confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
{{شعر}}{{ب|إن كانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضا | فَإِنَّني أرفَضُ العِبادِ }}{{شعر}} | {{شعر}}{{ب|إن كانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضا | فَإِنَّني أرفَضُ العِبادِ }}{{شعر}} | ||
گفتند رافضى شدهاى. گفتم: هرگز!<br> | * گفتند رافضى شدهاى. گفتم: هرگز!<br> | ||
* رفض، نه دين من است و نه باورم.<br> | |||
رفض، نه دين من است و نه باورم.<br> | * امّا بدون هيچ ترديدى دوست دارم<br> | ||
* بهترين پيشوا و بهترين هدايتگر را.<br> | |||
امّا بدون هيچ ترديدى دوست دارم<br> | * اگر دوست داشتن «ولى» رفض است<br> | ||
* من رافضى ترينِ بندگانم<ref>شعر امام شافعی، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۵۰. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۵۱.</ref>. | |||
بهترين پيشوا و بهترين هدايتگر را.<br> | |||
اگر دوست داشتن «ولى» رفض است<br> | |||
من رافضى ترينِ بندگانم<ref>شعر امام شافعی، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۵۰. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۵۱.</ref>. | |||
== اقرار به برتری علی == | == اقرار به برتری علی == | ||
{{شعر}}{{ب|إذا نَحنُ فَضّلنَا عَلِیّاً فَإنَّنَا | رَوَافِضُ بالتفضیلِ عِندَ ذوی الجَهلِ }}{{شعر}}{{ب|وَ فَضلُ أبی بَکرٍ إذا مَا ذَکَرتُهُ|رُمیتُ بِنَصبٍ عِندَ ذِکری للفَضلِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فَلا زِلتُ ذَا رَفضٍ وَ نَصبٍ کِلاهُمَا|بِحُبَّیهِما حَتَّی أُوَسَّدَ فِی الرَّملَ}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|إذا نَحنُ فَضّلنَا عَلِیّاً فَإنَّنَا | رَوَافِضُ بالتفضیلِ عِندَ ذوی الجَهلِ }}{{شعر}}{{ب|وَ فَضلُ أبی بَکرٍ إذا مَا ذَکَرتُهُ|رُمیتُ بِنَصبٍ عِندَ ذِکری للفَضلِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فَلا زِلتُ ذَا رَفضٍ وَ نَصبٍ کِلاهُمَا|بِحُبَّیهِما حَتَّی أُوَسَّدَ فِی الرَّملَ}}{{پایان شعر}} | ||
هر گاه ما حضرت علی را برتری دهیم،<br> | * هر گاه ما حضرت علی را برتری دهیم،<br> | ||
به خاطر این برتری، نزد این جاهلان مرتد و بی دین هستیم <br> | * به خاطر این برتری، نزد این جاهلان مرتد و بی دین هستیم <br> | ||
* و اگر از فضل ابوبکر یاد کنیم، به این خاطر به ناجی بودن متهم میشوم <br> | |||
و اگر از فضل ابوبکر یاد کنیم، به این خاطر به ناجی بودن متهم میشوم <br> | * بنابراین پیوسته به سبب دوستی آنان ناجی و رافضی هستم،<br> | ||
* زیرا تا وقتی که سر بر خاک میگذارم، آن دو را دوست دارم<ref>شعر امام شافعی، ص۱۰۸و۱۰۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۲۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۷.</ref>. | |||
بنابراین پیوسته به سبب دوستی آنان ناجی و رافضی هستم،<br> | |||
زیرا تا وقتی که سر بر خاک میگذارم، آن دو را دوست دارم<ref>شعر امام شافعی، ص۱۰۸و۱۰۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۲۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۷.</ref>. | |||
== اقرار به شفیع بودن ال محمد == | == اقرار به شفیع بودن ال محمد == | ||
خط ۸۵: | خط ۷۸: | ||
{{شعر}}{{ب|لَو فتشُوا قَلبی لألفوا بهِ | سطرینِ قد خُطّا بلا کاتبِ }}{{شعر}}{{ب|العدل وَ التوحید فی جانبٍ |وَ حبّ أهلِ البیتِ فی جانبِ}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|لَو فتشُوا قَلبی لألفوا بهِ | سطرینِ قد خُطّا بلا کاتبِ }}{{شعر}}{{ب|العدل وَ التوحید فی جانبٍ |وَ حبّ أهلِ البیتِ فی جانبِ}}{{پایان شعر}} | ||
اگر دل مرا بکاوند، دو سطر بر آن نقش بسته ببینند، بی اینکه نویسندهای آن را نوشته باشد<br>، | * اگر دل مرا بکاوند، دو سطر بر آن نقش بسته ببینند، بی اینکه نویسندهای آن را نوشته باشد<br>، | ||
به یک سو عدل و توحید و از سوی دیگر دوستی خاندان پیامبر<ref>شعر امام شافعی، ص۱۵۳.</ref>. | * به یک سو عدل و توحید و از سوی دیگر دوستی خاندان پیامبر<ref>شعر امام شافعی، ص۱۵۳.</ref>. | ||
== برائت از کسانی که حب اهل بیت ندارند == | == برائت از کسانی که حب اهل بیت ندارند == | ||
{{شعر}}{{ب|إذا في مَجلِسٍ نَذكُرُ عَلِيّا | وسِبطَيهِ وفاطِمَةَ الزَّكِيَّهْ }}{{شعر}}{{ب|يُقالُ تَجاوَزوا يا قومُ هذا |فَهذا مِن حَديثِ الرّافِضِيَّهْ}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَى المُهَيمِنِ مِن اُناسٍ|يَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمِيَّهْ}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|إذا في مَجلِسٍ نَذكُرُ عَلِيّا | وسِبطَيهِ وفاطِمَةَ الزَّكِيَّهْ }}{{شعر}}{{ب|يُقالُ تَجاوَزوا يا قومُ هذا |فَهذا مِن حَديثِ الرّافِضِيَّهْ}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَى المُهَيمِنِ مِن اُناسٍ|يَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمِيَّهْ}}{{پایان شعر}} | ||
هرگاه در مجلسی على را ياد مى كنيم<br> | * هرگاه در مجلسی على را ياد مى كنيم<br> | ||
* و نيز دو فرزندش و فاطمه پاكْ سرشت را<br> | |||
و نيز دو فرزندش و فاطمه پاكْ سرشت را<br> | * گفته مى شود : اى مردم! اين بحث را رها كنيد<br> | ||
* كه اين ، سخنِ رافضيان است <br> | |||
گفته مى شود : اى مردم! اين بحث را رها كنيد<br> | * به درگاه الهى برائت مى جويم از مردمى كه<br> | ||
* دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى دانند<ref>ديوان الشافعي : ص ۸۳ و راجع الصراط المستقيم : ج ۳ ص ۷۷ و الغدير : ج ۴ ص ۳۲۴ .</ref> . | |||
كه اين ، سخنِ رافضيان است <br> | |||
به درگاه الهى برائت مى جويم از مردمى كه<br> | |||
دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى دانند<ref>ديوان الشافعي : ص ۸۳ و راجع الصراط المستقيم : ج ۳ ص ۷۷ و الغدير : ج ۴ ص ۳۲۴ .</ref> . | |||
== علی (علیهالسلام)تنها کفو فاطمه == | == علی (علیهالسلام)تنها کفو فاطمه == | ||
{{شعر}}{{ب|إلامَ إلامَ وحَتّى مَتى | اُعاتَبُ في حُبِّ هذَا الفَتى؟ }}{{شعر}}{{ب|وهَل زُوِّجَت فاطِمٌ غَيرَهُ |وفي غَيرِهِ هَل أتى «هَلْ أَتَى»}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|إلامَ إلامَ وحَتّى مَتى | اُعاتَبُ في حُبِّ هذَا الفَتى؟ }}{{شعر}}{{ب|وهَل زُوِّجَت فاطِمٌ غَيرَهُ |وفي غَيرِهِ هَل أتى «هَلْ أَتَى»}}{{پایان شعر}} | ||
تا كى ، تا كى و تا چه زمانى<br> | * تا كى ، تا كى و تا چه زمانى<br> | ||
* در دوستى اين جوان، سرزنش شوم؟<br> | |||
در دوستى اين جوان، سرزنش شوم؟<br> | * آيا غير او با فاطمه ازدواج كرد؟<br> | ||
* و آيا در حقّ غير او «هَلْ أَتَى» نازل شد<ref>إنسان:۱</ref>؟<ref>الصراط المستقيم: ج۱ ص۱۸۳.</ref>؟ | |||
آيا غير او با فاطمه ازدواج كرد؟<br> | |||
و آيا در حقّ غير او «هَلْ أَتَى» نازل شد<ref>إنسان:۱</ref>؟<ref>الصراط المستقيم: ج۱ ص۱۸۳.</ref>؟ | |||
== لعنت خدا بر جاهلان و جاحدان حب اهل بیت == | == لعنت خدا بر جاهلان و جاحدان حب اهل بیت == | ||
وقتی در مجلسی از علی و دو فرزندش و همسر پاکش یاد شد، یکی چهره در هم میکشد و میگوید: سخن از آنان درست نیست، این را رها کنید، زیرا این سخن رافضیان است، آنگاه شافعی میسراید: | وقتی در مجلسی از علی و دو فرزندش و همسر پاکش یاد شد، یکی چهره در هم میکشد و میگوید: سخن از آنان درست نیست، این را رها کنید، زیرا این سخن رافضیان است، آنگاه شافعی میسراید: | ||
{{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ | یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه }}{{شعر}}{{ب|إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه |أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لی آل الرّسُول صلاة رَبی|وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ | یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه }}{{شعر}}{{ب|إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه |أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لی آل الرّسُول صلاة رَبی|وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه}}{{پایان شعر}} | ||
* من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر میدانند به خدا پناه میبرم. | |||
من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر میدانند به خدا پناه میبرم. | * چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی میگویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد. | ||
* رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد<ref>شعر امام شافعی، ص۲۱۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۵۲. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۱۲۴و۱۲۵.</ref>. | |||
چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی میگویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد. | |||
رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد<ref>شعر امام شافعی، ص۲۱۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۵۲. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۱۲۴و۱۲۵.</ref>. | |||
== دوستان اهل بیت در بهشت و دشمنانشان در جهنم == | == دوستان اهل بیت در بهشت و دشمنانشان در جهنم == | ||
{{شعر}}{{ب|حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ | أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ }}{{شعر}}{{ب|هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی|أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|یا أهل البیتِ المصطفی یا|عدتی وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتنی|و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ | أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ }}{{شعر}}{{ب|هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی|أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|یا أهل البیتِ المصطفی یا|عدتی وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتنی|و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ }}{{پایان شعر}} | ||
* ای پرسندگان از من درباره ی محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم یا آن را انکار نمایم | |||
ای پرسندگان از من درباره ی محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم یا آن را انکار نمایم | * هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است | ||
* ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم | |||
هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است | * شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم | ||
* آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت میماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود<ref>شعر امام شافعی، ص۲۲۲و۲۲۳.</ref>. | |||
ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم | |||
شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم | |||
آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت میماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود<ref>شعر امام شافعی، ص۲۲۲و۲۲۳.</ref>. | |||
== کشتی نجات بودن اهل بیت(علیهمالسلام) == | == کشتی نجات بودن اهل بیت(علیهمالسلام) == | ||
{{شعر}}{{ب|وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم | مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلَ }}{{شعر}}{{ب|رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا |وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم|کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم | مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلَ }}{{شعر}}{{ب|رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا |وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم|کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ }}{{پایان شعر}} | ||
* چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده <br> | |||
چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده <br> | * به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم<br> | ||
* و ریسمان الهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همانگونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الهی فرمان داده است<ref>شعر امام شافعی، ص۲۷۸.</ref>. | |||
به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم<br> | |||
و ریسمان الهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همانگونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الهی فرمان داده است<ref>شعر امام شافعی، ص۲۷۸.</ref>. | |||
== تاکید بر ناسازگاری حب اهل بیت با واقعه کربلا == | == تاکید بر ناسازگاری حب اهل بیت با واقعه کربلا == | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۲۲: | ||
{{شعر}}{{ب|و مما نفی نومی و شیب لحیتی | تعاریف ایام لهن خطوب }}{{شعر}}{{ب|تأوب همی و الفواد کتیب |وارق عینی و ارقاد غریب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|تزلزلت الدنیا لآل محمد|و کادت لهم صم الجبال تذوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فمن بلغ عن الحسین رساله|و ان کرهتها انفس و قلوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|صبیغ بماء الارجوان خصیب }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|و مما نفی نومی و شیب لحیتی | تعاریف ایام لهن خطوب }}{{شعر}}{{ب|تأوب همی و الفواد کتیب |وارق عینی و ارقاد غریب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|تزلزلت الدنیا لآل محمد|و کادت لهم صم الجبال تذوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فمن بلغ عن الحسین رساله|و ان کرهتها انفس و قلوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|صبیغ بماء الارجوان خصیب }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب|نصلی علی المختار من آل هاشم | و نوذی بینه ان ذاک عجیب }}{{شعر}}{{ب|لئن کان ذنبی حب آل محمد|فذلک ذنب لست عنه اتوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|هم شفعائی یوم حشری و موقفی|و بغضهم للشافعی ذنوب }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|نصلی علی المختار من آل هاشم | و نوذی بینه ان ذاک عجیب }}{{شعر}}{{ب|لئن کان ذنبی حب آل محمد|فذلک ذنب لست عنه اتوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|هم شفعائی یوم حشری و موقفی|و بغضهم للشافعی ذنوب }}{{پایان شعر}} | ||
* این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است. | |||
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است. | * دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است. | ||
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوه ها از آن ذوب شده است. | * دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوه ها از آن ذوب شده است. | ||
آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دل ها آن را ناخوش دارند. | * آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دل ها آن را ناخوش دارند. | ||
حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. | * حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. | ||
عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم | * عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم | ||
و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم. | * و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم. | ||
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد. | * اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد. | ||
اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کردهام<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ينابيع المودة لذوي القربی، جلد: ۳، صفحه: ۴۹، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطباعة و النشر، قم - ایران، 1422 ه.ق.</ref>».<br> | * اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کردهام<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ينابيع المودة لذوي القربی، جلد: ۳، صفحه: ۴۹، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطباعة و النشر، قم - ایران، 1422 ه.ق.</ref>».<br> | ||
== منابع: == | == منابع: == |