confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
== خیانت خالد نماینده ابوبکر در سرزمین بطاح == | == خیانت خالد نماینده ابوبکر در سرزمین بطاح == | ||
یکی از جنجالیترین مباحث در ماجرای ردّه، خودداری مالک بن نویره از پرداخت زکات و کشتهشدنش بهوسیله خالد بن ولید و تجاوز وی به همسر اوست. | یکی از جنجالیترین مباحث در ماجرای ردّه، خودداری مالک بن نویره از پرداخت زکات و کشتهشدنش بهوسیله خالد بن ولید و تجاوز وی به همسر اوست. | ||
خالد پس از فراغت از جنگ با طلیحه، به دستور ابوبکر بهسوی بطاح سرزمین «بنی تمیم» حرکت کرد. با این که انصار حاضر در سپاه وی با این کار مخالف بودند، اما در نهایت، به خالد پیوستند و سپاه مدینه در سرزمین بطاح اردو زد<ref>واقدی، پیشین، ص 103و104 / ابن اعثم، پیشین، ج1،ص19/ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 322.</ref> مالک بن نویره پس از تقسیم زکات میان قبیله خود، آنها را از هرگونه اجتماع نهی نمود<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 277</ref> به دستور خالد، منطقه شناسایی شد و مالک به همراه همسر زیبایش ام تمیم و گروهی از یاران دستگیر شدند و آنان را نزد خالد آوردند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 277.</ref>. | خالد پس از فراغت از جنگ با طلیحه، به دستور ابوبکر بهسوی بطاح سرزمین «بنی تمیم» حرکت کرد. با این که انصار حاضر در سپاه وی با این کار مخالف بودند، اما در نهایت، به خالد پیوستند و سپاه مدینه در سرزمین بطاح اردو زد<ref>واقدی، پیشین، ص 103و104 / ابن اعثم، پیشین، ج1،ص19/ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 322.</ref>. مالک بن نویره پس از تقسیم زکات میان قبیله خود، آنها را از هرگونه اجتماع نهی نمود<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 277</ref>. به دستور خالد، منطقه شناسایی شد و مالک به همراه همسر زیبایش ام تمیم و گروهی از یاران دستگیر شدند و آنان را نزد خالد آوردند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 277.</ref>. | ||
مالک در آخرین تلاش برای رهایی از چنگ خالد، پیشنهاد کرد که او را نزد ابوبکر بفرستد تا خود خلیفه درباره وی حکم کند. با این که عبدالله بن عمر و ابوقتاده نیز از خالد خواستند که با پیشنهاد مالک موافقت کند، اما او دستور قتل وی را صادر کرد و بلافاصله با همسرش هم بستر شد. این در حالی بود که خالد افرادی همچون عیینه بن حصن و قرَّة بن سلمه را که در سپاه طلیحه بودند و عدّه زیادی از مسلمانان را کشته بودند، نزد ابوبکر فرستاد و او نیز آنها را عفو نمود<ref>واقدی، پیشین، ص 94-96 / این اعثم، پیشین، ج 1، ص 1518 / فتوح البلدان، ص 101.</ref>. | مالک در آخرین تلاش برای رهایی از چنگ خالد، پیشنهاد کرد که او را نزد ابوبکر بفرستد تا خود خلیفه درباره وی حکم کند. با این که عبدالله بن عمر و ابوقتاده نیز از خالد خواستند که با پیشنهاد مالک موافقت کند، اما او دستور قتل وی را صادر کرد و بلافاصله با همسرش هم بستر شد. این در حالی بود که خالد افرادی همچون عیینه بن حصن و قرَّة بن سلمه را که در سپاه طلیحه بودند و عدّه زیادی از مسلمانان را کشته بودند، نزد ابوبکر فرستاد و او نیز آنها را عفو نمود<ref>واقدی، پیشین، ص 94-96 / این اعثم، پیشین، ج 1، ص 1518 / فتوح البلدان، ص 101.</ref>. | ||
=== بازتاب قتل مالک === | === بازتاب قتل مالک === | ||
قتل مالک اعتراض و تقبیح بسیاری از صحابه را در پی داشت. علاوه بر ابوقتاده و عبدالله بن عمر که در محل حادثه اعتراض کردند و سپس در نامهای به ابوبکر از خالد شکایت نمودند، میان ابوبکر و عمر نیز در این موضوع اختلافنظر بود. درحالیکه ابوبکر از خالد دفاع میکرد، عمر میگفت: او دو جنایت مرتکب شد و مستحق رجم و قصاص است: مسلمانی را کشته و با همسرش هم بستر شده است<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 280 / خلیفه بن خیاط، پیشین، ص 53 / ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 322 / ابوالفداء، پیشین، ج 1، ص 222 / اسدالغابه، ج 4، ص 277.</ref>این کار خالد بازتابی منفی در میان بیشتر صحابه داشت و تنها ابوبکر کار او را با اجتهاد و خطا توجیه میکرد و گاهی میگفت: خالد شمشیر خداست و شمشیری که علیه مشرکان از غلاف بیرون کشیده شده، من در غلاف نمیکنم<ref>ابن عماد الحنبلی، شذرات الذهب، تحقیق عبدالقادر الارناؤوط و غیره، بیروت، دار ابن کثیر، 1410 ق.، ج 1، ص 135</ref>؛ اما حکم این مسئله در میان مسلمانان روشن بود و نیازی به اجتهاد نداشت تا در آن اشتباه رخ دهد. | قتل مالک اعتراض و تقبیح بسیاری از صحابه را در پی داشت. علاوه بر ابوقتاده و عبدالله بن عمر که در محل حادثه اعتراض کردند و سپس در نامهای به ابوبکر از خالد شکایت نمودند، میان ابوبکر و عمر نیز در این موضوع اختلافنظر بود. درحالیکه ابوبکر از خالد دفاع میکرد، عمر میگفت: او دو جنایت مرتکب شد و مستحق رجم و قصاص است: مسلمانی را کشته و با همسرش هم بستر شده است<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 280 / خلیفه بن خیاط، پیشین، ص 53 / ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 322 / ابوالفداء، پیشین، ج 1، ص 222 / اسدالغابه، ج 4، ص 277.</ref>این کار خالد بازتابی منفی در میان بیشتر صحابه داشت و تنها ابوبکر کار او را با اجتهاد و خطا توجیه میکرد و گاهی میگفت: خالد شمشیر خداست و شمشیری که علیه مشرکان از غلاف بیرون کشیده شده، من در غلاف نمیکنم<ref>ابن عماد الحنبلی، شذرات الذهب، تحقیق عبدالقادر الارناؤوط و غیره، بیروت، دار ابن کثیر، 1410 ق.، ج 1، ص 135</ref>؛ اما حکم این مسئله در میان مسلمانان روشن بود و نیازی به اجتهاد نداشت تا در آن اشتباه رخ دهد. | ||
هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را ارتداد عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که می گوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر می گوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را ارتداد عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که می گوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر می گوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | ||
== علل حروب رده == | == علل حروب رده == | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۵: | ||
* دسته اول: عدهای از یاران مسیلمه و دیگر مدعیان نبوت بودند و منکر پیامبری حضرت محمد ٶ گردیدند. | * دسته اول: عدهای از یاران مسیلمه و دیگر مدعیان نبوت بودند و منکر پیامبری حضرت محمد ٶ گردیدند. | ||
* دسته دوم: افرادی بودند که شریعت را منکر و نماز و زکات را ترک کرده و به آیین جاهلیت بازگشته بودند.< | * دسته دوم: افرادی بودند که شریعت را منکر و نماز و زکات را ترک کرده و به آیین جاهلیت بازگشته بودند. | ||
* اما گروه دوم: کسانی بودند که بین نماز و زکات فرق قائل شدند. این گروه معترف به وجوب نماز و منکر وجوب زکات و پرداخت آن به امام بودند<ref>شرح صحیح مسلم، ج1، ص202.</ref> گروه اخیر خود به سه دسته تقسیم میشدند: | |||
* الف: دستهای که مایل به پرداخت زکات نبودند. - نه به ابوبکر و نه به هیچکس دیگر -. برخی از نویسندگان همانند مقدسی به این دسته اشاره دارند<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ | * الف: دستهای که مایل به پرداخت زکات نبودند. - نه به ابوبکر و نه به هیچکس دیگر -. برخی از نویسندگان همانند مقدسی به این دسته اشاره دارند<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ | ||
* ب: دستهای که منکر حکم فقهی زکات نبودند بلکه پرداخت آن را به ابوبکر نمیپذیرفتند و میگفتند: ما زکات را از اغنیای خود گرفته و به فقرایمان میدهیم، اما به کسی که کتاب و سنت پرداخت چیزی را از جانب ما به وی، لازم نشمرده نخواهیم داد<ref>شیخ مفید، الافصاح، ص121.</ref>یعقوبی نیز مینویسد: کسانی تنها از دادن زکات به ابوبکر خودداری کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص128 و نیز ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ | * ب: دستهای که منکر حکم فقهی زکات نبودند بلکه پرداخت آن را به ابوبکر نمیپذیرفتند و میگفتند: ما زکات را از اغنیای خود گرفته و به فقرایمان میدهیم، اما به کسی که کتاب و سنت پرداخت چیزی را از جانب ما به وی، لازم نشمرده نخواهیم داد<ref>شیخ مفید، الافصاح، ص121.</ref>یعقوبی نیز مینویسد: کسانی تنها از دادن زکات به ابوبکر خودداری کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص128 و نیز ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج5، ص151.</ref>؛ |