۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''معرفی دو میراث مکتوب غربیان در نقد دموکراسی''' عنوان مقالهای از بخش گزارشی از یک کتاب [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم میباشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی <ref>عضو هيئت علمى پژوهشى پژوهشكده تحقيقات اسلامى و مدرس دانشگاه.</ref> تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شدهاست.</div> | '''معرفی دو میراث مکتوب غربیان در نقد دموکراسی''' عنوان مقالهای از بخش گزارشی از یک کتاب [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم میباشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی <ref>عضو هيئت علمى پژوهشى پژوهشكده تحقيقات اسلامى و مدرس دانشگاه.</ref> تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شدهاست.</div> | ||
=مقدمه= | |||
==مقدمه== | |||
فروپاشى بلوک شرق، نویددهنده پایان عصر دولتها و آغاز عصر ملتها است. در حالى که هنوز در دموکراسى امروز غرب، سرزمین عنصر اصلى قوام یک ملت است، منابع لازم براى دستیابى به حیات انسانى را دولت تأمین مىکند. دولتها بیشترین پول را در امور دفاعى هزینه مىنمایند، و خود را توانمند در برقرارى ثبات جهانى مىدانند، ولى اکنون، ناتوانى و غیرکارآمدى چنین نظامهاى سیاسى، آشکار شده است، و این امر، مژدهاى بر پایان عصر دموکراسى است. در عرصههاى دیگر هم دموکراسى به پایان خود نزدیک مىشود. به راستى در چند سده اخیر در غرب چه اتفاقى افتاده که میل به کنار گذاشتن ارزشها و آرمانهاى دموکراسى شدت گرفته است؟ پاسخ به این سؤال را با معرفى و مرور بر دو کتابى که در نقد دموکراسى از سوى غربیان نگاشته شده جستوجو مىکنیم:<br> | فروپاشى بلوک شرق، نویددهنده پایان عصر دولتها و آغاز عصر ملتها است. در حالى که هنوز در دموکراسى امروز غرب، سرزمین عنصر اصلى قوام یک ملت است، منابع لازم براى دستیابى به حیات انسانى را دولت تأمین مىکند. دولتها بیشترین پول را در امور دفاعى هزینه مىنمایند، و خود را توانمند در برقرارى ثبات جهانى مىدانند، ولى اکنون، ناتوانى و غیرکارآمدى چنین نظامهاى سیاسى، آشکار شده است، و این امر، مژدهاى بر پایان عصر دموکراسى است. در عرصههاى دیگر هم دموکراسى به پایان خود نزدیک مىشود. به راستى در چند سده اخیر در غرب چه اتفاقى افتاده که میل به کنار گذاشتن ارزشها و آرمانهاى دموکراسى شدت گرفته است؟ پاسخ به این سؤال را با معرفى و مرور بر دو کتابى که در نقد دموکراسى از سوى غربیان نگاشته شده جستوجو مىکنیم:<br> | ||
=دموکراسى، معنویت گریز و اومانیستى <ref>آلكسى دو توكويل، تحليل دموكراسى در آمريكا، ترجمه رحمت الله مقدم، تهران، زوار، 1347، 351ص.</ref>= | ==دموکراسى، معنویت گریز و اومانیستى <ref>آلكسى دو توكويل، تحليل دموكراسى در آمريكا، ترجمه رحمت الله مقدم، تهران، زوار، 1347، 351ص.</ref>== | ||
آلکسى دو توکویل(Alexis de Tocqueville)سیاست مدار و نویسنده فرانسوى، در سال 1805 متولد شد و در سال 1859 وفات یافت. او در جوانى به خاطر سنتهاى خانوادگى مىبایست حرفه سپاهى گرى را پیشه کند، ولى رشته حقوق را برگزید. توکویل پس از فراغت از تحصیل، در سال 1827 به عضویت دادگاه مارسى منصوب گردید، و در سال 1831 از طرف دولت فرانسه مأموریت یافت به همراه یکى از دوستانش، سیستم جزایى و امور زندانها در آمریکا را به منظور استفاده از آن در فرانسه، بررسى نماید، اما مطالعه در وضع زندانها بهانهاى شد تا