۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''تجدید در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در شرع''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره پنجم میباشد که به قلم [[آیتالله تسخیری]] <ref>دبيركل سابق مجمع تقريب مذاهب اسلامی </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل زمستان سال 1384 منتشر شده است.</div> | '''تجدید در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در شرع''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره پنجم میباشد که به قلم [[آیتالله تسخیری]] <ref>دبيركل سابق مجمع تقريب مذاهب اسلامی </ref>و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل زمستان سال 1384 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده= | == چکیده == | ||
تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی امری ضرور و بدیهی است؛ زیرا واقعیتهای متغیر و حوادث نوپیدا که اکنون با چنین سرعتی در جهان امروزی شاهد آن هستیم، ما را به سمت نوسازی در اندیشه اسلامی رهنمون میسازد. نگارنده در این مقاله با تأکید بر این ضرورت، اجتهاد را ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع معرفی میکند و ایجاد فرمولهای فکری نو را که از منابع مقدس اسلامی الهام گرفته و میتواند به پرسشهای جدید برخاسته از تحولات زمانی و مکانی پاسخ دهد، مورد توجه قرار داده است و پروسه نوسازی را ناشی از عنصر انعطافپذیری اسلام دانسته، به معرفی نمودهای انعطافپذیری در شریعت میپردازد و در پایان قواعدی را که پروسه نوسازی با تجددگرایی را ضابطهمند میسازد بیان کرده و ضمن هشدار به ورود غیر متخصصان در این روند، برای تحقق و سرعت در نوسازی اندیشه اسلامی دو ساز و کار اجتهاد جمعی و همکاری و همراهی مجتهدان، و متخصصان رشتههای گوناگون علمی و حرفهای را مورد تأکید قرار میدهد. <br> | تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی امری ضرور و بدیهی است؛ زیرا واقعیتهای متغیر و حوادث نوپیدا که اکنون با چنین سرعتی در جهان امروزی شاهد آن هستیم، ما را به سمت نوسازی در اندیشه اسلامی رهنمون میسازد. نگارنده در این مقاله با تأکید بر این ضرورت، اجتهاد را ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع معرفی میکند و ایجاد فرمولهای فکری نو را که از منابع مقدس اسلامی الهام گرفته و میتواند به پرسشهای جدید برخاسته از تحولات زمانی و مکانی پاسخ دهد، مورد توجه قرار داده است و پروسه نوسازی را ناشی از عنصر انعطافپذیری اسلام دانسته، به معرفی نمودهای انعطافپذیری در شریعت میپردازد و در پایان قواعدی را که پروسه نوسازی با تجددگرایی را ضابطهمند میسازد بیان کرده و ضمن هشدار به ورود غیر متخصصان در این روند، برای تحقق و سرعت در نوسازی اندیشه اسلامی دو ساز و کار اجتهاد جمعی و همکاری و همراهی مجتهدان، و متخصصان رشتههای گوناگون علمی و حرفهای را مورد تأکید قرار میدهد. <br> | ||
کلید واژهها: تجددگرایی، انعطافپذیری، اندیشه اسلامی، اجتهاد، شریعت. <br> | کلید واژهها: تجددگرایی، انعطافپذیری، اندیشه اسلامی، اجتهاد، شریعت. <br> | ||
=تجددگرایی در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در [احکام] شرع= | == تجددگرایی در اندیشه اسلامی و انعطافپذیری در [احکام] شرع == | ||
وقتی از اهمیت تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی به قصد تجددگرایی (نوسازی) و فعالکردن عناصر ایستای آن سخن به میان میآوریم، نکته تازهای را مطرح نساخته ایم؛ چرا که درک این اهمیت از سوی اندیشهوران و متخصصان، چنان بدیهی است که به استدلال نیازی ندارد. مگر نه آن است که واقعیتهای متغیر و حوادث نوپدید و سرعت پیشرفتی که هر روز شاهد آنیم، ما را دائم و مستقیم درگیر ضرورت نوسازی در اندیشه اسلامی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که بنا بر ضرورت، دروازه بر هر فراخوان جدید یا آیین تجددگرایی بگشاییم و مجال ورودش دهیم؛ بلکه برعکس افزایش آن اهمیت، درست متناسب با افزایش نیاز به کنترل نوسازی و قانونمند ساختن آن به گونهای است که نوسازی را وسیلهای سازد تا اندیشه اسلامی همه عرصههای زندگی را در برگیرد و اجتهاد، ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع شود و در این صورت، تجددگرایی یا نوسازی، خود نه هدف بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفی است که طی آن دین به