پرش به محتوا

طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
توجه به عناصر درونی طرح تقریب هدف اساسی این مقاله‌است و در آن تعدیل‌هایی که لازم است برای کارآمد سازی طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسی می‌شود. مشکلات ناشی از مفهوم تقریب و ایرادهای آن، مسئله‌اختلافات مذهبی و ساز و کارهای موجود، از جمله مسائلی است که مورد توجه قرار گرفته و فرافکنی مشکلات و مرتبط ساختن آنها به کسانی غیر از مسلمانان در برخی موارد، از جمله راه کارهای ناکارآمد و غلط معرفی می‌شود. <br>
توجه به عناصر درونی طرح تقریب هدف اساسی این مقاله‌است و در آن تعدیل‌هایی که لازم است برای کارآمد سازی طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسی می‌شود. مشکلات ناشی از مفهوم تقریب و ایرادهای آن، مسئله‌اختلافات مذهبی و ساز و کارهای موجود، از جمله مسائلی است که مورد توجه قرار گرفته و فرافکنی مشکلات و مرتبط ساختن آنها به کسانی غیر از مسلمانان در برخی موارد، از جمله راه کارهای ناکارآمد و غلط معرفی می‌شود. <br>
توجه به نیازهای معرفتی و اجتماعی و مسائل سیاسی، انحراف از هدف اصلی تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن برای حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاسته‌از وابستگی مذهبی و دینی اقلیت‌ها در کشورهای مسلمان در ادامه و مطرح شده‌است. نگارنده سپس با بررسی موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینی در این خصوص، موانع و مشکلات دیگری را که مانع تحقق تقریب است مطرح می‌کند.<br>
توجه به نیازهای معرفتی و اجتماعی و مسائل سیاسی، انحراف از هدف اصلی تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن برای حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاسته‌از وابستگی مذهبی و دینی اقلیت‌ها در کشورهای مسلمان در ادامه و مطرح شده‌است. نگارنده سپس با بررسی موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینی در این خصوص، موانع و مشکلات دیگری را که مانع تحقق تقریب است مطرح می‌کند.<br>
هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمی از مسلمانان که در ایام حج راهی صحرای عرفات و سرزمین مکه می‌گردند و امکان استفاده بهینه‌ از این شرایط در جهت تحقق اهداف تقریب، از مسائل مهمی است که در این مقاله مطرح و بررسی شده‌است. <br>
هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمی از مسلمانان که در ایام حج راهی صحرای عرفات و سرزمین مکه می‌گردند و امکان استفاده بهینه‌ از این شرایط در جهت تحقق اهداف تقریب، از مسائل مهمی است که در این مقاله مطرح و بررسی شده‌است.  


==مقدمه==
==مقدمه==
برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنواره‌ای و ستایش‌گری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق به‌ارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br>
برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنواره‌ای و ستایش‌گری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق به‌ارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br>
انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتناب‌ناپذیری تبدیل گردیده‌است، چراکه‌اکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشته‌است بی آن که تلاش‌هایی که در این راه‌انجام گرفته نتایج چشم‌گیری داشته باشد. هر چند که با دیده‌انصاف باید گفت دستاوردهای انجام گرفته در این فاصله زمانی کار هموار و آسانی نبوده بلکه به حق شگفت آور و عظیم بوده‌است.<br>
انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتناب‌ناپذیری تبدیل گردیده‌است، چراکه‌اکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشته‌است بی آن که تلاش‌هایی که در این راه‌انجام گرفته نتایج چشم‌گیری داشته باشد. هر چند که با دیده‌انصاف باید گفت دستاوردهای انجام گرفته در این فاصله زمانی کار هموار و آسانی نبوده بلکه به حق شگفت‌آور و عظیم بوده‌است.<br>
این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب می‌پردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیل‌های طولی و برخی تعدیل‌های عرضی است. شاید این تعدیل‌ها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدف‌های اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br>
این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب می‌پردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیل‌های طولی و برخی تعدیل‌های عرضی است. شاید این تعدیل‌ها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدف‌های اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br>
آیا هدف‌ها و مکانیزم‌های به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شده‌است؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق می‌شوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br>
آیا هدف‌ها و مکانیزم‌های به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شده‌است؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق می‌شوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br>
خط ۴۱: خط ۴۱:


==بحران مفهوم==
==بحران مفهوم==
شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات طرح میان تقریب مذاهب اسلامی همین مفهومی باشد که‌این طرح روی آن استوار است. این مفهوم در ادبیات طرفداران وحدت در دو واژه خلاصه شده‌است: وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی.<br>
شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات طرح میان تقریب مذاهب اسلامی همین مفهومی باشد که‌این طرح روی آن استوار است. این مفهوم در ادبیات طرفداران وحدت در دو واژه خلاصه شده‌است: وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی.
* الف ـ درباره مفهوم وحدت ـ به دور از ادبیات سیاست ـ دو ایراد عمده می‌توانیم مطرح کنیم:
* الف ـ درباره مفهوم وحدت ـ به دور از ادبیات سیاست ـ دو ایراد عمده می‌توانیم مطرح کنیم:
'''ایراد نخست:''' این مفهوم هنگامی که سعی می‌کند خود را در یک محفل دینی طرح نماید ـ بر فرض این که همین مفهوم را درک ننماید ـ خود را نفی می‌کند. بدین معنا که یک احساس منطقی از فضای اجتماعی فاقد احساس وحدت و تقریب منبعث می‌شود. این احساس این طور خلاصه می‌شود که وحدت به معنای تبدیل شدن دو به یک است و سرانجام ویژگی‌های هر طرف را در می‌نوردد و تمایزات آنها را نابود می‌سازد.<br>
'''ایراد نخست:''' این مفهوم هنگامی که سعی می‌کند خود را در یک محفل دینی طرح نماید ـ بر فرض این که همین مفهوم را درک ننماید ـ خود را نفی می‌کند. بدین معنا که یک احساس منطقی از فضای اجتماعی فاقد احساس وحدت و تقریب منبعث می‌شود. این احساس این طور خلاصه می‌شود که وحدت به معنای تبدیل شدن دو به یک است و سرانجام ویژگی‌های هر طرف را در می‌نوردد و تمایزات آنها را نابود می‌سازد.<br>
خط ۴۷: خط ۴۷:
پروژه‌ای که زبان خود را نشناسد موفق نخواهد شد. از این رو باید اصطلاح را جلا داد و بیشتر روشن کرد تا پس از آن به‌اوضاع آرامش بیشتری ببخشد، نه‌این که در داخل طرح عناصر سقوط یا عناصر شکست عملی خود را تولید نماید.<br>
پروژه‌ای که زبان خود را نشناسد موفق نخواهد شد. از این رو باید اصطلاح را جلا داد و بیشتر روشن کرد تا پس از آن به‌اوضاع آرامش بیشتری ببخشد، نه‌این که در داخل طرح عناصر سقوط یا عناصر شکست عملی خود را تولید نماید.<br>
شک و تردید مذاهب اسلامی در مشروعیت طرح وحدت، یا دست‌کم نگرانی آنها از آن، نقش بسیار بالایی در ناکامی این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگی امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابه‌ان خواهد بود.<br>
شک و تردید مذاهب اسلامی در مشروعیت طرح وحدت، یا دست‌کم نگرانی آنها از آن، نقش بسیار بالایی در ناکامی این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگی امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابه‌ان خواهد بود.<br>
تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمی‌گیریم، چراکه‌آنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کرده‌اند که نمی‌خواهند شیعه سنی یا سنی شیعه شود. هیچ یک از این‌ها نیست، بلکه هدف دسترسی به فصل مشترک است نسبت به‌ان چه طرفین دست یافته و پذیرفته‌اند و در مواردی که طرفین نسبت به برخی مسائل اختلاف دارند از یک‌دیگر گذشت کنند. این گفته‌از طرف نسل اول طرفداران تقریب هم‌چون جمال‌الدین، محمد عبده، قمی، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوی نسل بعدی هم‌چون تسخیری، قرضاوی، واعظ‌زاده خراسانی، محمدمهدی شمس الدین، محمد حسین فضل‌الله و... نیز تکرار شده‌است. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنی وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیت‌های وحدت خواهان و یا دست کم برخی از آنها. چون گروه دیگری از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بوده‌اند که‌این ایده‌از سوی برخی طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت.
تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمی‌گیریم، چراکه‌آنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کرده‌اند که نمی‌خواهند شیعه سنی یا سنی شیعه شود. هیچ یک از این‌ها نیست، بلکه هدف دسترسی به فصل مشترک است نسبت به‌ آنچه طرفین دست یافته و پذیرفته‌اند و در مواردی که طرفین نسبت به برخی مسائل اختلاف دارند از یکدیگر گذشت کنند. این گفته‌ از طرف نسل اول طرفداران تقریب همچون جمال‌الدین، محمد عبده، قمی، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوی نسل بعدی هم‌چون تسخیری، قرضاوی، واعظ‌زاده خراسانی، محمدمهدی شمس الدین، محمد حسین فضل‌الله و... نیز تکرار شده‌است. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنی وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیت‌های وحدت خواهان و یا دست کم برخی از آنها. چون گروه دیگری از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بوده‌اند که‌این ایده‌از سوی برخی طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت.
 
'''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلی دارد، چون به جای تعدد و کثرت به فرهنگ وحدت‌گرایش دارد. کسی که‌اصطلاح وحدت را بررسی می‌کند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستی مسالمت‌آمیز یا نزدیکی سیاسی داشته باشند و این از نظر ساختار معرفتی اتحاد را بر تعدد و وحدت را بر کثرت ترجیح می‌دهد. ما از نظر «[[ایبستوبیولوجی]]» یا معرفتی، ایرادهایی بر این موضوع داریم. مفهوم وحدت غیر مقدور بلکه‌اصلا مطلوب نیست. منظور ما از این مطلب این است که ما از تعدد و کثرت استقبال می‌کنیم و نه‌از وحدت، چرا که در کثرت، تنوع نقطه نظر و مظاهر اجتماعی آنها وجود دارد، و این تنوع خود ضامن وجود تحرک دینامیکی داخلی در جامعه‌اسلامی خواهد بود. به عبارت دیگر، ما در نظر نداریم که مسلمانان را به رنگ واحدی از نظر اندیشه و رفتار در بیاوریم، چرا که چنین چیزی توهم است و تجربه‌های زندگی و تاریخ ادیان، عدم وجود چنین چیزی را از نظر میدانی به‌اثبات رسانده‌است. بنابراین هیچ معنایی برای مصرف کردن وجود انسانی در راه رسیدن به‌آرمان‌های موهوم وجود ندارد و چنین چیزی فراتر از یک آرزوی در حال تعلیق نخواهد بود.<br>
'''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلی دارد، چون به جای تعدد و کثرت به فرهنگ وحدت‌گرایش دارد. کسی که‌اصطلاح وحدت را بررسی می‌کند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستی مسالمت‌آمیز یا نزدیکی سیاسی داشته باشند و این از نظر ساختار معرفتی اتحاد را بر تعدد و وحدت را بر کثرت ترجیح می‌دهد. ما از نظر «[[ایبستوبیولوجی]]» یا معرفتی، ایرادهایی بر این موضوع داریم. مفهوم وحدت غیر مقدور بلکه‌اصلا مطلوب نیست. منظور ما از این مطلب این است که ما از تعدد و کثرت استقبال می‌کنیم و نه‌از وحدت، چرا که در کثرت، تنوع نقطه نظر و مظاهر اجتماعی آنها وجود دارد، و این تنوع خود ضامن وجود تحرک دینامیکی داخلی در جامعه‌اسلامی خواهد بود. به عبارت دیگر، ما در نظر نداریم که مسلمانان را به رنگ واحدی از نظر اندیشه و رفتار در بیاوریم، چرا که چنین چیزی توهم است و تجربه‌های زندگی و تاریخ ادیان، عدم وجود چنین چیزی را از نظر میدانی به‌اثبات رسانده‌است. بنابراین هیچ معنایی برای مصرف کردن وجود انسانی در راه رسیدن به‌آرمان‌های موهوم وجود ندارد و چنین چیزی فراتر از یک آرزوی در حال تعلیق نخواهد بود.<br>
وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاه‌ها، یک هدف ضروری برای ایجاد وحدت اجتماعی است که می‌تواند در زندگی نقش داشته باشد. ولی سخن گفتن از وحدت اسلامی در زمانی که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بی‌معنا خواهد بود. اصطلاحی که به ما خبر می‌دهد برخی از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرح‌های تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روی آن بنا نهاده شده‌است، بی آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلی نیستند بلکه مشکل اصلی در جای دیگری است که باید در جستوجوی آن بود. در آینده نزدیک ان‌شاء‌الله به‌ان اشاره خواهیم کرد.<br>
وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاه‌ها، یک هدف ضروری برای ایجاد وحدت اجتماعی است که می‌تواند در زندگی نقش داشته باشد. ولی سخن گفتن از وحدت اسلامی در زمانی که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بی‌معنا خواهد بود. اصطلاحی که به ما خبر می‌دهد برخی از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرح‌های تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روی آن بنا نهاده شده‌است، بی آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلی نیستند بلکه مشکل اصلی در جای دیگری است که باید در جستوجوی آن بود. در آینده نزدیک ان‌شاء‌الله به‌ان اشاره خواهیم کرد.
* ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادی نسبت به‌ آن داریم دایر بر لزوم فراگیر بودن پیام به‌گونه‌ای که همه جنبه‌های وضع را در برگیرد.
* ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادی نسبت به‌ آن داریم دایر بر لزوم فراگیر بودن پیام به‌گونه‌ای که همه جنبه‌های وضع را در برگیرد.
اصطلاح تقریب میان مذاهب هنگامی که در نیمه‌اول قرن بیستم به وجود آمد در بر گیرنده معنای سرشار از داده‌ها بوده و هست، چراکه مسلمانان در مذاهب خود از هم دور و بلکه‌از هم جدا بوده‌اند. بله در این حالت برای تقریب معنایی وجود داشت ـ و هم‌چنان وجود دارد ـ تا به یک‌دیگر نزدیک شوند و این مانع را که به عنوان یک مشکل جدایی تاریخی بوده‌است بشکنند.<br>
اصطلاح تقریب میان مذاهب هنگامی که در نیمه‌اول قرن بیستم به وجود آمد در بر گیرنده معنای سرشار از داده‌ها بوده و هست، چراکه مسلمانان در مذاهب خود از هم دور و بلکه‌از هم جدا بوده‌اند. بله در این حالت برای تقریب معنایی وجود داشت ـ و هم‌چنان وجود دارد ـ تا به یک‌دیگر نزدیک شوند و این مانع را که به عنوان یک مشکل جدایی تاریخی بوده‌است بشکنند.<br>
خط ۵۵: خط ۵۶:
به عقیده ما مفهوم تقریب به معنای اجتماعی و معرفتی آن بهتر از مفهوم وحدت است، در حالی که تقریب هدف نهایی را در این پروژه تشکیل نمی‌دهد و نباید در مرز آن توقف کرد. ما می‌خواهیم فقط دیوار برلین موجود میان گروهای گوناگون مذهبی و قومی مسلمانان را فرو ریزیم تا نزدیکی اجتماعی و معرفتی انجام گیرد و این گام ـ به نظر ما ـ شکستن موانع برای آغاز پروژه‌است و به معنای پایان یا هدف و غایت این پروژه نیست. آیا پیروان هر مذهبی مایل به نزدیک شدن به سایر مذاهب هستند یا این که تقریب میان مذاهب را به عنوان گام نخست برای مراحل بعدی هم‌چون تکامل و غیره می‌دانند؟ <br>
به عقیده ما مفهوم تقریب به معنای اجتماعی و معرفتی آن بهتر از مفهوم وحدت است، در حالی که تقریب هدف نهایی را در این پروژه تشکیل نمی‌دهد و نباید در مرز آن توقف کرد. ما می‌خواهیم فقط دیوار برلین موجود میان گروهای گوناگون مذهبی و قومی مسلمانان را فرو ریزیم تا نزدیکی اجتماعی و معرفتی انجام گیرد و این گام ـ به نظر ما ـ شکستن موانع برای آغاز پروژه‌است و به معنای پایان یا هدف و غایت این پروژه نیست. آیا پیروان هر مذهبی مایل به نزدیک شدن به سایر مذاهب هستند یا این که تقریب میان مذاهب را به عنوان گام نخست برای مراحل بعدی هم‌چون تکامل و غیره می‌دانند؟ <br>
انقلاب اطلاعاتی که جهان شاهد آن است و فرو ریختن بسیاری از دیوارها که کشورها برای جدایی فرزندانشان از خارج مرزهای جغرافیایی کشورهایشان ایجاد کرده بودند و گسترش این انقلاب به جهان عربی و اسلامی ما... به‌این حقیقت منجر شده‌است که تقریب اکنون آسان‌تر گردیده بلکه‌اکنون بخش بزرگی از جامعه توجهی به‌این موضوع ندارد، چرا که‌ان را پشت سر گذاشته و در نظر دارد وارد مرحله تازه‌ای شود که‌از پیشرفت وتمدن بیشتری برخوردار خواهد بود.<br>
انقلاب اطلاعاتی که جهان شاهد آن است و فرو ریختن بسیاری از دیوارها که کشورها برای جدایی فرزندانشان از خارج مرزهای جغرافیایی کشورهایشان ایجاد کرده بودند و گسترش این انقلاب به جهان عربی و اسلامی ما... به‌این حقیقت منجر شده‌است که تقریب اکنون آسان‌تر گردیده بلکه‌اکنون بخش بزرگی از جامعه توجهی به‌این موضوع ندارد، چرا که‌ان را پشت سر گذاشته و در نظر دارد وارد مرحله تازه‌ای شود که‌از پیشرفت وتمدن بیشتری برخوردار خواهد بود.<br>
از این رو ما ـ چنان چه بخواهیم تقریب را ادامه دهیم ـ در نظر داریم از مرحله تقریب به مرحله همکاری و تکامل و همبستگی برای تشکیل وحدت بزرگ‌تری منتقل شویم که در آینده به خواست خداوند آن را خواهیم ساخت. در آن صورت است که‌از نگرانی نهفته در واژه تقریب به دور خواهیم ماند.<br>
از این رو ما ـ چنان چه بخواهیم تقریب را ادامه دهیم ـ در نظر داریم از مرحله تقریب به مرحله همکاری و تکامل و همبستگی برای تشکیل وحدت بزرگ‌تری منتقل شویم که در آینده به خواست خداوند آن را خواهیم ساخت. در آن صورت است که‌از نگرانی نهفته در واژه تقریب به دور خواهیم ماند.


==مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن==
==مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن==
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌اختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمی‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینه‌است. روش عقلانی غرب و گرایش‌های لاابالی‌گری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌های اختلاف‌های مذهبی میان گروه‌های مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهی به گونه‌ای خودنمایی می‌کند و با شکل جدیدی ظاهر می‌شود.<br>
با توجه به‌ان چه گفتیم دعوت به بستن پرونده‌ اختلاف مذهبی، دعوت غیر منطقی است. از این رو این اختلاف را نمی‌توان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه برای ما در این زمینه‌است. روش عقلانی غرب و گرایش‌های لاابالی‌گری آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانسته‌است پرونده‌های اختلاف‌های مذهبی میان گروه‌های مسیحی را خاتمه دهد به طوری که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هستیم که هر از گاهی به گونه‌ای خودنمایی می‌کند و با شکل جدیدی ظاهر می‌شود.<br>
تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت می‌دانند و فساد عقیده‌ای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه می‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌های مذهبی ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌ای یا موضعی که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌های اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتاده‌ای بماند در آن صورت در هر ماده‌ای که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی می‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌های نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید‌نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانی‌ای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر موضوع‌های اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
تلاش برای جلوگیری از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت می‌دانند و فساد عقیده‌ای که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه می‌تواند مسائل را پیچیده‌تر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلاف‌های مذهبی ما نیست بلکه‌این مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون ماده‌ای یا موضعی که درباره‌ان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگی هدایت حرکت اختلاف ما است؟ و چگونه دیگری را که با او اختلاف داریم درک کنیم؟ علت این مطلب در این است که‌اگر مکانیزم‌های اختلافات معرفتی و اخلاقی ما در فضای عقب افتاده‌ای بماند در آن صورت در هر ماده‌ای که‌اختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگی می‌کند و مانع توسعه‌اوضاع ما خواهد شد و تفاوتی ندارد این اختلاف، اختلافی مذهبی، ملی یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامه‌اختلاف و نیز برنامه‌های نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامی ما هم‌چنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید‌نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبی راه حلی برای این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانی فلسفی عقل دینی آغاز شود؛ همان مبانی‌ای که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفت‌وگو ادامه یابد و این گفت‌وگو در موضوع مذهبی محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر هم‌چون موضوع اسلامی سکولاریسم و دیگر موضوع‌های اشکال دار امروز خواهد بود.<br>
یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر می‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان می‌آمیزیم. ما هنگامی که‌او را ارزیابی می‌کنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار می‌دهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکه‌این سیاهی مربوط به روش‌های نگاه ما به‌اوست. این سیاهی نتیجه برنامه‌های ارزیابی ما است نسبت به هر ماده‌ای که می‌خوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br>
یکی از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسی که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهی با مسائلی مذهبی و زمانی در مسائل سیاسی ظاهر می‌شود... . ما میان فهم او و ارزیابی خودمان می‌آمیزیم. ما هنگامی که‌او را ارزیابی می‌کنیم انتقاداتی که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابی طرف مقابل عینک سیاه را روی چشمانمان قرار می‌دهیم و طبیعی است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالی که سیاهی تصویر ناشی از سیاهی دیگری نیست بلکه‌این سیاهی مربوط به روش‌های نگاه ما به‌اوست. این سیاهی نتیجه برنامه‌های ارزیابی ما است نسبت به هر ماده‌ای که می‌خوانیم و یا شخصی که با او اختلافات نظر داریم.<br>
خط ۶۶: خط ۶۷:
ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابی ما نسبت به دیگران عاری از ذهنیات و پیش‌داوری‌ها باشد و این موضوع تنها با بی طرف سازی آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایی نزدیک با او یا همکاری با اندیشه‌های او برای دسترسی به همه راه‌های حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمی‌یابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلی طرف مقابل تا تصور امکان همکاری برای دسترسی به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یک‌دیگر را از نظر معرفتی به رسمیت نشناسیم دیگر راهی برای ایجاد گفت‌وگوی منطقی میان ما و او نیست؛ گفت‌وگویی که در آن، طرف دیگر از احکام ویران‌گر گذشته ما جدا شده باشد.<br>
ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابی ما نسبت به دیگران عاری از ذهنیات و پیش‌داوری‌ها باشد و این موضوع تنها با بی طرف سازی آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایی نزدیک با او یا همکاری با اندیشه‌های او برای دسترسی به همه راه‌های حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمی‌یابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلی طرف مقابل تا تصور امکان همکاری برای دسترسی به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یک‌دیگر را از نظر معرفتی به رسمیت نشناسیم دیگر راهی برای ایجاد گفت‌وگوی منطقی میان ما و او نیست؛ گفت‌وگویی که در آن، طرف دیگر از احکام ویران‌گر گذشته ما جدا شده باشد.<br>
یکی دیگر از مشکلات متدلوژی عمده موجود در گفت‌وگوی اسلامی آن است که گفت‌وگوهای ما که تاریخ خود را پر از آن کرده‌ایم در بسیاری از حالت‌ها درگیری‌های جنجال‌برانگیز بوده‌است و مشکل درگیری‌های جنجالی آن است که نمی‌خواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفت‌وگوی مذهبی همانند برخورد با کشمکش سیاسی گردیده‌است و گاهی برخی از اسناد در آن پنهان می‌شود یا اسناد دیگری بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرف‌های گفت‌وگو حاکم است، افزوده می‌شود. اعمال منطق جدلی در گفت‌وگو از نظر تاریخی به بی‌توجهی به روحیه همکاری معرفتی برای دسترسی به حقیقت توسط برخی طرف‌های گفت‌وگو می‌انجامد و به‌اعمال روش پنهان کاری اندیشه‌از نظر اطلاع‌رسانی توسط آنها منجر می‌گردد که‌این موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهره‌ها شده و گاهی اعتماد آنها را در ارائه اندیشه‌های خود سلب می‌نماید. چنین طرز تفکری باعث افزایش خدشه عمدی چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفت‌وگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفت‌وگو برای همیشه می‌گردد. لازم است این روش به‌انجام دادن تعدیل‌هایی در هدف‌های عمده‌این گفت‌وگو، دست‌کم با افزودن هدف تازه‌ای هم‌چون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکاری با او برای دسترسی به حقیقت از سوی دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روش‌های دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهی است نفی می‌نماید، ناسازگار است.<br>
یکی دیگر از مشکلات متدلوژی عمده موجود در گفت‌وگوی اسلامی آن است که گفت‌وگوهای ما که تاریخ خود را پر از آن کرده‌ایم در بسیاری از حالت‌ها درگیری‌های جنجال‌برانگیز بوده‌است و مشکل درگیری‌های جنجالی آن است که نمی‌خواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفت‌وگوی مذهبی همانند برخورد با کشمکش سیاسی گردیده‌است و گاهی برخی از اسناد در آن پنهان می‌شود یا اسناد دیگری بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرف‌های گفت‌وگو حاکم است، افزوده می‌شود. اعمال منطق جدلی در گفت‌وگو از نظر تاریخی به بی‌توجهی به روحیه همکاری معرفتی برای دسترسی به حقیقت توسط برخی طرف‌های گفت‌وگو می‌انجامد و به‌اعمال روش پنهان کاری اندیشه‌از نظر اطلاع‌رسانی توسط آنها منجر می‌گردد که‌این موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهره‌ها شده و گاهی اعتماد آنها را در ارائه اندیشه‌های خود سلب می‌نماید. چنین طرز تفکری باعث افزایش خدشه عمدی چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفت‌وگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفت‌وگو برای همیشه می‌گردد. لازم است این روش به‌انجام دادن تعدیل‌هایی در هدف‌های عمده‌این گفت‌وگو، دست‌کم با افزودن هدف تازه‌ای هم‌چون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکاری با او برای دسترسی به حقیقت از سوی دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روش‌های دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهی است نفی می‌نماید، ناسازگار است.<br>
از این رو امروزه ما شاهد بزرگ‌ترین خلل و عظیم‌ترین خطر در گفت‌وگوی دینی میان مسلمانان می‌باشیم که توسط شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌اطلاعاتی اینترنت پخش می‌شود و این جز تشدید کینه و دشمنی و اتلاف وقت نتیجه دیگری نداشته‌است و به دنبال خطاها و اشتباهات یک‌دیگر و عدم اقرار به خطا و عدم اعتراف به فساد و تباهی و چیزهای دیگری که باعث قساوت قلب و افزودن کینه‌ها و کور کردن عقل‌ها می‌شود بوده‌است. ما مخالف گفت‌وگو نیستیم بلکه مخالف ناسزاگویی و دشنام و فحاشی هستیم، چون انسان گاهی از شنیدن برخی گفته‌ها بر صفحه‌های اینترنت شرمگین می‌شود و گمان می‌کند که وارد سایت‌های بی بند و بار یا چیزهای دیگری جز سایت‌های گفت‌وگوی دین و تفاهم اسلامی شده‌است.<br>
از این رو امروزه ما شاهد بزرگ‌ترین خلل و عظیم‌ترین خطر در گفت‌وگوی دینی میان مسلمانان می‌باشیم که توسط شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌اطلاعاتی اینترنت پخش می‌شود و این جز تشدید کینه و دشمنی و اتلاف وقت نتیجه دیگری نداشته‌است و به دنبال خطاها و اشتباهات یک‌دیگر و عدم اقرار به خطا و عدم اعتراف به فساد و تباهی و چیزهای دیگری که باعث قساوت قلب و افزودن کینه‌ها و کور کردن عقل‌ها می‌شود بوده‌است. ما مخالف گفت‌وگو نیستیم بلکه مخالف ناسزاگویی و دشنام و فحاشی هستیم، چون انسان گاهی از شنیدن برخی گفته‌ها بر صفحه‌های اینترنت شرمگین می‌شود و گمان می‌کند که وارد سایت‌های بی بند و بار یا چیزهای دیگری جز سایت‌های گفت‌وگوی دین و تفاهم اسلامی شده‌است.


==تقریب میان پروژه سیاسی و نیازهای معرفتی و اجتماعی==
==تقریب میان پروژه سیاسی و نیازهای معرفتی و اجتماعی==
خط ۷۵: خط ۷۶:
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جای راه‌های ریشه‌ای دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونه‌های آن بوده‌ایم. <br>
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسی محض که‌اشاره کرده‌ایم نبوده‌است، بلکه به جای راه‌های ریشه‌ای دنبال راه‌حل‌ها موقت بوده‌است. علاوه بر آن مشکل دیگری که تجربه تقریب با آن آشنا شده‌است ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگی است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامی شاهد نمونه‌های آن بوده‌ایم. <br>
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدی متحدسازی و یک پارچه کردن به نحو کلی داشته‌اند، ولی در اغلب اوقات صاحب سخن گروهی بوده‌اند و گاهی سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر می‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخی از آنهاست. بنابر‌این چه‌انتظاری می‌رود از پروژه‌ای که در ذات و عمق خود از ایمان برخی نظریه پردازان و طرفداران خود بی‌بهره‌است؟! به نظر می‌رسد که یکی از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پای او را خالی می‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدی متحدسازی و یک پارچه کردن به نحو کلی داشته‌اند، ولی در اغلب اوقات صاحب سخن گروهی بوده‌اند و گاهی سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسان‌ها فکر می‌کنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخی از آنهاست. بنابر‌این چه‌انتظاری می‌رود از پروژه‌ای که در ذات و عمق خود از ایمان برخی نظریه پردازان و طرفداران خود بی‌بهره‌است؟! به نظر می‌رسد که یکی از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پای او را خالی می‌کند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد.
این پدیده بر نفع‌گرایی پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعی که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر می‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج برای این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجی حتی نمی‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌ای به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادری اسلامی یا اصل وحدت و همبستگی تنها به یک وسیله و ابزاری برای تحقق اهدافی خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار می‌رود در این مسئله تجدید‌نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌های شرعی عالی و قواعد دینی قوی‌تر از چیزهای دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌ای برای هدف‌های دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدی شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازی کرده‌اند. مشکل دیگری وجود دارد که عنصر سیاسی در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد می‌کند و آن این تصور است که جدایی و اختلاف علت واحدی دارند و آن توطئه خارجی و عناصر ذیربط آن است. برخی از نویسندگان معاصر چنین تصوری دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر. ک. : مصطفی الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و می‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشی از قومی که مدعی اسلام‌اند هم‌چون زرتشتی‌ها و سبأی‌ها و شعوبی‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانی در تفرقه‌افکنی میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدی نداریم، ولی نباید حس سیاسی افراطی سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقی برای منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگری اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار می‌بریم تا کوتاهی و سستی خود را توجیه نماییم. برخی از علمای دینی از هر مذهبی که باشند مسئولیت بسیاری از رویدادهای تفرقه‌افکنی و ستیزه را به دوش می‌کشند و برخی زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشی در ایجاد عقب ماندگی و این مانع‌تراشی در کیان اسلامی داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسی اوضاع داخلی خویش، شرط اساسی این کار است. لازم است مراکز علمی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه خود تا آن‌جایی که‌امکانات اجازه می‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.<br>
این پدیده بر نفع‌گرایی پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعی که پروژه بر پایه‌ان به وجود آمده‌است به خطر می‌اندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج برای این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجی حتی نمی‌تواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژه‌ای به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادری اسلامی یا اصل وحدت و همبستگی تنها به یک وسیله و ابزاری برای تحقق اهدافی خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار می‌رود در این مسئله تجدید‌نظر شود تا این گونه‌اصول بر پایه‌های شرعی عالی و قواعد دینی قوی‌تر از چیزهای دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نه‌این که وسیله‌ای برای هدف‌های دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدی شمس الدین درباره‌این موضوع نظریه پردازی کرده‌اند. مشکل دیگری وجود دارد که عنصر سیاسی در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد می‌کند و آن این تصور است که جدایی و اختلاف علت واحدی دارند و آن توطئه خارجی و عناصر ذیربط آن است. برخی از نویسندگان معاصر چنین تصوری دارند <ref>(به‌عنوان نمونه ر. ک. : مصطفی الشكعة، اسلام بلامذاهب، ص 524).</ref> و می‌گویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشی از قومی که مدعی اسلام‌اند هم‌چون زرتشتی‌ها و سبأی‌ها و شعوبی‌ها و غیره‌است. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانی در تفرقه‌افکنی میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدی نداریم، ولی نباید حس سیاسی افراطی سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقی برای منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایه‌است که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگری اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار می‌بریم تا کوتاهی و سستی خود را توجیه نماییم. برخی از علمای دینی از هر مذهبی که باشند مسئولیت بسیاری از رویدادهای تفرقه‌افکنی و ستیزه را به دوش می‌کشند و برخی زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشی در ایجاد عقب ماندگی و این مانع‌تراشی در کیان اسلامی داشته‌اند نیز مسئول‌اند. اصلاح خود و بررسی اوضاع داخلی خویش، شرط اساسی این کار است. لازم است مراکز علمی و دانشگاه‌های اسلامی و حوزه‌های علمیه خود تا آن‌جایی که‌امکانات اجازه می‌دهد این‌گونه خلل‌ها را اصلاح نمایند.


==هدف تقریب==
==هدف تقریب==
خط ۸۱: خط ۸۲:
مشخص نمودن هدف‌هایی که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایی دارد. به هر میزانی که‌این اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایی خواهد داشت و به هر میزانی که‌این هدف‌ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبه‌رو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد.<br>
مشخص نمودن هدف‌هایی که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایی دارد. به هر میزانی که‌این اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایی خواهد داشت و به هر میزانی که‌این هدف‌ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبه‌رو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد.<br>
از این رو باید در چنین هدفی که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلی صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعه‌ای واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعی و اجتماعی منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانی به‌انسجام اجتماعی و ملی نرساند؛ درست همانند هر کشوری ازکشورهای جهان که مردم آن نسبت به موضوع‌های گوناگون نظرهای متنوعی دارند ولی تابعیت ملی آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروه‌های درونی آن باقی می‌ماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت می‌کند.<br>
از این رو باید در چنین هدفی که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلی صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعه‌ای واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعی و اجتماعی منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانی به‌انسجام اجتماعی و ملی نرساند؛ درست همانند هر کشوری ازکشورهای جهان که مردم آن نسبت به موضوع‌های گوناگون نظرهای متنوعی دارند ولی تابعیت ملی آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروه‌های درونی آن باقی می‌ماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت می‌کند.<br>
به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدف‌های گروه‌های گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستای تحقق هدف گروه وسیع‌تری که همه طرف‌ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتی از مجموع وحدت‌ها را تشکیل دهد و این وحدت شکلی، تشریفاتی، تعارفی و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعه‌اسلامی به راه طبیعی آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوی دیگر گروه‌ها و همان جماعت‌ها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگی‌ای که‌از یک طرف وحدت اجتماعی عمومی را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهای کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکاری و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال برای تحقق هدف‌های گروه بزرگ همکاری خواهند کرد و هدف‌های خود را به عنوان هدف همه گروه‌های کوچک در جامعه می‌دانند نه‌این که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگری باشد.<br>
به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدف‌های گروه‌های گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستای تحقق هدف گروه وسیع‌تری که همه طرف‌ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتی از مجموع وحدت‌ها را تشکیل دهد و این وحدت شکلی، تشریفاتی، تعارفی و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعه‌ اسلامی به راه طبیعی آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوی دیگر گروه‌ها و همان جماعت‌ها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگی‌ای که‌از یک طرف وحدت اجتماعی عمومی را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهای کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکاری و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال برای تحقق هدف‌های گروه بزرگ همکاری خواهند کرد و هدف‌های خود را به عنوان هدف همه گروه‌های کوچک در جامعه می‌دانند نه‌این که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگری باشد.<br>
«ما معتقدیم باید به دنبال تهیه یک برنامه فرهنگی بر مبنای تولید طرز تفکر اسلامی باشیم که در آن مسلمانان پیش از آن که مذهب خود را مد نظر قرار دهند، اسلام را مد نظر قرار دهند. برای دراز مدت برنامه‌ریزی کنیم به گونه‌ای که در آن روحیه‌اسلامی تعیین‌کننده روحیه مذهب باشد و بر پایه تمرکز طرز تفکر موضوعی عقلانی، جدا از احساسات و انفعال، استوار باشد.» <ref>(فضل‌الله، محمد حسين، «حقائق هامة فی الحوار الاسلامی ـ الاسلامی»، مجلة رسالة التقريب، شماره19و20، ص281ـ285).</ref><br>
«ما معتقدیم باید به دنبال تهیه یک برنامه فرهنگی بر مبنای تولید طرز تفکر اسلامی باشیم که در آن مسلمانان پیش از آن که مذهب خود را مد نظر قرار دهند، اسلام را مد نظر قرار دهند. برای دراز مدت برنامه‌ریزی کنیم به گونه‌ای که در آن روحیه‌اسلامی تعیین‌کننده روحیه مذهب باشد و بر پایه تمرکز طرز تفکر موضوعی عقلانی، جدا از احساسات و انفعال، استوار باشد.» <ref>(فضل‌الله، محمد حسين، «حقائق هامة فی الحوار الاسلامی ـ الاسلامی»، مجلة رسالة التقريب، شماره19و20، ص281ـ285).</ref><br>
ذوب شدن منافع گروه در منافع گروه‌های کوچک و اتحاد آنها هدف عمده پروژه تقریب است و این موضوع احساس عضویت در گروه مذهبی کوچک را لغو نمی‌نماید و یا به زیان آن نخواهد بود. بلکه بر عکس، سرانجام کاملا به نفع آن تمام خواهد شد و در نهایت این سودی که برای گروه مذهبی کوچک خواهد بود برای گروه دیگر نیز خواهد بود. بدین معنا که هیچ کس به هیچ عنوان زیان نخواهد دید یا ذوب نخواهد شد و برای هیچ کس بی فایده نخواهد بود. این یک نقطه حساس و اساسی است.<br>
ذوب شدن منافع گروه در منافع گروه‌های کوچک و اتحاد آنها هدف عمده پروژه تقریب است و این موضوع احساس عضویت در گروه مذهبی کوچک را لغو نمی‌نماید و یا به زیان آن نخواهد بود. بلکه بر عکس، سرانجام کاملا به نفع آن تمام خواهد شد و در نهایت این سودی که برای گروه مذهبی کوچک خواهد بود برای گروه دیگر نیز خواهد بود. بدین معنا که هیچ کس به هیچ عنوان زیان نخواهد دید یا ذوب نخواهد شد و برای هیچ کس بی‌فایده نخواهد بود. این یک نقطه حساس و اساسی است.


==وابستگی مذهبی و وابستگی دینی، مشکل رابطه==
==وابستگی مذهبی و وابستگی دینی، مشکل رابطه==
خط ۸۹: خط ۹۰:
احساس اکثریت گاهی به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملی که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر می‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف‌های مذهبی را پیچیده می‌کند و به تشنج و آمیختگی و ابهام آن می‌افزاید. از این رو لازم است برای حل این موضوع به گونه‌ای اندیشید که‌از یک سو هویت ملی آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوی دیگر هویت دینی و مذهبی آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌های فقهی نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهای سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسی به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع‌گرا باشیم برطرف سازی همه مشکلات این نوع از هم گسیختگی، امکان ناپذیر است. <br>
احساس اکثریت گاهی به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملی که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر می‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف‌های مذهبی را پیچیده می‌کند و به تشنج و آمیختگی و ابهام آن می‌افزاید. از این رو لازم است برای حل این موضوع به گونه‌ای اندیشید که‌از یک سو هویت ملی آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوی دیگر هویت دینی و مذهبی آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌های فقهی نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهای سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسی به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع‌گرا باشیم برطرف سازی همه مشکلات این نوع از هم گسیختگی، امکان ناپذیر است. <br>
مهم‌ترین نظریه فقهی که باید با جدیت بررسی شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامی است. تبعیت یک گروه دینی از یک رهبر مذهبی که خارج از کشور خود زندگی می‌کند، مشکل واقعی را تشکیل نمی‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتی را دنبال می‌کنند بی‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلی از این نوع در بسیاری از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامی باید با دقت بازسازی و بازیابی کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
مهم‌ترین نظریه فقهی که باید با جدیت بررسی شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامی است. تبعیت یک گروه دینی از یک رهبر مذهبی که خارج از کشور خود زندگی می‌کند، مشکل واقعی را تشکیل نمی‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتی را دنبال می‌کنند بی‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلی از این نوع در بسیاری از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامی باید با دقت بازسازی و بازیابی کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادی امکان‌پذیر است. «دوستی در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز می‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام می‌رسد و درجه بالاتر درجه‌های پایین‌تر خود را از بین نمی‌برد. ولی آن چه نباید باشد آن دوستی‌ای است که موجب تفرقه و دودستگی شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستی‌ای عصبیت جاهلی است.» (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادی امکان‌پذیر است. «دوستی در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز می‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام می‌رسد و درجه بالاتر درجه‌های پایین‌تر خود را از بین نمی‌برد. ولی آن چه نباید باشد آن دوستی‌ای است که موجب تفرقه و دودستگی شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستی‌ای عصبیت جاهلی است.» (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref>


==موانع تقریب==
==موانع تقریب==
خط ۱۱۱: خط ۱۱۲:
گونه دیگری از مشکلات موجود که مانع حرکت تقریب و وحدت می‌شود، عملکرد برخی طرف‌ها در عمل میدانی است. برخی مظاهر سرکوب و تبعید و منع آزادی‌های دینی و ایجاد فشار بر شعائر فرقه‌های گوناگون و امثال آن منجر به تثبیت منطق ستیز میان طرف‌ها خواهد شد. از این رو ما از کشورهای سنی و شیعه می‌خواهیم که‌اجازه دهند اقلیت‌های مذهبی شعائر و مراسم مذهبی خود را آزادانه و به گونه معقول انجام دهند تا این آزادی شیر اطمینانی برای کاهش فشارهای انباشته شده‌از دوران‌های گذشته و تأکیدی بر جدی بودن برخورد واحد با همه طرف‌ها باشد.<br>
گونه دیگری از مشکلات موجود که مانع حرکت تقریب و وحدت می‌شود، عملکرد برخی طرف‌ها در عمل میدانی است. برخی مظاهر سرکوب و تبعید و منع آزادی‌های دینی و ایجاد فشار بر شعائر فرقه‌های گوناگون و امثال آن منجر به تثبیت منطق ستیز میان طرف‌ها خواهد شد. از این رو ما از کشورهای سنی و شیعه می‌خواهیم که‌اجازه دهند اقلیت‌های مذهبی شعائر و مراسم مذهبی خود را آزادانه و به گونه معقول انجام دهند تا این آزادی شیر اطمینانی برای کاهش فشارهای انباشته شده‌از دوران‌های گذشته و تأکیدی بر جدی بودن برخورد واحد با همه طرف‌ها باشد.<br>
آزادی‌های دینی می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیه‌است برطرف نماید. به کارگیری تقیه به سبب عوامل تاریخی سرکوب‌‌گرآنهای که در دوران‌های گذشته علیه شیعیان و طرفداران اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشته‌از طرف شیعیان به نحو گسترده‌اعمال شده‌است فرهنگ تقیه در ذهن شیعیان و فقه‌امامی تا دورانی نزدیک وجود داشته‌است، چون شیعیان در صورت ابراز نظر و عقیده خود همیشه نسبت به جان و ناموس و مال خود احساس خطر می‌کردند. بنابراین در صورت تثبیت آزادی‌های دینی به گونه‌ای آرام و منطقی، شیعیان از این پس دیگر احساس نمی‌کنند که برای حفظ جان خود تقیه کنند بلکه عقاید خود را ابراز می‌دارند که‌این موضوع باعث روشنی اندیشه‌ها و افزایش حس اعتماد متقابل به طرف‌های دیگر می‌گردد و موجب تقویت گفت‌وگو و تفاهم و همبستگی بدون واهمه خواهد شد. <br>
آزادی‌های دینی می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیه‌است برطرف نماید. به کارگیری تقیه به سبب عوامل تاریخی سرکوب‌‌گرآنهای که در دوران‌های گذشته علیه شیعیان و طرفداران اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشته‌از طرف شیعیان به نحو گسترده‌اعمال شده‌است فرهنگ تقیه در ذهن شیعیان و فقه‌امامی تا دورانی نزدیک وجود داشته‌است، چون شیعیان در صورت ابراز نظر و عقیده خود همیشه نسبت به جان و ناموس و مال خود احساس خطر می‌کردند. بنابراین در صورت تثبیت آزادی‌های دینی به گونه‌ای آرام و منطقی، شیعیان از این پس دیگر احساس نمی‌کنند که برای حفظ جان خود تقیه کنند بلکه عقاید خود را ابراز می‌دارند که‌این موضوع باعث روشنی اندیشه‌ها و افزایش حس اعتماد متقابل به طرف‌های دیگر می‌گردد و موجب تقویت گفت‌وگو و تفاهم و همبستگی بدون واهمه خواهد شد. <br>
در زمینه دیگر اقلیت‌ها اصولاً باید به طور منطقی از حاشیه‌ازادی تدریجی که‌اکثریت به‌آنها داده‌است بهره‌مند شوند ولی در به کارگیری حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیری آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگی سیاسی ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br>
در زمینه دیگر اقلیت‌ها اصولاً باید به طور منطقی از حاشیه‌ آزادی تدریجی که‌اکثریت به‌آنها داده‌است بهره‌مند شوند ولی در به کارگیری حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیری آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگی سیاسی ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br>
لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضای آزادی از خود شتاب نشان ندهیم و همه برگ‌های به دست آمده را نسوزانیم. رابطه‌استدلالی میان عملکرد حاکم و محکوم، رابطه تفکیک ناپذیر است از این رو باید با حاکم به عنوان یک انسان و نه یک فرشته یا معصوم برخورد کرد.<br>
لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضای آزادی از خود شتاب نشان ندهیم و همه برگ‌های به دست آمده را نسوزانیم. رابطه‌استدلالی میان عملکرد حاکم و محکوم، رابطه تفکیک ناپذیر است از این رو باید با حاکم به عنوان یک انسان و نه یک فرشته یا معصوم برخورد کرد.<br>
ما نیز از شیعیان می‌خواهیم به تصحیح برخی از مظاهر عمومی که گاهی برخی از شیعیان انجام‌دهند بپردازند، هم‌چون برخی از شعائر حسینی قمه زنی و زنجیرزنی یا لعن و سبی که برخی از آنها نسبت به خلفا و نهادهای صحابه‌انجام می‌دهند. این موضوع یکی از بزرگ‌ترین موانع موجود بر سر راه تقریب و تفاهم به شمار می‌رود. ما از دعوت‌های وحدت‌خواهی جدی که برخی از بزرگان علمای شیعه و مراجع تقلید آنها در این چارچوب ارائه داده‌اند استقبال می‌کنیم؛ به ویژه علامه سید محسن امین عاملی در کتاب خود رسالة التنزیة و علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی و علامه سید محمد حسین فضل‌الله و آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و غیره دعوت‌هایی از خود نشان داده و از گام‌های تقریبی که طرف دیگر نشان می‌دهد استقبال کرده‌اند.<br>
ما نیز از شیعیان می‌خواهیم به تصحیح برخی از مظاهر عمومی که گاهی برخی از شیعیان انجام‌دهند بپردازند، هم‌چون برخی از شعائر حسینی قمه زنی و زنجیرزنی یا لعن و سبی که برخی از آنها نسبت به خلفا و نهادهای صحابه‌انجام می‌دهند. این موضوع یکی از بزرگ‌ترین موانع موجود بر سر راه تقریب و تفاهم به شمار می‌رود. ما از دعوت‌های وحدت‌خواهی جدی که برخی از بزرگان علمای شیعه و مراجع تقلید آنها در این چارچوب ارائه داده‌اند استقبال می‌کنیم؛ به ویژه علامه سید محسن امین عاملی در کتاب خود رسالة التنزیة و علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی و علامه سید محمد حسین فضل‌الله و آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و غیره دعوت‌هایی از خود نشان داده و از گام‌های تقریبی که طرف دیگر نشان می‌دهد استقبال کرده‌اند.<br>
علمای طرف‌های مسلمان و فقهای آنها باید یک‌دیگر را به دور از درگیری‌های جنجالی و جنگ و گریز بازشناسی نمایند و باید مکنونات درونی خود را در ذهنیات دسته جمعی و ذهنیات گروهی برخی فرقه‌ها طی قرون و اعصار بی ترس و واهمه بازشناسی کنند و نگران اصلاح داخلی که منجر به فروپاشی چیزهایی می‌شود که فقه‌ان را ثابت نمی‌کند یا چیزهایی که در نهایت به وجود آمده‌است، نباشند.<br>
علمای طرف‌های مسلمان و فقهای آنها باید یک‌دیگر را به دور از درگیری‌های جنجالی و جنگ و گریز بازشناسی نمایند و باید مکنونات درونی خود را در ذهنیات دسته جمعی و ذهنیات گروهی برخی فرقه‌ها طی قرون و اعصار بی ترس و واهمه بازشناسی کنند و نگران اصلاح داخلی که منجر به فروپاشی چیزهایی می‌شود که فقه‌ان را ثابت نمی‌کند یا چیزهایی که در نهایت به وجود آمده‌است، نباشند.


==تقریب میان شور حماسی و عملکرد عقلانی==
==تقریب میان شور حماسی و عملکرد عقلانی==
خط ۱۲۱: خط ۱۲۲:
از این رو لازم است نظریه پردازان و طرفداران وحدت افکار عمومی، مذاهب و فرقه‌های خود را در نظر بگیرند و ایده‌های تقریبی یا اصلاحی را که باعث تحریک این فرقه‌ها شود مطرح ننمایند. در غیر این صورت نتیجه منفی روی طرح آنها خواهد داشت. ما چنین چیزی را در اماکن اسلامی گوناگون شاهد بوده‌ایم، به گونه‌ای که گروهی از اندیشمندان و علما و نظریه پردازان اصلاح‌طلب به یک گروه مشکوک و غیر قابل اطمینان در کار خود و بلکه نزد گروه دیگری غیر اصیل در اندیشه خود و سازشکار با بدعت و گمراهی و انحراف، تبدیل شده‌است.
از این رو لازم است نظریه پردازان و طرفداران وحدت افکار عمومی، مذاهب و فرقه‌های خود را در نظر بگیرند و ایده‌های تقریبی یا اصلاحی را که باعث تحریک این فرقه‌ها شود مطرح ننمایند. در غیر این صورت نتیجه منفی روی طرح آنها خواهد داشت. ما چنین چیزی را در اماکن اسلامی گوناگون شاهد بوده‌ایم، به گونه‌ای که گروهی از اندیشمندان و علما و نظریه پردازان اصلاح‌طلب به یک گروه مشکوک و غیر قابل اطمینان در کار خود و بلکه نزد گروه دیگری غیر اصیل در اندیشه خود و سازشکار با بدعت و گمراهی و انحراف، تبدیل شده‌است.
شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبی ویژه‌ای می‌تواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و برای حمله به طرح تقریب جهت متلاشی کردن آن توجیه‌هایی برای خود می‌تراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهی با آن عقاید اسلامی صحیح را با خطر روبه‌رو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br>
شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبی ویژه‌ای می‌تواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و برای حمله به طرح تقریب جهت متلاشی کردن آن توجیه‌هایی برای خود می‌تراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهی با آن عقاید اسلامی صحیح را با خطر روبه‌رو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br>
مسئله تأسف‌آور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبی متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخی از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلی خود و برای گریز از آنها جلو می‌روند و دیدگاه‌هایی را که با دیگران نزدیک است در پیش می‌گیرند تا به وسیله‌ان مخالف داخلی خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طوری که در پاسخ به گروه‌های وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقه‌ای خود را دوچندان می‌کنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبه‌رو می‌سازند تا با شکست این طرح به پیروزی چشمگیر خود بر گروه‌اصلاح‌طلب در داخل جامعه مذهبی خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعی مورد کشمکش قرار می‌گیرد. تاریخ، مملو از کشمکش‌های مذهبی میان فرقه‌های مسلمین است که حافظه جمعی نمی‌تواند آن را به‌اسانی به فراموشی بسپارد، بلکه‌این کشمکش دارای عمق استراتژی خود در آگاهی دینی سنتی است که تا این ساعت روی بسیاری از مواقف حساس در همه‌امت کنترل خود را دارد. از سوی دیگر ما می‌خواهیم در توهم موافقت همه طرف‌ها بر طرح خطیر و حساسی از این‌گونه به سر ببریم. برای مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر. ك. : محمدتقی قمی «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر می‌شود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کرده‌است. ولی آن چه ما اعلام می‌داریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشه‌های وحدتی که نه‌از نظر تئوری و نه‌از نظر عملی داخل محافل مذهبی به نضج نرسیده‌اند، از خود شتاب نشان ندهند.<br>
مسئله تأسف‌آور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبی متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخی از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلی خود و برای گریز از آنها جلو می‌روند و دیدگاه‌هایی را که با دیگران نزدیک است در پیش می‌گیرند تا به وسیله‌ آن مخالف داخلی خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طوری که در پاسخ به گروه‌های وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقه‌ای خود را دوچندان می‌کنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبه‌رو می‌سازند تا با شکست این طرح به پیروزی چشمگیر خود بر گروه‌اصلاح‌طلب در داخل جامعه مذهبی خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعی مورد کشمکش قرار می‌گیرد. تاریخ، مملو از کشمکش‌های مذهبی میان فرقه‌های مسلمین است که حافظه جمعی نمی‌تواند آن را به‌اسانی به فراموشی بسپارد، بلکه‌این کشمکش دارای عمق استراتژی خود در آگاهی دینی سنتی است که تا این ساعت روی بسیاری از مواقف حساس در همه‌امت کنترل خود را دارد. از سوی دیگر ما می‌خواهیم در توهم موافقت همه طرف‌ها بر طرح خطیر و حساسی از این‌گونه به سر ببریم. برای مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر. ك. : محمدتقی قمی «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر می‌شود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کرده‌است. ولی آن چه ما اعلام می‌داریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشه‌های وحدتی که نه‌از نظر تئوری و نه‌از نظر عملی داخل محافل مذهبی به نضج نرسیده‌اند، از خود شتاب نشان ندهند.<br>
تعامل با جامعه دینی هم‌چون تعامل با یک میدان مین، حساس و احتیاط‌آمیز است. لازم است در این تعامل احساسات و عواطف تا بالاترین حد مورد احترام قرار گیرد، هر چند نسبت به بسیاری از آنها متقاعد نباشیم. پس از آن باید به‌اقدام مرحله‌ای و تدریجی و سخن آرام غیر تحریک‌آمیز دست زد. وقت‌شناسی هوشیارانه و پخته می‌تواند تا حد امکان در موفقیت این پروژه نقش ایفا کند، و اگر دست‌های نیرنگ علیه‌ان طرح اقدام کنند در آن صورت صاحبان طرح نه گناهی‌خواهند داشت و نه تقصیر، چون کوتاهی از طرف آنها نبوده بلکه فشارها فراتر از امکانات و توان آنها بوده‌است.<br>
تعامل با جامعه دینی هم‌چون تعامل با یک میدان مین، حساس و احتیاط‌آمیز است. لازم است در این تعامل احساسات و عواطف تا بالاترین حد مورد احترام قرار گیرد، هر چند نسبت به بسیاری از آنها متقاعد نباشیم. پس از آن باید به‌اقدام مرحله‌ای و تدریجی و سخن آرام غیر تحریک‌آمیز دست زد. وقت‌شناسی هوشیارانه و پخته می‌تواند تا حد امکان در موفقیت این پروژه نقش ایفا کند، و اگر دست‌های نیرنگ علیه‌ان طرح اقدام کنند در آن صورت صاحبان طرح نه گناهی‌خواهند داشت و نه تقصیر، چون کوتاهی از طرف آنها نبوده بلکه فشارها فراتر از امکانات و توان آنها بوده‌است.


==تکیه‌گاه‌های متنی طرح تقریب==
==تکیه‌گاه‌های متنی طرح تقریب==
شاید تکیه‌گاه و نقطه شروع عقلانی بدون متن نتواند یک جریان را در داخل مذهبی به طرح متقاعد نماید، از این رو یک گروه‌از طرفداران وحدت سرگرم پیدا کردن توجیه‌های متنی از قرآن و سنت جهت تأکید بر این اصل و ترسیم ویژگی‌های بزرگ آن‌اند.<br>
شاید تکیه‌گاه و نقطه شروع عقلانی بدون متن نتواند یک جریان را در داخل مذهبی به طرح متقاعد نماید، از این رو یک گروه‌ از طرفداران وحدت سرگرم پیدا کردن توجیه‌های متنی از قرآن و سنت جهت تأکید بر این اصل و ترسیم ویژگی‌های بزرگ آن‌اند.<br>
این مسئله در حیطه بحث ما نیست چون نیازمند بررسی‌های قرآنی و فقهی گسترده‌ای است؛ بررسی‌ای که‌از یک طرف تمام متون موجود نزد طرفین را در برگیرد و از طرف دیگر شامل مواردی باشد که به عنوان موانع متنی در مقابل ظهور طرح تقریب مجسم می‌شود. این بررسی باید بر اساس شریعت خداوندی استوار گردد نه بر اساس تحسین‌ها و سلیقه‌های شخصی خود. ولی ما مایلیم به‌این موضوع اشاره کنیم که وقتی برخی از علمای اهل تسنن به جواز کشتن شیعه فتوا می‌دهند و این فتوا طبق نظرشان بر توجیه‌هایی مستند بر کتاب و سنت خدا استوار است، و نیز هنگامی که برخی از آنها به حرمت ذبح‌های شیعیان فتوا می‌دهند، به خاطر همین مسئله‌است. همین حالت در فتواهای شیعیان نیز وجود دارد. برخی از فقهای شیعه بر جواز غیبت سنی مذهب‌ها فتوا داده‌اند. یا تعداد بسیار اندکی از علمای شیعه، آنها را نجس می‌دانند. این گونه فتواها ـ هر موضعی که ما نسبت به‌آنها داشته باشیم ـ سرانجام دیدگاه منابع متنی دین را تشکیل می‌دهند و به هیچ نحو ـ با اعتقاد به متن از از منظر مبنایی ـ نمی‌توان آن را محو کرد مگر این که‌اجتهاد تازه‌ای در درون متن برای ایجاد فهم تازه‌ای روی دهد که بتواند آن فهم دیگر را به گونه مثبتی برطرف نماید، آن هم در صورت فراهم شدن شرط‌های اجتهادی و علمی مطلوب.<br>
این مسئله در حیطه بحث ما نیست چون نیازمند بررسی‌های قرآنی و فقهی گسترده‌ای است؛ بررسی‌ای که‌از یک طرف تمام متون موجود نزد طرفین را در برگیرد و از طرف دیگر شامل مواردی باشد که به عنوان موانع متنی در مقابل ظهور طرح تقریب مجسم می‌شود. این بررسی باید بر اساس شریعت خداوندی استوار گردد نه بر اساس تحسین‌ها و سلیقه‌های شخصی خود. ولی ما مایلیم به‌این موضوع اشاره کنیم که وقتی برخی از علمای اهل تسنن به جواز کشتن شیعه فتوا می‌دهند و این فتوا طبق نظرشان بر توجیه‌هایی مستند بر کتاب و سنت خدا استوار است، و نیز هنگامی که برخی از آنها به حرمت ذبح‌های شیعیان فتوا می‌دهند، به خاطر همین مسئله‌است. همین حالت در فتواهای شیعیان نیز وجود دارد. برخی از فقهای شیعه بر جواز غیبت سنی مذهب‌ها فتوا داده‌اند. یا تعداد بسیار اندکی از علمای شیعه، آنها را نجس می‌دانند. این گونه فتواها ـ هر موضعی که ما نسبت به‌آنها داشته باشیم ـ سرانجام دیدگاه منابع متنی دین را تشکیل می‌دهند و به هیچ نحو ـ با اعتقاد به متن از از منظر مبنایی ـ نمی‌توان آن را محو کرد مگر این که‌اجتهاد تازه‌ای در درون متن برای ایجاد فهم تازه‌ای روی دهد که بتواند آن فهم دیگر را به گونه مثبتی برطرف نماید، آن هم در صورت فراهم شدن شرط‌های اجتهادی و علمی مطلوب.<br>
برای اشاره گذرا به مدخل متنی جهت حل و فصل این موضوع تأکید می‌کنیم که متون قرآنی بر اساس موارد زیر معیار باشند:<br>
برای اشاره گذرا به مدخل متنی جهت حل و فصل این موضوع تأکید می‌کنیم که متون قرآنی بر اساس موارد زیر معیار باشند:
* اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک به‌اتفاق می‌تواند معیاری برای سنجش متون حدیثی باشد. علاوه بر آن دسترسی به قواعد حاکم و قوانین کلی عمومی قرآنی می‌تواند به فهم جدید متنی حدیث پیرامون موضوعی که‌اکنون آنها را بررسی می‌کنیم بینجامد.<br>
* اولا: این متون از نظر اکثریت نزدیک به‌اتفاق می‌تواند معیاری برای سنجش متون حدیثی باشد. علاوه بر آن دسترسی به قواعد حاکم و قوانین کلی عمومی قرآنی می‌تواند به فهم جدید متنی حدیث پیرامون موضوعی که‌اکنون آنها را بررسی می‌کنیم بینجامد.
* ثانیا: اصطلاح قرآنی نظیر مسلمانان و مؤمن و برادر و مصدق و غیره‌اصطلاحاتی هستند که در زمانی صادر شده‌اند که تحول بزرگی در اصطلاح به وجود نیامده بود؛ مثلا معنای واژه مؤمن که برخی از علمای شیعه‌ان را اراده می‌کنند، به معنای شیعه‌اثنی عشری در ادبیات قرن دوم هجری است، یعنی تقریباً آغاز زمان امام باقر و این بدین معنا است در متونی هم‌چون حقوق مؤمن بر مؤمن، دسترسی به مفهوم‌های مربوط به برادری اسلامی عام و یا با طرح وحدت و یا تقریب دشوار خواهد بود، چون همان اصطلاح در مدلول خود طبق این اعتقاد شاهد تحول شده‌است. اما فرصت تحول در اصطلاحات قرآنی بسیار اندک تر است چون درک گروه‌های مذهبی به گونه شناخته شده با شکل شناخته شده‌ان در زمان نزول قرآن تبلور نیافته بود. از این رو مدلول کلی لغت از نظر اصولی در این زمینه مرجع خواهد بود.<br>
* ثانیا: اصطلاح قرآنی نظیر مسلمانان و مؤمن و برادر و مصدق و غیره‌اصطلاحاتی هستند که در زمانی صادر شده‌اند که تحول بزرگی در اصطلاح به وجود نیامده بود؛ مثلا معنای واژه مؤمن که برخی از علمای شیعه‌ان را اراده می‌کنند، به معنای شیعه‌اثنی عشری در ادبیات قرن دوم هجری است، یعنی تقریباً آغاز زمان امام باقر و این بدین معنا است در متونی هم‌چون حقوق مؤمن بر مؤمن، دسترسی به مفهوم‌های مربوط به برادری اسلامی عام و یا با طرح وحدت و یا تقریب دشوار خواهد بود، چون همان اصطلاح در مدلول خود طبق این اعتقاد شاهد تحول شده‌است. اما فرصت تحول در اصطلاحات قرآنی بسیار اندک تر است چون درک گروه‌های مذهبی به گونه شناخته شده با شکل شناخته شده‌ان در زمان نزول قرآن تبلور نیافته بود. از این رو مدلول کلی لغت از نظر اصولی در این زمینه مرجع خواهد بود.
* ثالثا: قواعد مقرر شده در قرآن کریم طبق بسیاری از نظرها از فرصت‌های تاریخی که متن‌های نوین را در برگیرد کمتر برخوردارند، زیرا برخی بر این باورند که‌این متن‌های جدید متون تدبیری مرحله‌ای تاریخی بوده که برای حل یا مقابله با شرایط زمانی و مکانی ویژه‌ای آمده‌اند و در حالی که متن قرآنی به خاطر جاودانی آن، فراتر از این چهارچوب زمانی و مکانی و عناصر دیگری است که در آن وجود دارد. بدین معنا که دلالت نهفته در متن قرآنی در اثر شرایط تاریخی احاطه کننده به‌ان قابل هدر رفتن نبوده‌است. بر خلاف دلالتی که در حدیث شریف وجود دارد. این موضوع توان تصمیم را در متن قرآنی می‌دهد که گاهی این تعمیم شامل متن حدیثی نمی‌شود.<br>
* ثالثا: قواعد مقرر شده در قرآن کریم طبق بسیاری از نظرها از فرصت‌های تاریخی که متن‌های نوین را در برگیرد کمتر برخوردارند، زیرا برخی بر این باورند که‌این متن‌های جدید متون تدبیری مرحله‌ای تاریخی بوده که برای حل یا مقابله با شرایط زمانی و مکانی ویژه‌ای آمده‌اند و در حالی که متن قرآنی به خاطر جاودانی آن، فراتر از این چهارچوب زمانی و مکانی و عناصر دیگری است که در آن وجود دارد. بدین معنا که دلالت نهفته در متن قرآنی در اثر شرایط تاریخی احاطه کننده به‌ان قابل هدر رفتن نبوده‌است. بر خلاف دلالتی که در حدیث شریف وجود دارد. این موضوع توان تصمیم را در متن قرآنی می‌دهد که گاهی این تعمیم شامل متن حدیثی نمی‌شود.
من فعلاً قصد ندارم از این دیدگاه‌ها پشتیبانی کنم بلکه در نظر دارم کفه متن قرآنی را به منظور تأکید بر معیار بودن آن در اندیشه دینی ترجیح دهم؛ معیاری که‌ایجاب می‌کند هر چیز را با قرآن کریم ارزیابی کرد.<br>
من فعلاً قصد ندارم از این دیدگاه‌ها پشتیبانی کنم بلکه در نظر دارم کفه متن قرآنی را به منظور تأکید بر معیار بودن آن در اندیشه دینی ترجیح دهم؛ معیاری که‌ایجاب می‌کند هر چیز را با قرآن کریم ارزیابی کرد.<br>
شاید رجوع به متن قرآنی اصول والایی در موضوع بحث ما مقرر نماید که ما به طور گذرا به‌ان اشاره می‌کنیم، چون زمینه بررسی‌های ما فعلا اجتهاد در متن نمی‌باشد.
شاید رجوع به متن قرآنی اصول والایی در موضوع بحث ما مقرر نماید که ما به طور گذرا به‌ان اشاره می‌کنیم، چون زمینه بررسی‌های ما فعلا اجتهاد در متن نمی‌باشد.
'''صل نخست:''' اصل اخوت و برادری اسلامی و ایمانی است که بر این اصل در چندین متن قرآنی تأکید شده‌است:<br>
 
'''اصل نخست:''' اصل اخوت و برادری اسلامی و ایمانی است که بر این اصل در چندین متن قرآنی تأکید شده‌است:
* الف ـ خداوند متعال می‌فرماید:
* الف ـ خداوند متعال می‌فرماید:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ <ref>حجرات (49): 10.</ref>؛
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ <ref>حجرات (49): 10.</ref>؛
مؤمنان با هم برادرند پس میان برادران خود اصلاح کنید». مقصود از مؤمنان آن کسانی هستند که به پیامبر ایمان آوردند و او را تصدیق کردند. دیگر آیات قرآنی نیز به چنین چیزی دلالت دارد. این آیه‌اصل صلح را در دایره و حوزه برادری اسلامی مقرر می‌دارد و گونه‌های تفرقه و از هم گسیختن و پراکندگی را رد می‌کند.<br>
مؤمنان با هم برادرند پس میان برادران خود اصلاح کنید». مقصود از مؤمنان آن کسانی هستند که به پیامبر ایمان آوردند و او را تصدیق کردند. دیگر آیات قرآنی نیز به چنین چیزی دلالت دارد. این آیه‌اصل صلح را در دایره و حوزه برادری اسلامی مقرر می‌دارد و گونه‌های تفرقه و از هم گسیختن و پراکندگی را رد می‌کند.
* ب ـ خداوند متعال می‌فرماید:
* ب ـ خداوند متعال می‌فرماید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساء عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالأَْلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِْیمانِ... <ref>حجرات (49): 10.</ref>؛ ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید قومی از شما قوم دیگر را مسخره نکند شاید آن قوم بهتر از آنها باشد و زنان نیز زنان دیگر را مسخره نکنند شاید آن زنان بهتر از آنها باشند با لقب زشت عیب‌جویی نکنید که نام فسق بعد از ایمان، زشت است».<br>
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم عَسی أَنْ یکونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساء عَسی أَنْ یکنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالأَْلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِْیمانِ... <ref>حجرات (49): 10.</ref>؛ ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید قومی از شما قوم دیگر را مسخره نکند شاید آن قوم بهتر از آنها باشد و زنان نیز زنان دیگر را مسخره نکنند شاید آن زنان بهتر از آنها باشند با لقب زشت عیب‌جویی نکنید که نام فسق بعد از ایمان، زشت است».<br>
این آیه برنامه تعامل میان مؤمنان را مقرر می‌دارد و بر کنارگذاردن تمسخر و طعنه و کنایه‌گویی و امثال این مسائل تأکید دارد ولی متأسفآنهامروزه در روابط موجود میان مسلمانان شاهد بسیاری از آنها هستیم.<br>
این آیه برنامه تعامل میان مؤمنان را مقرر می‌دارد و بر کنارگذاردن تمسخر و طعنه و کنایه‌گویی و امثال این مسائل تأکید دارد ولی متأسفآنه امروزه در روابط موجود میان مسلمانان شاهد بسیاری از آنها هستیم.
* ج‌ـ خدای متعال می‌فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَه‌اشِدّاءُ عَلَی الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ <ref>فتح (48): 10.</ref>؛ محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند به کافران سخت‌گیر و با خویش مهربانند.
* ج‌ـ خدای متعال می‌فرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَه‌اشِدّاءُ عَلَی الْکفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ <ref>فتح (48): 10.</ref>؛ محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند به کافران سخت‌گیر و با خویش مهربانند.
این آیه‌اصل رحمت را میان مؤمنان مقرر می‌دارد که دلالت‌های زیادی در بر دارد.<br>
این آیه‌ اصل رحمت را میان مؤمنان مقرر می‌دارد که دلالت‌های زیادی در بر دارد.<br>
بنابراین روابط برادری که قرآن کریم مقرر داشته دارای مضمون حقیقی است نه‌این که تنها جنبه تشریفاتی یا تشویقی داشته باشد. قرآن کریم هنگامی که درباره‌ آن سخن می‌گوید مجموعه‌ای از احکام اجتماعی همان گونه که در سوره حجرات آمده بر آن استوار می‌کند و مسئله تنها مسئله تشریفاتی یا رغبت دادن مردم و یا تشویق آنها به لزوم داشتن روابطی با یک‌دیگر هم‌چون روابط برادرانه نیست، بلکه‌اهل بیت در سخنان خود درباره برادری مسئله را تا جایی می‌کشانند که می‌گویند که‌از نظر عمق و ریشه با برادری تکوینی تفاوتی ندارد، جز این که برخی آثار شرعی هم‌چون ارث و یا حرمت ازدواج و نظیر آن بر آن مترتب نمی‌شود. <ref>محمد باقر حكيم، الأخوّة الايمانية من منظور الثقلين، ص 15ـ16.</ref><br>
بنابراین روابط برادری که قرآن کریم مقرر داشته دارای مضمون حقیقی است نه‌این که تنها جنبه تشریفاتی یا تشویقی داشته باشد. قرآن کریم هنگامی که درباره‌ آن سخن می‌گوید مجموعه‌ای از احکام اجتماعی همان گونه که در سوره حجرات آمده بر آن استوار می‌کند و مسئله تنها مسئله تشریفاتی یا رغبت دادن مردم و یا تشویق آنها به لزوم داشتن روابطی با یک‌دیگر هم‌چون روابط برادرانه نیست، بلکه‌اهل بیت در سخنان خود درباره برادری مسئله را تا جایی می‌کشانند که می‌گویند که‌از نظر عمق و ریشه با برادری تکوینی تفاوتی ندارد، جز این که برخی آثار شرعی هم‌چون ارث و یا حرمت ازدواج و نظیر آن بر آن مترتب نمی‌شود. <ref>محمد باقر حكيم، الأخوّة الايمانية من منظور الثقلين، ص 15ـ16.</ref><br>
'''اصل دوم:''' اصل ایمان و حقوق آن است. در این اصل آیات زیادی وجود دارد که عجالتا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
'''اصل دوم:''' اصل ایمان و حقوق آن است. در این اصل آیات زیادی وجود دارد که عجالتا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
* الف ـ خداوند می‌فرماید:
* الف ـ خداوند می‌فرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ... <ref>توبه (9): 7.</ref>؛ مردان و زنان مؤمن ولیّ و سرپرست یک‌دیگرند، یک‌دیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.» این آیه‌اصل جانب‌داری به معنای دوستی و یا کمک و یاری و امثال این‌ها را میان مؤمنان مقرر می‌دارد به نحوی که‌ارتباط آنها را بر پایه و تکیه‌گاه دین قرار می‌دهد. حال ما امروزه چه جانب‌داری را میان فرقه‌ها می‌شناسیم؟ دوستی کجاست؟ کمک و یاری رساندن کجاست؟ کمک کردن کجا قرار دارد؟<br>
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ... <ref>توبه (9): 7.</ref>؛ مردان و زنان مؤمن ولیّ و سرپرست یک‌دیگرند، یک‌دیگر را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.» این آیه‌ اصل جانب‌داری به معنای دوستی و یا کمک و یاری و امثال این‌ها را میان مؤمنان مقرر می‌دارد به نحوی که‌ارتباط آنها را بر پایه و تکیه‌گاه دین قرار می‌دهد. حال ما امروزه چه جانب‌داری را میان فرقه‌ها می‌شناسیم؟ دوستی کجاست؟ کمک و یاری رساندن کجاست؟ کمک کردن کجا قرار دارد؟<br>
این همان ولایتی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پایه‌گذاری کرد و نخستین گامی بود که پس از رسیدن به یثرب برداشت. او میان مهاجران و انصار حکم برادری بر قرار کرد و مردم به یک‌دیگر کمک کردند و پشتیبان همدیگر شدند و همدیگر را دوست داشتند، بلکه میان خود مردمان شهر مدینه که‌از دو قبیله‌اوس و خزرج بودند برادری بر قرار کرد و این مسئله در تاریخ شهرت دارد.<br>
این همان ولایتی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پایه‌گذاری کرد و نخستین گامی بود که پس از رسیدن به یثرب برداشت. او میان مهاجران و انصار حکم برادری بر قرار کرد و مردم به یک‌دیگر کمک کردند و پشتیبان همدیگر شدند و همدیگر را دوست داشتند، بلکه میان خود مردمان شهر مدینه که‌ از دو قبیله‌اوس و خزرج بودند برادری بر قرار کرد و این مسئله در تاریخ شهرت دارد.
* ب ـ تطبیق‌های این گفته خداوند که می‌گوید:
* ب ـ تطبیق‌های این گفته خداوند که می‌گوید:
«وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّک رَؤُفٌ رَحِیمٌ <ref>حشر (59): 10.</ref>؛
«وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّک رَؤُفٌ رَحِیمٌ <ref>حشر (59): 10.</ref>؛
خط ۱۵۴: خط ۱۵۶:
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الأُْخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ اگر دو طایفه‌از مؤمنان با هم جنگ کنند میان آنها آشتی بر قرار کنید و چنان چه یکی از آنها بر دیگری ظلم کند با آن طایفه ستمگر نبرد کنید تا به‌امر خداوند درآید. چنان چه‌از امر خداوند پیروی کرد میان آن دو با عدل آشتی دهید و با عدالت باشید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.» <ref>حجرات (49): 9.</ref> <br>
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الأُْخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ اگر دو طایفه‌از مؤمنان با هم جنگ کنند میان آنها آشتی بر قرار کنید و چنان چه یکی از آنها بر دیگری ظلم کند با آن طایفه ستمگر نبرد کنید تا به‌امر خداوند درآید. چنان چه‌از امر خداوند پیروی کرد میان آن دو با عدل آشتی دهید و با عدالت باشید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.» <ref>حجرات (49): 9.</ref> <br>
این آیه به ستم یک طایفه‌از مؤمنان به طایفه دیگری اشاره می‌کند. در حالی که‌ان طایفه را مؤمن می‌داند، صلح و تفاهم را بر بازدارندگی با زور ترجیح می‌دهد، پس از آن اگر بازدارندگی با زور انجام گرفت و طایفه ستمگر دست از ستم بر آن دیگری برداشت، حکم با عدل و قسط خواهد بود و نه با تصفیه حساب‌های بدون عدل و انصاف.
این آیه به ستم یک طایفه‌از مؤمنان به طایفه دیگری اشاره می‌کند. در حالی که‌ان طایفه را مؤمن می‌داند، صلح و تفاهم را بر بازدارندگی با زور ترجیح می‌دهد، پس از آن اگر بازدارندگی با زور انجام گرفت و طایفه ستمگر دست از ستم بر آن دیگری برداشت، حکم با عدل و قسط خواهد بود و نه با تصفیه حساب‌های بدون عدل و انصاف.
* د ـ خداوند می‌فرماید:<br>
* د ـ خداوند می‌فرماید:
«وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَ آنُ قَوْم عَلی أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی <ref>حمائده (5): 8.</ref>؛ دشمنی با گروهی شما را وادار به بی‌عدالتی ننماید. عدالت داشته باشید که به پرهیزکاری نزدیک‌تر است.»
«وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَ آنُ قَوْم عَلی أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی <ref>حمائده (5): 8.</ref>؛ دشمنی با گروهی شما را وادار به بی‌عدالتی ننماید. عدالت داشته باشید که به پرهیزکاری نزدیک‌تر است.»
بنابراین دشمنی با یک قوم ـ هر چند کافر ـ توجیه‌گر عدم اعمال عدالت نمی‌شود و دشمنی با برخی مسلمانان چنانچه توجیه شرعی داشته باشد این دشمنی به معنای عدم برخورد عادلانه و با قسط با آنها چه در گفته و چه در عمل نخواهد بود.<br>
بنابراین دشمنی با یک قوم ـ هر چند کافر ـ توجیه‌گر عدم اعمال عدالت نمی‌شود و دشمنی با برخی مسلمانان چنانچه توجیه شرعی داشته باشد این دشمنی به معنای عدم برخورد عادلانه و با قسط با آنها چه در گفته و چه در عمل نخواهد بود.<br>
علاوه بر آیات، روایت‌های فراوانی نیز درباره حق مسلمانان بر مسلمانان دیگر وجود دارند که مسلمانان باید همیشه‌آنها را در تولید ارزش‌های خود به کار گیرند و باید داده‌های معرفتی خود را که در اختیار داریم با آنها مقایسه کنیم.<br>
علاوه بر آیات، روایت‌های فراوانی نیز درباره حق مسلمانان بر مسلمانان دیگر وجود دارند که مسلمانان باید همیشه‌آنها را در تولید ارزش‌های خود به کار گیرند و باید داده‌های معرفتی خود را که در اختیار داریم با آنها مقایسه کنیم.<br>
از آن جا که در موضوع متنی قصدی جز اشاره به‌ان نداریم به همین مقدار از متون اکتفا می‌کنیم و از فقها و علما می‌خواهیم که به پایه‌گذاری فقه وحدت اسلامی، یا فقه روابط اسلامی و یا هر چیز دیگری برای بررسی موضوع‌های اشکال‌دار از نظر فقهی، صادقآنهاقدام نمایند بی آن‌که به طرفی ابراز تمایل شود یا به نفع اندیشه معین حتی نسبت به خود اندیشه تقریب جانب‌داری گردد.<br>
از آن جا که در موضوع متنی قصدی جز اشاره به‌ان نداریم به همین مقدار از متون اکتفا می‌کنیم و از فقها و علما می‌خواهیم که به پایه‌گذاری فقه وحدت اسلامی، یا فقه روابط اسلامی و یا هر چیز دیگری برای بررسی موضوع‌های اشکال‌دار از نظر فقهی، صادقآنهاقدام نمایند بی آن‌که به طرفی ابراز تمایل شود یا به نفع اندیشه معین حتی نسبت به خود اندیشه تقریب جانب‌داری گردد.


==اصلاح برنامه‌های آموزشی و بالا بردن سطح آموزشگاه‌های دینی==
==اصلاح برنامه‌های آموزشی و بالا بردن سطح آموزشگاه‌های دینی==
خط ۱۶۵: خط ۱۶۷:
=== الف ـ علم کلام اسلامی ===
=== الف ـ علم کلام اسلامی ===
بی‌تردید علم کلام می‌تواند تقریب اجزای امت یا ایجاد تفرقه و دشمنی میان اعضای آن نقش داشته باشد. بی‌شک روش دسته بندی در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالی در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجرای تعدیل و اصلاحاتی در ساختار علم کلام و نظام درسی آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
بی‌تردید علم کلام می‌تواند تقریب اجزای امت یا ایجاد تفرقه و دشمنی میان اعضای آن نقش داشته باشد. بی‌شک روش دسته بندی در این علم به ویژه علم ملل و نحل، نقش فعالی در شناخت مسلمانان از یک‌دیگر داشته‌است. از این رو ما به‌اجرای تعدیل و اصلاحاتی در ساختار علم کلام و نظام درسی آن و به درک و فهم مطالب آن نیاز داریم، زیرا:
# منابع علم کلام و مرجع‌های سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقه‌ای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بوده‌است و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیه‌ها و انشعاب‌های برخی مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شده‌است، بی‌آن‌که نقد واقعی و نه فرقه‌ای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه می‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدید‌نظر و ارزیابی موضوع همچنان باز می‌ماند.<br>
# منابع علم کلام و مرجع‌های سنتی ملل و نحل، حاکی از وجود دودستگی فرقه‌ای مذهبی و کلامی نزد مسلمانان است. به همین سبب تلاش علمای ملل و نحل همیشه مورد نقد وبررسی بوده‌است و باید باشد. بسیاری از اوقات برخی صاحبان مقاله‌ها به عنوان رئیسان مذاهب قرار داده شده‌اند و چهره یک فرقه که در تاریخ فقط پیروان محدودی در زمان و مکان خاصی داشته‌است، بزرگ جلوه داده شده و این تصور به تشکیل تصویر نادرستی از تجزیه‌ها و انشعاب‌های برخی مذاهب منجر گردیده‌است. این تصویر نمایان‌گر یکنواختی قرائت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان شده‌است، بی‌آن‌که نقد واقعی و نه فرقه‌ای روی آن انجام گیرد، و این بدین معنا است که تصویری که مراجع ملل و نحل ارائه می‌دهند نباید آن را پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدید‌نظر و ارزیابی موضوع همچنان باز می‌ماند.
# 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتاب‌های به جا مانده ملل و نحل ایجاد می‌کنند هیچ معلوم نیست که‌این تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شده‌است. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بی‌آن‌که به تحولاتی که در آن ایجاد گردیده‌است، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر می‌رسد. هم‌چنین مفهوم امامت در اندیشه شیعه‌اکنون به حالت اولیه خود باقی نمانده‌است، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شده‌است. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی می‌کردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی می‌کردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکش‌های آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمی‌کنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامی‌موجود در کتاب‌های علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال می‌رود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتاب‌های ملل و نحل نوشته شده‌است یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحول‌های ریشه‌ای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمی‌شود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.<br>
# 2ـ علاوه بر آن، صرف نظر از صحیح بودن تصویری که کتاب‌های به جا مانده ملل و نحل ایجاد می‌کنند هیچ معلوم نیست که‌این تصویر باقی بماند، چرا که قیاس حنفی در شکل نظری خود باقی نمانده بلکه دچار تحول شگفتی شده‌است. مسئله تعجب آور این که نظرهای برخی از مخالفان قیاس و انتقاد آنها از تصویر قدیمی و فرتوت آن است، بی‌آن‌که به تحولاتی که در آن ایجاد گردیده‌است، توجهی داشته باشند. از این رو بررسی و تأیید آن یا نقد آن در مرحله دیگری لازم به نظر می‌رسد. هم‌چنین مفهوم امامت در اندیشه شیعه‌اکنون به حالت اولیه خود باقی نمانده‌است، بلکه با تحولات بسیار بزرگ و با ابعاد گوناگونی مواجه شده‌است. ما در نظر نداریم که میان اهل تسنن که در قرن پنجم هجری زندگی می‌کردند با برادران شیعه خود که در همان قرن زندگی می‌کردند، توافق و تقریب نموده و از این راه کشمکش‌های آنها را در شهر بغداد حل و فصل کنیم تا نیاز به بازگشت به منابع آنها در آن قرن داشته باشیم. به رویدادهایی که چند قرن پس از آن روی داد نیز نگاه نمی‌کنیم بلکه در نظر داریم میان شیعیان قرن پانزدهم و اهل تسنن همین قرن وفق و آشتی دهیم. ثانیاً ما وظیفه داریم که عقاید کنونی مذاهب را علاوه بر تحول تاریخی آن بررسی کنیم و این بدین معنا است که منابع ملل ونحل سنتی و نظرهای کلامی‌موجود در کتاب‌های علم کلام دیگر تنها مرجع برای مشخص کردن یک مذهب یا هر مذهب دیگری نخواهد بود، چون احتمال می‌رود و واقیعت هم همین است که بسیاری از آن چه در کتاب‌های ملل و نحل نوشته شده‌است یا برای همیشه منقرض و بدون بازگشت است، و یا این که تحول‌های ریشه‌ای روی آن صورت گرفته باشد، و حکم نهایی روی آن صادر نمی‌شود. این مسئله یک مسئله حساس و در عین حال بسیار مهم است.
علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریه‌های کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همه‌اهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم به‌استحقاق کشته شدن می‌دانند با این استدلال که یک گروه‌از اهل تسنن چنین نظری داشته‌است. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها به‌این دلیل که یک گروه‌از آنها قائل به‌این موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقه‌اسماعیلیه را به‌امامیه نسبت می‌دهند. بنابراین باید انشعاب‌های داخلی مذاهب و فرقه‌ها را در عصر حاضر درک کرد تا در تعمیم‌های بی‌اساس قرار نگیریم یا نظرهای نادرستی صادر نکنیم.<br>
علاوه بر آن، یک مذهب احتمالا با تمام نظریه‌های کلامی توافق نداشته باشد. بنابراین یک شیعه نباید تصور کند که همه‌اهل تسنن قائل به قیاس اند یا حسین را به خاطر خروج و قیام وی علیه سلطان زمان خود محکوم به‌استحقاق کشته شدن می‌دانند با این استدلال که یک گروه‌از اهل تسنن چنین نظری داشته‌است. نیز تصور این که شیعه قائل به تحریف قرآن اند یا ولایت تکوینی از آنِ اهل بیت است تنها به‌این دلیل که یک گروه‌از آنها قائل به‌این موضوع اند. متأسفانه برخی تا امروز نظرهای فرقه‌اسماعیلیه را به‌امامیه نسبت می‌دهند. بنابراین باید انشعاب‌های داخلی مذاهب و فرقه‌ها را در عصر حاضر درک کرد تا در تعمیم‌های بی‌اساس قرار نگیریم یا نظرهای نادرستی صادر نکنیم.<br>
در زمینه دیگر، علم کلام خود را در بحث و جدال داخلی غرق کرده‌است به گونه‌ای که مذاهب عقاید خود را در آن دمیده‌اند و در آن به تثبیت پایه‌های خود بیش از رد شبهات مسیحیان و یهودیان و غیره پرداخته‌اند.<br>
در زمینه دیگر، علم کلام خود را در بحث و جدال داخلی غرق کرده‌است به گونه‌ای که مذاهب عقاید خود را در آن دمیده‌اند و در آن به تثبیت پایه‌های خود بیش از رد شبهات مسیحیان و یهودیان و غیره پرداخته‌اند.<br>
خط ۱۸۷: خط ۱۸۹:
اما اگر به تضعیف روایت‌های یک‌دیگر «و روش رد و مزور دانستن روایت‌های اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نه‌اهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانسته‌ایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسأله‌التقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم می‌کنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم می‌نمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن می‌دانند، کارآیی خود را از دست می‌دهد.<br>
اما اگر به تضعیف روایت‌های یک‌دیگر «و روش رد و مزور دانستن روایت‌های اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نه‌اهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانسته‌ایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسأله‌التقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم می‌کنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم می‌نمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن می‌دانند، کارآیی خود را از دست می‌دهد.<br>
بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود می‌برند، به گونه‌ای که با وارد آوردن اتهام‌های متقابل به یک‌دیگر منابع حدیث و روایت فرو می‌پاشد، و حتی کتاب و تاریخ را نیز شامل می‌شود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br>
بنابراین تنها شرق شناسان و غیر مسلمانان از این جریان سود می‌برند، به گونه‌ای که با وارد آوردن اتهام‌های متقابل به یک‌دیگر منابع حدیث و روایت فرو می‌پاشد، و حتی کتاب و تاریخ را نیز شامل می‌شود و هرج و مرج بر همه چیز ما حاکم خواهد شد.<br>
انجام این گونه‌اصلاحات در منابع بحث دینی و روش‌های آن نیازمند برداشتن گام‌های عملی دیگری است که به‌از میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیاری از علمای دین مذاهب اهل تسنن تصور می‌کنند که علمای شیعه نه حدیث دارند و نه‌اندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیده‌است و نیز بسیاری از علمای شیعه و دانشجویان دینی در حوزه‌های علمیه، تولیدهای اندیشه‌ای سنی را سبک می‌شمارند و آن را بی‌محتوا و تنها در برگیرنده‌استحسان‌های متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمی می‌دانند. گاهی از این حد هم فراتر می‌روند و برخی از دو گروه گمان نمی‌کنند که در گروه دیگر آدم‌های مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادی شیاد و دروغ‌گو و از خدا نترس می‌باشند. این ستم بسیار بزرگی است که بر یک‌دیگر روا می‌دارند و حکم ظالمآنهای می‌باشد که غیر واقعی و بی‌پایه‌است.<br>
انجام این گونه‌اصلاحات در منابع بحث دینی و روش‌های آن نیازمند برداشتن گام‌های عملی دیگری است که به‌از میان برداشتن موانع اطمینان کمک خواهد کرد. تا این لحظه همچنان بسیاری از علمای دین مذاهب اهل تسنن تصور می‌کنند که علمای شیعه نه حدیث دارند و نه‌اندیشه و نه فلسفه و هر چه دارند خرافات و بدعت و فساد عقیده‌است و نیز بسیاری از علمای شیعه و دانشجویان دینی در حوزه‌های علمیه، تولیدهای اندیشه‌ای سنی را سبک می‌شمارند و آن را بی‌محتوا و تنها در برگیرنده‌استحسان‌های متناسب با مزاج خود و یا موهومات غیر علمی می‌دانند. گاهی از این حد هم فراتر می‌روند و برخی از دو گروه گمان نمی‌کنند که در گروه دیگر آدم‌های مؤمن و با تقوا وجود دارد بلکه معتقدند آنها افرادی شیاد و دروغ‌گو و از خدا نترس می‌باشند. این ستم بسیار بزرگی است که بر یک‌دیگر روا می‌دارند و حکم ظالمانه ای می‌باشد که غیر واقعی و بی‌پایه‌است.<br>
وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباط‌های معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دسته‌ای را می‌بینید که‌اگاهی آنها نسبت به‌ان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروه‌های مسلمان می‌باشد. شاید رفع این گونه مشکلات به‌ایجاد برنامه‌ای هم‌چون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاه‌های دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. هم‌چنین نیازمند ایجاد طرح‌های مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاه‌های دینی هم‌چون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکه‌استقبال از آن می‌باشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یک‌دیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژه‌های مشترک هم‌چون تدوین دائرة‌المعارف‌ها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرت‌های جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یک‌دیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و ده‌ها طرح و پروژه را در این زمینه می‌توان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانس‌های ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن می‌رود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br>
وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباط‌های معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دسته‌ای را می‌بینید که‌ آگاهی آنها نسبت به‌ان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروه‌های مسلمان می‌باشد. شاید رفع این گونه مشکلات به‌ایجاد برنامه‌ای هم‌چون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاه‌های دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. هم‌چنین نیازمند ایجاد طرح‌های مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاه‌های دینی هم‌چون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکه‌استقبال از آن می‌باشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یک‌دیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژه‌های مشترک هم‌چون تدوین دائرة‌المعارف‌ها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرت‌های جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یک‌دیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و ده‌ها طرح و پروژه را در این زمینه می‌توان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانس‌های ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن می‌رود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br>
در این راستا ترجمه فراورده‌های اندیشه‌ای مذاهب و قومیت‌های گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرف‌های دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در این‌جا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب به‌ایران است. این تلاش می‌تواند تصویر یک‌دیگر را روشن نموده و هرگونه‌اشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br>
در این راستا ترجمه فراورده‌های اندیشه‌ای مذاهب و قومیت‌های گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرف‌های دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در این‌جا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب به‌ایران است. این تلاش می‌تواند تصویر یک‌دیگر را روشن نموده و هرگونه‌اشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br>
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت می‌کنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحده‌الاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت می‌کنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگ‌تر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یک‌دیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم که‌این وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرف‌های اسلامی بیشتر خواهد بود.<br>
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت می‌کنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[قمی، شیخ محمد تقی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحده‌الاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت می‌کنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگ‌تر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یک‌دیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم که‌این وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرف‌های اسلامی بیشتر خواهد بود.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش