confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را ارتداد عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که می گوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر می گوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را ارتداد عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که می گوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر می گوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | ||
== علل حروب رده == | == علل حروب رده == | ||
علل این جنگها «حروب رده» را با استناد به منابع اهلسنت و بررسی منابع متعدد تاریخی که در مورد جنگهای پس از رحلت پیامبر خدا نگاشته شده را، میتوان اینگونه برشمرد: | علل این جنگها «حروب رده» را با استناد به منابع اهلسنت و بررسی منابع متعدد تاریخی که در مورد جنگهای پس از رحلت پیامبر خدا نگاشته شده را، میتوان اینگونه برشمرد: | ||
1- گروهی که ادعای نبوت کرده بودند. «مسیلمه بن حبیب» از قبیله «بنی حنیفه بن لُجَیْم» ابن قتیبه، المعارف، ص405؛ کحاله، معجم قبائل العرب، ج 1، ص312 و «سجاح بنت حارث تمیمی» از قبیله «بنی یربوع» از این دسته بودند<ref>ر.ک: ابن عبدالبر قرطبی، أسدالغابة، ج 4، ص277</ref>؛ | |||
2- کسانی که دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشته بودند. این گروه با انتشار خبر رحلت پیامبر میان قبایل عرب، دست از اسلام برداشتند. بهعنوان نمونه: پس از رحلت پیامبر خدا ٶ به فاصله اندکی «منذر بن ساوی» والی مسلمان بحرین نیز از دنیا رفت در نتیجه برخی از مردم بحرین دین اسلام را رها کرده و مرتد شدند<ref>واقدی، کتاب الرده، ص147؛ بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه: توکل، ص121.</ref>؛ | 1- گروهی که ادعای نبوت کرده بودند. «مسیلمه بن حبیب» از قبیله «بنی حنیفه بن لُجَیْم» ابن قتیبه، المعارف، ص405؛ کحاله، معجم قبائل العرب، ج 1، ص312 و «سجاح بنت حارث تمیمی» از قبیله «بنی یربوع» از این دسته بودند<ref>ر.ک: ابن عبدالبر قرطبی، أسدالغابة، ج 4، ص277</ref>؛ | ||
3- مسلمانانی که فقط با مسئله زکات مشکل داشتند. نخستین شاهد بر این مطلب سخنرانی خلیفه اول است که اندکی پس از به دستگرفتن قدرت در شهر مدینه ایراد نمود<ref>واقدی، کتاب الرده، ص48.</ref> وی ضمن سخنانی گفت: «مرتدان دو گروهاند: برخی منکر نمازند و برخی با این که نماز میگزارند، از دادن زکات خودداری میکنند»<ref>واقدی، کتاب الرده ، ص515</ref> نووی عالم مشهور اهلسنت نیز ضمن اشاره به دودسته قبل و این دسته مینویسد که اهل رده دو گروه بودند: | |||
2- کسانی که دین اسلام را رها کرده و به آیین جاهلی خود بازگشته بودند. این گروه با انتشار خبر رحلت پیامبر میان قبایل عرب، دست از اسلام برداشتند. بهعنوان نمونه: پس از رحلت پیامبر خدا ٶ به فاصله اندکی «منذر بن ساوی» والی مسلمان بحرین نیز از دنیا رفت در نتیجه برخی از مردم بحرین دین اسلام را رها کرده و مرتد شدند<ref>واقدی، کتاب الرده، ص147؛ بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه: توکل، ص121.</ref>؛ | |||
دسته اول: عدهای از یاران مسیلمه و دیگر مدعیان نبوت بودند و منکر پیامبری حضرت محمد ٶ گردیدند. | |||
* دسته دوم: افرادی بودند که شریعت را منکر و نماز و زکات را ترک کرده و به آیین جاهلیت بازگشته بودند. اما گروه دوم: کسانی بودند که بین نماز و زکات فرق قائل شدند. این گروه معترف به وجوب نماز و منکر وجوب زکات و پرداخت آن به امام بودند<ref>شرح صحیح مسلم، ج1، ص202.</ref> گروه اخیر خود به سه دسته تقسیم میشدند: | 3- مسلمانانی که فقط با مسئله زکات مشکل داشتند. نخستین شاهد بر این مطلب سخنرانی خلیفه اول است که اندکی پس از به دستگرفتن قدرت در شهر مدینه ایراد نمود<ref>واقدی، کتاب الرده، ص48.</ref> وی ضمن سخنانی گفت: «مرتدان دو گروهاند: برخی منکر نمازند و برخی با این که نماز میگزارند، از دادن زکات خودداری میکنند»<ref>واقدی، کتاب الرده ، ص515</ref>. | ||
نووی عالم مشهور اهلسنت نیز ضمن اشاره به دودسته قبل و این دسته مینویسد که اهل رده دو گروه بودند: | |||
گروه اول: گروهی که از دین برگشتند و کافر شدند. این گروه خود به دودسته تقسیم شده بودند: | |||
* دسته اول: عدهای از یاران مسیلمه و دیگر مدعیان نبوت بودند و منکر پیامبری حضرت محمد ٶ گردیدند. | |||
* دسته دوم: افرادی بودند که شریعت را منکر و نماز و زکات را ترک کرده و به آیین جاهلیت بازگشته بودند. | |||
* اما گروه دوم: کسانی بودند که بین نماز و زکات فرق قائل شدند. این گروه معترف به وجوب نماز و منکر وجوب زکات و پرداخت آن به امام بودند<ref>شرح صحیح مسلم، ج1، ص202.</ref> گروه اخیر خود به سه دسته تقسیم میشدند: | |||
* الف: دستهای که مایل به پرداخت زکات نبودند. - نه به ابوبکر و نه به هیچکس دیگر -. برخی از نویسندگان همانند مقدسی به این دسته اشاره دارند مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151. | * الف: دستهای که مایل به پرداخت زکات نبودند. - نه به ابوبکر و نه به هیچکس دیگر -. برخی از نویسندگان همانند مقدسی به این دسته اشاره دارند مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151. | ||
* ب: دستهای که منکر حکم فقهی زکات نبودند بلکه پرداخت آن را به ابوبکر نمیپذیرفتند و میگفتند: ما زکات را از اغنیای خود گرفته و به فقرایمان میدهیم، اما به کسی که کتاب و سنت پرداخت چیزی را از جانب ما به وی، لازم نشمرده نخواهیم داد<ref>شیخ مفید، الافصاح، ص121.</ref> | * ب: دستهای که منکر حکم فقهی زکات نبودند بلکه پرداخت آن را به ابوبکر نمیپذیرفتند و میگفتند: ما زکات را از اغنیای خود گرفته و به فقرایمان میدهیم، اما به کسی که کتاب و سنت پرداخت چیزی را از جانب ما به وی، لازم نشمرده نخواهیم داد<ref>شیخ مفید، الافصاح، ص121.</ref>یعقوبی نیز مینویسد: کسانی تنها از دادن زکات به ابوبکر خودداری کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص128 و نیز ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ | ||
یعقوبی نیز مینویسد: کسانی تنها از دادن زکات به ابوبکر خودداری کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص128 و نیز ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ | |||
* ج: دستهای که مایل به پرداخت زکات به حکومت مدینه نبودند؛ اما حاضر به پرداخت آن به اهلبیت پیامبر خدا ٶ بودند. باور این دسته آن بود که مهاجرین و انصار به دلیل حسادت مانع روی کار آمدن اهلبیت شدهاند<ref>ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج1، ص47 و48.</ref>. | * ج: دستهای که مایل به پرداخت زکات به حکومت مدینه نبودند؛ اما حاضر به پرداخت آن به اهلبیت پیامبر خدا ٶ بودند. باور این دسته آن بود که مهاجرین و انصار به دلیل حسادت مانع روی کار آمدن اهلبیت شدهاند<ref>ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج1، ص47 و48.</ref>. | ||
بهعنوان نمونه میتوان به سخن واقدی و ابن اعثم اشاره کرد که تصریح کردهاند: | بهعنوان نمونه میتوان به سخن واقدی و ابن اعثم اشاره کرد که تصریح کردهاند: |