اهداف و آماجهای خود نایل میآید. <br> | وقتی از اهمیت تجدیدنظر دائم در مضمون و شکل اندیشه اسلامی به قصد تجددگرایی (نوسازی) و فعالکردن عناصر ایستای آن سخن به میان میآوریم، نکته تازهای را مطرح نساخته ایم؛ چرا که درک این اهمیت از سوی اندیشهوران و متخصصان، چنان بدیهی است که به استدلال نیازی ندارد. مگر نه آن است که واقعیتهای متغیر و حوادث نوپدید و سرعت پیشرفتی که هر روز شاهد آنیم، ما را دائم و مستقیم درگیر ضرورت نوسازی در اندیشه اسلامی میکند؛ البته این بدان معنا نیست که بنا بر ضرورت، دروازه بر هر فراخوان جدید یا آیین تجددگرایی بگشاییم و مجال ورودش دهیم؛ بلکه برعکس افزایش آن اهمیت، درست متناسب با افزایش نیاز به کنترل نوسازی و قانونمند ساختن آن به گونهای است که نوسازی را وسیلهای سازد تا اندیشه اسلامی همه عرصههای زندگی را در برگیرد و اجتهاد، ابزاری برای رام کردن واقعیتها در برابر شرع شود و در این صورت، تجددگرایی یا نوسازی، خود نه هدف بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفی است که طی آن دین به اهداف و آماجهای خود نایل میآید. <br> | ||
برآنم که برگزاری کنفرانسها و گردهماییهایی دراینباره، بیانگر پافشاری رهبران اندیشه اسلامی بر حمایت از این اندیشه در برابر امواج مستقیم و غیرمستقیم مخالفی است که انواع متنوع و گوناگونی از شعارهای پرزرق و برق یا تیره سرمیدهند؛ امری که ما را همان قدر به تداوم روند نوسازی علاقهمند میسازد که به سلامت روشها و اصالت نوسازی، حسّاسیت و پایبندی و علاقهمندی نشان میدهیم. <br> | برآنم که برگزاری کنفرانسها و گردهماییهایی دراینباره، بیانگر پافشاری رهبران اندیشه اسلامی بر حمایت از این اندیشه در برابر امواج مستقیم و غیرمستقیم مخالفی است که انواع متنوع و گوناگونی از شعارهای پرزرق و برق یا تیره سرمیدهند؛ امری که ما را همان قدر به تداوم روند نوسازی علاقهمند میسازد که به سلامت روشها و اصالت نوسازی، حسّاسیت و پایبندی و علاقهمندی نشان میدهیم. <br> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پروسه نوسازی، برخاسته از قاعده یا عنصر انعطافپذیری در اسلام است. عنصر انعطافپذیری همانی است که به اجتهاد، مشروعیت بخشیده و از آن ابزاری برای نوسازی در اندیشه اسلامی آفریده است؛ از این رو، درک روند نوسازی، با درک و فهم عنصر انعطافپذیری در شریعت اسلام و نمودها و موارد عملی آن آغاز میشود که محورهای بحث ما نیز بر همین نمودها و موارد مبتنی است. <br> | پروسه نوسازی، برخاسته از قاعده یا عنصر انعطافپذیری در اسلام است. عنصر انعطافپذیری همانی است که به اجتهاد، مشروعیت بخشیده و از آن ابزاری برای نوسازی در اندیشه اسلامی آفریده است؛ از این رو، درک روند نوسازی، با درک و فهم عنصر انعطافپذیری در شریعت اسلام و نمودها و موارد عملی آن آغاز میشود که محورهای بحث ما نیز بر همین نمودها و موارد مبتنی است. <br> | ||
=نوسازی (تجددگرایی) و انعطافپذیری= | == نوسازی (تجددگرایی) و انعطافپذیری == | ||
تمییز نوسازی در اندیشه اسلامی از یک سو و عنصر انعطافپذیری در اسلام از سوی دیگر، درآمدی بر شناخت حقایق نوسازی و در عین حال کشف نمودهای انعطافپذیری و موارد عملی آن است. این تمییز، بر دو پایه ذیل تحقق میپذیرد:<br> | تمییز نوسازی در اندیشه اسلامی از یک سو و عنصر انعطافپذیری در اسلام از سوی دیگر، درآمدی بر شناخت حقایق نوسازی و در عین حال کشف نمودهای انعطافپذیری و موارد عملی آن است. این تمییز، بر دو پایه ذیل تحقق میپذیرد:<br> | ||
* یکم. اندیشه، تصوری است که از اسلام سرچشمه گرفته و در واقع حاصل درک اندیشهور از منابع مقدس اسلامی به وسیله ابزارهای شرعی درک آنها است. این درک و فهم که اندیشهور تمام توان خود را به کار میگیرد تا محصول کار هرچه بیشتر به منظور شارع مقدس نزدیک باشد، پیوندی نیز با طبیعت برداشت خود اندیشهور از واقعیتها دارد؛ در نتیجه، اندیشه تولیدی افزون بر اثرپذیری از محیط اندیشهور و واکنش وی به عوامل اختلاف و کم و کیف این واکنشها و احاطه وی بر جنبههای گوناگون موضوع، تحت تأثیر فرهنگ اندیشهور و شناخت وی از علومی قرار دارد که با موضوع اندیشه در ارتباطند. این عوامل، در مورد هر اندیشهوری متغیر است؛ چیزی که به بروز نوعی تفاوت در محصولات فکری میانجامد؛ زیرا چنین روند استنباط یا فهم و درکی، عرصههای بشری اندیشه اسلامی و صحنههای جولان انسانی آن است؛ در نتیجه، نوسازی فکری تحت تأثیر همه این حقایق قرار میگیرد؛ چون هدفی است که اندیشهور برای نیل به آن، درک خود از اصول مقدس و واقعیتها را به کار میگیرد و اجتهاد نیز چیزی جز این نیست؛ ولی اسلام، نظام جامع و به هم پیوسته و بیانگر موارد ثابتی است که هیچگونه تجدّدی را در خود نمیپذیرد. اسلام دارای شیوههای ثابت خود در برخورد با جنبههای ثابت زندگی انسانی و در عین حال، دارای شیوههای انعطافپذیر در برخورد با جنبههای متغیر زندگی است. به عبارت دیگر، انعطافپذیری اسلام و شریعت آسان و روان آن فقط به متغیرهایی مربوط میشود که صحنه حرکت پروسه نوسازی را تشکیل میدهند.