۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (Hadifazl صفحهٔ هارون را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به حضرت هارون منتقل کرد) |
|||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات | {{جعبه اطلاعات انبیا | ||
| عنوان = هارون | | عنوان = هارون | ||
| تصویر = هارون.jpg | | تصویر = هارون.jpg | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| محل تولد = | | محل تولد = | ||
| تاریخ وفات = | | تاریخ وفات = | ||
| مدفن = کوه هور در غرب اردن | | مدفن = کوه هور در غرب [[اردن]] | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| کنیه = | | کنیه = | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| مادر = یوکابد | | مادر = یوکابد | ||
}} | }} | ||
'''هارون بن عمران''' از [[پیامبران الهی]] برادر، جانشین و همراه [[حضرت موسی | '''هارون بن عمران''' از [[پیامبران|پیامبران الهی]] برادر، جانشین و همراه [[حضرت موسی |حضرت موسی (علیه السلام)]] بود که در [[قرآن]] از قول موسی به فصاحت وی در سخن گفتن اشاره شده است. در حدیثی از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم]] جایگاه [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] نسبت به پیامبر اکرم به جایگاه هارون نسبت به موسی تشبیه شده است. این حدیث در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده و به حدیث منزلت شناخته میشود. | ||
هنگامی که [[موسی]] برای گرفتن الواح به [[طور سینا]] رفت، هارون را جانشین خود قرار داد. در این مدت فردی به نام سامری گوسالهای ساخت و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد و هارون نتوانست مانع آنها شود؛ البته تورات ساخت گوساله را به هارون نسبت داده است. | هنگامی که [[موسی]] برای گرفتن الواح به [[طور سینا]] رفت، هارون را جانشین خود قرار داد. در این مدت فردی به نام سامری گوسالهای ساخت و [[بنی اسرائیل|بنیاسرائیل]] را به پرستش آن دعوت کرد و هارون نتوانست مانع آنها شود؛ البته [[تورات]] ساخت گوساله را به هارون نسبت داده است. | ||
هارون در ۱۲۳ سالگی در طور سینا از دنیا رفت در کوه هور [[اردن]] که به جبل هارون شهرت دارد، مقبرهای به او منسوب است. | هارون در ۱۲۳ سالگی در طور سینا از دنیا رفت در کوه هور [[اردن]] که به جبل هارون شهرت دارد، مقبرهای به او منسوب است. | ||
== دلیل نامگذاری حضرت | == دلیل نامگذاری حضرت هارون(علیه السلام) == | ||
هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى میباشد<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151</ref>. | هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى میباشد<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== حضرت هارون (علیه السلام) در قرآن == | == حضرت هارون (علیه السلام) در قرآن == | ||
نام حضرت هارون بیست بار در قرآن و بیشتر به همراه حضرت موسی (علیه السلام) ذکر شده است که در مواردى حاوى ستایش شخصیت حضرت هارون میباشد. بعضی از مفسرین گفتهاند که نام مبارکش نوزده بار در [[قران |کلام الله مجید]] یاد شده زیرا مراد از {{متن قرآن |یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ |سوره = مریم |آیه = 28 }}: هارون برادر موسى نیست<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151 | نام حضرت هارون بیست بار در قرآن و بیشتر به همراه [[حضرت موسی|حضرت موسی(علیه السلام)]] ذکر شده است که در مواردى حاوى ستایش شخصیت حضرت هارون میباشد. بعضی از مفسرین گفتهاند که نام مبارکش نوزده بار در [[قران |کلام الله مجید]] یاد شده زیرا مراد از {{متن قرآن |یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ |سوره = مریم |آیه = 28 }}: هارون برادر [[حضرت موسی|موسى]] نیست<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151 | ||
</ref> | </ref> | ||
{{متن قرآن | وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً |سوره = قصص | آیه = 34}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. | {{متن قرآن |وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً |سوره = قصص |آیه = 34}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. | ||
{{متن قرآن | وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هرُونَ نَبِیّاً|سوره = مریم |آیه = 53 }}: و به رحمت خویش برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم. | {{متن قرآن |وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هرُونَ نَبِیّاً|سوره = مریم |آیه = 53 }}: و به رحمت خویش برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم. | ||
{{متن قرآن | وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هرُونَ الفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ |سوره = انبیاء |آیه = 48}}: و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم و | {{متن قرآن |وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هرُونَ الفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ |سوره = انبیاء |آیه = 48}}: و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم و کتابشان براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است. | ||
در قرآن کریم هیچ مساله اى که مختص به آن جناب باشد، نیامده مگر همان جانشینى او براى برادرش، در آن چهل روزى که به میقات رفته بود، {{متن قرآن | وَ قالَ مُوسى لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ |سوره = اعراف |آیه = 142 }}: که به برادر خود هارون گفت: [[خلیفه]] من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن، و وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسی گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص62</ref>. | در [[قرآن|قرآن کریم]] هیچ مساله اى که مختص به آن جناب باشد، نیامده مگر همان جانشینى او براى برادرش، در آن چهل روزى که به میقات رفته بود، {{متن قرآن |وَ قالَ مُوسى لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ |سوره = اعراف |آیه = 142 }}: که به برادر خود هارون گفت: [[خلیفه]] من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن، و وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسی گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص62</ref>. | ||
== حضرت هارون (علیه السلام) در روایات == | == حضرت هارون(علیه السلام) در روایات == | ||
خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و خشوع و ترس میآرایند. این زیور در دلهای شان میروید و در پیکرهای شان نمودار میشود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن میکنند<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج13، ص49</ref>. | خدای تعالی به موسی و هارون [[وحی]] فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و خشوع و ترس میآرایند. این زیور در دلهای شان میروید و در پیکرهای شان نمودار میشود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن میکنند<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج13، ص49</ref>. | ||
پیامبر اکرم (صلی الله علیه) به امام علی (علیه السلام): تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی جز آن که پس از من پیامبری نیست<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج31، ص333</ref>. | پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام علی (علیه السلام): تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی جز آن که پس از من پیامبری نیست<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج31، ص333</ref>. | ||
پیامبر خدا (صلی الله علیه) به علی (علیه السلام): آیا نمیپسندی که نزد من همان جایگاهی را داشته باشی که هارون نزد موسی داشت؛ با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؟ مرا نشاید که بروم مگر آن که تو جانشین من باشی<ref> تفسیر نورالثقلین (ابن جمعه هویزى)، ج2، ص62</ref>. | [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] به [[علی بن ابی طالب|علی (علیه السلام)]]: آیا نمیپسندی که نزد من همان جایگاهی را داشته باشی که هارون نزد موسی داشت؛ با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؟ مرا نشاید که بروم مگر آن که تو جانشین من باشی<ref> تفسیر نورالثقلین (ابن جمعه هویزى)، ج2، ص62</ref>. | ||
امام علی (علیه السلام) در وصف پیامبران (صلی الله علیه): گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختیها مبتلایشان فرمود و با ترس و | امام علی (علیه السلام) در وصف پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم): گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختیها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراسها امتحان شان نمود و در بوته ناملایمات زیر و روشان کرد... حضرت موسی بن عمران به همراه برادرش هارون (علیه السلام)، در حالی نزد فرعون رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند...<ref>پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت (حمیدرضا شیخى)، النص العربی، ص144</ref>. | ||
تفسیر (على بن ابراهیم) با استناد به [[ | تفسیر (على بن ابراهیم) با استناد به [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه السلام)]] در [[معراج|روایت معراج]] از قول پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى کند که فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود کردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده کردم که پیرامون او گروهى از امت وى بودند و من از کثرت آنها متعجب شدم و پرسیدم: اى [[جبرئیل]] این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام و برایش استغفار کردم و او نیز به من سلام کرد و برایم استغفار نمود و در آن محل نیز مانند سایر قسمت هاى آسمان [[ملائکه]] خشوع نمودند<ref>قصص الأنبیاء (قصص قرآن) (فاطمه مشایخ)، ص330</ref>. | ||
== اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت هارون | == اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت هارون == | ||
خداى تعالى در سوره صافات آن جناب را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى صراط مستقیم و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از بندگان مؤمنین به خدا با حضرت | خداى تعالى در [[سوره صافات]] آن جناب را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى صراط مستقیم و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از بندگان مؤمنین به خدا با حضرت موسی(علیه السلام) شریک دانسته و او را از مرسلان دانسته و از انبیایش معرفى کرده و او را از کسانى دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر [[پیامبران|انبیاء]] در صفات جمیل آنان از قبیل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت شریک قرار داده و یکجا ذکر کرده. | ||
و در آیه {{متن قرآن | وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی، هارُونَ أَخِی، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی، وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی، کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً، وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً |آیه = 29 |سوره = طه}} موسى (علیه السلام) در مناجات شب طور دعا کرده و از خدا خواسته که هارون را وزیر او قرار دهد و پشتش را به وى محکم نموده و او را شریک او قرار دهد تا خدا را بسیار [[تسبیح|تسبیح]] کنند و بسیار ذکر گویند، هم طراز موسى دانسته و آن جناب در تمامى مواقف ملازم برادرش بوده و در عموم کارها با او شرکت مى کرده و او را در رسیدنش به مقاصد یارى مى کرد<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص61</ref>. | و در آیه {{متن قرآن |وَاجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی، هارُونَ أَخِی، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی، وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی، کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً، وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً |آیه = 29 |سوره = طه }} موسى (علیه السلام) در مناجات شب طور [[دعا]] کرده و از خدا خواسته که هارون را وزیر او قرار دهد و پشتش را به وى محکم نموده و او را شریک او قرار دهد تا خدا را بسیار [[تسبیح|تسبیح]] کنند و بسیار ذکر گویند، هم طراز موسى دانسته و آن جناب در تمامى مواقف ملازم برادرش بوده و در عموم کارها با او شرکت مى کرده و او را در رسیدنش به مقاصد یارى مى کرد<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص61</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:پیامبران | [[رده:پیامبران]] | ||