پرش به محتوا

ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اوت ۲۰۲۳
خط ۸۶: خط ۸۶:
== تبعید به ربذه ==
== تبعید به ربذه ==
عثمان که از اعتراضات مکرر ابوذر بسیار عصبانی شده بود، حکم تبعید وی را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، <ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التثرات العربی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج۲۲، ص۴۳۶</ref>
عثمان که از اعتراضات مکرر ابوذر بسیار عصبانی شده بود، حکم تبعید وی را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، <ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التثرات العربی، ۱۴۰۳ ه. ق، ج۲۲، ص۴۳۶</ref>
را به «ربذه» صادر کرد و دستور داد هیچ‌کس او را بدرقه نکند و کسی جرات این کار را نداشت، اما وقتی این خبر به علی (علیه السلام) رسید به همراه برادرش [[عقیل]] و فرزندانش حسن و حسین (علیه السلام) و صحابی بزرگ رسول‌خدا (صلی الله علیه)، عمار یاسر، ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت حکم تبعید وی را زیر سوال برده و به حرکات ابوذر مهر تایید زدند. <ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۹۶۵م، ج۸، ص۲۵۲.</ref>
را به «ربذه» صادر کرد و دستور داد هیچ‌کس او را بدرقه نکند و کسی جرات این کار را نداشت، اما وقتی این خبر به علی (علیه السلام) رسید به همراه برادرش [[عقیل]] و فرزندانش حسن و حسین (علیه السلام) و صحابی بزرگ رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، عمار یاسر، ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت حکم تبعید وی را زیر سوال برده و به حرکات ابوذر مهر تایید زدند<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۹۶۵م، ج۸، ص۲۵۲.</ref>.


و پس از مدتی زندگی در صحرای بی‌آب و علف ربذه، در آنجا مسجدی بنا نهاد. معاویه بعد از این حادثه، خانواده ابوذر را نیز از شهر بیرون کرد و همگی پیش وی رفتند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶.</ref>
و پس از مدتی زندگی در صحرای بی‌آب و علف ربذه، در آنجا مسجدی بنا نهاد. معاویه بعد از این حادثه، خانواده ابوذر را نیز از شهر بیرون کرد و همگی پیش وی رفتند<ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶.</ref>.
ابوذر حتی در ربذه، تبعیدگاه وحشتناک و بیابان سوزان در عقیده و آرمان خود پایدار بود و پیوسته حقانیت امامت علی (علیه السلام) و اسلام راستین را بازگو می‌کرد. <ref> آل الفقیه، شیخ محمدجواد، ابوذر غفاری (وجدان بیدار آدمیت)، ترجمه هوشنگ اجاقی، نشر آفاق، ص۹۷</ref>
ابوذر حتی در ربذه، تبعیدگاه وحشتناک و بیابان سوزان در عقیده و آرمان خود پایدار بود و پیوسته حقانیت امامت علی (علیه السلام) و اسلام راستین را بازگو می‌کرد<ref> آل الفقیه، شیخ محمدجواد، ابوذر غفاری (وجدان بیدار آدمیت)، ترجمه هوشنگ اجاقی، نشر آفاق، ص۹۷</ref>.
ابوذر، در مدینه هم ساکت ننشست و خطاب به عثمان‌ بن‌ عفان گفت: از مردم فقط به این مقدار راضی نباشید که یک‌دیگر را آزار ندهند؛ بلکه باید آنان را وادارید تا بذل معروف کنند و پرداخت‌کننده زکات فقط نباید به دادن آن بسنده کند؛ بلکه باید به همسایه و برادران احسان کند و با خویشان پیوند داشته باشد.
ابوذر، در مدینه هم ساکت ننشست و خطاب به عثمان‌ بن‌ عفان گفت: از مردم فقط به این مقدار راضی نباشید که یک‌دیگر را آزار ندهند؛ بلکه باید آنان را وادارید تا بذل معروف کنند و پرداخت‌کننده زکات فقط نباید به دادن آن بسنده کند؛ بلکه باید به همسایه و برادران احسان کند و با خویشان پیوند داشته باشد.
کعب‌ الاحبار که در آن مجلس حضور داشت، در پاسخ ابوذر گفت: کسی که [[زکات]] واجب را داده، آن‌چه بر او واجب بوده ادا کرده است و دیگر چیزی برعهده او نیست.
کعب‌ الاحبار که در آن مجلس حضور داشت، در پاسخ ابوذر گفت: کسی که [[زکات]] واجب را داده، آن‌چه بر او واجب بوده ادا کرده است و دیگر چیزی برعهده او نیست.
ابوذر با عصای خود بر سر او کوفت و گفت: ای یهودی‌زاده! تو را چه و اظهار این‌گونه مطالب... ! <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۳، ص‌۳۳۶‌</ref>
ابوذر با عصای خود بر سر او کوفت و گفت: ای یهودی‌زاده! تو را چه و اظهار این‌گونه مطالب...<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۳، ص‌۳۳۶‌</ref>!
سخنان او صریح یا نزدیک به صریح است که همه انفاق‌ها را واجب نمی‌دانسته.
سخنان او صریح یا نزدیک به صریح است که همه انفاق‌ها را واجب نمی‌دانسته.
این‌که برخی گفته‌اند: ابوذر به [[اجتهاد]] خود عمل می‌کرد و می‌گفت دارایی‌های زاید بر مقدار ضرورت باید در راه خدا انفاق شود، درست نیست.
این‌که برخی گفته‌اند: ابوذر به [[اجتهاد]] خود عمل می‌کرد و می‌گفت دارایی‌های زاید بر مقدار ضرورت باید در راه خدا انفاق شود، درست نیست.
ابوذر می‌گفت: آن‌چه را می‌گویم، از رسول‌خدا و یا خلیل خودم‌ شنیده‌ام. <ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج‌۹، ص‌۲۵۸ -۲۶۱</ref>
ابوذر می‌گفت: آن‌چه را می‌گویم، از رسول‌خدا و یا خلیل خودم‌ شنیده‌ام<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج‌۹، ص‌۲۵۸ -۲۶۱</ref>.


