پرش به محتوا

حروب رده: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۹۵: خط ۹۵:
یکی از قبایل بزرگ حضرموت یمن «کنده» بود که نمایندگان آن در سال دهم هجری به ریاست اشعث بن قیس به مدینه آمدند و اسلام را پذیرفتند. پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) زیاد بن لبید را برای دریافت زکات بر آن‌ها گماردند. با شورش اسود غسی، برخی عشایر کنده از پرداخت زکات خودداری کردند، پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، زیاد در حال فراخوانی مردم برای بیعت با ابوبکر، از سوی اشعث این گونه مورد خطاب قرار گرفت: «در صورتی ما دعوت تو را می پذیریم که تمام مردم با ابوبکر بیعت کرده باشند». از این سخنان چنین برمی‌آید که عده‌ای با حاکمیّت ابوبکر مخالف بودند. به هر روی، برخی با نظر اشعث مخالفت کردند و عده ای از آنان با پرداخت زکات مخالف بودند و عده‌ای با حاکمیّت ابوبکر مخالف بودند. به هر روی، برخی با نظر اشعث مخالفت کردند و همین موجب شد که حضرموتیان به دو گروه تقسیم شوند و برخی تصمیم به امتناع از پرداخت زکات گرفتند<ref>واقدی، پیشین، ص 167-169 / ابن اعثم، پیشین، ص 45 / بلاذری، فتوح البلدان، ص 106</ref> ولی با اعلام دریافت زکات از سوی زیاد بن لبید نماینده ابو بکر، مردم برخی با خشنودی و برخی با ناخشنودی، زکات اموال خود را تحویل می‌دادند.  
یکی از قبایل بزرگ حضرموت یمن «کنده» بود که نمایندگان آن در سال دهم هجری به ریاست اشعث بن قیس به مدینه آمدند و اسلام را پذیرفتند. پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) زیاد بن لبید را برای دریافت زکات بر آن‌ها گماردند. با شورش اسود غسی، برخی عشایر کنده از پرداخت زکات خودداری کردند، پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، زیاد در حال فراخوانی مردم برای بیعت با ابوبکر، از سوی اشعث این گونه مورد خطاب قرار گرفت: «در صورتی ما دعوت تو را می پذیریم که تمام مردم با ابوبکر بیعت کرده باشند». از این سخنان چنین برمی‌آید که عده‌ای با حاکمیّت ابوبکر مخالف بودند. به هر روی، برخی با نظر اشعث مخالفت کردند و عده ای از آنان با پرداخت زکات مخالف بودند و عده‌ای با حاکمیّت ابوبکر مخالف بودند. به هر روی، برخی با نظر اشعث مخالفت کردند و همین موجب شد که حضرموتیان به دو گروه تقسیم شوند و برخی تصمیم به امتناع از پرداخت زکات گرفتند<ref>واقدی، پیشین، ص 167-169 / ابن اعثم، پیشین، ص 45 / بلاذری، فتوح البلدان، ص 106</ref> ولی با اعلام دریافت زکات از سوی زیاد بن لبید نماینده ابو بکر، مردم برخی با خشنودی و برخی با ناخشنودی، زکات اموال خود را تحویل می‌دادند.  


حارثه بن سراقه از سران کنده، با صراحت گفت: ما در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فرمان‌بر او بودیم. امروز نیز اگر مردی از اهل‌بیت او جانشینش گردد، از او فرمان خواهیم برد. اما ابن ابی قحافه (ابوبکر) بر عهده ما هیچ بیعت و طاعتی ندارد. او با سرودن اشعاری، نافرمانی خود و قبیله‌اش را به ابوبکر اعلام کرد:
حارثه بن سراقه از سران کنده، با صراحت گفت: ما در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فرمان‌بر او بودیم. امروز نیز اگر مردی از اهل‌بیت او جانشینش گردد، از او فرمان خواهیم برد. اما ابن ابی قحافه (ابوبکر) بر عهده ما هیچ بیعت و طاعتی ندارد. او با سرودن اشعاری، نافرمانی خود و قبیله‌اش را به ابوبکر اعلام کرد<ref>واقدی، پیشین، ص 170 / ابن اعثم، ص 46 / فتوح البلدان، ص 107.</ref>:
{{شعر}}{{ب|اَطَعْنا رسولَ اللّهِ اذ کانَ وسطَنا| فیا عجباً ممّن یُطیع ابابکرو}}{{شعر}}{{ب|ما لبنی تیم بن مُرّة اِمرَةٌ |علیناو لاتلکَ القبائلُ من الأسر}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لِانَّ رسولَ اللّهِ اَوْجَبَ طاعةً |و اولی لمااستولی علیهِم من الأمر}}{{پایان شعر}}<ref>واقدی، پیشین، ص 170 / ابن اعثم، ص 46 / فتوح البلدان، ص 107.</ref>. 
{{شعر}}{{ب|اَطَعْنا رسولَ اللّهِ اذ کانَ وسطَنا| فیا عجباً ممّن یُطیع ابابکرو}}{{شعر}}{{ب|ما لبنی تیم بن مُرّة اِمرَةٌ علی‌|ناو لاتلکَ القبائلُ من الأسر}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لِانَّ رسولَ اللّهِ اَوْجَبَ طاعةً |و اولی لمااستولی علیهِم من الأمر}}{{پایان شعر}}
حارثه بر دو چیز تأکید داشت: یکی شایسته نبودن بنی تیم برای فرمان روایی و دیگر این که خود پیامبر(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمان بری از فرد معیّن را واجب کرده است. زیاد با شنیدن این اشعار، با متهم نمودن آن‌ها به کفر و ارتداد، آنان را به جنگ دعوت کرد. تهدید زیادموجب خشم طوائف کنده گردید. تمام مخالفت کنده به دلیل دو چیز بود: یکی باج و رشوه انگاشتن زکات، و دیگری کنارزدن اهل‌بیت(علیه‌السلام) و خلافت ابوبکر. اشعث نیز با دعوت قبیله خود به وحدت کلمه، گفت: از دادن زکات خودداری کنید؛ زیرا من می دانم عرب از قبیله «بنی تیم» (ابوبکر) پیروی نخواهد کرد و بنی هاشم را رها نمی کند او در اشعاری گفت: اگر قریش آل محمد(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را کنار بگذارد و فرمان روایی را به ابوبکر بدهد، ما قبیله کنده از او به فرمان روایی شایسته تریم<ref>واقدی، پیشین، ص 171-176 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 47و48.</ref>.
حارثه بر دو چیز تأکید داشت: یکی شایسته نبودن بنی تیم برای فرمان روایی و دیگر این که خود پیامبر(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمان بری از فرد معیّن را واجب کرده است. زیاد با شنیدن این اشعار، با متهم نمودن آن‌ها به کفر و ارتداد، آنان را به جنگ دعوت کرد. تهدید زیادموجب خشم طوائف کنده گردید. تمام مخالفت کنده به دلیل دو چیز بود: یکی باج و رشوه انگاشتن زکات، و دیگری کنارزدن اهل‌بیت(علیه‌السلام) و خلافت ابوبکر. اشعث نیز با دعوت قبیله خود به وحدت کلمه، گفت: از دادن زکات خودداری کنید؛ زیرا من می دانم عرب از قبیله «بنی تیم» (ابوبکر) پیروی نخواهد کرد و بنی هاشم را رها نمی کند او در اشعاری گفت: اگر قریش آل محمد(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را کنار بگذارد و فرمان روایی را به ابوبکر بدهد، ما قبیله کنده از او به فرمان روایی شایسته تریم<ref>واقدی، پیشین، ص 171-176 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 47و48.</ref>.
کندیان با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر قبیله‌ای از قبایل کنده می‌رسید، آنان را به پیروی از خلیفه دعوت می‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌کردند. زیاد به مدینه آمد و به دستور ابوبکر، چهارهزار نفر برای جنگ اعزام شدند<ref>واقدی، پیشین، ص 178و179 / ابن اعثم، پیشین، ص 49.</ref>.
کندیان با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر قبیله‌ای از قبایل کنده می‌رسید، آنان را به پیروی از خلیفه دعوت می‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌کردند. زیاد به مدینه آمد و به دستور ابوبکر، چهارهزار نفر برای جنگ اعزام شدند<ref>واقدی، پیشین، ص 178و179 / ابن اعثم، پیشین، ص 49.</ref>.
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش