۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''شیخ | '''شیخ محمد غزالی، پرچمدار اصلاح''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانهء شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 3|شماره سوم]]، فصل تابستان، سال 1384 منتشر شدهاست. | ||
شیخ محمد غزالی، پرچمدار اصلاح | شیخ محمد غزالی، پرچمدار اصلاح | ||
(1334ـ 1416ق / 1917ـ 1995م) | (1334ـ 1416ق / 1917ـ 1995م) | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==فعالیتهای تبلیغی غزالی== | ==فعالیتهای تبلیغی غزالی== | ||
دهه شصت میلادی، دهه سختی برای مسلمانان مصر بود. هر صدای آزادیخواهی در نطفه خفه میشد. در این شرایط فقط صدای غزالی تنها صدایی بود که مردم را به دعوت اسلامی و دعوت به سوی خدا فرا میخواند. او مانند شمعی در آن تاریخ حساس سوخت و هادی مردم شد. غزالی برای ارشاد مردم و هدایت آنها در مواقعی از سال به خصوص ماه مبارک رمضان، به نقاط مختلف کشور پهناور مصر میرفت و ضمن دیدار با مردم، آنان را با قرآن و معارف اسلام آشنا میکرد.<br> | دهه شصت میلادی، دهه سختی برای مسلمانان مصر بود. هر صدای آزادیخواهی در نطفه خفه میشد. در این شرایط فقط صدای غزالی تنها صدایی بود که مردم را به دعوت اسلامی و دعوت به سوی خدا فرا میخواند. او مانند شمعی در آن تاریخ حساس سوخت و هادی مردم شد. غزالی برای ارشاد مردم و هدایت آنها در مواقعی از سال به خصوص ماه مبارک رمضان، به نقاط مختلف کشور پهناور مصر میرفت و ضمن دیدار با مردم، آنان را با قرآن و معارف اسلام آشنا میکرد.<br> | ||
وی در سال 1362ق. از طرف وزارت اوقاف و امور خیریه مصر به سمت امام جماعت و خطیب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گردید و پس از مدتی به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و به عنوان وکیل وزارت اوقاف در امور تبلیغی اسلامی منصوب شد. یکی از وظایف غزالی در این مقام، نظارت بر امور مساجد کشور بود. در همین ایام، از طرف وزارت اوقاف مصر به کشورهای عربستان سعودی و قطر سفر کرد و در آن جا ضمن انجام مأموریت تبلیغی، در دانشگاههای وابسته به الازهر به تدریس پرداخت. وی با این که یکی از کارمندان مهم دولتی به شمار میآمد، هیچگاه از وظیفه اصلی خود به عنوان یک عالم دینی غافل نبود و همواره در گفتار و کردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت، چنانکه وقتی در پی مرگ «نکرومه» فرمانروای سوسیالیست کشور غنا قرار شد از سوی دولت مصر مجلس ترحیمی برای او در مسجد «عمر مکرم» ترتیب دهند، وی با این برنامه مخالفت کرد و سرانجام این مجلس را در کلیسای «شیرا» برگزار نمودند. | وی در سال 1362ق. از طرف وزارت اوقاف و امور خیریه مصر به سمت امام جماعت و خطیب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گردید و پس از مدتی به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و به عنوان وکیل وزارت اوقاف در امور تبلیغی اسلامی منصوب شد. یکی از وظایف غزالی در این مقام، نظارت بر امور مساجد کشور بود. در همین ایام، از طرف وزارت اوقاف مصر به کشورهای عربستان سعودی و قطر سفر کرد و در آن جا ضمن انجام مأموریت تبلیغی، در دانشگاههای وابسته به الازهر به تدریس پرداخت. وی با این که یکی از کارمندان مهم دولتی به شمار میآمد، هیچگاه از وظیفه اصلی خود به عنوان یک عالم دینی غافل نبود و همواره در گفتار و کردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت، چنانکه وقتی در پی مرگ «نکرومه» فرمانروای سوسیالیست کشور غنا قرار شد از سوی دولت مصر مجلس ترحیمی برای او در مسجد «عمر مکرم» ترتیب دهند، وی با این برنامه مخالفت کرد و سرانجام این مجلس را در کلیسای «شیرا» برگزار نمودند. | ||
==غزالی در سنگر مطبوعات== | ==غزالی در سنگر مطبوعات== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
غزالی پس از انفصال از جمعیت اخوانالمسلمین، موضعگیریهای متعددی در مقابله با غربزدگی و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامی مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابری زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانی 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنی بر جدایی دین از سیاست<ref>قرضاوی، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصری) موضعگیریهای سختی نمود.<ref>همان: 344.</ref><br> | غزالی پس از انفصال از جمعیت اخوانالمسلمین، موضعگیریهای متعددی در مقابله با غربزدگی و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامی مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابری زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانی 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنی بر جدایی دین از سیاست<ref>قرضاوی، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصری) موضعگیریهای سختی نمود.<ref>همان: 344.</ref><br> | ||
وی در موضعگیریهای دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام میکنم. مادامی که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مییابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانی صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگری میدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمی دارد».<br> | وی در موضعگیریهای دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام میکنم. مادامی که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مییابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانی صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگری میدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمی دارد».<br> | ||
شیخ [[محمد غزالی]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینی(قدس سره)]] بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد میکرد. هنگامی که امام خمینی فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر نمود، غزالی در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکی از جلسات با عدهای از علمای قاهره، آرزو کردم که ای کاش خداوند جرعهای از شجاعت امام خمینی را به تمام علمای اسلام عطا میکرد، زیرا وقتی که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهای علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردی بی شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینی (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بیادب را صادر کرد». <ref>گامی به سوی... : 1/13.</ref><br> | شیخ [[محمد غزالی]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی(قدس سره)]] بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد میکرد. هنگامی که امام خمینی فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر نمود، غزالی در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکی از جلسات با عدهای از علمای قاهره، آرزو کردم که ای کاش خداوند جرعهای از شجاعت امام خمینی را به تمام علمای اسلام عطا میکرد، زیرا وقتی که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهای علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردی بی شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینی (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بیادب را صادر کرد». <ref>گامی به سوی... : 1/13.</ref><br> | ||
وی در جای دیگری از سخنان خود میگوید: «سلمان رشدی را میبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهای اروپایی و آمریکایی در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایی شود که با غرب همکاری میکنند تا جایی که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار میکنیم و برخی از ما به دروغ، سوگند یاد میکنند که شیعه قرآنی دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتدای تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههای اسلامی به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسی تبلیغ میکنی که شیعه قرآن دیگری به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | وی در جای دیگری از سخنان خود میگوید: «سلمان رشدی را میبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهای اروپایی و آمریکایی در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایی شود که با غرب همکاری میکنند تا جایی که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار میکنیم و برخی از ما به دروغ، سوگند یاد میکنند که شیعه قرآنی دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتدای تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههای اسلامی به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسی تبلیغ میکنی که شیعه قرآن دیگری به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | ||
غزالی در واقعه انفجار حرم رضوی در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشورای 1415، نیز در پیامی به دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طی نامهای نسبتاً طولانی، عاملان آن را بیدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانی دانست. <ref>همان.</ref><br> | غزالی در واقعه انفجار حرم رضوی در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشورای 1415، نیز در پیامی به دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طی نامهای نسبتاً طولانی، عاملان آن را بیدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانی دانست. <ref>همان.</ref><br> | ||
غزالی هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمی داشت و بارها در سخنرانیها و کلاسهای درسش، بدون ملاحظه عرب بودن صدام، حکومتش را حکومتی خونریز و سفاک معرفی کرد. وی با محکوم کردن کشتار شیعیان جنوب عراق اظهار داشت: «این نخستین بار نیست که بعث عربی دست به چنین کاری میزند و آخرین آن نیز نخواهد بود. قومیت عربی و بعث عربی از ساختههای شیطانی، برای روگرداندن مردم از دینشان میباشد. هنگامی که بعث عربی به ایران حمله کرد، اعراب آن را تأیید کردند. خدا و پیامبر اسلام را فراموش کردند و از این موضوع ناراحت نشدند». <ref>رسالت، 3/4/1370: 12.</ref | غزالی هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمی داشت و بارها در سخنرانیها و کلاسهای درسش، بدون ملاحظه عرب بودن صدام، حکومتش را حکومتی خونریز و سفاک معرفی کرد. وی با محکوم کردن کشتار شیعیان جنوب عراق اظهار داشت: «این نخستین بار نیست که بعث عربی دست به چنین کاری میزند و آخرین آن نیز نخواهد بود. قومیت عربی و بعث عربی از ساختههای شیطانی، برای روگرداندن مردم از دینشان میباشد. هنگامی که بعث عربی به ایران حمله کرد، اعراب آن را تأیید کردند. خدا و پیامبر اسلام را فراموش کردند و از این موضوع ناراحت نشدند». <ref>رسالت، 3/4/1370: 12.</ref> | ||
==سفرهای غزالی== | ==سفرهای غزالی== | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
پس از بروز اختلاف بین غزالی و دولت انورسادات، وی به عربستان سفر کرد و از آنجا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکی از دانشگاههای وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخی از کتابهای خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلی بن جدید» راهی کشور الجزایر گردید. وی در شرایطی وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسی آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسی رسیده بود. حرکت اسلامی تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایری نیاز به حمایت فکری و تبلیغی داشتند. | پس از بروز اختلاف بین غزالی و دولت انورسادات، وی به عربستان سفر کرد و از آنجا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکی از دانشگاههای وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخی از کتابهای خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلی بن جدید» راهی کشور الجزایر گردید. وی در شرایطی وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسی آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسی رسیده بود. حرکت اسلامی تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایری نیاز به حمایت فکری و تبلیغی داشتند. | ||
هنگامی که غزالی قدم به الجزایر نهاد، فتنهها موج میزد و دین اسلام در میان تودهها رو به خاموشی نهاده بود. زبان مادری مردم یعنی زبان عربی رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوی به عنوان زبان رسمی جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایی به شدت رواج داشت. غزالی در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شورای علمی آن دانشگاه به تدریس و روشنگری دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوی، 1417: 193.</ref> درسهای تفسیر موضوعی قرآن غزالی که از تلویزیون الجزایر پخش میشد به حدی بیننده داشت که به گفته مسئولان خبری الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته میشد. کتابهای او در فاصله اندکی پس از انتشار نایاب میشد. بیگمان خیزشی که سالها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بیتأثیر از ارشادهای غزالی نبوده است. غزالی با خدمات شایانی که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br> | هنگامی که غزالی قدم به الجزایر نهاد، فتنهها موج میزد و دین اسلام در میان تودهها رو به خاموشی نهاده بود. زبان مادری مردم یعنی زبان عربی رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوی به عنوان زبان رسمی جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایی به شدت رواج داشت. غزالی در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شورای علمی آن دانشگاه به تدریس و روشنگری دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوی، 1417: 193.</ref> درسهای تفسیر موضوعی قرآن غزالی که از تلویزیون الجزایر پخش میشد به حدی بیننده داشت که به گفته مسئولان خبری الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته میشد. کتابهای او در فاصله اندکی پس از انتشار نایاب میشد. بیگمان خیزشی که سالها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بیتأثیر از ارشادهای غزالی نبوده است. غزالی با خدمات شایانی که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br> | ||
غزالی یک بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیتالله جنتی در کنفرانس اندیشه اسلامی شرکت نمود. غزالی در این کنفرانس با ارائه مقالهای با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلی اندیشههای اصلاحگرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref | غزالی یک بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیتالله جنتی در کنفرانس اندیشه اسلامی شرکت نمود. غزالی در این کنفرانس با ارائه مقالهای با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلی اندیشههای اصلاحگرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref> | ||
==عوامل وحدت از دیدگاه غزالی== | ==عوامل وحدت از دیدگاه غزالی== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
در این هنگام غزالی از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذوری، زیرا بعضی از ما چیزهایی درباره آنان میگویند که منظوری جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | در این هنگام غزالی از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذوری، زیرا بعضی از ما چیزهایی درباره آنان میگویند که منظوری جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | ||
غزالی هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمیگیرد و دراینباره میگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگی و اختلاف باز آیند و در برابر حملههای صلیبی مدرن، جبههای نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که برای ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قوای شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانی بر ایشان، پراکنده و بیسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستی کنند، در شرایطی که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پای بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | غزالی هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمیگیرد و دراینباره میگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگی و اختلاف باز آیند و در برابر حملههای صلیبی مدرن، جبههای نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که برای ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قوای شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانی بر ایشان، پراکنده و بیسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستی کنند، در شرایطی که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پای بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | ||
بهطور کلی وحدت از نظر غزالی بر پایههای متعددی استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وی با تأسّی از استاد خود حسن البناء که برای وحدت جوامع اسلامی، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگری بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالی معتقد بود زنان نیمی از مرداناند و دانش اندوزی، امر به معروف و حساسیت مذهبی بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامی میتوانند در حفظ ارزشهای اسلامی مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالی خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامی و دامان طبیعی برای تربیت نسلهای آینده است. غزالی هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامی داشته و برای او حقوق مادی و معنوی قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملتهای مسلمان باید بیشتر مصالح مادی و معنوی مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولتهای اسلامی همچون خانوادهای بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعتها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند. | بهطور کلی وحدت از نظر غزالی بر پایههای متعددی استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وی با تأسّی از استاد خود حسن البناء که برای وحدت جوامع اسلامی، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگری بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالی معتقد بود زنان نیمی از مرداناند و دانش اندوزی، امر به معروف و حساسیت مذهبی بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامی میتوانند در حفظ ارزشهای اسلامی مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالی خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامی و دامان طبیعی برای تربیت نسلهای آینده است. غزالی هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامی داشته و برای او حقوق مادی و معنوی قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملتهای مسلمان باید بیشتر مصالح مادی و معنوی مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولتهای اسلامی همچون خانوادهای بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعتها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند. | ||
==اندیشههای سیاسی و فرهنگی== | ==اندیشههای سیاسی و فرهنگی== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
غزالی بر خلاف روشنفکران غربی که حاکمیت را از آنِ مردم میدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهای از جانب وی برای تمام انسانهاست. در قلمرو خداوندی تفاوتی بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت میکند. پس انسان که جانشین او در روی زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالی نه تنها باعث برابری ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامی به یک دیگر میشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفی میکند. بحث جدایی دین از سیاست که یکی از موضوعات مهم سدههای اخیر است، مورد توجه محافل علمی و سیاسی قرار گرفته و برخی از روشنفکران اسلامی به تقلید از روشنفکران غربی، معتقد به جدایی دین از سیاست اند و برخی به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالی اسلام مجموعه مفصلی از تعلیمات معنوی و علمی است. قواعد علمی برای اصلاحات عمومی در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگی فردی، اجتماعی و دولتی است. چه کسی میتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه میتواند از حکومت صرفنظر کند و نمیخواهد حکومت را در خدمت آرمانهای خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالی ضمن انتقاد از عالمانی که نغمه جدایی دین از سیاست را سر میدهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم میکنند، میگوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانی را میشناسم که برای اسلام آنچنان زندگی میکنند که انگلها در خون و رودههای انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکی را دنبال میکنند و بدینسان دینی را که به نام آن سخن میگویند، بیاعتبار میسازند» <ref>آقایی، 1365: 177.</ref><br> | غزالی بر خلاف روشنفکران غربی که حاکمیت را از آنِ مردم میدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهای از جانب وی برای تمام انسانهاست. در قلمرو خداوندی تفاوتی بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت میکند. پس انسان که جانشین او در روی زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالی نه تنها باعث برابری ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامی به یک دیگر میشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفی میکند. بحث جدایی دین از سیاست که یکی از موضوعات مهم سدههای اخیر است، مورد توجه محافل علمی و سیاسی قرار گرفته و برخی از روشنفکران اسلامی به تقلید از روشنفکران غربی، معتقد به جدایی دین از سیاست اند و برخی به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالی اسلام مجموعه مفصلی از تعلیمات معنوی و علمی است. قواعد علمی برای اصلاحات عمومی در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگی فردی، اجتماعی و دولتی است. چه کسی میتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه میتواند از حکومت صرفنظر کند و نمیخواهد حکومت را در خدمت آرمانهای خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالی ضمن انتقاد از عالمانی که نغمه جدایی دین از سیاست را سر میدهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم میکنند، میگوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانی را میشناسم که برای اسلام آنچنان زندگی میکنند که انگلها در خون و رودههای انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکی را دنبال میکنند و بدینسان دینی را که به نام آن سخن میگویند، بیاعتبار میسازند» <ref>آقایی، 1365: 177.</ref><br> | ||
یکی دیگر از اعتقادات غزالی، درباره آیین وهابیت است. وی معتقد است وهابیت آیینی است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودی ظهور کرد که در آن نوعی تندروی، دوری از حقایق اسلامی، کمشمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالی ضمن ابراز تردید درباره اسلامی بودن آیین وهابیت، آن را یکی دیگر از حیلههای استعمار معرفی میکند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقههای جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br> | یکی دیگر از اعتقادات غزالی، درباره آیین وهابیت است. وی معتقد است وهابیت آیینی است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودی ظهور کرد که در آن نوعی تندروی، دوری از حقایق اسلامی، کمشمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالی ضمن ابراز تردید درباره اسلامی بودن آیین وهابیت، آن را یکی دیگر از حیلههای استعمار معرفی میکند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقههای جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br> | ||
غزالی هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامی و رسوخ آن در مباحث دینی، عقیدهای ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهای الهی است که توسط معصوم، صادر شده است و نمیتوان آن را با خیالات فردی که دم از عقل میزند ممزوج کرد. وی به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکی از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفی میکند و میگوید ارزش و طراوت دین آسمانی با فرهنگ خرافی یونان ارتباطی ندارد. <ref>غزالی، 1369: 230.</ref | غزالی هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامی و رسوخ آن در مباحث دینی، عقیدهای ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهای الهی است که توسط معصوم، صادر شده است و نمیتوان آن را با خیالات فردی که دم از عقل میزند ممزوج کرد. وی به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکی از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفی میکند و میگوید ارزش و طراوت دین آسمانی با فرهنگ خرافی یونان ارتباطی ندارد. <ref>غزالی، 1369: 230.</ref> | ||
==آثار غزالی== | ==آثار غزالی== |