اعتراض او به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دین‌داری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ محلّی که آن را هیچ خوش نداشت. <ref> مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، مروج‌الذهب، ج۲، ص‌۳۷۵‌-۳۷۷.</ref>
اعتراض او به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دین‌داری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ محلّی که آن را هیچ خوش نداشت<ref> مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، مروج‌الذهب، ج۲، ص‌۳۷۵‌-۳۷۷.</ref>.
این قضیه، بحث‌های فراوانی را در تاریخ و کلام اسلامی برانگیخت.
این قضیه، بحث‌های فراوانی را در تاریخ و کلام اسلامی برانگیخت.
برخی درصدد برآمدند تا رفتن به ربذه را به میل ابوذر نشان دهند؛ <ref> ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج‌۳، ص‌۱۱۵. </ref>
برخی درصدد برآمدند تا رفتن به ربذه را به میل ابوذر نشان دهند<ref> ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج‌۳، ص‌۱۱۵. </ref>؛
با این توجیه که او تنهایی را دوست می‌داشت و فقط برای گریز از اعرابی شدن که پیامبر (صلی الله علیه) آن را بد شمرده بود، به مدینه رفت و آمد داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۳، ص‌۳۳۶‌</ref>
با این توجیه که او تنهایی را دوست می‌داشت و فقط برای گریز از اعرابی شدن که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را بد شمرده بود، به مدینه رفت و آمد داشت<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج‌۳، ص‌۳۳۶‌</ref>.
آلوسی با ذکر این نکته که ابوذر در مواجهه با معاویه، به ظاهر آیه تمسّک و تصوّر کرده که باید تمام مال زاید بر نیاز را انفاق کرد، می‌نویسد: این سخن، مورد اعتراض فراوان واقع و برضدّ ابوذر به آیه ارث استدلال شد و به ناچار عزلت گزید و در مشاوره با عثمان، به ربذه راهنمایی شد و تا آخر عمر در آن‌جا ماند. <ref> آلوسی، محمود بن عبدالله، روح‌المعانی، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲۷</ref>
[[آلوسی]] با ذکر این نکته که ابوذر در مواجهه با معاویه، به ظاهر آیه تمسّک و تصوّر کرده که باید تمام مال زاید بر نیاز را انفاق کرد، می‌نویسد: این سخن، مورد اعتراض فراوان واقع و برضدّ ابوذر به آیه ارث استدلال شد و به ناچار عزلت گزید و در مشاوره با عثمان، به ربذه راهنمایی شد و تا آخر عمر در آن‌جا ماند<ref> آلوسی، محمود بن عبدالله، روح‌المعانی، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲۷</ref>.
ناسازگاری این دیدگاه که در پی اختیاری نشان دادن رفتن به ربذه است، با آن‌چه در تاریخ آمده که هرگونه آزادی و اختیار را نفی می‌کند، عدّه‌ای را به نقد عمل ابوذر و توجیه عمل عثمان کشانده است.
ناسازگاری این دیدگاه که در پی اختیاری نشان دادن رفتن به ربذه است، با آن‌چه در تاریخ آمده که هرگونه آزادی و اختیار را نفی می‌کند، عدّه‌ای را به نقد عمل ابوذر و توجیه عمل عثمان کشانده است.


confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶

ویرایش