پرش به محتوا

فضایل علی بن ابی‌طالب به نقل از ابو بکر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
«انّ اللّه خلق من نور وجه علی بن ابی‌طالب ملائکة یسبّحون و یقدّسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبّیه و محبّی ولده»<ref>مقتل‌الحسین: ص97.</ref>.
«انّ اللّه خلق من نور وجه علی بن ابی‌طالب ملائکة یسبّحون و یقدّسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبّیه و محبّی ولده»<ref>مقتل‌الحسین: ص97.</ref>.
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام فرشتگانی آفرید که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش می‌نویسند.
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) فرشتگانی آفرید که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش می‌نویسند.
خوارزمی نیز به سند دیگر از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر که گفت: «انّ اللّه خلق ملائکة من نور وجه علی بن ابی‌طالب»<ref>مناقب خوارزمی، اواخر فصل نوزدهم، ص236.</ref>همانا خداوند فرشتگانی را از نور صورت علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام خلق نمود.
خوارزمی نیز به سند دیگر از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر که گفت: «انّ اللّه خلق ملائکة من نور وجه علی بن ابی‌طالب»<ref>مناقب خوارزمی، اواخر فصل نوزدهم، ص236.</ref>همانا خداوند فرشتگانی را از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) خلق نمود.
و بعید نیست همان حدیث اوّل باشد؛ ولی در ضبط آن خلط عمدی یا سهوی شده باشد.
و بعید نیست همان حدیث اوّل باشد؛ ولی در ضبط آن خلط عمدی یا سهوی شده باشد.
== فریاد درخت خرما به وصایت علی علیه‌السلام ==
== فریاد درخت خرما به وصایت علی (علیه‌السلام) ==
علاّمه عینی حنفی با ذکر سند نقل کرده است که ابوبکر گفت:
علاّمه عینی حنفی با ذکر سند نقل کرده است که ابوبکر گفت:
رسول خدا (گویا هنگامی که ندایی از درخت خرمایی به گوش حضرتش رسید) فرمود: آیا می‌دانید نخله (صیحانی) چه گفت؟
رسول خدا (گویا هنگامی که ندایی از درخت خرمایی به گوش حضرتش رسید) فرمود: آیا می‌دانید نخله (صیحانی) چه گفت؟
خط ۱۴: خط ۱۴:
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود:
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود:
صاحت: «هذا محمّد رسول‌الله، و وصیّه علیّ بن ابی‌طالب<ref>مناقب علی: ج1 ص15،</ref> درخت نخله صیحانی فریاد زد: «این محمّد رسول‌الله و وصی‌اش علی بن ابی‌طالب است».
صاحت: «هذا محمّد رسول‌الله، و وصیّه علیّ بن ابی‌طالب<ref>مناقب علی: ج1 ص15،</ref> درخت نخله صیحانی فریاد زد: «این محمّد رسول‌الله و وصی‌اش علی بن ابی‌طالب است».
== علی بهترین کسی که خورشید بر او تابیده ==
== علی (علیه‌السلام)بهترین کسی که خورشید بر او تابیده ==
حافظ ابن حجر عسقلانی از ابوالاسود دوئلی نقل نموده که گفت: شنیدم ابوبکر صدیق می‌گوید:
حافظ ابن حجر عسقلانی از ابوالاسود دوئلی نقل نموده که گفت: شنیدم ابوبکر صدیق می‌گوید:
ایّها النّاس، علیکم بعلیّ بن ابی‌طالب، فانّی سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: علیّ خیر من طلعت علیه الشّمس و غربت بعدی<ref>لسان المیزان: 6/91، مناقب سیّدنا علیّ، عینی: ص15.</ref>ای مردم، بر شما باد به علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام، پس همانا که من شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: علی (علیه‌السلام) بعد از من بهترین کسی باشد که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.
ایّها النّاس، علیکم بعلیّ بن ابی‌طالب، فانّی سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: علیّ خیر من طلعت علیه الشّمس و غربت بعدی<ref>لسان المیزان: 6/91، مناقب سیّدنا علیّ، عینی: ص15.</ref>ای مردم، بر شما باد به علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام، پس همانا که من شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: علی (علیه‌السلام) بعد از من بهترین کسی باشد که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.
خط ۳۴: خط ۳۴:
ابن مغازلی و دیگران با ذکر سند از عایشه نقل کرده‌اند که گفت:
ابن مغازلی و دیگران با ذکر سند از عایشه نقل کرده‌اند که گفت:
دیدم (پدرم) ابوبکر زیاد به چهره علی (علیه‌السلام) نگاه می‌کند، پس گفتم: ای پدر! ازچه‌رو می‌بینم زیاد به صورت علی نگاه می‌کنی؟
دیدم (پدرم) ابوبکر زیاد به چهره علی (علیه‌السلام) نگاه می‌کند، پس گفتم: ای پدر! ازچه‌رو می‌بینم زیاد به صورت علی نگاه می‌کنی؟
گفت: دخترم! شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرمود: «النّظر الی وجه علیّ عبادة» <ref>مناقب علی بن ابی‌طالب: ص210 با دو سند به شماره‌های 252 و253، المجالسة و جواهر العلم ابوبکر احمد بن مروان دینوری: ص514 چاپ معهد علوم عربی فرانکفورت، مناقب خطیب خوارزمی: فصل 23 ص261، تاریخ دمشق ابن عساکر - بخش امام علی (علیه‌السلام)- 2/391، 393 با دو سند، مسلسلات ابوالفرج ابن جوزی، ورق 17 شماره 31 مخطوط (پاورقی تاریخ ابن عساکر: 2/391)، نهایة العقول فخر الدین رازی، به نقل ملحقات احقاق الحق: 7/110، به لفظ «النظر الی علی عبادة وجواز علی الصّراط»، ریاض النظره محب طبری: ج2 ص172 و173 چاپ بیروت و 219 چاپ مصر به نقل از موافقه ابن سمان و به مضمون دیگر به دو سند نقل از خجندی، ذخایر العقبی محب طبری: ص95، تاریخ دمشق، کفایة الطالب گنجی شافعی: باب 34 ص161، به نقل از تاریخ دمشق ابن عساکر، سیر اعلام النبلاء ذهبی: 15/542، البدایة والنّهایة ابن کثیر: 7/358، تاریخ الخلفاء سیوطی: 1/96 به نقل از ابن عساکر، مناقب المرتضویه مولی صالح ترمذی حنفی: ص83، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، لئالی المصنوعه سیوطی: 1/177، به نقل از تاریخ ابن نجار وتأیید صحت آن، التعقیبات سیوطی: ص57 چاپ نولکشور (ملحقات احقاق: 7/109)، فتح المبین ذینی دحلان: 157 به نقل از ابن سمان، مناقب العشره نقش‌بندی: ص34 و36 مخطوط (محلقات احقاق: 27/152)، مناقب سیدنا علی عینی: ص19 از طریق حاکم و ابن عساکر، وسیلة المآل حضرمی: ص134، روض الازهر مولوی سید شاه تقی علی: ص97.</ref>؛ همانا که نگاه به صورت علی (علیه‌السلام) عبادت است.
گفت: دخترم! شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرمود: «النّظر الی وجه علیّ عبادة» <ref>مناقب علی بن ابی‌طالب: ص210 با دو سند به شماره‌های 252 و253، المجالسة و جواهر العلم ابوبکر احمد بن مروان دینوری: ص514 چاپ معهد علوم عربی فرانکفورت، مناقب خطیب خوارزمی: فصل 23 ص261، تاریخ دمشق ابن‌عساکر - بخش امام علی (علیه‌السلام)- 2/391، 393 با دو سند، مسلسلات ابوالفرج ابن جوزی، ورق 17 شماره 31 مخطوط (پاورقی تاریخ ابن‌عساکر: 2/391)، نهایة العقول فخر الدین رازی، به نقل ملحقات احقاق الحق: 7/110، به لفظ «النظر الی علی عبادة وجواز علی الصّراط»، ریاض النظره محب طبری: ج2 ص172 و173 چاپ بیروت و 219 چاپ مصر به نقل از موافقه ابن سمان و به مضمون دیگر به دو سند نقل از خجندی، ذخایر العقبی محب طبری: ص95، تاریخ دمشق، کفایة الطالب گنجی شافعی: باب 34 ص161، به نقل از تاریخ دمشق ابن‌عساکر، سیر اعلام النبلاء ذهبی: 15/542، البدایة والنّهایة ابن کثیر: 7/358، تاریخ الخلفاء سیوطی: 1/96 به نقل از ابن‌عساکر، مناقب المرتضویه مولی صالح ترمذی حنفی: ص83، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، لئالی المصنوعه سیوطی: 1/177، به نقل از تاریخ ابن نجار وتأیید صحت آن، التعقیبات سیوطی: ص57 چاپ نولکشور (ملحقات احقاق: 7/109)، فتح المبین ذینی دحلان: 157 به نقل از ابن سمان، مناقب العشره نقش‌بندی: ص34 و36 مخطوط (محلقات احقاق: 27/152)، مناقب سیدنا علی عینی: ص19 از طریق حاکم و ابن‌عساکر، وسیلة المآل حضرمی: ص134، روض الازهر مولوی سید شاه تقی علی: ص97.</ref>؛ همانا که نگاه به صورت علی (علیه‌السلام) عبادت است.
== برابری عدالت علی (علیه‌السلام) با پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) ==
== برابری عدالت علی (علیه‌السلام) با پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) ==
ابن عساکر دمشقی و دیگران از حبشی بن جناده نقل کرده‌اند که: نزد ابوبکر نشسته بودم پس رو به حاضرین نمود و گفت: کیست که از ناحیه پیغمبر به او وعده داده شده؟
ابن‌عساکر دمشقی و دیگران از حبشی بن جناده نقل کرده‌اند که: نزد ابوبکر نشسته بودم پس رو به حاضرین نمود و گفت: کیست که از ناحیه پیغمبر به او وعده داده شده؟
مردی برخاست و گفت: ای خلیفه رسول‌الله، پیامبر به من وعده سه مشت خرما داده.
مردی برخاست و گفت: ای خلیفه رسول‌الله، پیامبر به من وعده سه مشت خرما داده.
ابوبکر گفت: بفرستید به دنبال علی، و چون حضرتش حاضر شد گفت: ای ابوالحسن، این مرد می‌گوید رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به وی وعده سه مشت خرما داده، پس آن را به او بده.
ابوبکر گفت: بفرستید به دنبال علی، و چون حضرتش حاضر شد گفت: ای ابوالحسن، این مرد می‌گوید رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به وی وعده سه مشت خرما داده، پس آن را به او بده.
آنگاه علی (علیه‌السلام) سه مشت خرما به آن شخص داد، ابوبکر گفت: هر یک از سه مشت خرما را بشمارید. چون شمردند هر مشت بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود. پس ابوبکر گفت: صدق اللّه و رسوله، قال لی رسول‌الله لیلة الهجرة - ونحن خارجون من الغار نرید المدینة -: یا ابابکر کفّی و کفّ علیّ فی العدل (فی العدد) سواء<ref>تاریخ بغداد: 5/37. مناقب خوارزمی، فصل 19، ص 211 چ نجف مناقب ابن مغازلی، ص 129 تاریخ دمشق ابن عساکر 2/438 - 439 شماره 953 ریاض النظره طبری 2/108 با تعبیر «فی العدد» به جای فی العدل» تاریخ‌الخلفا سیوطی 1/37 مودّة القربی همدانی، مودة ششم کنز العمال متقی هندی 66/153 شماره 2539 ج روی منتخب کنزالعمال، حاشیه مسند احمد 5/13 ینابیع الموده، ص 300 چ نجف و 233 چ اسلامبول مناقب السبعون همدانی - چاپ مندرج در ینابیع المودة، ص 227 - شماره 17 سعد الشموس و الاقمار، عبدالقادر وردیفی ص 211، چ قاهره ارجح المطالب آمرتسری، ص 456 از طریق ابن سمان کوکب الدری محمد صالح حنفی، ص 122 چ پاکستان.</ref> راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت که از غار بیرون آمده، به سمت مدینه می‌رفتیم فرمود: ای ابوبکر کفّ عدالت من و علی در عدل مساوی است - که علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود.<br>
آنگاه علی (علیه‌السلام) سه مشت خرما به آن شخص داد، ابوبکر گفت: هر یک از سه مشت خرما را بشمارید. چون شمردند هر مشت بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود. پس ابوبکر گفت: صدق اللّه و رسوله، قال لی رسول‌الله لیلة الهجرة - ونحن خارجون من الغار نرید المدینة -: یا ابابکر کفّی و کفّ علیّ فی العدل (فی العدد) سواء<ref>تاریخ بغداد: 5/37. مناقب خوارزمی، فصل 19، ص 211 چ نجف مناقب ابن مغازلی، ص 129 تاریخ دمشق ابن‌عساکر 2/438 - 439 شماره 953 ریاض النظره طبری 2/108 با تعبیر «فی العدد» به جای فی العدل» تاریخ‌الخلفا سیوطی 1/37 مودّة القربی همدانی، مودة ششم کنز العمال متقی هندی 66/153 شماره 2539 ج روی منتخب کنزالعمال، حاشیه مسند احمد 5/13 ینابیع الموده، ص 300 چ نجف و 233 چ اسلامبول مناقب السبعون همدانی - چاپ مندرج در ینابیع المودة، ص 227 - شماره 17 سعد الشموس و الاقمار، عبدالقادر وردیفی ص 211، چ قاهره ارجح المطالب آمرتسری، ص 456 از طریق ابن سمان کوکب الدری محمد صالح حنفی، ص 122 چ پاکستان.</ref> راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت که از غار بیرون آمده، به سمت مدینه می‌رفتیم فرمود: ای ابوبکر کفّ عدالت من و علی در عدل مساوی است - که علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود.<br>
 
و نیز خطیب بغدادی به نقل از انس بن مالک از عمر بن خطاب از ابوبکر از ابوهریره آورده است که گفت: بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) وارد شدم درحالی‌که مقداری خرما مقابل آن حضرت بود. پس سلام کردم و بعد از جواب سلام مشتی از آن را به من داد، و چون شمردم هفتاد و سه دانه بود.
و نیز خطیب بغدادی به نقل از انس بن مالک از عمر بن خطاب از ابوبکر از ابوهریره آورده است که گفت: بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) وارد شدم درحالی‌که مقداری خرما مقابل آن حضرت بود. پس سلام کردم و بعد از جواب سلام مشتی از آن را به من داد، و چون شمردم هفتاد و سه دانه بود.
آنگاه از نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتم و در نزد ایشان هم مقداری خرما بود و او هم بعد از اینکه سلام کردم، و جواب داد مشتی از آن خرماها را به من داد و چون آن‌ها را شمردم بدون کم‌وزیاد هفتاد و سه دانه بود، پس من با تعجّب زیاد از برابری خرماهای اعطایی به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رفتم و ماجرای برابری خرماهای آن حضرت علی را که مایه تعجّب من شده بود گزارش دادم.
آنگاه از نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتم و در نزد ایشان هم مقداری خرما بود و او هم بعد از اینکه سلام کردم، و جواب داد مشتی از آن خرماها را به من داد و چون آن‌ها را شمردم بدون کم‌وزیاد هفتاد و سه دانه بود، پس من با تعجّب زیاد از برابری خرماهای اعطایی به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رفتم و ماجرای برابری خرماهای آن حضرت علی را که مایه تعجّب من شده بود گزارش دادم.
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) تبسّم نمود و فرمود:
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) تبسّم نمود و فرمود:
یا أباهریره أما علمت أنّ یدی و ید علیّ بن ابی‌طالب فی العدل سواء؟<ref>تاریخ بغداد: 8/76، تاریخ دمشق ابن عساکر: 2/438 شماره 959، کفایة الطالب گنجی شافعی: ص137، فرائد السمطین حموینی: 1/50، ذیل اللئالی سیوطی: ص56 چاپ لکهنو.</ref>ای ابوهریره! مگر نمی‌دانی که دست من و دست علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) در عدل یکسان است؟!
یا أباهریره أما علمت أنّ یدی و ید علیّ بن ابی‌طالب فی العدل سواء؟<ref>تاریخ بغداد: 8/76، تاریخ دمشق ابن‌عساکر: 2/438 شماره 959، کفایة الطالب گنجی شافعی: ص137، فرائد السمطین حموینی: 1/50، ذیل اللئالی سیوطی: ص56 چاپ لکهنو.</ref>ای ابوهریره! مگر نمی‌دانی که دست من و دست علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) در عدل یکسان است؟!
== علی (علیه‌السلام) اولین بیعت‌کننده ==
== علی (علیه‌السلام) اولین بیعت‌کننده ==
ابن عساکر از طریق ابوالحسن دار قطنی از ابورافع صحابی معروف نقل نموده که گفت:
ابن‌عساکر از طریق ابوالحسن دار قطنی از ابورافع صحابی معروف نقل نموده که گفت:
بعد از ماجرای بیعت مردم با ابوبکر نشسته بودم، پس شنیدم ابوبکر به عبّاس می‌گوید: تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانی رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) بنی عبدالمطلب و فرزندانش را بدون قریش جمع کرد و تو هم در میان آن‌ها بودی، آنگاه فرمود:
بعد از ماجرای بیعت مردم با ابوبکر نشسته بودم، پس شنیدم ابوبکر به عبّاس می‌گوید: تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانی رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) بنی عبدالمطلب و فرزندانش را بدون قریش جمع کرد و تو هم در میان آن‌ها بودی، آنگاه فرمود:
یا بنی عبدالمطلب، انّه لم بیعث اللّه نبیّا الاّ جعل له من أهله اخا و وزیرا و وصیّا وخلیفة فی اهله، فمن یقوم منکم یبایعنی علی أن یکون اخی و وزیری و وصییّ وخلیفتی فی اهلی؟
یا بنی عبدالمطلب، انّه لم بیعث اللّه نبیّا الاّ جعل له من أهله اخا و وزیرا و وصیّا وخلیفة فی اهله، فمن یقوم منکم یبایعنی علی أن یکون اخی و وزیری و وصییّ وخلیفتی فی اهلی؟
فلم یقم منکم احد.
فلم یقم منکم احد.
فقال: یا بنی عبدالمطلب، کونوا فی الاسلام رؤسا و لاتکونوا اذنابا،
فقال: یا بنی عبدالمطلب، کونوا فی الاسلام رؤسا و لاتکونوا اذنابا، و اللّه لیقومنّ قائمکم او لتکوننّ فی غیرکم، ثمّ لتندمنّ! فقام علیّ من بینکم فبایعه علی ما شرط له و دعاه الیه، اتعلم هذا له من رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)؟ قال: نعم<ref>تاریخ دمشق: بخش امام علی: 1/104.</ref>ای فرزندان عبدالمطلّب! به‌درستی که خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد مگر آن که برای او از اهل خودش برادر و وزیر و وصی و جانشینی در بین اهلش مقرّر نمود، پس اکنون چه کسی از شما بپا خیزد و با من بیعت کند تا اینکه برادر، وزیر، وصی و خلیفه من در بین اهلم باشد؟
و اللّه لیقومنّ قائمکم او لتکوننّ فی غیرکم، ثمّ لتندمنّ! فقام علیّ من بینکم فبایعه علی ما شرط له و دعاه الیه، اتعلم هذا له من رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)؟ قال: نعم<ref>تاریخ دمشق: بخش امام علی: 1/104.</ref>ای فرزندان عبدالمطلّب! به‌درستی که خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد مگر آن که برای او از اهل خودش برادر و وزیر و وصی و جانشینی در بین اهلش مقرّر نمود، پس اکنون چه کسی از شما بپا خیزد و با من بیعت کند تا اینکه برادر، وزیر، وصی و خلیفه من در بین اهلم باشد؟
پس احدی از جا برنخاست.
پس احدی از جا برنخاست.
سپس فرمود: ای بنی عبدالمطلب! در (راستای برقراری) اسلام رؤسا و سرنوشت‌سازان باشید نه طفیلی و دنباله‌رو دیگران، به خدا سوگند یا قیام‌کننده شما بپا خیزد، یا شما در تحت فرمان غیر خود خواهید بود، و آن وقت است که پشیمان خواهید شد.
سپس فرمود: ای بنی عبدالمطلب! در (راستای برقراری) اسلام رؤسا و سرنوشت‌سازان باشید نه طفیلی و دنباله‌رو دیگران، به خدا سوگند یا قیام‌کننده شما بپا خیزد، یا شما در تحت فرمان غیر خود خواهید بود، و آن وقت است که پشیمان خواهید شد.
خط ۶۲: خط ۶۰:
پس عبّاس گفت: حال که چنین بود تو ازچه‌رو بر علی مقدّم شدی و بر او امارت و فرماندهی نمودی؟!
پس عبّاس گفت: حال که چنین بود تو ازچه‌رو بر علی مقدّم شدی و بر او امارت و فرماندهی نمودی؟!
ابوبکر (که با این گفتگو محکوم و عاجز از جواب شد) گفت: آیا نیرنگ می‌کنی ای بنی عبدالمطلب؟<ref>المسترشد: ص137، تاریخ یعقوبی: 2/149 چاپ نجف و 158 چاپ غری به طور اشاره ضمن داستان عمر و ابن عبّاس، نیز عقد الفرید: 2/412 چاپ افست هفت جلدی مصر به طور تحریف آمیز و خلط مبحث بدان اشاره نموده است.</ref> یعنی شما دو نفر با طرح دعوای ساختگی و اختلاف بر سر ارث پیامبر خواسته‌اید مرا وادار به اقرار بر تقدّم علی در امر خلافت کنید و مرا با سخن خودم محکوم نمایید!
ابوبکر (که با این گفتگو محکوم و عاجز از جواب شد) گفت: آیا نیرنگ می‌کنی ای بنی عبدالمطلب؟<ref>المسترشد: ص137، تاریخ یعقوبی: 2/149 چاپ نجف و 158 چاپ غری به طور اشاره ضمن داستان عمر و ابن عبّاس، نیز عقد الفرید: 2/412 چاپ افست هفت جلدی مصر به طور تحریف آمیز و خلط مبحث بدان اشاره نموده است.</ref> یعنی شما دو نفر با طرح دعوای ساختگی و اختلاف بر سر ارث پیامبر خواسته‌اید مرا وادار به اقرار بر تقدّم علی در امر خلافت کنید و مرا با سخن خودم محکوم نمایید!
توضیح: ابن عساکر مقدمه حدیث را که بیانگر مراجعه علی و عبّاس بر سر ارث پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به ابوبکر است ساقط نموده.
توضیح: ابن‌عساکر مقدمه حدیث را که بیانگر مراجعه علی و عبّاس بر سر ارث پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به ابوبکر است ساقط نموده.
همچنان که اعتراض عبّاس را به ابوبکر بر مبنای قول خود ابوبکر در امر خلافت علی (علیه‌السلام) از جانب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) از ذیل داستان حذف و تحریف کرده، امّا درعین‌حال همین بخش از روایت بیانگر واقعیّتی است در تثبیت مقام خلافت بلافصل علی (علیه‌السلام) و اولیّت آن حضرت در پذیرش اسلام و به طور خلاصه ارزنده‌ترین اعتراف ابوبکر است در مقدّم بودن علی (علیه‌السلام) در اسلام و اعلام همکاری او با پیامبر اکرم و متقابلاً اعلام واگذاری مقام اخوّت، وزارت، وصایت و خلافت از طرف پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به علی (علیه‌السلام).
همچنان که اعتراض عبّاس را به ابوبکر بر مبنای قول خود ابوبکر در امر خلافت علی (علیه‌السلام) از جانب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) از ذیل داستان حذف و تحریف کرده، امّا درعین‌حال همین بخش از روایت بیانگر واقعیّتی است در تثبیت مقام خلافت بلافصل علی (علیه‌السلام) و اولیّت آن حضرت در پذیرش اسلام و به طور خلاصه ارزنده‌ترین اعتراف ابوبکر است در مقدّم بودن علی (علیه‌السلام) در اسلام و اعلام همکاری او با پیامبر اکرم و متقابلاً اعلام واگذاری مقام اخوّت، وزارت، وصایت و خلافت از طرف پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به علی (علیه‌السلام).
== محبت علی نشانه حلال‌زادگی ==
== محبت علی نشانه حلال‌زادگی ==
خط ۹۶: خط ۹۴:
ابن باکثیر نیز به روایت از صحابی معروف معقل بن یسار، گفتار ابوبکر را به نقل از کتاب «فضائل» دار قطنی آورده است <ref>وسیلة المآل ابن باکثیر (الغدیر: ج1 ص303 و398).</ref>
ابن باکثیر نیز به روایت از صحابی معروف معقل بن یسار، گفتار ابوبکر را به نقل از کتاب «فضائل» دار قطنی آورده است <ref>وسیلة المآل ابن باکثیر (الغدیر: ج1 ص303 و398).</ref>
== برترین فرد نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) ==
== برترین فرد نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) ==
محب‌الدین طبری به روایت از حافظ ابن سمان از شعبی نقل نموده که ابوبکر به علی بن ابی‌طالب نگاه کرد و گفت: من سرّه أن ینظر الی أقرب النّاس قرابةً من رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم )و أعظمهم عنه غنیً، واحظّهم عنده منزلةً، فلینظر الی علی بن ابی‌طالب<ref>ریاض النضرة: 2/107 چاپ بیروت، مناقب خوارزمی، پایان فصل چهاردهم: ص98، نظم درر السمطین زرندی: ص129، تاریخ دمشق ابن عساکر: 1/162 وج3 ص70 شماره 1100، کنز العمّال متّقی هندی: 13/115 - به نقل از الاثرات ابن ابی الدنیا و ابن مردویه و حاکم، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، فتح المبین ذینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّبویّة او: ج2 ص160 و161.</ref> کسی که خرسند و خوشحال گردد از نگاه‌کردن به نزدیک‌ترین نزدیکان پیامبر و بالاترین بی‌نیازشونده از ناحیه حضرتش (دررابطه‌با بهره‌برداری از مقام نبوّتش) و برخوردارترین آنها از حیث مقام و منزلت در نزد او، پس باید به علی بن ابی‌طالب نگاه کند.<br>
محب‌الدین طبری به روایت از حافظ ابن سمان از شعبی نقل نموده که ابوبکر به علی بن ابی‌طالب نگاه کرد و گفت: من سرّه أن ینظر الی أقرب النّاس قرابةً من رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم )و أعظمهم عنه غنیً، واحظّهم عنده منزلةً، فلینظر الی علی بن ابی‌طالب<ref>ریاض النضرة: 2/107 چاپ بیروت، مناقب خوارزمی، پایان فصل چهاردهم: ص98، نظم درر السمطین زرندی: ص129، تاریخ دمشق ابن‌عساکر: 1/162 وج3 ص70 شماره 1100، کنز العمّال متّقی هندی: 13/115 - به نقل از الاثرات ابن ابی الدنیا و ابن مردویه و حاکم، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، فتح المبین ذینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّبویّة او: ج2 ص160 و161.</ref> کسی که خرسند و خوشحال گردد از نگاه‌کردن به نزدیک‌ترین نزدیکان پیامبر و بالاترین بی‌نیازشونده از ناحیه حضرتش (دررابطه‌با بهره‌برداری از مقام نبوّتش) و برخوردارترین آنها از حیث مقام و منزلت در نزد او، پس باید به علی بن ابی‌طالب نگاه کند.<br>


و محدث شهیر دارقطنی (به نقل مصادر زیر و به روایت از شعبی) این روایت را بدین‌گونه آورده:
و محدث شهیر دارقطنی (به نقل مصادر زیر و به روایت از شعبی) این روایت را بدین‌گونه آورده:
خط ۱۴۰: خط ۱۳۸:


== جایگزینی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به جای ابوبکر برای ابلاغ برائت از مشرکین ==
== جایگزینی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به جای ابوبکر برای ابلاغ برائت از مشرکین ==
امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخ‌نگاران سنّی، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه به‌تفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیه‌السلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌های سرنوشت‌ساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابن عساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>.
امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخ‌نگاران سنّی، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه به‌تفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیه‌السلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌های سرنوشت‌ساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابن‌عساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>.
به شرحی که علاّمه امینی نوشته‌اند، حدّاقل تعداد 73 نفر از علما و مفسّرین و تاریخ‌نگاران سنّی ماجرای این عزل و نصب را نقل و ثبت نموده‌اند. اضافه بر آن تعداد زیادی از دیگر علما و مؤلّفین سنّی که در ملحقات احقاق الحق معرّفی شده‌اند.
به شرحی که علاّمه امینی نوشته‌اند، حدّاقل تعداد 73 نفر از علما و مفسّرین و تاریخ‌نگاران سنّی ماجرای این عزل و نصب را نقل و ثبت نموده‌اند. اضافه بر آن تعداد زیادی از دیگر علما و مؤلّفین سنّی که در ملحقات احقاق الحق معرّفی شده‌اند.
همچنان که غیر از ابوبکر دوازده نفر از بزرگان صحابه آن را روایت کرده‌اند و به اعتراف خود ابوبکر وی از یک مأموریت سرنوشت‌ساز اسلامی و افتخارآمیز از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به امر الهی کنار گذاشته شد، و انجام آن به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) واگذار شد، و علی (علیه‌السلام) هم به بهترین وجه آن را انجام داد <ref>جهت آگاهی بر تفصیل موضوع بحث و مصادر فراوان آن مراجعه شود به الغدیر: ج2 ص338 - 350، فهرست ملحقات احقاق الحق: ص17.</ref>.
همچنان که غیر از ابوبکر دوازده نفر از بزرگان صحابه آن را روایت کرده‌اند و به اعتراف خود ابوبکر وی از یک مأموریت سرنوشت‌ساز اسلامی و افتخارآمیز از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به امر الهی کنار گذاشته شد، و انجام آن به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) واگذار شد، و علی (علیه‌السلام) هم به بهترین وجه آن را انجام داد <ref>جهت آگاهی بر تفصیل موضوع بحث و مصادر فراوان آن مراجعه شود به الغدیر: ج2 ص338 - 350، فهرست ملحقات احقاق الحق: ص17.</ref>.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۷:
== مشورت ابوبکر با امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در مورد جنگ با رومیان ==
== مشورت ابوبکر با امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در مورد جنگ با رومیان ==
ابن واضح یعقوبی می‌نویسد: ابوبکر خواست با روم بجنگد، پس با احضار گروهی از صحابه رسول‌الله شورای جنگی تشکیل داد و هر یک چیزی گفتند، آنگاه از شخص علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام نظرخواهی و مشورت کرد پس علی (علیه‌السلام) فرمود: اگر اقدام کنی پیروز خواهی شد که بالاخره طبق پیشنهاد و پیشگویی امیرمؤمنان کار جنگ به پیروزی مسلمانان و شکست رومیان و فتح سرزمین یهودی‌نشین بیت‌المقدس انجامید. این قضیه در سال سیزدهم هجری بود<ref>تاریخ یعقوبی: 2/122، چاپ نجف.</ref>
ابن واضح یعقوبی می‌نویسد: ابوبکر خواست با روم بجنگد، پس با احضار گروهی از صحابه رسول‌الله شورای جنگی تشکیل داد و هر یک چیزی گفتند، آنگاه از شخص علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام نظرخواهی و مشورت کرد پس علی (علیه‌السلام) فرمود: اگر اقدام کنی پیروز خواهی شد که بالاخره طبق پیشنهاد و پیشگویی امیرمؤمنان کار جنگ به پیروزی مسلمانان و شکست رومیان و فتح سرزمین یهودی‌نشین بیت‌المقدس انجامید. این قضیه در سال سیزدهم هجری بود<ref>تاریخ یعقوبی: 2/122، چاپ نجف.</ref>
ابن عساکر نیز به طور مختصر سؤال ابوبکر از دلیل پیروزی و پاسخش را نقل کرده است<ref>تاریخ دمشق، چاپ لندن: ص444 (ملحقات احقاق الحق: 8/237).</ref>
ابن‌عساکر نیز به طور مختصر سؤال ابوبکر از دلیل پیروزی و پاسخش را نقل کرده است<ref>تاریخ دمشق، چاپ لندن: ص444 (ملحقات احقاق الحق: 8/237).</ref>
== منابع ==
== منابع ==
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش