۲۱٬۹۹۶
ویرایش
(←شخصیت) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== کنیهها == | == کنیهها == | ||
# '''«ابوالفضل»'''، مشهورترین کنیه عباس است<ref>ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۹.</ref> برخی عنوان کردهاند که چون در خاندان بنیهاشم هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل خوانده میشد، به ایشان نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته میشد<ref>مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.</ref>. | # '''«ابوالفضل»'''، مشهورترین کنیه عباس است<ref>ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۹.</ref> برخی عنوان کردهاند که چون در خاندان [[بنیهاشم]] هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل خوانده میشد، به ایشان نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته میشد<ref>مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.</ref>. | ||
# '''«ابوالقاسم»'''، به دلیل اینکه عباس | # '''«ابوالقاسم»'''، به دلیل اینکه عباس فرزندی به نام قاسم داشت، به او ابوالقاسم نیز گفته میشد. این کنیه در [[زیارت اربعین]] نیز آمده است <ref>بهشتی، قهرمان علقمه؛ ۱۳۷۴ش، ص۴۳؛ مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.</ref>. | ||
# '''«ابوالقِربَة»'''، قِربَة به معنای مشک آب است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۱، ص۱۷۴۹۷.</ref>، برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که در واقعه کربلا چندین بار مشک آب به خیمهها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۹۱؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۳۹۰ق، ص۲۰۳.</ref>. | # '''«ابوالقِربَة»'''، قِربَة به معنای مشک آب است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۱، ص۱۷۴۹۷.</ref>، برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که در واقعه کربلا چندین بار مشک آب به خیمهها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۹۱؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۳۹۰ق، ص۲۰۳.</ref>. | ||
# '''«ابوالفَرجَة»'''، فرجه به معنای گشایش و برطرف کردن اندوه است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۱، ص۱۷۰۳۷.</ref>، دلیل این کنیه این است که عباس (علیهالسلام) در کار کسانی که به او متوسل میشوند گشایش ایجاد میکند<ref>مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.</ref>. | # '''«ابوالفَرجَة»'''، فرجه به معنای گشایش و برطرف کردن اندوه است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۱، ص۱۷۰۳۷.</ref>، دلیل این کنیه این است که عباس (علیهالسلام) در کار کسانی که به او متوسل میشوند گشایش ایجاد میکند<ref>مظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.</ref>. | ||
== شخصیت == | == شخصیت == | ||
کشتهشدن قهرمانانه عباس در نبرد کربلا باعث ایجاد شخصیتی افسانهوار در میان [[شیعه]] و [[سنی]] گشته که تطبیق آن بر واقعیت کاری بسیار سخت است. مشکل اصلی در آنجاست که تاریخ طبری و بلاذری، منابع اولیه نبرد کربلا، جزئیات کشتهشدن او را در کربلا ذکر نکردهاند. شیخ مفید در کتاب الاختصاص عباس بن علی را با صفت «سقا» به معنی آبدهنده توصیف میکند. گفتهشدهاست که عباس بن علی شجاعت و شهامت را از پدرش علی ابن ابیطالب به ارث برده بود و در جنگها همیشه او عَلَمِ را با خود حمل میکرد و به همین دلیل به | کشتهشدن قهرمانانه عباس در نبرد کربلا باعث ایجاد شخصیتی افسانهوار در میان [[شیعه]] و [[سنی]] گشته که تطبیق آن بر واقعیت کاری بسیار سخت است. مشکل اصلی در آنجاست که تاریخ طبری و بلاذری، منابع اولیه نبرد کربلا، جزئیات کشتهشدن او را در کربلا ذکر نکردهاند. شیخ مفید در کتاب الاختصاص عباس بن علی را با صفت «سقا» به معنی آبدهنده توصیف میکند. گفتهشدهاست که عباس بن علی شجاعت و شهامت را از پدرش علی ابن ابیطالب به ارث برده بود و در جنگها همیشه او عَلَمِ را با خود حمل میکرد و به همین دلیل به «علمدار» مشهور بود. | ||
== نبرد در کربلا == | == نبرد در کربلا == | ||
سید ابن طاووس از ابومخنف نقل میکند که در عصر عاشورا، عباس در پی یافتن آب برای اهلبیت با دشمنان زیادی جنگید. پس از قطع شدن دست راست و سپس دست چپش، مشک آب را بر دهان گرفت و به نبرد ادامه داد تا اینکه توسط زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنانی کشتهشد. حسین واعظ کاشفی در روضةالشهدا او را شصت و هشتمین کشته کربلا میداند. برادر زاده [[امالبنین]] به نام عبدالله بن ابی محل بن حظام برای عباس اماننامهای از سوی ابن زیادآورد که ردش کرد. | سید ابن طاووس از ابومخنف نقل میکند که در عصر عاشورا، عباس در پی یافتن آب برای اهلبیت با دشمنان زیادی جنگید. پس از قطع شدن دست راست و سپس دست چپش، مشک آب را بر دهان گرفت و به نبرد ادامه داد تا اینکه توسط زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنانی کشتهشد. حسین واعظ کاشفی در روضةالشهدا او را شصت و هشتمین کشته کربلا میداند. برادر زاده [[امالبنین]] به نام عبدالله بن ابی محل بن حظام برای عباس اماننامهای از سوی ابن زیادآورد که ردش کرد. |