توکویل و دوستش مدت 18 ماه درباره اوضاع سیاسى و اجتماعى آمریکا مطالعه نمایند، و با سیاست مداران و مردم بحث و تبادل نظر کنند. حاصل این مسافرت و مطالعات را توکویل در کتابى به نام تحلیل دموکراسى در آمریکا (This is a Translation Of Democrcy In America) به رشته تحریر در آورد. این کتاب، براى اولین بار در سال 1835 انتشار یافت، و خیلى سریع به شهرت رسید، و چنان مورد توجه قرار گرفت که در فاصله سالهاى 1836 تا 1850، سیزده بار دیگر به چاپ رسید. به دلیل نگارش این کتاب، توکویل از طرف آکادمى [[فرانسه]] جایزه مونیتون را دریافت نمود.<br> | آلکسى دو توکویل(Alexis de Tocqueville)سیاست مدار و نویسنده فرانسوى، در سال 1805 متولد شد و در سال 1859 وفات یافت. او در جوانى به خاطر سنتهاى خانوادگى مىبایست حرفه سپاهى گرى را پیشه کند، ولى رشته حقوق را برگزید. توکویل پس از فراغت از تحصیل، در سال 1827 به عضویت دادگاه مارسى منصوب گردید، و در سال 1831 از طرف دولت فرانسه مأموریت یافت به همراه یکى از دوستانش، سیستم جزایى و امور زندانها در آمریکا را به منظور استفاده از آن در فرانسه، بررسى نماید، اما مطالعه در وضع زندانها بهانهاى شد تا توکویل و دوستش مدت 18 ماه درباره اوضاع سیاسى و اجتماعى آمریکا مطالعه نمایند، و با سیاست مداران و مردم بحث و تبادل نظر کنند. حاصل این مسافرت و مطالعات را توکویل در کتابى به نام تحلیل دموکراسى در آمریکا (This is a Translation Of Democrcy In America) به رشته تحریر در آورد. این کتاب، براى اولین بار در سال 1835 انتشار یافت، و خیلى سریع به شهرت رسید، و چنان مورد توجه قرار گرفت که در فاصله سالهاى 1836 تا 1850، سیزده بار دیگر به چاپ رسید. به دلیل نگارش این کتاب، توکویل از طرف آکادمى [[فرانسه]] جایزه مونیتون را دریافت نمود.<br> | ||
توکویل در سال 1839 به نمایندگى مجلس فرانسه منصوب شد، و در صف مخالفین لوئى فیلیپ قرار گرفت. نطقهاى او در مجلس نمایندگان، مکمل آثار اجتماعى او، به ویژه کتاب دموکراسى در [[آمریکا]] است. بعد از انقلاب 1848، و در سال 1846 به سمت وزیر خارجه فرانسه انتخاب گردید. توکویل پس از کودتاى 1854، از فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى کناره گیرى کرد. بخشهایى از کتاب توکویل را بررسى مىکنیم: | توکویل در سال 1839 به نمایندگى مجلس فرانسه منصوب شد، و در صف مخالفین لوئى فیلیپ قرار گرفت. نطقهاى او در مجلس نمایندگان، مکمل آثار اجتماعى او، به ویژه کتاب دموکراسى در [[آمریکا]] است. بعد از انقلاب 1848، و در سال 1846 به سمت وزیر خارجه فرانسه انتخاب گردید. توکویل پس از کودتاى 1854، از فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى کناره گیرى کرد. بخشهایى از کتاب توکویل را بررسى مىکنیم: | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
نتیجه این که تمدن جدید غرب خود را از خدا رهانید و انسان را جاى خدا نشاند. یکى از مصداقهاى جاى گزینى انسان به جاى خدا در حکومت تبلور یافت، و از این رو، نام دموکراسى یا حکومت مردم بر مردم به خود گرفت ولى به سرعت این گمان که حکومت انسانى رنسانسى به جاى حکومت دینى کلیسایى قادر است انسان را به سعادت و خوشبختى برساند، همانند کفى روى آب محو شد. این حادثه نخست در آمریکا به عنوان پیشگام در اجراى دموکراسى ظاهر گردید و البته به آن محدود نماند. <br> | نتیجه این که تمدن جدید غرب خود را از خدا رهانید و انسان را جاى خدا نشاند. یکى از مصداقهاى جاى گزینى انسان به جاى خدا در حکومت تبلور یافت، و از این رو، نام دموکراسى یا حکومت مردم بر مردم به خود گرفت ولى به سرعت این گمان که حکومت انسانى رنسانسى به جاى حکومت دینى کلیسایى قادر است انسان را به سعادت و خوشبختى برساند، همانند کفى روى آب محو شد. این حادثه نخست در آمریکا به عنوان پیشگام در اجراى دموکراسى ظاهر گردید و البته به آن محدود نماند. <br> | ||
