confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۴: | خط ۴: | ||
۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ||
* أَلَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ <ref>نساء، ۶۰</ref>آیا نمینگری به کسانی که به گمان خود به آنچه به سوی تو نازل شده است، ادعای ایمان دارند. | * أَلَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ<ref>نساء، ۶۰</ref> آیا نمینگری به کسانی که به گمان خود به آنچه به سوی تو نازل شده است، ادعای ایمان دارند. | ||
* وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِـیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ <ref>نساء، ۶۴</ref>و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که مردم به دستور خداوند از آنان پیروی کنند. | * وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِـیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ<ref>نساء، ۶۴</ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این که مردم به دستور خداوند از آنان پیروی کنند. | ||
* فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ <ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | * فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ<ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | ||
این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند.<br> | این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند.<br> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
الف – خداوند یکی از وظایف رسول را تبیین و تفسیر آنچه در کتاب بهصورت اجمال آمده است، میداند و میفرماید: | الف – خداوند یکی از وظایف رسول را تبیین و تفسیر آنچه در کتاب بهصورت اجمال آمده است، میداند و میفرماید: | ||
وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَـیِّنَ لِلنّاسِ ما نُـزِّلَ إِلَیْهِمْ <ref>نحل، ۴۴</ref>قرآن را بر تو نازل کردیم تا بر امت آنچه را که فرستاده شده است، بیان کنی.<br> | وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَـیِّنَ لِلنّاسِ ما نُـزِّلَ إِلَیْهِمْ<ref>نحل، ۴۴</ref> قرآن را بر تو نازل کردیم تا بر امت آنچه را که فرستاده شده است، بیان کنی.<br> | ||
ب – یکی از وظایفی که خداوند در آیات قرآن به رسول خدا واگذار کرده است، قضاوت در مسائل اختلافی بین مردم بر اساس تشخیص خود اوست؛لِتَحْکُمَ بَیْنَالنّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ <ref>نساء، ۱۰۵</ref>گرچه این حکم بر اساس ظواهر قوانین قضا بود، ولی مردم موظفاند از پیامبر اطاعت کنند. باتوجهبه آیه یاد شده حاکمیت بین مردم به رسول خدا سپرده شده است؛ زیرا آنچه پیامبر میگوید و بدان حکم میکند و آنچه در تبیین احکام خدا بیان میکند، معلوماتی است که خداوند در اختیار او گذاشته است؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی <ref>نجم، ۳-۵</ref><br> | ب – یکی از وظایفی که خداوند در آیات قرآن به رسول خدا واگذار کرده است، قضاوت در مسائل اختلافی بین مردم بر اساس تشخیص خود اوست؛لِتَحْکُمَ بَیْنَالنّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ<ref>نساء، ۱۰۵</ref> گرچه این حکم بر اساس ظواهر قوانین قضا بود، ولی مردم موظفاند از پیامبر اطاعت کنند. باتوجهبه آیه یاد شده حاکمیت بین مردم به رسول خدا سپرده شده است؛ زیرا آنچه پیامبر میگوید و بدان حکم میکند و آنچه در تبیین احکام خدا بیان میکند، معلوماتی است که خداوند در اختیار او گذاشته است؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی<ref>نجم، ۳-۵</ref>.<br>بدین ترتیب سنت پیامبر یعنی گفتار، رفتار و تأیید رسول خدا حجت میشود و تفکیک بین کتاب خدا و سنت رسول خدا در حجیت جایز نیست و آنان که شعار «حسبنا کتابالله» را در روزهای پایانی عمر رسول خدا مطرح کرده بودند، شعاری انحرافی و خلاف کتاب خدا و سنت رسول خدا بود، چنان که آن حضرت چنین تفکیکی را پیش بینی میکرد. | ||
بدین ترتیب سنت پیامبر یعنی گفتار، رفتار و تأیید رسول خدا حجت میشود و تفکیک بین کتاب خدا و سنت رسول خدا در حجیت جایز نیست و آنان که شعار «حسبنا کتابالله» را در روزهای پایانی عمر رسول خدا مطرح کرده بودند، شعاری انحرافی و خلاف کتاب خدا و سنت رسول خدا بود، چنان که آن حضرت چنین تفکیکی را پیش بینی میکرد. | |||
به این روایت توجه کنید: | به این روایت توجه کنید: | ||
«عن المقدام بن معدی کرب انّ رسولالله قال یوشک الرجل متکئا علی اریکته یحدّث بحدیثی فیقول بیننا و بینکم کتابالله عزوجل فما وجدنا فیه من حلال استحللناه و ما وجدنا فیه من حرام حرّمناه. الا و انّ ما حرّم رسولالله مثل ما حرّم الله.» <ref>ابن ماجه، سنن، ج ۱، ص ۱۵، حدیث ۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۲</ref> | «عن المقدام بن معدی کرب انّ رسولالله قال یوشک الرجل متکئا علی اریکته یحدّث بحدیثی فیقول بیننا و بینکم کتابالله عزوجل فما وجدنا فیه من حلال استحللناه و ما وجدنا فیه من حرام حرّمناه. الا و انّ ما حرّم رسولالله مثل ما حرّم الله.»<ref>ابن ماجه، سنن، ج ۱، ص ۱۵، حدیث ۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۲</ref> مقدام بن معدی کرب میگوید: بدون تردید رسول خدا فرمود: بهزودی انسانی به اریکه قدرت تکیه میزند درحالیکه حدیث مرا برایش بازگو میکنند و میگوید: بین ما و شما کتاب خدا کافی است. | ||
مقدام بن معدی کرب میگوید: بدون تردید رسول خدا فرمود: بهزودی انسانی به اریکه قدرت تکیه میزند درحالیکه حدیث مرا برایش بازگو میکنند و میگوید: بین ما و شما کتاب خدا کافی است. | |||
بنابراین آنچه در کتاب خدا حلال شمرده شده است، ما هم حلال میدانیم و آنچه در کتاب خدا حرام شمرده شده است، ما هم حرام میدانیم. توجه داشته باشید که بدون تردید آنچه رسول خدا حرام کرده همانند چیزی است که خداوند حرام کرده است بنابراین، تفکیک کتاب و سنت جایز نیست و این که خداوند در آیه موردبحث دستور به رجوع به رسول خدا میدهد، دلیل بر این است که سنت رسول خدا، از نظر خداوند، همانند کتاب خدا و حجت است. برایناساس آنچه از معارف دین و احکام در اسلام وجود دارد، باید به کتاب خدا و سنت رسول خدا برگردد. | بنابراین آنچه در کتاب خدا حلال شمرده شده است، ما هم حلال میدانیم و آنچه در کتاب خدا حرام شمرده شده است، ما هم حرام میدانیم. توجه داشته باشید که بدون تردید آنچه رسول خدا حرام کرده همانند چیزی است که خداوند حرام کرده است بنابراین، تفکیک کتاب و سنت جایز نیست و این که خداوند در آیه موردبحث دستور به رجوع به رسول خدا میدهد، دلیل بر این است که سنت رسول خدا، از نظر خداوند، همانند کتاب خدا و حجت است. برایناساس آنچه از معارف دین و احکام در اسلام وجود دارد، باید به کتاب خدا و سنت رسول خدا برگردد. | ||
خط ۳۲: | خط ۲۹: | ||
برایناساس حکمی که مسلمانان در نزاعها باید به آن رجوع کنند، در کتاب و سنت – که هر دو حجت قاطع هستند – وجود دارد. | برایناساس حکمی که مسلمانان در نزاعها باید به آن رجوع کنند، در کتاب و سنت – که هر دو حجت قاطع هستند – وجود دارد. | ||
بر اساس این آیه، قول اولیالامر هم – که حکم کتاب و سنت را بیان میکند – بدون هیچ قیدوشرطی حجت قاطع است و در نهایت همه به کتاب و سنت برمیگردد؛ بنابراین اولیالامر – هر کس که باشد – نه چنین اختیاری دارد که حکم جدیدی که در کتاب و سنت نیست، وضع کند و نه اختیار دارد که حکمی از احکام خدا را که در کتاب و سنت است، نسخ کند وگرنه رجوع به خدا و رسول معنایی نخواهد داشت. به این آیه توجه کنید: | بر اساس این آیه، قول اولیالامر هم – که حکم کتاب و سنت را بیان میکند – بدون هیچ قیدوشرطی حجت قاطع است و در نهایت همه به کتاب و سنت برمیگردد؛ بنابراین اولیالامر – هر کس که باشد – نه چنین اختیاری دارد که حکم جدیدی که در کتاب و سنت نیست، وضع کند و نه اختیار دارد که حکمی از احکام خدا را که در کتاب و سنت است، نسخ کند وگرنه رجوع به خدا و رسول معنایی نخواهد داشت. به این آیه توجه کنید: | ||
وَما کانَ لِمُـؤْمِنٍ وَلا مُـؤْمِنَهٍ إِذا قَضی اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الخِـیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَـلَّ ضَلالاً مُبِیناً<ref>احزاب، ۳۶</ref> | وَما کانَ لِمُـؤْمِنٍ وَلا مُـؤْمِنَهٍ إِذا قَضی اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الخِـیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَـلَّ ضَلالاً مُبِیناً<ref>احزاب، ۳۶</ref>. | ||
بدین سان ترتیب خداوند، همان تشریع است و قضای رسول یا همان تشریع است یا اعم از تشریع و نظر خود اوست و وجوب اطاعت از «اولیالامر» در تبعیت از رأی آنان در حوزه ولایت آنان است در این که حکم خدا را از کتاب و سنت به دست میآورند | بدین سان ترتیب خداوند، همان تشریع است و قضای رسول یا همان تشریع است یا اعم از تشریع و نظر خود اوست و وجوب اطاعت از «اولیالامر» در تبعیت از رأی آنان و در حوزه ولایت آنان است در این که حکم خدا را از کتاب و سنت به دست میآورند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۸۹</ref>. | ||
۴- اطاعت از خدا و رسول در اطیعوا الله و اطیعوا الرسول هیچ قیدوشرطی ندارد و این خود دلیل بر این است که رسول خدا هیچگاه امر یا نهیی که با حکم خدا منافات داشته باشد، نمیکند و اگر چنین امرونهیای از رسول خدا صادر شود با اطلاق آیه در تناقض خواهد بود و چنین چیزی نسبت به رسول خدا – باتوجهبه عصمت او از ناحیه خداوند – امکان ندارد. | ۴- اطاعت از خدا و رسول در اطیعوا الله و اطیعوا الرسول هیچ قیدوشرطی ندارد و این خود دلیل بر این است که رسول خدا هیچگاه امر یا نهیی که با حکم خدا منافات داشته باشد، نمیکند و اگر چنین امرونهیای از رسول خدا صادر شود با اطلاق آیه در تناقض خواهد بود و چنین چیزی نسبت به رسول خدا – باتوجهبه عصمت او از ناحیه خداوند – امکان ندارد. | ||
خط ۴۱: | خط ۳۸: | ||
تردیدی نیست که آیه موردبحث بر عصمت اولیالامر دلالت میکند، و این نظریه اختصاص به شیعه ندارد، بلکه عدهای از دانشمندان اهلسنت نیز بر این باورند؛ | تردیدی نیست که آیه موردبحث بر عصمت اولیالامر دلالت میکند، و این نظریه اختصاص به شیعه ندارد، بلکه عدهای از دانشمندان اهلسنت نیز بر این باورند؛ | ||
فخر رازی مینویسد: | فخر رازی مینویسد: | ||
«انّ اللّه تعالی امر بطاعه اولیالامر علی سبیل الجزم فی هذه الآیه و من امر الله بطاعته علی سبیل الجزم و القطع لابد و ان یکون معصوما عن الخطاء اذ لو لم یکن معصوما عن الخطاء کان بتقدیر اقدامه علی الخطاء یکون قد امر الله بمتابعته فیکون ذلک امرا بفعل ذلک الخطاء و الخطاء لکونه خطا منهیّ عنه، فهذا یفضی الی اجتماع الامر و النهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد و انّه محال.» <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۶</ref> | «انّ اللّه تعالی امر بطاعه اولیالامر علی سبیل الجزم فی هذه الآیه و من امر الله بطاعته علی سبیل الجزم و القطع لابد و ان یکون معصوما عن الخطاء اذ لو لم یکن معصوما عن الخطاء کان بتقدیر اقدامه علی الخطاء یکون قد امر الله بمتابعته فیکون ذلک امرا بفعل ذلک الخطاء و الخطاء لکونه خطا منهیّ عنه، فهذا یفضی الی اجتماع الامر و النهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد و انّه محال.»<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۶</ref>. | ||
خداوند در این آیه، بهطورقطع، به اطاعت از اولیالامر دستور داده است و هر کس را که خداوند، بهطورقطع، دستور به اطاعت از او را بدهد باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، درصورتیکه اقدام به خطا کرد، چنان است که گویا خداوند به پیروی از او فرمان داده است، درحالیکه کار خطا خطاست و خداوند به عدم پیروی از آن دستور داده است؛ در نتیجه لازم میآید که نسبت به یک کار، از یکجهت هم دستور به پیروی داشته باشیم و هم دستور به عدم پیروی و این محال است». | خداوند در این آیه، بهطورقطع، به اطاعت از اولیالامر دستور داده است و هر کس را که خداوند، بهطورقطع، دستور به اطاعت از او را بدهد باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، درصورتیکه اقدام به خطا کرد، چنان است که گویا خداوند به پیروی از او فرمان داده است، درحالیکه کار خطا خطاست و خداوند به عدم پیروی از آن دستور داده است؛ در نتیجه لازم میآید که نسبت به یک کار، از یکجهت هم دستور به پیروی داشته باشیم و هم دستور به عدم پیروی و این محال است». | ||
خط ۵۲: | خط ۴۹: | ||
انزلت فی عبدالله بن حذافه بن قیس اذ بعثه النبی فی سریّه<ref>صحیح، البخاری، جزء ۵؛ کتاب التفسیر، ص ۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref>آیه درباره عبدالله بن حذافه نازل شده است که رسول خدا او را بهعنوان فرمانده یک گروه نظامی اعزام کرده بود. | انزلت فی عبدالله بن حذافه بن قیس اذ بعثه النبی فی سریّه<ref>صحیح، البخاری، جزء ۵؛ کتاب التفسیر، ص ۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref>آیه درباره عبدالله بن حذافه نازل شده است که رسول خدا او را بهعنوان فرمانده یک گروه نظامی اعزام کرده بود. | ||
حال به قصه اعزام «عبداللّه» توجه کنید: | حال به قصه اعزام «عبداللّه» توجه کنید: | ||
انّ رسولالله امّره علی سریّه فامرهم ان یجمعوا حطبا و یوقدوا نارا، فلمّا اوقدوها امرهم بالتقحم فیها، فقال لهم: الم یامرکم رسولالله بطاعتی و قال من اطاع امیری فقد اطاعنی؟ فقالوا: ما آمنا بالله و اتبعنا رسوله الاّ لننجوا من النار، فصوّب رسولالله فعلهم و قال: لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق | انّ رسولالله امّره علی سریّه فامرهم ان یجمعوا حطبا و یوقدوا نارا، فلمّا اوقدوها امرهم بالتقحم فیها، فقال لهم: الم یامرکم رسولالله بطاعتی و قال من اطاع امیری فقد اطاعنی؟ فقالوا: ما آمنا بالله و اتبعنا رسوله الاّ لننجوا من النار، فصوّب رسولالله فعلهم و قال: لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref> | ||
رسول خدا عبدالله را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. او نیز پس از خروج از شهر به آنان دستور داد هیزم جمع کنند و آتشی برافروزند. پس از برافروختن آتش به آنان دستور داد که همگی وارد آتش شوند و به آنان گفت: مگر نه این است که رسول خدا به شما دستور داده است از من اطاعت کنید و همچنین فرموده است هر کس از فرمانده منصوب من اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. | رسول خدا عبدالله را به فرماندهی سپاهی منصوب کرد. او نیز پس از خروج از شهر به آنان دستور داد هیزم جمع کنند و آتشی برافروزند. پس از برافروختن آتش به آنان دستور داد که همگی وارد آتش شوند و به آنان گفت: مگر نه این است که رسول خدا به شما دستور داده است از من اطاعت کنید و همچنین فرموده است هر کس از فرمانده منصوب من اطاعت کند، از من اطاعت کرده است. | ||
آنان از عبدالله اطاعت نکرده به او گفتند: ما به خدا و رسول خدا ایمان آوردهایم که از آتش نجات پیدا کنیم و برگشتند و رسول خدا رفتار سپاه را تأیید کرد و فرمود: دستور هیچ مخلوقی را که [متضمن] معصیت خداست، نباید اطاعت کرد. | آنان از عبدالله اطاعت نکرده به او گفتند: ما به خدا و رسول خدا ایمان آوردهایم که از آتش نجات پیدا کنیم و برگشتند و رسول خدا رفتار سپاه را تأیید کرد و فرمود: دستور هیچ مخلوقی را که [متضمن] معصیت خداست، نباید اطاعت کرد. |