confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=== خدا و صفاتش === | === خدا و صفاتش === | ||
به روایت ابنخیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابنحنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است<ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴</ref>. وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در [[خداوند]] میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳</ref>. از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای [[جهم بن صفوان]] (درگذشت در ۱۲۸ق. است<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> | به روایت ابنخیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابنحنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است<ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴</ref>. وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در [[خداوند]] میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳</ref>. از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای [[جهم بن صفوان]] (درگذشت در ۱۲۸ق.) است<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref> و انتقادهای او به جهمیه در دو کتاب «الرد علی الجهمیه» منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از متشابهات [[قرآن]] متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref>. [[کتاب الرد علی الجهمیه]] با حمایت [[بیهقی]] (درگذشت در ۴۵۸ق.)، ابنابییعلی (درگذشت در ۵۲۶ق.)، ابنتیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) و نیز ابن[[ابن قیم جوزیه|قیم]] (درگذشت در ۷۵۱ق.) روبهرو شد ولی ذهبی با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است<ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷</ref>. | ||
=== خلقت قرآن === | === خلقت قرآن === | ||
درباره خلقت قرآن نیز از ابنحنبل دیدگاههای | درباره خلقت قرآن نیز از ابنحنبل دیدگاههای گوناگونی گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود<ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴</ref>. لیکن به روایت [[یعقوبی]]، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین اسحاق بن ابراهیم، از راه [[تقیه]] حدوث قرآن را پذیرفت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲</ref>. وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲</ref>، گرچه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹</ref>. | ||
=== رویداد محنه === | === رویداد محنه === | ||
[[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابنحنبل را بازجویی کرد<ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷</ref>. وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه [[خلیفه]] در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابنحنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند. | [[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابنحنبل را بازجویی کرد<ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷</ref>. وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه [[خلیفه]] در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابنحنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند. | ||
دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر شهر انبار به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در رقه شام، در کرانه غربی [[رود فرات]]، از همان مسیر به بغداد بازگشتند. <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴</ref> بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲</ref> با توجه به آزادی او در [[ماه رمضان]] سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref>. با روی کار آمدن [[معتصم عباسی]] در سال ۲۱۸ق. و به تحریک معتزله، دیگر بار کار بر [[اهل حدیث]] سخت شد | دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر شهر انبار به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در رقه شام، در کرانه غربی [[رود فرات]]، از همان مسیر به بغداد بازگشتند. <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴</ref> بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲</ref> با توجه به آزادی او در [[ماه رمضان]] سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref>. با روی کار آمدن [[معتصم عباسی]] در سال ۲۱۸ق. و به تحریک معتزله، دیگر بار کار بر [[اهل حدیث]] سخت شد و معتصم احمد را فراخواند و چون با اصرار وی بر قدیم دانستن قرآن روبهرو شد، او را ۳۳ یا ۲۳ یا ۱۸ و یا۸۰ ضربه تازیانه زد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ قس: المنتظم، ج۱۱، ص۴۴</ref>. | ||
به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد<ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref>. به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابنحبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref>. وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت | به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد<ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref>. به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابنحبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref>. وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیث گرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref>. | ||
=== قابلیت زیادت و نقصان در ایمان === | === قابلیت زیادت و نقصان در ایمان === |