=واکنشهاى ضد دموکراسى <ref>سى. بى. مكفرسون، جهان واقعى دموكراسى، ترجمه على معنوى تهرانى، تهران، آگاه، 1379، 112ص.</ref>= | ==واکنشهاى ضد دموکراسى <ref>سى. بى. مكفرسون، جهان واقعى دموكراسى، ترجمه على معنوى تهرانى، تهران، آگاه، 1379، 112ص.</ref>== | ||
کرافورد براف مکفرسون(Craford Brough Macpherson) نظریه پرداز سیاسى کانادایى در سال 1911 به دنیا آمد و در سال 1987 وفات یافت. او پس از تحصیل در مدرسه اقتصاد لندن، در سال 1935 به زادگاهش (تورنتو) بازگشت و در دانشگاه به تدریس درس نظریه سیاسى پرداخت. جز چند سفر کوتاه علمى به چند کشور، سراسر زندگى علمى و دانشگاهى خود را در ترونتو گذراند. در سال 1962، یکى از مشهورترین آثارش را به نام نظریه سیاسى فردگرایى انحصارطلبانه منتشر ساخت. وى در این اثر استدلال مىکند که پیدایش بازار سرمایهدارى قرن هفدهم انگلستان فرهنگى را به وجود آورد که طى آن تصاحب و تملک(انحصار)کالاها به هدف عمده زندگى تبدیل شد. مکفرسون در کتاب نظریه دموکراسى: جستارهایى در بازاریابى(چاپ1973) نشان داد که پیشرفت و بقاى دموکراسى در صورتى امکانپذیر است که برخى از ارزشهاى فراموش شده دموکراسى چون آزادى خواهى احیا شود.<br> | کرافورد براف مکفرسون(Craford Brough Macpherson) نظریه پرداز سیاسى کانادایى در سال 1911 به دنیا آمد و در سال 1987 وفات یافت. او پس از تحصیل در مدرسه اقتصاد لندن، در سال 1935 به زادگاهش (تورنتو) بازگشت و در دانشگاه به تدریس درس نظریه سیاسى پرداخت. جز چند سفر کوتاه علمى به چند کشور، سراسر زندگى علمى و دانشگاهى خود را در ترونتو گذراند. در سال 1962، یکى از مشهورترین آثارش را به نام نظریه سیاسى فردگرایى انحصارطلبانه منتشر ساخت. وى در این اثر استدلال مىکند که پیدایش بازار سرمایهدارى قرن هفدهم انگلستان فرهنگى را به وجود آورد که طى آن تصاحب و تملک(انحصار)کالاها به هدف عمده زندگى تبدیل شد. مکفرسون در کتاب نظریه دموکراسى: جستارهایى در بازاریابى(چاپ1973) نشان داد که پیشرفت و بقاى دموکراسى در صورتى امکانپذیر است که برخى از ارزشهاى فراموش شده دموکراسى چون آزادى خواهى احیا شود.<br> | ||
به اعتقاد مکفرسون، نظریه پردازان جدید دموکراسى چون ژوزف شومپیتر و رابرت دال تعریف نوینى از دموکراسى ارایه کردهاند که از یک سو با بازار رقابتى کاپیتالیسم و از سوى دیگر با عدم مشارکت گسترده دموکراتیک تناسب دارد. از این رو، وى بازیابى آزادى را براى دموکراسى سالم و نیرومند ضرورى مىداند. مکفرسون هواخواه شکلى از سوسیالیسم دموکراتیک بود و به همین دلیل، در یک سلسله سخنرانىهاى رادیویى تلاش کرد نشان دهد جوامع سوسیالیستى و جهان سومى داراى امکانات بالقوه و منحصر به فردى براى استقراربخشى به دموکراسى با شرایط خود هستند. مجموعه این سخنرانىها در سال 1965 در کتاب جهان واقعى دموکراسى منتشر گردید (The RealWord Of Democracy) که بخشهایى از آن را بررسى مىکنیم:<br> | به اعتقاد مکفرسون، نظریه پردازان جدید دموکراسى چون ژوزف شومپیتر و رابرت دال تعریف نوینى از دموکراسى ارایه کردهاند که از یک سو با بازار رقابتى کاپیتالیسم و از سوى دیگر با عدم مشارکت گسترده دموکراتیک تناسب دارد. از این رو، وى بازیابى آزادى را براى دموکراسى سالم و نیرومند ضرورى مىداند. مکفرسون هواخواه شکلى از سوسیالیسم دموکراتیک بود و به همین دلیل، در یک سلسله سخنرانىهاى رادیویى تلاش کرد نشان دهد جوامع سوسیالیستى و جهان سومى داراى امکانات بالقوه و منحصر به فردى براى استقراربخشى به دموکراسى با شرایط خود هستند. مجموعه این سخنرانىها در سال 1965 در کتاب جهان واقعى دموکراسى منتشر گردید (The RealWord Of Democracy) که بخشهایى از آن را بررسى مىکنیم:<br> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
به علاوه، آزادى در جامعه مبتنى بر بازار رقابتى، خود را نقض مىکند، زیرا با وجود نابرابرىها در زمینه مهارت و قدرت، چنین آزادىاى به آن جا ختم مىشود که عده اى منابع و سرمایه و ابزار تولید را در انحصار خود درآورند و اکثریت جامعه از آن محروم بمانند. در حقیقت، اعطاى آزادى به افراد در شرایط نابرابر، در واقع، نافى آزادى است، زیرا هرکس که از قدرت و مهارت بیشترى برخوردار باشد، از آزادى و حقوق بیشتر برخوردار مىشود. لذا دموکراسى غربى به ناچار باید یکى از این دو راه را انتخاب کند: پذیرش آزادى در عین انکار انسانیت براى همه، جز صاحبان قدرت و مهارت، یا انکار آزادى به سود برابرى امکانات انسانى. بنابراین، ارزشهاى لیبرال باید با ارزشهاى دموکراسى غیرلیبرال رقابت کنند، در حالى که پیش از این مجبور نبودند، به چنین اقدامى دست بزنند».<br> | به علاوه، آزادى در جامعه مبتنى بر بازار رقابتى، خود را نقض مىکند، زیرا با وجود نابرابرىها در زمینه مهارت و قدرت، چنین آزادىاى به آن جا ختم مىشود که عده اى منابع و سرمایه و ابزار تولید را در انحصار خود درآورند و اکثریت جامعه از آن محروم بمانند. در حقیقت، اعطاى آزادى به افراد در شرایط نابرابر، در واقع، نافى آزادى است، زیرا هرکس که از قدرت و مهارت بیشترى برخوردار باشد، از آزادى و حقوق بیشتر برخوردار مىشود. لذا دموکراسى غربى به ناچار باید یکى از این دو راه را انتخاب کند: پذیرش آزادى در عین انکار انسانیت براى همه، جز صاحبان قدرت و مهارت، یا انکار آزادى به سود برابرى امکانات انسانى. بنابراین، ارزشهاى لیبرال باید با ارزشهاى دموکراسى غیرلیبرال رقابت کنند، در حالى که پیش از این مجبور نبودند، به چنین اقدامى دست بزنند».<br> | ||
=نتیجه= | ==نتیجه== | ||
علایق دینى، از قلب انسان غربى عصر دموکراسى ناپدید شده است. ظاهراً پیش بینى دوقرن و نیم پیش مونتسکیو که گفته بود: پویایى برآمده از عصر روشن فکرى به مرگ ادیان مىانجامد، اتفاق افتاده است. هم اکنون، از دین، براى انسان غربى جز مناسک و دلبستگىهاى سحرآمیز که براى معنا دادن به زندگى پرحادثه امروزى لازم است، چیزى باقى نمانده است. سیاست خاستگاه دینىاش را رها کرده، و از اینرو، از درد رهاسازى دین به خود مىپیچید.<br> | علایق دینى، از قلب انسان غربى عصر دموکراسى ناپدید شده است. ظاهراً پیش بینى دوقرن و نیم پیش مونتسکیو که گفته بود: پویایى برآمده از عصر روشن فکرى به مرگ ادیان مىانجامد، اتفاق افتاده است. هم اکنون، از دین، براى انسان غربى جز مناسک و دلبستگىهاى سحرآمیز که براى معنا دادن به زندگى پرحادثه امروزى لازم است، چیزى باقى نمانده است. سیاست خاستگاه دینىاش را رها کرده، و از اینرو، از درد رهاسازى دین به خود مىپیچید.<br> | ||
بنیادگرایىهاى جدیدى که به دنبال انقلاب اسلامى و [[ایران|جمهورى اسلامى ایران]]، در غرب پدید آمده است، به همین دلیل، خواهان مناسبات اجتماعى صمیمى در روابط شخصى، تأسیس اجتماع همگن یا در واقع، بازگرداندن دین به صحنه اجتماعاند. جامعه عادلانه اى که بنیادگرایان مىخواهند پدید آورند، از بالا و باجلوس شاهزاده اى خوب، ایجاد نخواهد شد، بلکه از پایین و با به قدرت رسیدن مستضعفان ساخته مىشود. این بلندپروازى معقول، تنها بر پایه شکست پیوند دین و سیاست بنا مىشود. در کشورهاى ثروتمند دموکراتیک غربى، تمایل دینى به شیوههاى متفاوت ابراز مىشود، اما همه جا با سرخوردگى از سیاست روبهرو مىشود. <br> | بنیادگرایىهاى جدیدى که به دنبال انقلاب اسلامى و [[ایران|جمهورى اسلامى ایران]]، در غرب پدید آمده است، به همین دلیل، خواهان مناسبات اجتماعى صمیمى در روابط شخصى، تأسیس اجتماع همگن یا در واقع، بازگرداندن دین به صحنه اجتماعاند. جامعه عادلانه اى که بنیادگرایان مىخواهند پدید آورند، از بالا و باجلوس شاهزاده اى خوب، ایجاد نخواهد شد، بلکه از پایین و با به قدرت رسیدن مستضعفان ساخته مىشود. این بلندپروازى معقول، تنها بر پایه شکست پیوند دین و سیاست بنا مىشود. در کشورهاى ثروتمند دموکراتیک غربى، تمایل دینى به شیوههاى متفاوت ابراز مىشود، اما همه جا با سرخوردگى از سیاست روبهرو مىشود. <br> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۲: | ||
در دنیاى متکثر امروزین غرب، نه نظم سیاسى حکومت مىکند و نه نظم فلسفى و دینى. انقلاب کوپرنیکى، مثال خوبى براى تبیین چنین وضعیتى است، زیرا انقلاب کوپرنیکى زمین را از موقعیت مرکزى آن بیرون کشیده و خورشید را جاى گزین آن کرد؛ یعنى ایده ضرورت وجود یک مرکز را حفظ کرده است. این همان ایدهاى است که در حال مردن است. این ایده همان دین است. از این رو است که انسان غربى تهى شده از دین، در پى بازگشت مجدد به دین است. دینى که تنها به معناى مجموعهاى از مناسک و عادتها نیست، بلکه به گفته آلکسى دوتوکویل، رفتار اجتماعى انسان را شکل داده و به آن معنا مىبخشد؛ چیزى که در دموکراسى غربى وجود ندارد.<br> | در دنیاى متکثر امروزین غرب، نه نظم سیاسى حکومت مىکند و نه نظم فلسفى و دینى. انقلاب کوپرنیکى، مثال خوبى براى تبیین چنین وضعیتى است، زیرا انقلاب کوپرنیکى زمین را از موقعیت مرکزى آن بیرون کشیده و خورشید را جاى گزین آن کرد؛ یعنى ایده ضرورت وجود یک مرکز را حفظ کرده است. این همان ایدهاى است که در حال مردن است. این ایده همان دین است. از این رو است که انسان غربى تهى شده از دین، در پى بازگشت مجدد به دین است. دینى که تنها به معناى مجموعهاى از مناسک و عادتها نیست، بلکه به گفته آلکسى دوتوکویل، رفتار اجتماعى انسان را شکل داده و به آن معنا مىبخشد؛ چیزى که در دموکراسى غربى وجود ندارد.<br> | ||
=منابع | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# آلکسى دو توکویل، تحلیل دموکراسى در آمریکا، ترجمه رحمت الله مقدم، تهران، زوار،1347. | # آلکسى دو توکویل، تحلیل دموکراسى در آمریکا، ترجمه رحمت الله مقدم، تهران، زوار،1347. | ||
# سى. بى. مکفرسون، جهان واقعى دموکراسى، ترجمه على معنوى تهرانى، تهران، آگاه،1379. | # سى. بى. مکفرسون، جهان واقعى دموکراسى، ترجمه على معنوى تهرانى، تهران، آگاه،1379. | ||
مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد. | مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد. | ||
[[رده:مقالهها]] | |||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |