد؛ چرا که اساسا انسان موضوع علم تاریخ است. از این رو آن جایی که انسان نباشد، تاریخ نیز وجود ندارد. موضوعی که بالاستقلال برای تاریخ مهم است، انسان است. بنابراین علم تاریخ پیرامون «انسان» در گردش است. اگر در تاریخ، کوه طور یا چاه زمزم و یا غار حراء اهمیت یافته، به دلیل وجود ردپای انسان در آن | برخی دیگر از محققان به ارائه شاخصههای علم تاریخ پرداختهاند که از جمله سه متغیر «انسان»، «گذشته» و «وقایع مهم»، مؤلفههای اصلی تاریخ شمرده شده است<ref>«در این تعریف برای علم تاریخ سه متغیر در نظر گرفته شده است: انسان، گذشته و وقایع مهمه. به نظر میرسد حذف یا نادیده گرفتن هر کدام از این سه متغیر، تاریخ را از داشتن موضوع و قلمرو مشخص محروم خواهد کرد. متغیر نخست دلالت بر «انسان» دارد؛ چرا که اساسا انسان موضوع علم تاریخ است. از این رو آن جایی که انسان نباشد، تاریخ نیز وجود ندارد. موضوعی که بالاستقلال برای تاریخ مهم است، انسان است. بنابراین علم تاریخ پیرامون «انسان» در گردش است. اگر در تاریخ، کوه طور یا چاه زمزم و یا کوه حراء|غار حراء اهمیت یافته، به دلیل وجود ردپای انسان در آن مکانها است، وگرنه آنها به خودی خود موضوع و محل توجه تاریخ نمیبودند. متغیر دوم دلالت بر «گذشته» دارد؛ چرا که اساسا قلمرو علم تاریخ محدود به زمان گذشته است یعنی در تاریخ تنها از وقایعی گفت و گو میشود که رخ داده و زمانی از آنها گذشته است. علم تاریخ به حال و به آینده تعلق ندارد، بلکه تنها شامل زمان گذشته است. اگر در این علم از زمان حال و آینده گفتوگو شود، در آن صورت به قلمرو فایده تاریخ قدم نهادهایم. به عبارت دیگر، فایده تاریخ برای زمان حال و آینده است، اما موضوعهای تاریخی تنها در زمان گذشته قابل جستجو هستند... اما متغیر سوم دلالت بر «وقایع مهمه» دارد؛ یعنی هر آن چیزی که در گذشته برای انسان و درباره انسان اتفاق افتاده است، جزو تاریخ به شمار نمیآید، بلکه تنها وقایع مهمهای که برای مورخان ارزش ثبت داشته است، جزو تاریخ است. (حسن حضرتی، «اسلام و ایران؛ بررسی تاریخی» ،مجموعه مقالات، قم، بوستان کتاب قم، (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، 1382، ص15).</ref>. | ||
این سه شاخصه در تعریف موضوع علم تاریخ از دیدگاه مرحوم شریعتی نیز وجود دارد: | این سه شاخصه در تعریف موضوع علم تاریخ از دیدگاه مرحوم [[علی شریعتی|شریعتی]] نیز وجود دارد: | ||
موضوع علم تاریخ عبارت است از: «مجموعه پدیدهها و واقعهها و روابط و فعل و انفعالات و زاد و مرگ حوادث و تکوین طبقات و طلوع و رشد و افول تمدنها و جامعهها و مجموعه همه رویدادها و پدیدههای ویژه انسان در رابطهاش با «طبیعت» و در رابطهاش با «دیگری» در زمان «گذشته»، از بینهایت دور تا حال<ref> علی شریعتی، انسان: ص251.</ref>.» | موضوع علم تاریخ عبارت است از: «مجموعه پدیدهها و واقعهها و روابط و فعل و انفعالات و زاد و مرگ حوادث و تکوین طبقات و طلوع و رشد و افول تمدنها و جامعهها و مجموعه همه رویدادها و پدیدههای ویژه انسان در رابطهاش با «طبیعت» و در رابطهاش با «دیگری» در زمان «گذشته»، از بینهایت دور تا حال<ref> علی شریعتی، انسان: ص251.</ref>.» |