<br> | * یکم. اندیشه، تصوری است که از اسلام سرچشمه گرفته و در واقع حاصل درک اندیشهور از منابع مقدس اسلامی به وسیله ابزارهای شرعی درک آنها است. این درک و فهم که اندیشهور تمام توان خود را به کار میگیرد تا محصول کار هرچه بیشتر به منظور شارع مقدس نزدیک باشد، پیوندی نیز با طبیعت برداشت خود اندیشهور از واقعیتها دارد؛ در نتیجه، اندیشه تولیدی افزون بر اثرپذیری از محیط اندیشهور و واکنش وی به عوامل اختلاف و کم و کیف این واکنشها و احاطه وی بر جنبههای گوناگون موضوع، تحت تأثیر فرهنگ اندیشهور و شناخت وی از علومی قرار دارد که با موضوع اندیشه در ارتباطند. این عوامل، در مورد هر اندیشهوری متغیر است؛ چیزی که به بروز نوعی تفاوت در محصولات فکری میانجامد؛ زیرا چنین روند استنباط یا فهم و درکی، عرصههای بشری اندیشه اسلامی و صحنههای جولان انسانی آن است؛ در نتیجه، نوسازی فکری تحت تأثیر همه این حقایق قرار میگیرد؛ چون هدفی است که اندیشهور برای نیل به آن، درک خود از اصول مقدس و واقعیتها را به کار میگیرد و اجتهاد نیز چیزی جز این نیست؛ ولی اسلام، نظام جامع و به هم پیوسته و بیانگر موارد ثابتی است که هیچگونه تجدّدی را در خود نمیپذیرد. اسلام دارای شیوههای ثابت خود در برخورد با جنبههای ثابت زندگی انسانی و در عین حال، دارای شیوههای انعطافپذیر در برخورد با جنبههای متغیر زندگی است. به عبارت دیگر، انعطافپذیری اسلام و شریعت آسان و روان آن فقط به متغیرهایی مربوط میشود که صحنه حرکت پروسه نوسازی را تشکیل میدهند.<br> | ||
* دوم. انعطافپذیری شریعت، عرصه بازی از متغیرها را ایجاد میکند که اجتهادهای گوناگون اندیشهور و تصورات و عوامل متغیر در شخصیت و درک و فهم وی و آنچه در چارچوب آنها به تنظیم شرعی جنبههای قانونگذاری و اجرایی زندگی میپردازد، در آن دخالت میکنند. از اینجا است که میتوان نتیجه گرفت جنبه انعطافپذیر شریعت، همانی است که عرصههای تجدّد و نوسازی در اندیشه اسلامی و ابعاد آنرا مشخّص میسازد؛ ابعادی که با افزایش متغیرها و فشارها و چالشهای زمانه، گسترش بیشتری مییابد. <br> | * دوم. انعطافپذیری شریعت، عرصه بازی از متغیرها را ایجاد میکند که اجتهادهای گوناگون اندیشهور و تصورات و عوامل متغیر در شخصیت و درک و فهم وی و آنچه در چارچوب آنها به تنظیم شرعی جنبههای قانونگذاری و اجرایی زندگی میپردازد، در آن دخالت میکنند. از اینجا است که میتوان نتیجه گرفت جنبه انعطافپذیر شریعت، همانی است که عرصههای تجدّد و نوسازی در اندیشه اسلامی و ابعاد آنرا مشخّص میسازد؛ ابعادی که با افزایش متغیرها و فشارها و چالشهای زمانه، گسترش بیشتری مییابد. <br> | ||
=نمودهای انعطافپذیری در شریعت= | == نمودهای انعطافپذیری در شریعت == | ||
انعطافپذیری به معنای عقبنشینی از اصول یا وادادگی نیست که این هر دو با عقیدتی بودن اصول و واقعگرایی عملی آنها، منافات دارد؛ زیرا عقیدتی و واقعگرا بودن، باعث ثبات شالودههای عقیدتی و مفاهیم دیدگاهی و ثبات نظم و روبنایی است که برپایه آن دیدگاه مستحکم، شکل گرفته است؛ بنابراین، انعطافپذیری به معنای تاکتیک و گامبهگامی واقعگرایانهای است که فشارهای واقعیت را مورد توجه قرار میدهد و هدف از آن ژرفا بخشیدن به دیدگاه اصیل و نتیجهگیری اجرای نظام به بهترین شکل است؛ چنان که به معنای توان این نظام در برگرفتن تمام تحولات و فراز و نشیبهای زمانی و مکانی و پیچیدگیهای اجتماعی و ارائه راهحل واقعگرایانه برای آنها در چارچوب طرح کلی آن نظام است؛ بنابراین، انعطافپذیری، اتخاذ موضع موقّت و گذرایی است که برای حفظ موضع کلی، بسته به اوضاع و احوال، تغییر میکند؛ ولی عامل انعطافپذیری، عقاید را در برنمیگیرد. آنها مطلقاً ثابتند و تحت فشار واقعیتها، تغییر نمیپذیرند؛ حال آنکه فقط در قانونگذاریهای شرعی و روشهای اجرا و تبلیغ آنها جنبههای متغیر مطرح است؛ بدین سبب عنصر انعطافپذیری نیز در شکلدهی و تنظیم آنها دخیل است. <br> | انعطافپذیری به معنای عقبنشینی از اصول یا وادادگی نیست که این هر دو با عقیدتی بودن اصول و واقعگرایی عملی آنها، منافات دارد؛ زیرا عقیدتی و واقعگرا بودن، باعث ثبات شالودههای عقیدتی و مفاهیم دیدگاهی و ثبات نظم و روبنایی است که برپایه آن دیدگاه مستحکم، شکل گرفته است؛ بنابراین، انعطافپذیری به معنای تاکتیک و گامبهگامی واقعگرایانهای است که فشارهای واقعیت را مورد توجه قرار میدهد و هدف از آن ژرفا بخشیدن به دیدگاه اصیل و نتیجهگیری اجرای نظام به بهترین شکل است؛ چنان که به معنای توان این نظام در برگرفتن تمام تحولات و فراز و نشیبهای زمانی و مکانی و پیچیدگیهای اجتماعی و ارائه راهحل واقعگرایانه برای آنها در چارچوب طرح کلی آن نظام است؛ بنابراین، انعطافپذیری، اتخاذ موضع موقّت و گذرایی است که برای حفظ موضع کلی، بسته به اوضاع و احوال، تغییر میکند؛ ولی عامل انعطافپذیری، عقاید را در برنمیگیرد. آنها مطلقاً ثابتند و تحت فشار واقعیتها، تغییر نمیپذیرند؛ حال آنکه فقط در قانونگذاریهای شرعی و روشهای اجرا و تبلیغ آنها جنبههای متغیر مطرح است؛ بدین سبب عنصر انعطافپذیری نیز در شکلدهی و تنظیم آنها دخیل است. <br> | ||
رمز جاودانگی، بقا و توانایی اسلام دربرگیرندگی همه دگرگونیها و پیشرفتها و چالشها نیز در همین نکته نهفته است. مهمترین نمودهای انعطافپذیری در شریعت اسلام، به قرار ذیل است: <br> | رمز جاودانگی، بقا و توانایی اسلام دربرگیرندگی همه دگرگونیها و پیشرفتها و چالشها نیز در همین نکته نهفته است. مهمترین نمودهای انعطافپذیری در شریعت اسلام، به قرار ذیل است: <br> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اینجا ناگزیر باید به نقطه مشترک مهمی میان دو مکتب فقهی بزرگ یعنی مکتب اهل البیت(علیهمالسلام) (شیعه) و مکتب اهل سنت اشاره کنم که مربوط به اجازه مکتب اهل بیت به ولیّ امر در و استفاده از قاعدههای "مصالح مرسل" (قطع [آنچه در مورد آنها حکمی صادر نشده است] سد الذرائع بهانه) و جز آن است؛ قاعدههایی که فقه امامی اجازه استفاده از آنها را در پروسه اجتهاد، به هیچ یک از فقیهان نمیدهد. در بعد عملی نیز جمهوری اسلامی ایران عالیترین مجمع مشورتی در حکومت یعنی "مجمع تشخیص مصلحت نظام" (مجمعی برای تشخیص و تعیین مصلحتهای امت) را در نظر گرفته که پس از بررسیهای دقیق و کارشناسی بر روی مسائل، تصمیمهای اتخاذ شده در خود را در [به صورت پیشنهاد]اختیار ولیّ امر میگذارد تا وی نیز حکم شرعی مناسب را صادر کند. واقع این مجمع در مورد اختلافهای پیش آمده در قانونگذاری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی تصمیم میگیرد و با توجه به مصلحت امت و دولت، فرمول قانونی مناسب را برمیگزیند. | اینجا ناگزیر باید به نقطه مشترک مهمی میان دو مکتب فقهی بزرگ یعنی مکتب اهل البیت(علیهمالسلام) (شیعه) و مکتب اهل سنت اشاره کنم که مربوط به اجازه مکتب اهل بیت به ولیّ امر در و استفاده از قاعدههای "مصالح مرسل" (قطع [آنچه در مورد آنها حکمی صادر نشده است] سد الذرائع بهانه) و جز آن است؛ قاعدههایی که فقه امامی اجازه استفاده از آنها را در پروسه اجتهاد، به هیچ یک از فقیهان نمیدهد. در بعد عملی نیز جمهوری اسلامی ایران عالیترین مجمع مشورتی در حکومت یعنی "مجمع تشخیص مصلحت نظام" (مجمعی برای تشخیص و تعیین مصلحتهای امت) را در نظر گرفته که پس از بررسیهای دقیق و کارشناسی بر روی مسائل، تصمیمهای اتخاذ شده در خود را در [به صورت پیشنهاد]اختیار ولیّ امر میگذارد تا وی نیز حکم شرعی مناسب را صادر کند. واقع این مجمع در مورد اختلافهای پیش آمده در قانونگذاری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی تصمیم میگیرد و با توجه به مصلحت امت و دولت، فرمول قانونی مناسب را برمیگزیند. | ||
=دریچههای اندیشه بشری به گسترههای شرعی= | == دریچههای اندیشه بشری به گسترههای شرعی == | ||
تردیدی نیست که در اندیشه اسلامی، گسترههایی وجود دارد که در پیوند با فهم بشری و حواس انسان و چند و چون دیدگاه وی به واقعیت و نگاهش به روشهای تولید فکری است؛ گسترههایی که میتوان آنها را بشری تلقی کرد و منحصر به متغیرها یعنی گسترههای متغیر در اندیشه اسلامی است و ثوابت (گسترههای ثابت) را در برنمیگیرد؛ زیرا این ثوابت جنبه مقدس دارند و در واقع خود دین هستند؛ با این حال میتوان دریچههای اندیشه بشری را در عرصههای ذیل به اندیشههای اسلامی محدود ساخت: <br> | تردیدی نیست که در اندیشه اسلامی، گسترههایی وجود دارد که در پیوند با فهم بشری و حواس انسان و چند و چون دیدگاه وی به واقعیت و نگاهش به روشهای تولید فکری است؛ گسترههایی که میتوان آنها را بشری تلقی کرد و منحصر به متغیرها یعنی گسترههای متغیر در اندیشه اسلامی است و ثوابت (گسترههای ثابت) را در برنمیگیرد؛ زیرا این ثوابت جنبه مقدس دارند و در واقع خود دین هستند؛ با این حال میتوان دریچههای اندیشه بشری را در عرصههای ذیل به اندیشههای اسلامی محدود ساخت: <br> | ||
# درک اهداف (مقاصد) عام و خاص (جزئی) شریعت. این درک، برای هر اندیشهوری متغیر است. نتایجی که اندیشهوران و فقیهان در مورد واقعه واحدی بدان میرسند نیز ممکن است متفاوت باشد و این خود نشاندهنده بشری بودن یا انسانی بودن این گستره است. این فهم و درک، به طور طبیعی تحت تأثیر عوامل متغیری قرار میگیرد که آنها نیز بشری هستند؛ از جمله برخورداری از فرهنگ واقعیت و زمان، و عمق و بعد و شمولیت دید و... . | # درک اهداف (مقاصد) عام و خاص (جزئی) شریعت. این درک، برای هر اندیشهوری متغیر است. نتایجی که اندیشهوران و فقیهان در مورد واقعه واحدی بدان میرسند نیز ممکن است متفاوت باشد و این خود نشاندهنده بشری بودن یا انسانی بودن این گستره است. این فهم و درک، به طور طبیعی تحت تأثیر عوامل متغیری قرار میگیرد که آنها نیز بشری هستند؛ از جمله برخورداری از فرهنگ واقعیت و زمان، و عمق و بعد و شمولیت دید و... . | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
اکنون یادآور میشویم که پروسه قانونگذاری، حکم شرعی را به قانون بشری تبدیل نمیکند؛ گو این که اندیشه بشری در شکلدهی و تدوین آن نقش داشته است. پروسه قانونگذاری بیانگر کشف حکم شرعی موضوعی معین یا مشخص ساختن روش شرعی اجرای این حکم است؛ حال اگر اندیشه بشری در تدوین این روش یعنی تبدیل حکم شرعی به قانون طبق مفهوم وضعی قانون دخالت کرد، به معنای تعطیل شریعت از سوی قانون یا کشاندن آن از آسمان به زمین نیست؛ نتیجه آنکه چنین قانونگذاری، همسویی ضابطهمند با آیین قانونگذاری به قصد خدمت به شریعت و نیز همسویی با واقعیت با هدف سر سپردن آن به شریعت است. <br> | اکنون یادآور میشویم که پروسه قانونگذاری، حکم شرعی را به قانون بشری تبدیل نمیکند؛ گو این که اندیشه بشری در شکلدهی و تدوین آن نقش داشته است. پروسه قانونگذاری بیانگر کشف حکم شرعی موضوعی معین یا مشخص ساختن روش شرعی اجرای این حکم است؛ حال اگر اندیشه بشری در تدوین این روش یعنی تبدیل حکم شرعی به قانون طبق مفهوم وضعی قانون دخالت کرد، به معنای تعطیل شریعت از سوی قانون یا کشاندن آن از آسمان به زمین نیست؛ نتیجه آنکه چنین قانونگذاری، همسویی ضابطهمند با آیین قانونگذاری به قصد خدمت به شریعت و نیز همسویی با واقعیت با هدف سر سپردن آن به شریعت است. <br> | ||
=چند توضیح= | == چند توضیح == | ||
وجود قواعدی که پروسه نوسازی یا تجددگرایی را ضابطهمند سازد، ضرورتی آنچنان اساسی است که این پروسه هرگز نمیتواند بدون آنها تحقق پذیرد، و در واقع قواعدی است که خود شریعت طی متون و ثوابت شرعی و به حکم عقل و در واقع شالودهها و اصولی که عُقلا بر آن اتفاق نظر دارند، آنها را دیکته میکند. با توجه به این مطلب، ارائه چند توضیح ضرورت دارد: <br> | وجود قواعدی که پروسه نوسازی یا تجددگرایی را ضابطهمند سازد، ضرورتی آنچنان اساسی است که این پروسه هرگز نمیتواند بدون آنها تحقق پذیرد، و در واقع قواعدی است که خود شریعت طی متون و ثوابت شرعی و به حکم عقل و در واقع شالودهها و اصولی که عُقلا بر آن اتفاق نظر دارند، آنها را دیکته میکند. با توجه به این مطلب، ارائه چند توضیح ضرورت دارد: <br> | ||
یکم. تجددگرایی یا نوسازی، به خودی خود هدف نیست. به زبان دیگر، نوسازی برای نوسازی نیست؛ بلکه وسیله و ابزاری است که هدف از آن، برآوردن نیازهای نوی جامعه، همسویی و همگامی با تغییرات زمانه، پاسخ به پرسشهای شرعی و عقیدتی که انسان معاصر را از هر سو، فرا میگیرند و سرانجام نگاه به واقعیتها و تطابق آنها با ویژگیهای شرعی و از آنجا، ترسیم و تدوین پروژه پیشرفته اسلامی دربرگیرنده نیازهای امروز و فردای زندگی بشر و هموار کننده راه آخرت او است. به عبارت دیگر، نوسازی یا تجددگرایی در یک کلام، نه یک حرکت تئوریک و جدا از واقعیت و به دور از ضوابط شرعی، بلکه معلول نیازهای عملی و محسوس است. <br> | یکم. تجددگرایی یا نوسازی، به خودی خود هدف نیست. به زبان دیگر، نوسازی برای نوسازی نیست؛ بلکه وسیله و ابزاری است که هدف از آن، برآوردن نیازهای نوی جامعه، همسویی و همگامی با تغییرات زمانه، پاسخ به پرسشهای شرعی و عقیدتی که انسان معاصر را از هر سو، فرا میگیرند و سرانجام نگاه به واقعیتها و تطابق آنها با ویژگیهای شرعی و از آنجا، ترسیم و تدوین پروژه پیشرفته اسلامی دربرگیرنده نیازهای امروز و فردای زندگی بشر و هموار کننده راه آخرت او است. به عبارت دیگر، نوسازی یا تجددگرایی در یک کلام، نه یک حرکت تئوریک و جدا از واقعیت و به دور از ضوابط شرعی، بلکه معلول نیازهای عملی و محسوس است. <br> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
هفتم. تجددگرایی و اجتهاد، مرجعیت ثابتی دارد که در پیوند مستقیم با آن است که در زمان اختلاف در برداشت و نتیجهگیریها، باید بدان مراجعه کرد؛ وگرنه تجددگرایی یا نوسازی و اجتهاد که در خلا صورت نمیگیرد؛ بلکه فضایی دارد که در آن حرکت میکند. این فضا همان مرجعیتی است که در قرآن کریم و بخش صحیح سنت شریف نبوی و ابزارهای فهم و کشف حقایق اصول مقدس مانند عقل و اجماع و غیره، نمود مییابد. <br> | هفتم. تجددگرایی و اجتهاد، مرجعیت ثابتی دارد که در پیوند مستقیم با آن است که در زمان اختلاف در برداشت و نتیجهگیریها، باید بدان مراجعه کرد؛ وگرنه تجددگرایی یا نوسازی و اجتهاد که در خلا صورت نمیگیرد؛ بلکه فضایی دارد که در آن حرکت میکند. این فضا همان مرجعیتی است که در قرآن کریم و بخش صحیح سنت شریف نبوی و ابزارهای فهم و کشف حقایق اصول مقدس مانند عقل و اجماع و غیره، نمود مییابد. <br> | ||
=در راه نوسازی= | == در راه نوسازی == | ||
در پرتو دیدگاههایی که در این بررسی مطرح شد، این پرسش مطرح میشود که برای تجدید یا نوسازی مورد نظر چه باید کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، به نظر ما باید آگاهی جامعتر و دقیقتری از اسلام با استفاده از منابع اصیل آن به دست آوریم و به حقیقت اهداف و آماجهای آن واقف شویم و حتماً باید باب اجتهاد را دوباره و در چارچوب ضوابط آن، کاملا باز کنیم. متخصصان علوم دینی (اندیشهوران مجتهد) نباید به غیرمتخصصان اجازه دهند به بهانه اجتهاد و تجدد یا به بهانه امروزی ساختن دین یا به بهای فداکردن اصالت در قربانگاه مدرنیسم و میراث نیاکان در قتلگاه تجددگرایی یا به قیمت قربانی کردن شریعت در کشتارگاه پلورالیسم و دین در مسلخ دانش، با شریعت خداوند و اعتقادات اسلامی بازی کنند. این بهانهها و دوگانههای وارداتی، هیچ جایی میان اصول جاودانه اسلام ندارند؛ زیرا زاییده عقل و تصور غرب در دورانهای پس از به اصطلاح رنسانس اروپا است که به هدف دور ساختن دین از زندگی، تولید شدهاند و جملگی اشکالات ناشی از کارزار کلیسا با لائیستها است. <br> | در پرتو دیدگاههایی که در این بررسی مطرح شد، این پرسش مطرح میشود که برای تجدید یا نوسازی مورد نظر چه باید کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، به نظر ما باید آگاهی جامعتر و دقیقتری از اسلام با استفاده از منابع اصیل آن به دست آوریم و به حقیقت اهداف و آماجهای آن واقف شویم و حتماً باید باب اجتهاد را دوباره و در چارچوب ضوابط آن، کاملا باز کنیم. متخصصان علوم دینی (اندیشهوران مجتهد) نباید به غیرمتخصصان اجازه دهند به بهانه اجتهاد و تجدد یا به بهانه امروزی ساختن دین یا به بهای فداکردن اصالت در قربانگاه مدرنیسم و میراث نیاکان در قتلگاه تجددگرایی یا به قیمت قربانی کردن شریعت در کشتارگاه پلورالیسم و دین در مسلخ دانش، با شریعت خداوند و اعتقادات اسلامی بازی کنند. این بهانهها و دوگانههای وارداتی، هیچ جایی میان اصول جاودانه اسلام ندارند؛ زیرا زاییده عقل و تصور غرب در دورانهای پس از به اصطلاح رنسانس اروپا است که به هدف دور ساختن دین از زندگی، تولید شدهاند و جملگی اشکالات ناشی از کارزار کلیسا با لائیستها است. <br> | ||
به نظر ما و با توجه به گستردگی عرصه دگرگونی در زندگی و سرعت پیشرفت، برای این که تجددگرایی این واقعیت را در خود بگنجاند، به دو ساز و کار نیاز دارد: <br> | به نظر ما و با توجه به گستردگی عرصه دگرگونی در زندگی و سرعت پیشرفت، برای این که تجددگرایی این واقعیت را در خود بگنجاند، به دو ساز و کار نیاز دارد: <br> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
تجربیات اجرای شریعت و نظامهای اسلامی در کشورهای ما، همواره باید در معرض ارزیابی باشد و نتایج این تجربیات و کارایی آنها مورد موشکافی علمی قرار گیرد. تجربیاتی چون اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی، نظام قضایی، نظام سیاسی و نظام تأمین همیاریهای اجتماعی و نظام آموزشی و غیره همگی تجربیات نوی هستند که باید موضوع این موشکافی قرار گیرند. نتیجه این بررسیها و موشکافیها، به صورت مطالعات و پژوهشها و تنظیم و تدوین شیوهها و اصول و جزئیات علوم اسلامی تخصصی از جمله علم اقتصاد اسلامی و جامعهشناسی اسلامی و روانشناسی اسلامی و جز آن در خواهد آمد. <br> | تجربیات اجرای شریعت و نظامهای اسلامی در کشورهای ما، همواره باید در معرض ارزیابی باشد و نتایج این تجربیات و کارایی آنها مورد موشکافی علمی قرار گیرد. تجربیاتی چون اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی، نظام قضایی، نظام سیاسی و نظام تأمین همیاریهای اجتماعی و نظام آموزشی و غیره همگی تجربیات نوی هستند که باید موضوع این موشکافی قرار گیرند. نتیجه این بررسیها و موشکافیها، به صورت مطالعات و پژوهشها و تنظیم و تدوین شیوهها و اصول و جزئیات علوم اسلامی تخصصی از جمله علم اقتصاد اسلامی و جامعهشناسی اسلامی و روانشناسی اسلامی و جز آن در خواهد آمد. <br> | ||
=تجدد (نوسازی) برای آینده= | == تجدد (نوسازی) برای آینده == | ||
تردیدی نیست که تاریخ اسلام شاهد ظهور و حضور نوآوران بزرگ و حتی گروه پیشگامان تجددگرایی بوده است. هر حرکت فکری تجددگرایی ویژه اوضاع زمانی و اوضاع خود، و به عبارت دیگر، حرکتی متعلق به همان زمان بوده است. بدین ترتیب تلاشهای تجددگرایانه کنونی که اندیشهوران مجتهد روشنفکر بدان دست یازیدهاند، ویژه همین زمان است و آینده باید نوآوریها و نوآوران خود را داشته باشد. در عین حال پروژههای بزرگی که در عرصههای سیاست بینالمللی، رسانهها، اقتصاد، فرهنگ و غیره از سوی کسانی تدارک میشود که خود را "حاکمان جهان" و "مدعیان برتری" میخوانند و نیز شتاب حوادث و جریانها و تراکم متغیرها و جهشهای پیاپی در عرصه علم و فنآوری، حاضر را به لحظه نامحسوسی تبدیل کرده و بشر را همواره در "آینده" قرار داده است؛ زیرا آنچه پژوهشهای آینده نگرانه غربی از آن پرده برداشتهاند، ما را درباره آنچه اکنون و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دچار شگفتی و حیرتی ساخته که یکی از اندیشهوران غربی از آن به "ضربه آینده" یاد کرده است؛ چون نتایج آنچه بیست سال پیش برای آن برنامهریزی شده اکنون عیان میشود و نتایج آنچه اکنون برایش برنامهریزی میشود، بیست یا پنجاه سال بعد، عیان خواهد شد و در برابر همه اینها، اسلام و اندیشه اسلامی باید درباره آنچه در آینده اتفاق میافتد یا در مورد آنچه از هماکنون برایش تدارک میشود، موضع خود را داشته باشد. این موضع به صورت آمادگی اندیشه اسلامی برای آینده و کوشش در جهت تدارک ضربهها و غیرمنتظرههای آن است؛ بدین سبب همگان را به اتخاذ چنین موضعی و بررسی و مطالعه در اندیشه آیندهنگرانه اسلام که از بررسی آسیبشناسی و ریشهابی آن آغاز میشود؛ سپس آینده و چالشها و گزینههای آن را مورد "بهْنگری" قرار میدهد و پس از آن برای کشف بنا و کنترل جایگزینیهای مطلوب به برنامهریزی میپردازد فرامیخوانیم؛ به طور مثال، مفاهیمی چون جهانی سازی و انسانگرایی که دیگران اکنون آن را تدارک دیدهاند، به مرور و با گذشت زمان نمود مییابد و نتایج نهایی آن در آینده ظهور خواهد کرد. بسیاری از کشفیات نیز چنین است؛ برای مثال، در مهندسی ژنتیک چنین اتفاق میافتد که نتایج حاصل از مطالعات و بررسیهای مربوطه، در آینده بروز میکند. شریعت و فقه و علم کلام اسلامی نیز باید دراینباره، آمادگی داشته باشند و نظر خود را ارائه دهند و در حد و اندازه چالشها و فشارهای آینده باشند. بر این اساس، در حال حاضر شیوهها، اندیشهها و دیدگاههایی مطرح میشود که هدف از آنها، قرار دادن اندیشه اسلامی در سطح مسائل آینده است. اندیشههایی چون فلسفه فقه، فقه اهداف (فقه المقاصد)، فقه اولویتها و علم کلام جدید و تحول در اجتهاد و اسلامی کردن یا جستوجوی ریشه قرآنی و سنتی علوم اجتماعی و انسانی و حتی علوم کاربردی و غیره همگی در شمار پروژههایی برای بحث و بررسی و مطالعه میان منادیان تجددگرایی اصیل در اندیشه اسلامی با هدف انتقال اندیشه اسلامی از اکنون به آینده است. بدین ترتیب، زمانیکه ما احکام و نظامها و نظریات دربرگیرنده دوره مربوط به نسل اسلامی امروزی را تدارک میبینیم، بهترین خدمت را به او که زمام آینده را به دست خواهد داشت، میکنیم. در واقع و پیش از هر چیز، این خدمتی به نسل کنونی است که چالشهای آینده را در برابر دیدگان خود مجسم مییابد و فشارها و دردهای آن را حس میکند؛ زیرا وقتی بشر احساس اکنونی خود را از دست میدهد، اکنون به آینده تبدیل میشود. این فراخوان هرگز به معنای فرار به جلو و نادیده گرفتن مرحلهها و گذرا از زمان نیست؛ بلکه برعکس، فراخوانی به درگیری مستقیم با واقعیت و در نظر داشتن سنتهای هستی و قوانین وجود و عمل به متون مقدس اسلامی است. <br> | تردیدی نیست که تاریخ اسلام شاهد ظهور و حضور نوآوران بزرگ و حتی گروه پیشگامان تجددگرایی بوده است. هر حرکت فکری تجددگرایی ویژه اوضاع زمانی و اوضاع خود، و به عبارت دیگر، حرکتی متعلق به همان زمان بوده است. بدین ترتیب تلاشهای تجددگرایانه کنونی که اندیشهوران مجتهد روشنفکر بدان دست یازیدهاند، ویژه همین زمان است و آینده باید نوآوریها و نوآوران خود را داشته باشد. در عین حال پروژههای بزرگی که در عرصههای سیاست بینالمللی، رسانهها، اقتصاد، فرهنگ و غیره از سوی کسانی تدارک میشود که خود را "حاکمان جهان" و "مدعیان برتری" میخوانند و نیز شتاب حوادث و جریانها و تراکم متغیرها و جهشهای پیاپی در عرصه علم و فنآوری، حاضر را به لحظه نامحسوسی تبدیل کرده و بشر را همواره در "آینده" قرار داده است؛ زیرا آنچه پژوهشهای آینده نگرانه غربی از آن پرده برداشتهاند، ما را درباره آنچه اکنون و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دچار شگفتی و حیرتی ساخته که یکی از اندیشهوران غربی از آن به "ضربه آینده" یاد کرده است؛ چون نتایج آنچه بیست سال پیش برای آن برنامهریزی شده اکنون عیان میشود و نتایج آنچه اکنون برایش برنامهریزی میشود، بیست یا پنجاه سال بعد، عیان خواهد شد و در برابر همه اینها، اسلام و اندیشه اسلامی باید درباره آنچه در آینده اتفاق میافتد یا در مورد آنچه از هماکنون برایش تدارک میشود، موضع خود را داشته باشد. این موضع به صورت آمادگی اندیشه اسلامی برای آینده و کوشش در جهت تدارک ضربهها و غیرمنتظرههای آن است؛ بدین سبب همگان را به اتخاذ چنین موضعی و بررسی و مطالعه در اندیشه آیندهنگرانه اسلام که از بررسی آسیبشناسی و ریشهابی آن آغاز میشود؛ سپس آینده و چالشها و گزینههای آن را مورد "بهْنگری" قرار میدهد و پس از آن برای کشف بنا و کنترل جایگزینیهای مطلوب به برنامهریزی میپردازد فرامیخوانیم؛ به طور مثال، مفاهیمی چون جهانی سازی و انسانگرایی که دیگران اکنون آن را تدارک دیدهاند، به مرور و با گذشت زمان نمود مییابد و نتایج نهایی آن در آینده ظهور خواهد کرد. بسیاری از کشفیات نیز چنین است؛ برای مثال، در مهندسی ژنتیک چنین اتفاق میافتد که نتایج حاصل از مطالعات و بررسیهای مربوطه، در آینده بروز میکند. شریعت و فقه و علم کلام اسلامی نیز باید دراینباره، آمادگی داشته باشند و نظر خود را ارائه دهند و در حد و اندازه چالشها و فشارهای آینده باشند. بر این اساس، در حال حاضر شیوهها، اندیشهها و دیدگاههایی مطرح میشود که هدف از آنها، قرار دادن اندیشه اسلامی در سطح مسائل آینده است. اندیشههایی چون فلسفه فقه، فقه اهداف (فقه المقاصد)، فقه اولویتها و علم کلام جدید و تحول در اجتهاد و اسلامی کردن یا جستوجوی ریشه قرآنی و سنتی علوم اجتماعی و انسانی و حتی علوم کاربردی و غیره همگی در شمار پروژههایی برای بحث و بررسی و مطالعه میان منادیان تجددگرایی اصیل در اندیشه اسلامی با هدف انتقال اندیشه اسلامی از اکنون به آینده است. بدین ترتیب، زمانیکه ما احکام و نظامها و نظریات دربرگیرنده دوره مربوط به نسل اسلامی امروزی را تدارک میبینیم، بهترین خدمت را به او که زمام آینده را به دست خواهد داشت، میکنیم. در واقع و پیش از هر چیز، این خدمتی به نسل کنونی است که چالشهای آینده را در برابر دیدگان خود مجسم مییابد و فشارها و دردهای آن را حس میکند؛ زیرا وقتی بشر احساس اکنونی خود را از دست میدهد، اکنون به آینده تبدیل میشود. این فراخوان هرگز به معنای فرار به جلو و نادیده گرفتن مرحلهها و گذرا از زمان نیست؛ بلکه برعکس، فراخوانی به درگیری مستقیم با واقعیت و در نظر داشتن سنتهای هستی و قوانین وجود و عمل به متون مقدس اسلامی است. <br> | ||
=منابع= | == منابع == | ||
# قرآن کریم. | # قرآن کریم. | ||
# آمدی، عبدالواحد التمیمی، غررالحکم و دررالکلم. | # آمدی، عبدالواحد التمیمی، غررالحکم و دررالکلم. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |