۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''صهیونیسم در فرایند بحرانهای گذشته و چالش پیشرو''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] نگارش و منتشر شده است. این مقاله در سال هفتم، شماره بیست و ششم، فصل بهار، 1390 منتشر شده است.</div><br> | '''صهیونیسم در فرایند بحرانهای گذشته و چالش پیشرو''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] نگارش و منتشر شده است. این مقاله در سال هفتم، شماره بیست و ششم، فصل بهار، 1390 منتشر شده است.</div><br> | ||
== چکیده == | |||
واژه صهیونیسم، از آن جهت که به گرایشها و سازمانهای سیاسی ناهمگونی اشاره دارد، اصطلاحی است که به دشواری میتوان از آن، تعریف جامعی ارائه داد. این اصطلاح، معمولاً همراه با یک صفت به کار میرود که قلمرو معنای آن را محدود میسازد، مانند: صهیونیسم کارگری، صهیونیسم مسیحی، صهیونیسم فرهنگی. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقهبندی آن به دو بخش سیاسی و مذهبی است. صهیونیسم مذهبی، بیشتر به وسیله عرفای یهودی بیان شده و به آرزوی بزرگ و انتظار قائم یهودیّت مربوط میشود. این صهیونیسم، برانگیزنده سنّت زیارت ارض مقدس و حتی سبب ایجاد یک کانون روحانی و نشر اعتقاد و فرهنگ یهودی در سرزمین صهیون بود و هرگز به دشمنی با مسلمانان که خود را به عنوان وابستگان به ذریه ابراهیم و پیرو دین او تلقی میکردند، برنخاست. صهیونیسم مذهبی، بیگانه و به دور از هر نوع برنامه سیاسی برای ایجاد یک دولت و یا هر نوع سلطهای بر فلسطین است. آنها هرگز رفتاری که نشاندهنده علاقه به درگیری با مردم عرب (مسلمان یا مسیحی) باشد از خود نشان ندادند. | |||
امّا صهیونیسم سیاسی که با [[تئودور هرتسل]](هرتصل) شکل گرفت، نسبت به خدا شکاک است و حتی علیه یهودیانی که یهودیّت را به عنوان یک مذهب تعریف میکنند، مبارزه میکند. از دیدگاه صهیونیسم سیاسی، یهودیان قبل از هر چیز، یک قوم هستند و از این رو، غیرقابل ادغام و جذب در ملّتهای دیگر میباشند و باید در یک سرزمین خالی و بیمدّعی، مستقر شوند و این مفهوم، گویای این مطلب است که نبایستی به مردم بومی(فلسطینی) اهمیّت داد و آنها را به حساب آورد و این موضوع، زمینه بحرانهای متعددی را برای صهیونیسم فراهم آورده، اما این بحرانها چیست؟ مقاله حاضر میکوشد تا ضمن بررسی بحرانهای گذشته، چالشهای پیشروی صهیونیسم را معرفی کند. <br> | امّا صهیونیسم سیاسی که با [[تئودور هرتسل]](هرتصل) شکل گرفت، نسبت به خدا شکاک است و حتی علیه یهودیانی که یهودیّت را به عنوان یک مذهب تعریف میکنند، مبارزه میکند. از دیدگاه صهیونیسم سیاسی، یهودیان قبل از هر چیز، یک قوم هستند و از این رو، غیرقابل ادغام و جذب در ملّتهای دیگر میباشند و باید در یک سرزمین خالی و بیمدّعی، مستقر شوند و این مفهوم، گویای این مطلب است که نبایستی به مردم بومی(فلسطینی) اهمیّت داد و آنها را به حساب آورد و این موضوع، زمینه بحرانهای متعددی را برای صهیونیسم فراهم آورده، اما این بحرانها چیست؟ مقاله حاضر میکوشد تا ضمن بررسی بحرانهای گذشته، چالشهای پیشروی صهیونیسم را معرفی کند. <br> | ||
'''واژگان کلیدی:''' صهیونیسم، اسرائیل، انگلیس، آمریکا، بحران و چالش.<br> | '''واژگان کلیدی:''' صهیونیسم، اسرائیل، انگلیس، آمریکا، بحران و چالش.<br> | ||
=مقدمه= | ==مقدمه== | ||
به منظور پاسخگویی به سؤال مذکور، نخست بحرانهای گذشته صهیونیسم و سپس صهیونیسم ـ اسرائیل در چهار بعد تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی شده است. البته به نظر میرسد که این بحرانها، از گذشته شروع و به امروز کشیده شده و در آینده نیز ادامه مییابد. برای نشان دادن گسترش بحرانهای گذشته صهیونیسم به امروز و فردا، موضوعاتی چون پستصهیونیسم، مسیحیت صهیونیستی و مانند آن بررسی گردیده است. به موضوعات دیگری مانند سکولاریسم یهودی، بیداری اسلامی و... هم میتوان اشاره کرد که برای پرهیز از طولانی شدن مقاله، بررسی در این مورد را باید به مقاله بعدی ارجاع داد. | به منظور پاسخگویی به سؤال مذکور، نخست بحرانهای گذشته صهیونیسم و سپس صهیونیسم ـ اسرائیل در چهار بعد تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی شده است. البته به نظر میرسد که این بحرانها، از گذشته شروع و به امروز کشیده شده و در آینده نیز ادامه مییابد. برای نشان دادن گسترش بحرانهای گذشته صهیونیسم به امروز و فردا، موضوعاتی چون پستصهیونیسم، مسیحیت صهیونیستی و مانند آن بررسی گردیده است. به موضوعات دیگری مانند سکولاریسم یهودی، بیداری اسلامی و... هم میتوان اشاره کرد که برای پرهیز از طولانی شدن مقاله، بررسی در این مورد را باید به مقاله بعدی ارجاع داد. | ||
=بحرانهای گذشته= | |||
صهیونیسم با بحرانهایی روبهرو است که با او متولد شده و تا امروز جلو آمده است. در پدید آمدن این بحرانها، انگلیس، آلمان و... مؤثر بودهاند.<ref>ماضی، 1381، ص54.</ref> اما بخش مهم آن به ذات و خمیرمایه درونی صهیونیسم برمیگردد. مرور برخی از این بحرانها، میتواند ادعای مذکور را تبیین نماید: | == بحرانهای گذشته == | ||
== بحران تاریخی == | صهیونیسم با بحرانهایی روبهرو است که با او متولد شده و تا امروز جلو آمده است. در پدید آمدن این بحرانها، انگلیس، آلمان و... مؤثر بودهاند.<ref>ماضی، 1381، ص54.</ref> اما بخش مهم آن به ذات و خمیرمایه درونی صهیونیسم برمیگردد. مرور برخی از این بحرانها، میتواند ادعای مذکور را تبیین نماید: | ||
=== بحران تاریخی === | |||
صهیونیسم با بحرانهای تاریخی روبهرو بوده است. با مرور بر تاریخ شکلگیری صهیونیسم به روشنی میتوان بحرانهای تاریخی یهود را کشف کرد: صهیونیسم، محصول تاریخی برخی از حوادث بعد از رنسانس است. در واقع، ریشه صهیونیسم را باید در تعالیم مارتین لوتر آلمانی و ژان کالوین فرانسوی دید. این دو اصلاحگر مسیحی پروتستان را پدید آوردند و آن دو ـ و البته بیشتر، لوتر ـ اولاً دشمنی بین مسیحیان و یهودیان را کاهش دادند و ثانیاً، زمینه سیاسی شدن (میل به تأسیس حکومت) بخشی از یهود (یهود سیاسی = صهیونیسم) را به وجود آوردند. اوج فعالیتهای یاد شده در قرن نوزدهم و بیستم بود. <ref>ایوانف، 1356، ص91.</ref> <br> | صهیونیسم با بحرانهای تاریخی روبهرو بوده است. با مرور بر تاریخ شکلگیری صهیونیسم به روشنی میتوان بحرانهای تاریخی یهود را کشف کرد: صهیونیسم، محصول تاریخی برخی از حوادث بعد از رنسانس است. در واقع، ریشه صهیونیسم را باید در تعالیم مارتین لوتر آلمانی و ژان کالوین فرانسوی دید. این دو اصلاحگر مسیحی پروتستان را پدید آوردند و آن دو ـ و البته بیشتر، لوتر ـ اولاً دشمنی بین مسیحیان و یهودیان را کاهش دادند و ثانیاً، زمینه سیاسی شدن (میل به تأسیس حکومت) بخشی از یهود (یهود سیاسی = صهیونیسم) را به وجود آوردند. اوج فعالیتهای یاد شده در قرن نوزدهم و بیستم بود. <ref>ایوانف، 1356، ص91.</ref> <br> | ||
خط ۴۹: | خط ۵۱: | ||
جنگ جهانی اوّل با پیروزی متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورسای به امضای کشورهای متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایی اداره خود را نداشتند، از این رو میبایست تا زمانی که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافقنامه سایکسپیکو<ref>طرحی كامل از قراردادهای گذشته دولت استعماری با يهودیها و عربها، برای تجزيه عثمانی میباشد كه در سال 1295/1916 به تصويب دول متفق رسيد؛ ر. ک: دراسيدل، 1370، ص 367.</ref> در مورد چگونگی اداره فلسطین توسط یک رژیم بینالمللی و چگونگی اجرای اعلامیه بالفور، به برپایی اجلاس شورای عالی متفقین در سال 1299/1920 در سانریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستی فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجرای وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومی (عربهای فلسطینی) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتوای حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومی فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیری شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br> | جنگ جهانی اوّل با پیروزی متفقین به پایان رسید و در سال 1298/1919 پیمان تأسیس جامعه ملل در کنگره ورسای به امضای کشورهای متفق رسید. بر اساس مادّه 22 اساسنامه جامعه ملل، مستعمرات متحدین، تحت قیومیت دولتهای متفق قرار گرفت، زیرا به عقیده مؤسسان جامعه ملل، سکنه آن نقاط، به لحاظ اوضاع سخت زمانه، توانایی اداره خود را نداشتند، از این رو میبایست تا زمانی که بتوانند خود را اداره کنند، تحت قیومیت یک دولت قیم باشند. <ref>زعیتر، 1362، ص124.</ref> اختلاف میان انگلیس و فرانسه درباره توافقنامه سایکسپیکو<ref>طرحی كامل از قراردادهای گذشته دولت استعماری با يهودیها و عربها، برای تجزيه عثمانی میباشد كه در سال 1295/1916 به تصويب دول متفق رسيد؛ ر. ک: دراسيدل، 1370، ص 367.</ref> در مورد چگونگی اداره فلسطین توسط یک رژیم بینالمللی و چگونگی اجرای اعلامیه بالفور، به برپایی اجلاس شورای عالی متفقین در سال 1299/1920 در سانریمو منجر گردید که بر اساس آن، سوریه و لبنان تحت سرپرستی فرانسه، و عراق و فلسطین، به شرط اجرای وعده بالفور در قیمومیت انگلیس قرار گرفتند. قیمومیت انگلیس بر فلسطین، سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین را در پی داشت، و در مقابل حقوق مردم بومی (عربهای فلسطینی) نادیده گرفته شد. رفتار انگلیس با مفاد اعلامیه بالفور و محتوای حکم قیمومیت جامعه ملل که رعایت حقوق مردم بومی فلسطین بود، مغایرت داشت و از این رو این رفتار به اختلاف و درگیری شدید بین یهودیان و اعراب منجر گردید و این اوضاع نابسامان فلسطین موجب شد که انگلیس از اداره آن منطقه عاجز مانده، و مسئله فلسطین را در سال 1326/1947 به سازمان ملل واگذار نماید. <ref>ارینیک، 1368، ص 178.</ref> <br> | ||
== بحران اقتصادی == | |||
=== بحران اقتصادی === | |||
اسرائیل در ابتدای تشکیل آن، به واسطه پشتیبانی انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههای یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهای داشت تا حدی که تولید ناخالص ملی <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينهها توليد ناخالص ملّی میگويند؛ ر. ک: ساعی، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالی که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مییافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادی به تدریج به برتری اقتصادی یهودیان بر اعراب فلسطینی انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستی کمک کرد تا به تأسیس ارتشی مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهای جدید حکومتی، از جمله: مراکز درمانی، بانک مرکزی، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودی، 1382، ص153.</ref><br> | اسرائیل در ابتدای تشکیل آن، به واسطه پشتیبانی انگلیس (قیم فلسطین)، سرازیر شدن سرمایههای یهودیان ثروتمند به آن کشور و استفاده از سرمایههای بخش تولید، رشد قابل ملاحظهای داشت تا حدی که تولید ناخالص ملی <ref>به مجموع توليدات يک كشور بدون كسر هزينهها توليد ناخالص ملّی میگويند؛ ر. ک: ساعی، 1381، ص16.</ref> آن هر پنج سال دو برابر شد در حالی که تعداد جمعیت یهود هر هشت سال به دو برابر افزایش مییافت. این تحول و رشد چشمگیر اقتصادی به تدریج به برتری اقتصادی یهودیان بر اعراب فلسطینی انجامید. رشد اقتصادی به رژیم صهیونیستی کمک کرد تا به تأسیس ارتشی مجّهز و آماده، و جذب مهاجران و تأسیس سازمانهای جدید حکومتی، از جمله: مراکز درمانی، بانک مرکزی، بیمه، رادیو و... دست بزند. <ref>شیرودی، 1382، ص153.</ref><br> | ||
خط ۶۷: | خط ۷۰: | ||
خلاصه اینکه: رژیم اشغالگر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبهرو بوده است. <ref>جریس و خلیفه، 1381، ص241.</ref> <br> | خلاصه اینکه: رژیم اشغالگر قدس، پس از سپری کردن یک دوره رشد اقتصادی، در دو دهه گذشته، با بحران اقتصادی در ابعاد مختلف روبهرو بوده است. <ref>جریس و خلیفه، 1381، ص241.</ref> <br> | ||
== بحران سیاسی == | === بحران سیاسی === | ||
اندیشه واهی نژاد برتر و برگزیده، دنیایی از ظلم، بیداد، قتل، غصب، خونآشامی و... را در خود جای داده است. افسانه پوچ برتری نژادی که در قرن اخیر، صهیونیسم جهانی از پرچمداران اصلی آن میباشد، در گذشته نیز بین طوایف و اقوام یهودی وجود داشته است، امّا این مسئله توسط صهیونیست، چنان غلظت یافته و در سایه آن، چنان اعمال ضد بشری صورت میگیرد، که حتی موجب اعتراض شدید یهودیت شده است، بهطوری که یکی از شخصیتهای یهودی در این مورد میگوید: «در فرهنگ صهیونیستی، خدای خالق هستی و خالق انسان تبدیل به خدای قومی میشود، که با اصول مذهب یهود تضاد آشکار دارد». | اندیشه واهی نژاد برتر و برگزیده، دنیایی از ظلم، بیداد، قتل، غصب، خونآشامی و... را در خود جای داده است. افسانه پوچ برتری نژادی که در قرن اخیر، صهیونیسم جهانی از پرچمداران اصلی آن میباشد، در گذشته نیز بین طوایف و اقوام یهودی وجود داشته است، امّا این مسئله توسط صهیونیست، چنان غلظت یافته و در سایه آن، چنان اعمال ضد بشری صورت میگیرد، که حتی موجب اعتراض شدید یهودیت شده است، بهطوری که یکی از شخصیتهای یهودی در این مورد میگوید: «در فرهنگ صهیونیستی، خدای خالق هستی و خالق انسان تبدیل به خدای قومی میشود، که با اصول مذهب یهود تضاد آشکار دارد». | ||
صهیونیستها، در طول حیات و تاریخ ننگین خود پیوسته وانمود کردهاند که نژاد برتر و بالاتری نسبت به انسانهای دیگر دارند و از این رو خود را صاحب تمام جهان و در نهایت، حاکم بر تمام جهانیان و دنیا به حساب میآورند. آنها با استناد به کتاب تلمود، معتقدند: ارواح یهود از ارواح دیگر برتر است، زیرا ارواح یهودی جزئی از خداوند است و آنها نزد خدا عزیزترند، در حالی که ارواح دیگر، شیطانی و مانند ارواح حیوانات میباشند. بهشت مخصوص یهود است و هیچکس به جز آنها وارد بهشت نمیشود، ولی جهنم، جایگاه مسیحیان و مسلمانان است. همچنین میگویند بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادی در اختیار یهود باشد. <ref>شیرازی، بیتا، ص 22.</ref> خصیصه نژادپرستی صهیونیستها باعث شده که هیچگاه غیر خود را قبول نکنند و بر اساس همین خصایص، در هر کجای دنیا که باشند، موجبات آزار و اذیت همسایگان خود را فراهم میکنند و به همین دلیل، پیوسته مورد تنفر جهانیان قرار دارند، بهطوری که در دوران مختلف و به علت انزجار مردم از این جماعت، همیشه مطرود بوده و مورد لعن و نفرین جهانیان قرار گرفتهاند. <ref>پیشین، ص106.</ref> یهودیهای صهیونیست که حرص و ولع زیادی برای تسلط بر دیگران و فرمانروایی کردن بر آنها دارند، در طول تاریخ خود، همیشه در جنگ و درگیری با انسانهای دیگر در کشورهای مختلف به سر بردهاند. صهیونیسم، با توجّه به گستره نفوذش در رسانههای گروهی، سیاست تبعیض نژادی و نژاد برتر را در بسیاری از کشورها، حتی در کشورهای به اصطلاح متمدن و مترقی اروپایی، به خصوص آمریکا و حتی انگلستان، فرانسه و... ، پیاده نموده است و مشکلات زیادی را برای تودهها، به دلیل رنگ و نژاد و... به وجود آورده و در صدد نسلزدایی آنان نیز برآمده است که آثار و شواهد آن در جهان مشهود میباشد. نمونه بارز آن را میتوان در خود اسرائیل دید که چگونه حقوق حقّه مسلمانان فلسطینی را با کمال بیشرمی پایمال میکنند. نفوذ صهیونیستها بر هیئت حاکمه قدرتهای بزرگ به حدّی است که به راحتی در نوع سیاستگذاری داخلی و خارجی آن کشورها تأثیر میگذارند و قوانینی مانند قانون همجنسبازی، ممنوعیت حجاب، مبارزه با تروریسم اسلامی و... که برخی اوقات وضع میشود، همه از نفوذ صهیونیستها متأثر بوده و غالباً خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف آنها، مبنی بر از بین بردن اعتقادات دینی و مذهبی و نابودی ادیان دیگر قرار دارد، زیرا به زعم صهیونیستها رسیدن به یک حکومت واحد و جهانی یهودی، مستلزم نابودی ادیان دیگر میباشد. <ref>شاهاک، 1367، ص 220.</ref> <br> | صهیونیستها، در طول حیات و تاریخ ننگین خود پیوسته وانمود کردهاند که نژاد برتر و بالاتری نسبت به انسانهای دیگر دارند و از این رو خود را صاحب تمام جهان و در نهایت، حاکم بر تمام جهانیان و دنیا به حساب میآورند. آنها با استناد به کتاب تلمود، معتقدند: ارواح یهود از ارواح دیگر برتر است، زیرا ارواح یهودی جزئی از خداوند است و آنها نزد خدا عزیزترند، در حالی که ارواح دیگر، شیطانی و مانند ارواح حیوانات میباشند. بهشت مخصوص یهود است و هیچکس به جز آنها وارد بهشت نمیشود، ولی جهنم، جایگاه مسیحیان و مسلمانان است. همچنین میگویند بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند تا آنها صاحب ملک نباشند و همیشه سلطه اقتصادی در اختیار یهود باشد. <ref>شیرازی، بیتا، ص 22.</ref> خصیصه نژادپرستی صهیونیستها باعث شده که هیچگاه غیر خود را قبول نکنند و بر اساس همین خصایص، در هر کجای دنیا که باشند، موجبات آزار و اذیت همسایگان خود را فراهم میکنند و به همین دلیل، پیوسته مورد تنفر جهانیان قرار دارند، بهطوری که در دوران مختلف و به علت انزجار مردم از این جماعت، همیشه مطرود بوده و مورد لعن و نفرین جهانیان قرار گرفتهاند. <ref>پیشین، ص106.</ref> یهودیهای صهیونیست که حرص و ولع زیادی برای تسلط بر دیگران و فرمانروایی کردن بر آنها دارند، در طول تاریخ خود، همیشه در جنگ و درگیری با انسانهای دیگر در کشورهای مختلف به سر بردهاند. صهیونیسم، با توجّه به گستره نفوذش در رسانههای گروهی، سیاست تبعیض نژادی و نژاد برتر را در بسیاری از کشورها، حتی در کشورهای به اصطلاح متمدن و مترقی اروپایی، به خصوص آمریکا و حتی انگلستان، فرانسه و... ، پیاده نموده است و مشکلات زیادی را برای تودهها، به دلیل رنگ و نژاد و... به وجود آورده و در صدد نسلزدایی آنان نیز برآمده است که آثار و شواهد آن در جهان مشهود میباشد. نمونه بارز آن را میتوان در خود اسرائیل دید که چگونه حقوق حقّه مسلمانان فلسطینی را با کمال بیشرمی پایمال میکنند. نفوذ صهیونیستها بر هیئت حاکمه قدرتهای بزرگ به حدّی است که به راحتی در نوع سیاستگذاری داخلی و خارجی آن کشورها تأثیر میگذارند و قوانینی مانند قانون همجنسبازی، ممنوعیت حجاب، مبارزه با تروریسم اسلامی و... که برخی اوقات وضع میشود، همه از نفوذ صهیونیستها متأثر بوده و غالباً خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف آنها، مبنی بر از بین بردن اعتقادات دینی و مذهبی و نابودی ادیان دیگر قرار دارد، زیرا به زعم صهیونیستها رسیدن به یک حکومت واحد و جهانی یهودی، مستلزم نابودی ادیان دیگر میباشد. <ref>شاهاک، 1367، ص 220.</ref> <br> | ||
افکار پوچ نژادپرستی موجب شده است که صهیونیستها، پس از اشغال تدریجی سرزمین فلسطین، وجود ساکنان اصلی و صاحبان واقعی آن سامان را تحمل نکرده و به طرق مختلف و با انواع توطئهها در صدد کشتار و اخراج و آوارگی مردم آن سرزمین برآیند، تا آنجا که هزاران انسان را به قتل رسانیده و منازل آنان را بر سرشان خراب نموده و میلیونها نفر را بیخانمان، راهی بیابانها و کوهها، و از دیارشان اخراج کردهاند. علاوه بر آن، حتی چند صد هزار نفر از صاحبان اصلی فلسطین نیز که در سرزمینهای اشغالی باقی ماندهاند، از کوچکترین حقوق اجتماعی محروم بوده و با کمترین حقوق و شرایط و امکانات زندگی خود را سپری مینمایند. | افکار پوچ نژادپرستی موجب شده است که صهیونیستها، پس از اشغال تدریجی سرزمین فلسطین، وجود ساکنان اصلی و صاحبان واقعی آن سامان را تحمل نکرده و به طرق مختلف و با انواع توطئهها در صدد کشتار و اخراج و آوارگی مردم آن سرزمین برآیند، تا آنجا که هزاران انسان را به قتل رسانیده و منازل آنان را بر سرشان خراب نموده و میلیونها نفر را بیخانمان، راهی بیابانها و کوهها، و از دیارشان اخراج کردهاند. علاوه بر آن، حتی چند صد هزار نفر از صاحبان اصلی فلسطین نیز که در سرزمینهای اشغالی باقی ماندهاند، از کوچکترین حقوق اجتماعی محروم بوده و با کمترین حقوق و شرایط و امکانات زندگی خود را سپری مینمایند. | ||
صهیونیستها، در فلسطین اشغالی، به شکلهای مختلف تبعیض نژادی را پیاده کردهاند، از جمله زمینهای فلسطینیان را بهطور عمده به بنیاد یهودی متعلق میدانند و از جانب آژانس یهود، سرپرستی آنها را به عهده گرفتهاند. این بنیاد که یکی از تشکیلات جنبش صهیونیستی است، سیاستهای نژادپرستانه را رهبری میکند و گاهی اوقات اقامت و یا دایر کردن محل کسب و یا اشتغال غیریهودیان بر زمینهای خودشان را ممنوع میسازد، و به این سیاست پشتوانه قانونی داده و از سوی دستگاههای اجرایی اسرائیل حمایت میشود. این محدودیتها با شیوههای نژادپرستانه، به همه غیریهودیان تحمیل میشود. در این راستا، یک یهودی دزد یا راهزن، پس از طی دوران محکومیت خود میتواند در شهر یا منطقه دلخواه خود به کار بپردازد، در صورتی که یک فرد غیریهودی ساکن فلسطین، چنین امتیازی را ندارد. | |||
صهیونیستها، در فلسطین اشغالی، به شکلهای مختلف تبعیض نژادی را پیاده کردهاند، از جمله زمینهای فلسطینیان را بهطور عمده به بنیاد یهودی متعلق میدانند و از جانب آژانس یهود، سرپرستی آنها را به عهده گرفتهاند. این بنیاد که یکی از تشکیلات جنبش صهیونیستی است، سیاستهای نژادپرستانه را رهبری میکند و گاهی اوقات اقامت و یا دایر کردن محل کسب و یا اشتغال غیریهودیان بر زمینهای خودشان را ممنوع میسازد، و به این سیاست پشتوانه قانونی داده و از سوی دستگاههای اجرایی اسرائیل حمایت میشود. این محدودیتها با شیوههای نژادپرستانه، به همه غیریهودیان تحمیل میشود. در این راستا، یک یهودی دزد یا راهزن، پس از طی دوران محکومیت خود میتواند در شهر یا منطقه دلخواه خود به کار بپردازد، در صورتی که یک فرد غیریهودی ساکن فلسطین، چنین امتیازی را ندارد. | |||
طبق قانون و مقررات رژیم صهیونیستی، اعراب، حق کار کردن بر روی زمینهای کشاورزی و نیز اجاره زمین و برداشت محصول از آنها را ندارند. بر اساس این قوانین، مهاجران یهودی که مفاد مقررات را زیر پا بگذارند، جرمی سنگین مرتکب شده و به مجازات میرسند. صهیونیستها تسلط کارگران عرب بر امور کشاورزی را مثل سرطانی در پیکر آن رژیم تلقی میکنند. مصداق این تفکر را میتوان در گفتههای مسئولان این رژیم مشاهده کرد، از جمله یکی از وزرای کشاورزی رژیم صهیونیستی معتقد است تسلط کارگران عرب بر کشاورزی یهود، غدهای سرطانی در پیکر ماست. <ref>پیشین</ref>.<br> | طبق قانون و مقررات رژیم صهیونیستی، اعراب، حق کار کردن بر روی زمینهای کشاورزی و نیز اجاره زمین و برداشت محصول از آنها را ندارند. بر اساس این قوانین، مهاجران یهودی که مفاد مقررات را زیر پا بگذارند، جرمی سنگین مرتکب شده و به مجازات میرسند. صهیونیستها تسلط کارگران عرب بر امور کشاورزی را مثل سرطانی در پیکر آن رژیم تلقی میکنند. مصداق این تفکر را میتوان در گفتههای مسئولان این رژیم مشاهده کرد، از جمله یکی از وزرای کشاورزی رژیم صهیونیستی معتقد است تسلط کارگران عرب بر کشاورزی یهود، غدهای سرطانی در پیکر ماست. <ref>پیشین</ref>.<br> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۴: | ||
رژیم صهیونیستی، با اِعمال سیاستهای اقتصادی، باعث بههمریختگی اوضاع اقتصادی مناطق عربی اشغالی شد و در نتیجه، توان اقتصادی اعراب در خدمت اسرائیل در آمد. صهیونیستها، از ترس اینکه بر اثر فشار اقتصادی، کارگران بیکار عرب دست به شورش و انقلاب بزنند، آنها را در بعضی از پروژههای اقتصادی کوتاهمدّت به کار گرفتند امّا بعد از مدتی آنها را نیز اخراج نمودند، و این سیاست، با این هدف بود که اعراب سرزمینهای اشغالی برای پیدا کردن کار مجبور شوند به خارج از سرزمینهای اشغالی مهاجرت کنند. مهاجرت اعراب موجب میشد که خانه و کاشانه آنها، بر اساس قوانین سازمان واکنش سریع شهری مصادره شود، و این بدان معنا بود که عربهایی که از فلسطین خارج میشوند، دیگر حقّ برگشتن ندارند<ref>شاهاک، 1357، ص 240.</ref>، زیرا دیگر حقّ و حقوقی در آنجا نداشتند. این سیاست با هدف تخلیه اراضی از ساکنان اصلی آنها اعمال میشود. به هر روی، صهیونیست عقیده دارد که مقابله با افزایش تقاضای ناشی از رشد جمعیت فلسطینی راهی جز این، پیش روی اسرائیل نگذاشته است! به هر روی، اسرائیل غاصب از آغاز تأسیس تاکنون با فقدان مشروعیت در نزد مسلمانان فلسطینی و سایر مسلمانان منطقه روبهرو بوده است و با گسترش قیامهای فلسطینی و بروز جدیدترین حمله سراسری آن رژیم به غزه و نیز با ظهور قیامهای مردمی در مصر، لیبی و... با بحران عمیقتر مشروعیت سیاسی در داخل و نیز در منطقه مسلماننشین خاورمیانه روبهرو گریده است. <ref>پتراس، 1388، ص47.</ref> <br> | رژیم صهیونیستی، با اِعمال سیاستهای اقتصادی، باعث بههمریختگی اوضاع اقتصادی مناطق عربی اشغالی شد و در نتیجه، توان اقتصادی اعراب در خدمت اسرائیل در آمد. صهیونیستها، از ترس اینکه بر اثر فشار اقتصادی، کارگران بیکار عرب دست به شورش و انقلاب بزنند، آنها را در بعضی از پروژههای اقتصادی کوتاهمدّت به کار گرفتند امّا بعد از مدتی آنها را نیز اخراج نمودند، و این سیاست، با این هدف بود که اعراب سرزمینهای اشغالی برای پیدا کردن کار مجبور شوند به خارج از سرزمینهای اشغالی مهاجرت کنند. مهاجرت اعراب موجب میشد که خانه و کاشانه آنها، بر اساس قوانین سازمان واکنش سریع شهری مصادره شود، و این بدان معنا بود که عربهایی که از فلسطین خارج میشوند، دیگر حقّ برگشتن ندارند<ref>شاهاک، 1357، ص 240.</ref>، زیرا دیگر حقّ و حقوقی در آنجا نداشتند. این سیاست با هدف تخلیه اراضی از ساکنان اصلی آنها اعمال میشود. به هر روی، صهیونیست عقیده دارد که مقابله با افزایش تقاضای ناشی از رشد جمعیت فلسطینی راهی جز این، پیش روی اسرائیل نگذاشته است! به هر روی، اسرائیل غاصب از آغاز تأسیس تاکنون با فقدان مشروعیت در نزد مسلمانان فلسطینی و سایر مسلمانان منطقه روبهرو بوده است و با گسترش قیامهای فلسطینی و بروز جدیدترین حمله سراسری آن رژیم به غزه و نیز با ظهور قیامهای مردمی در مصر، لیبی و... با بحران عمیقتر مشروعیت سیاسی در داخل و نیز در منطقه مسلماننشین خاورمیانه روبهرو گریده است. <ref>پتراس، 1388، ص47.</ref> <br> | ||
== بحران فرهنگی == | === بحران فرهنگی === | ||
اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههای مختلف یهودی از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایی میان گروههای مختلف یهودی وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایی که رژیم صهیونیستی با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههای مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیری میان یهودیان غربی و شرقی، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوی یهودیان و درگیری میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبی میباشد. <ref>افتخاری، 1380، ص 48.</ref> <br> | اسرائیل کشوری است که از طریق گردآوردن گروههای مختلف یهودی از این سو و آن سو، تشکیل شده و از زمان تشکیل آن، تنشهایی میان گروههای مختلف یهودی وجود داشته و به مرور زمان این تنشها قوّت گرفته است. از جمله بحرانهایی که رژیم صهیونیستی با آن روبهرو است، وجود تبعیض میان گروههای مختلف جامعه اسرائیل، تبعیض میان یهودیان و درگیری میان یهودیان غربی و شرقی، و نیز تبعیض بر ضد اعراب از سوی یهودیان و درگیری میان یهودیان متعصّب و یهودیان مذهبی میباشد. <ref>افتخاری، 1380، ص 48.</ref> <br> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجرای انتخابات درونحزبی به شیوه آمریکایی، اسحاق رابین را به ریاست و رهبری حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونیهای چشمگیری را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونی فلسطینیها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادیبخش فلسطین و چارهاندیشی برای مسئله جولان در ازای تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزی برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزی حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخی شهرها و روستاها در کرانه غربی رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقراری صلح با اعراب نشان میدهد، ولی به هیچ وجه از اهداف و برنامههای ثابت رژیم صهیونیستی تخلف نمیکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربی و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهای اسرائیلی بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختاری فلسطین را به طرح خودسرکوبی فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و برای نخستینبار در تاریخ جنبشهای آزادیبخش جهان، یک سازمان رهاییبخش، به یک گروه پلیسی، برای سرکوب مالکان قانونی و شرعی کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستی برای اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایی چون اسکان در شهرکهای یهودینشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهای جدید اقدام مینماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان میدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتی، جایگاههای دولتی و... را در اختیار میگیرند، این امر موجبات نارضایتی یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم میآورد. از طرفی، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضی کشاورزی و منابع اقتصادی دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینی دچار شکست شده و ساکنان اصلی آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتیها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّی نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینی و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینی و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستی با اعمال سیاستهای غیردینی خود بحرانهای متعدد دیگری را نیز پدید آورده است. یکی از مشکلات اصلی که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودی پیدا میکند وجود فساد مالی و اخلاقی در میان مقامها و ارکانهای دولتی به ویژه نیروهای نظامی آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامی با نظامیان زن است، که در نتیجه، بیبندباری، مشکل بهداشت و... را برای ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایی نیروهای نظامی را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقای اسرائیل بر پایه نظامیگری استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br> | حزب کار که در انتخابات 1369/1990 از حزب لیکود شکست خورد، با اجرای انتخابات درونحزبی به شیوه آمریکایی، اسحاق رابین را به ریاست و رهبری حزب برگزید. این حزب در آستانه انتخابات 1371/1992، دگرگونیهای چشمگیری را در سیاست خود نسبت به اعراب و فلسطینیان اعلام کرد که از جمله آنها، پذیرش حقوق قانونی فلسطینیها، لغو ممنوعیت گفتوگو با سازمان آزادیبخش فلسطین و چارهاندیشی برای مسئله جولان در ازای تضمین امنیت اسرائیل بود. اعلام این سیاستها موجب شد اسحاق رابین در انتخابات آن سال، به پیروزی برسد. <ref>پیشین.</ref>. بعد از پیروزی حزب کار در انتخابات 1371/1992 اسحاق رابین، مذاکرات شکست خورده لیکود را دنبال کرد، و بر اساس آن، خروج ارتش اسرائیل را از غزه و برخی شهرها و روستاها در کرانه غربی رود اردن خواستار شد، و بدین وسیله بر تشکیل حکومت خودگردان فلسطین گردن نهاد.<ref>فصلنامه مطالعات فلسطین، تابستان 1379، ص 64.</ref>، البته باید دانست، بهرغم اینکه حزب کار خود را مشتاق برقراری صلح با اعراب نشان میدهد، ولی به هیچ وجه از اهداف و برنامههای ثابت رژیم صهیونیستی تخلف نمیکند. این حزب با خروج ارتش اسرائیل از کرانه غربی و سپردن آن مناطق به تشکیلات خودگردان و اعمال سیاستهای اسرائیلی بر تشکیلات خودگردان، طرح خودمختاری فلسطین را به طرح خودسرکوبی فلسطینیان تبدیل نمود.<ref>پیشین؛ مهاجرانی، بهار 1373، ص3؛ فصلنامه مطالعات فلسطین، زمستان 1378، ص88</ref>. و برای نخستینبار در تاریخ جنبشهای آزادیبخش جهان، یک سازمان رهاییبخش، به یک گروه پلیسی، برای سرکوب مالکان قانونی و شرعی کشورشان (فلسطین) تبدیل شد. رژیم صهیونیستی برای اینکه بتواند یهودیان سراسر جهان را در اسرائیل جمع کند، به آنها وعدههایی چون اسکان در شهرکهای یهودینشین و تأمین امنیت، و رفاه و... داده است، از این رو، به احداث شهرکهای جدید اقدام مینماید و یهودیان مهاجر سراسر دنیا را در آنها اسکان میدهد. با توجّه به اینکه یهودیان تازهوارد پس از مدتی، جایگاههای دولتی و... را در اختیار میگیرند، این امر موجبات نارضایتی یهودیان قدیمیتر ساکن را فراهم میآورد. از طرفی، با ورود یهودیان مهاجر به اسرائیل و تصرف اراضی کشاورزی و منابع اقتصادی دیگر، اقتصاد اعراب فلسطینی دچار شکست شده و ساکنان اصلی آن سرزمین را به واکنش واداشته است. نارضایتیها از مهاجرت یهودیان به اسرائیل در قالب تجمع، تظاهرات و حتّی نبرد مسلّحانه از طرف مبارزان فلسطینی و... متجلی شده است. این اعتراضها، در جامعه اسرائیل به شکل یک بحران درآمده است، زیرا هم اعراب فلسطینی و هم یهودیان، دولت اسرائیل را برای برچیدن این شهرکها، تحت فشار گذاشتهاند. رژیم صهیونیستی با اعمال سیاستهای غیردینی خود بحرانهای متعدد دیگری را نیز پدید آورده است. یکی از مشکلات اصلی که این رژیم درگیر آن بوده و روز به روز سیر صعودی پیدا میکند وجود فساد مالی و اخلاقی در میان مقامها و ارکانهای دولتی به ویژه نیروهای نظامی آن کشور است. حاصل عدم دخالت دین در سیاست، رشد روزافزون روابط نامشروع سربازان، به خصوص روابط نامشروع مردان نظامی با نظامیان زن است، که در نتیجه، بیبندباری، مشکل بهداشت و... را برای ارتش این رژیم به ارمغان آورده و در نهایت، میزان توانایی نیروهای نظامی را کاهش داده است. با توجّه به اینکه بقای اسرائیل بر پایه نظامیگری استوار است، اینگونه بحرانهای فرهنگی، موجودیت آن کشور را دچار تزلزل نموده است. <br> | ||
=چالشهای پیشرو= | ==چالشهای پیشرو== | ||
بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | بحرانهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی به حدی گسترش پیدا کرده که مخالفت علیه صهیونیسم حتی در میان یهودیان هم رو به افزایش گذاشته است. به طور قطع چالشهای پیش روی صهیونیسم، در گذشته دور و نزدیک آن ریشه دارد، اما به زبان دیگر و در لباسی متفاوت نمود پیدا کرده است. به علاوه، به نظر میرسد چالشهای پیشرو، سیر صعودی پیدا کرده و با قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه گره خورده و ابعاد وسیعتری بیابد. | ||
== الفـ پستصهیونیسم == | |||
=== الفـ پستصهیونیسم === | |||
یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودی است که بر پایه آن، برخی از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبی و غیرمذهبی رد مینمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههای خود را بر ایجاد و برقراری صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جای دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جای برتریطلبی، راه برتری اقتصادی را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادی باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانی که صهیونیسم را از بُعد مذهبی و غیرمذهبی رد میکنند، به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبی. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | یکی از مهمترین جلوههای این مخالفتها پستصهیونیسم (post zionism) است. پستصهیونیسم یک اعتراض یهودی است که بر پایه آن، برخی از یهودیان، صهیونیست را از بعد مذهبی و غیرمذهبی رد مینمایند. (صبح صادق،20 مهر 1383، ص 11). پستصهیونیستها، اساس اندیشههای خود را بر ایجاد و برقراری صلح گذاشتهاند. این اندیشه ابتدا در میان روشنفکران و نویسندگان شکل گرفت، امّا در حال حاضر در میان دولتمردان یهود نیز جا افتاده است. پستصهیونیستها به دنبال سرزمین موعود نیستند، بلکه معتقدند تجمع یهودیان در هر جای دیگر نیز امکانپذیر است و آنها باید به جای برتریطلبی، راه برتری اقتصادی را در پیش گرفته و در مقام گسترش سلطه اقتصادی باشند. <ref>مهرداد، مرداد1382، ص153.</ref> یهودیانی که صهیونیسم را از بُعد مذهبی و غیرمذهبی رد میکنند، به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتاند از: یهودیان ارتدوکس، اصلاحطلبان، و مخالفان صهیونیسم از بعد مذهبی. <ref>ادیب مرتضی، 1388، ص109ـ119.</ref> | ||
1 ـ برخی از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتوری کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبی میدانند و معتقدند رهبران سیاسی صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسی اعتقادی ندارند، و حتّی بسیاری از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمیکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابی به اغراض سیاسی خود بهانه کرده و آن را وسیلهای برای ترغیب گروههای یهودی جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتی نژادپرست و غیرمذهبی میسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبی میباشند که هویتش با اجرای اوامر و نواهی خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایی دروغین میدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمیکند. برخی یهودیان ارتدوکس افراطی، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدی که بدان پایبند هستند، مشکلات زیادی را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخی از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | 1 ـ برخی از یهودیان ارتدوکس مانند گروه نتوری کارتا، جنبش صهیونیسم را جنبش غیرمذهبی میدانند و معتقدند رهبران سیاسی صهیونیسم با آنکه خود به یهودیت ارتدوکسی اعتقادی ندارند، و حتّی بسیاری از آنان از منکران خدا بوده و به احکام دینی اعتنا نمیکنند، دین را به عنوان یک ابزار کارآمد برای دستیابی به اغراض سیاسی خود بهانه کرده و آن را وسیلهای برای ترغیب گروههای یهودی جهت مهاجرت به فلسطین قرار دادهاند. صهیونیسم از یهود، امّتی نژادپرست و غیرمذهبی میسازد که این موضوع با تعالیم مذهب یهود، در تعارض است. ارتدوکسها خواهان تشکیل یک امّت کاملاً مذهبی میباشند که هویتش با اجرای اوامر و نواهی خداوند مرتبط باشد. این یهودیان جنبش صهیونیسم را جنبش مسیحایی دروغین میدانند که با اراده خداوند به ستیز پرداخته است. به نظر آنها، صهیونیسم باید یهود را به صبر و انتظار دعوت کند، تا خداوند به آنها اجازه بازگشت دهد. در واقع خداوند، آنها را برای به دست گرفتن زمام امور و بازگشت به فلسطین دعوت نمیکند. برخی یهودیان ارتدوکس افراطی، که اکنون نام هاحردییم به خود دادهاند، بر اساس اصول و عقایدی که بدان پایبند هستند، مشکلات زیادی را در جامعه اسرائیل به وجود آوردهاند. برخی از اصول و عقاید این گروهها عبارت است از: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۱: | ||
5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبری گروههای یهودی جهان، رهایی یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخی از اعضای گروههای یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روی آوردهاند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکردهاند، و چه بسا، صهیونیسم ملّی ـ میهنی در هر نوع آن، تعبیری از این نوع رهایی است. یکی از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه ارشاد نظامی تشبیه کرده است که سرود نظامیِ به پیش را میخواند ولی بر جای خود قرار دارد و از جایش تکان نمیخورد؛ به بیان دیگر، بسیاری از یهودیان جهان دولت صهیونیستی را به عنوان یک واقعیت موجود میپذیرند، امّا گاهی اوقات، به نقد ریشهای دولت صهیونیسم میپردازند. <ref>ملکمحمدی، پائیز1378، ص11.</ref> برای مثال، برخی از ارتدوکسها، دولت صهیونیسم را دولتی غیرمذهبی به شمار میآورند که در آن لامذهبی، منتشر شده و شعائر دینی بپا داشته نمیشود. برخی یهودیان غیرمذهبی، اصلاحطلب و محافظهکار، آن را دولتی خشکمذهب میدانند که تعدد و تنوع را در درون خود رد میکند. برخی از لیبرالیستها نیز آن را دولتی میدانند که در بخش عمومی و دولتی آن، برخی از سمبلها و اصول خشک کمونیسم تسلط دارد و چنین دولتی، سیاست دولتهای نژادی و نژادپرست را دنبال میکند. برخی از چپیها نیز آن را دولتی فردگرا همچون آمریکا میدانند که حول محور اقتصاد سرمایهداری در گردش است. همچنین بسیاری از یهودیان اعتقاد دارند مفهوم صهیونیسم در مرکزیت اسرائیل نقش نداشته و ندارد. <br> | 5 ـ با گسترش صهیونیسم و به دست گرفتن رهبری گروههای یهودی جهان، رهایی یا رد نمودن آشکار آن مشکل گردیده است. به همین دلیل برخی از اعضای گروههای یهود به خاطر اسرائیل، به جنگ روی آوردهاند، امّا در عمل، برای منافع صهیونیسم خدمتی نکردهاند، و چه بسا، صهیونیسم ملّی ـ میهنی در هر نوع آن، تعبیری از این نوع رهایی است. یکی از طرفداران این ایده، این نوع از صهیونیسم را به گروه ارشاد نظامی تشبیه کرده است که سرود نظامیِ به پیش را میخواند ولی بر جای خود قرار دارد و از جایش تکان نمیخورد؛ به بیان دیگر، بسیاری از یهودیان جهان دولت صهیونیستی را به عنوان یک واقعیت موجود میپذیرند، امّا گاهی اوقات، به نقد ریشهای دولت صهیونیسم میپردازند. <ref>ملکمحمدی، پائیز1378، ص11.</ref> برای مثال، برخی از ارتدوکسها، دولت صهیونیسم را دولتی غیرمذهبی به شمار میآورند که در آن لامذهبی، منتشر شده و شعائر دینی بپا داشته نمیشود. برخی یهودیان غیرمذهبی، اصلاحطلب و محافظهکار، آن را دولتی خشکمذهب میدانند که تعدد و تنوع را در درون خود رد میکند. برخی از لیبرالیستها نیز آن را دولتی میدانند که در بخش عمومی و دولتی آن، برخی از سمبلها و اصول خشک کمونیسم تسلط دارد و چنین دولتی، سیاست دولتهای نژادی و نژادپرست را دنبال میکند. برخی از چپیها نیز آن را دولتی فردگرا همچون آمریکا میدانند که حول محور اقتصاد سرمایهداری در گردش است. همچنین بسیاری از یهودیان اعتقاد دارند مفهوم صهیونیسم در مرکزیت اسرائیل نقش نداشته و ندارد. <br> | ||
== ب ـ مسیحیت صهیونیستی == | === ب ـ مسیحیت صهیونیستی === | ||
علاقه و عشق اعضای گروههای یهود به اسرائیل، علاقهای واقعی نیست، بلکه مملو از اختلافنظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را برمیدارند و از آن دولت حمایت میکنند تا پرستیژ این کشور را بالا برده و دیدگاهها و شناختهای سنتی را که بر فرهنگ عامّه حاکم است از بین ببرند، مثل دیدگاهی که معتقد است یهود حیواناتی خونخوار و ترسو بوده و رحم و شفقت در وجود آنها نیست. به این ترتیب، یهودیان سعی میکنند به جای این دیدگاه، یهودی را تلاشگری معرفی کنند که صحرا را میکاود. این ایدهها، ابعاد فرهنگ صهیونیستی اسرائیل را زیر سؤال برده و به فرهنگهای فلسطینی و عربی توجّه مینماید و این، نتیجه تأثیر تحولات فرهنگ غرب بر صحنه فرهنگی اسرائیل است که خود را ادامه فرهنگ غرب در منطقه خاورمیانه میداند.<br> | علاقه و عشق اعضای گروههای یهود به اسرائیل، علاقهای واقعی نیست، بلکه مملو از اختلافنظرهاست. با وجود این، اکثر یهودیان جهان پرچم صهیونیسم را برمیدارند و از آن دولت حمایت میکنند تا پرستیژ این کشور را بالا برده و دیدگاهها و شناختهای سنتی را که بر فرهنگ عامّه حاکم است از بین ببرند، مثل دیدگاهی که معتقد است یهود حیواناتی خونخوار و ترسو بوده و رحم و شفقت در وجود آنها نیست. به این ترتیب، یهودیان سعی میکنند به جای این دیدگاه، یهودی را تلاشگری معرفی کنند که صحرا را میکاود. این ایدهها، ابعاد فرهنگ صهیونیستی اسرائیل را زیر سؤال برده و به فرهنگهای فلسطینی و عربی توجّه مینماید و این، نتیجه تأثیر تحولات فرهنگ غرب بر صحنه فرهنگی اسرائیل است که خود را ادامه فرهنگ غرب در منطقه خاورمیانه میداند.<br> | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۳۰: | ||
یهودیان خارج اسرائیل خواهان آن هستند که دولت اسرائیل به نظرات یهودیان احترام گذاشته و در رفتارهای نادرست خود تجدیدنظر نماید، زیرا اگر بخواهد بهطور خودسرانه عمل کند، دیگر به مکتب صهیونیسم نیاز نیست. به عقیده آنها، باید در مکتب صهیونیسم تجدیدنظر صورت گیرد. این بحران، در درون، نتیجه عکس داشته است؛ به این معنا که مسیحیت صهیونیستی در درون مرزهای ملی فعلاً جنبه انسجامدهندگی دارد اما در خارج از مرزها، بهویژه در میان یهودیان مخالف سیاستهای اسرائیل، وجه جداکنندگی بازی میکند ولی به تدریج وجه جداکنندگی آن به درون مرزهای اسرائیل وارد خواهد شد. کشیده شدن انتقاد از مسیحیت صهیونیستی به محافل مطبوعاتی و هنری (قصه، تئاتر و سینما و...) نشاندهندۀ ورود تدریجی وجه جداکنندگی آن به داخل کشور است.<br> | یهودیان خارج اسرائیل خواهان آن هستند که دولت اسرائیل به نظرات یهودیان احترام گذاشته و در رفتارهای نادرست خود تجدیدنظر نماید، زیرا اگر بخواهد بهطور خودسرانه عمل کند، دیگر به مکتب صهیونیسم نیاز نیست. به عقیده آنها، باید در مکتب صهیونیسم تجدیدنظر صورت گیرد. این بحران، در درون، نتیجه عکس داشته است؛ به این معنا که مسیحیت صهیونیستی در درون مرزهای ملی فعلاً جنبه انسجامدهندگی دارد اما در خارج از مرزها، بهویژه در میان یهودیان مخالف سیاستهای اسرائیل، وجه جداکنندگی بازی میکند ولی به تدریج وجه جداکنندگی آن به درون مرزهای اسرائیل وارد خواهد شد. کشیده شدن انتقاد از مسیحیت صهیونیستی به محافل مطبوعاتی و هنری (قصه، تئاتر و سینما و...) نشاندهندۀ ورود تدریجی وجه جداکنندگی آن به داخل کشور است.<br> | ||
== ج ـ تزاید شکاف اجتماعی == | === ج ـ تزاید شکاف اجتماعی === | ||
شکاف عمدهای که در سطح جامعه اسرائیل وجود دارد و به طور شکنندهای ادامه خواهد یافت، شکاف بین اشکنازیها و سفاردیها است. در سالهای اخیر، میزان فعالیت سفاردیها افزایش یافته و آنها خواستار مطالبات اجتماعی بیشتری شدهاند. <br> | شکاف عمدهای که در سطح جامعه اسرائیل وجود دارد و به طور شکنندهای ادامه خواهد یافت، شکاف بین اشکنازیها و سفاردیها است. در سالهای اخیر، میزان فعالیت سفاردیها افزایش یافته و آنها خواستار مطالبات اجتماعی بیشتری شدهاند. <br> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۸: | ||
در مجموع میتوان گفت دوئل بین اشکنازیها و سفاردیها تداوم داشته و میتواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br> | در مجموع میتوان گفت دوئل بین اشکنازیها و سفاردیها تداوم داشته و میتواند چالشی بالقوه برای اسرائیل باشد. <br> | ||
== دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی == | === دـ تضادهای عربی ـ اسرائیلی === | ||
از مجموع حدود 2 /6 میلیون جمعیت اسرائیل (طبق آمار مرکز آمار اسرائیل در سال 2005)، بیش از یک میلیون نفر آن، یعنی حدود20% جمعیت اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند. این عده، عربهایی هستند که قبل از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، در آنجا ساکن بودهاند. شهروندان عرب اسرائیل شامل تعدادی از گروههای متفاوت مذهبی هستند که به زبان عربی صحبت میکنند و هویت مشخصی دارند. عربهای مسلمان بزرگترین اعراب اسرائیل هستند که بیشتر سنیمذهب میباشند. پس از مسلمانان، مسیحیها بزرگترین گروه جامعه اعراب اسرائیل را تشکیل میدهند.<br> | از مجموع حدود 2 /6 میلیون جمعیت اسرائیل (طبق آمار مرکز آمار اسرائیل در سال 2005)، بیش از یک میلیون نفر آن، یعنی حدود20% جمعیت اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند. این عده، عربهایی هستند که قبل از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، در آنجا ساکن بودهاند. شهروندان عرب اسرائیل شامل تعدادی از گروههای متفاوت مذهبی هستند که به زبان عربی صحبت میکنند و هویت مشخصی دارند. عربهای مسلمان بزرگترین اعراب اسرائیل هستند که بیشتر سنیمذهب میباشند. پس از مسلمانان، مسیحیها بزرگترین گروه جامعه اعراب اسرائیل را تشکیل میدهند.<br> | ||
حقوق اعراب اسرائیل، در اعلامیه استقلال سال 1948، تضمین شده بود. هماینک مشارکت سیاسی آنها در انتخابات محلی و ملی مشهود است و همواره نمایندگانی را برای دفاع از منافع اعراب در انتخاب کنست (پارلمان) اسرائیل برمیگزینند. <br> | حقوق اعراب اسرائیل، در اعلامیه استقلال سال 1948، تضمین شده بود. هماینک مشارکت سیاسی آنها در انتخابات محلی و ملی مشهود است و همواره نمایندگانی را برای دفاع از منافع اعراب در انتخاب کنست (پارلمان) اسرائیل برمیگزینند. <br> | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۴: | ||
جوامع اقلیت معمولاً با چالشهایی روبهرو هستند. شکاف بین جامعه اعراب اسرائیل از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی، نسبت به بدنه اصلی جامعه یهود، یکی از مهمترین شکافهای موجود در سطح جامعه اسرائیل است. دلایل اصلی این تبعیض را میتوان در میزان بالای زاد و ولد بین خانوارهای عرب اسرائیلی و مشکلات مالی و اقتصادی ناشی از آن، سطح پایین آموزش در بخش عربی نسبت به جامعه یهودیان، مشارکت کمتر نیروی کار زنان در بین اعراب اسرائیل، اشتغال اعراب در مشاغل غیرمهارتی و منع قانونی خدمت در ارتش، برشمرد. به نظر نمیرسد چالش بین اعراب و اسرائیلیها حتی در آینده دور برطرف گردد. <ref>آگدازی، می2006</ref>. <br> | جوامع اقلیت معمولاً با چالشهایی روبهرو هستند. شکاف بین جامعه اعراب اسرائیل از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی، نسبت به بدنه اصلی جامعه یهود، یکی از مهمترین شکافهای موجود در سطح جامعه اسرائیل است. دلایل اصلی این تبعیض را میتوان در میزان بالای زاد و ولد بین خانوارهای عرب اسرائیلی و مشکلات مالی و اقتصادی ناشی از آن، سطح پایین آموزش در بخش عربی نسبت به جامعه یهودیان، مشارکت کمتر نیروی کار زنان در بین اعراب اسرائیل، اشتغال اعراب در مشاغل غیرمهارتی و منع قانونی خدمت در ارتش، برشمرد. به نظر نمیرسد چالش بین اعراب و اسرائیلیها حتی در آینده دور برطرف گردد. <ref>آگدازی، می2006</ref>. <br> | ||
=نتیجه= | ==نتیجه== | ||
نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار میدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو میبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی میدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل میدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت میکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم میدانند. <br> | نتایج بحرانهای داخلی و بیرونی اسرائیل، دستکم سه چالش را پیش پای آن کشور قرار میدهد یا به بیان دیگر، حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواسته و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی روبهرو میبیند: دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بستگی دارد. (طیف چپ و میانه در اسرائیل)؛ عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی میدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک درازمدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل میدانند، و گروه سوم، که همچنان نسبت به آموزههای مذهبی وفادار بوده و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت میکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم میدانند. <br> | ||
تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، میتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای پیشروی اسرائیل باشد. | تحولات چند سال اخیر نشان داده است که افکار عمومی در اسرائیل همسو و همجهت با گروه اول است. در آینده، رویارویی و چالش بین گروه دوم و سوم با موافقان تشکیل دولت فلسطینی و خروج از اراضی اشغالی فلسطینی افزایش خواهد یافت. طرح خروج از اراضی فلسطینی (غزه و کرانه غربی)، که با طرح شارون آغاز گردید و در حال پیگیری از سوی حزب کادیما و اولمرت، نخستوزیر فعلی اسرائیل است، میتواند مرهمی ـ نه دوای قطعی ـ بر بحرانهای گذشته و چالشهای پیشروی اسرائیل باشد. | ||
=منابع | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# «ترورهای فرامنطقهای»، صبح صادق، 20 مهر 1383. | # «ترورهای فرامنطقهای»، صبح صادق، 20 مهر 1383. | ||
# «سوسیال صهیونیسم و احزاب اسرائیل»، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، شماره 4، تابستان 1379. | # «سوسیال صهیونیسم و احزاب اسرائیل»، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، شماره 4، تابستان 1379. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۲۰۰: | ||
# نیکیتینا، گالینا، دولت اسرائیل، ترجمه بیژن مهدوی، پیشگام، تهران، 1356. | # نیکیتینا، گالینا، دولت اسرائیل، ترجمه بیژن مهدوی، پیشگام، تهران، 1356. | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |