confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== شخصیتهای بزرگ اهل حدیث == | == شخصیتهای بزرگ اهل حدیث == | ||
بعد از | بعد از [[ابوالحسن اشعری]] شخصیتهای بارز دیگر در این مکتب ظهور کردند و پایههای آن را مستحکم نمودند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ص۸۷_ ۸۸، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۷۴</ref>. | ||
از آن جمله: | از آن جمله: [[ابوبکر باقلانی|قاضی ابوبکر باقلانی]] معاصر [[شیخ مفید]] (رحمتاللهعلیه) (شیعه) و متوفای ۴۰۳ق، و [[ابواسحاق اسفراینی]] که در طبقه بعد از باقلانی، و [[سید مرتضی]] (شیعه) به شمار میرود و نیز [[عبدالملک جوینی|امام الحرمین جوینی]] استاد غزالی و خود [[محمد غزالی|امام محمد غزالی]] صاحب «احیاء علوم الدین» متوفای ۵۰۵ق و [[فخر رازی|امام فخر رازی]] را میتوان نام برد. | ||
البته مکتب اشعری که ـ انشعابی از «اهل الحدیث» بود ـ تدریجاً تحوّلاتی یافت و مخصوصاً در دست غزالی رنگ کلامی خود را کمی باخت و رنگ عرفانی گرفت و به وسیله فخر رازی به فلسفه نزدیک شد. بعداً که خواجه نصیرالدین طوسی ظهور کرد و کتاب «تجرید الاعتقاد» را نوشت، کلام، بیش از نود درصد رنگ فلسفی به خود گرفت. پس از تجرید همه متکلمین ـ اعم از اشعری و معتزلی ـ از همان راهی رفتند که این فیلسوف و متکلم بزرگ شیعی (خواجه نصیرالدین طوسی) رفت | البته مکتب اشعری که ـ انشعابی از «اهل الحدیث» بود ـ تدریجاً تحوّلاتی یافت و مخصوصاً در دست غزالی رنگ کلامی خود را کمی باخت و رنگ عرفانی گرفت و به وسیله فخر رازی به فلسفه نزدیک شد. بعداً که خواجه نصیرالدین طوسی ظهور کرد و کتاب «تجرید الاعتقاد» را نوشت، کلام، بیش از نود درصد رنگ فلسفی به خود گرفت. پس از تجرید همه متکلمین ـ اعم از اشعری و معتزلی ـ از همان راهی رفتند که این فیلسوف و متکلم بزرگ شیعی ([[خواجه نصیرالدین طوسی]]) رفت<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ص۸۷_ ۸۸، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۷۴</ref>. | ||
در حقیقت باید گفت هر اندازه فاصله زمانی زیادتر شده است اشاعره از پیشوایشان «ابوالحسن اشعری» دور شده و عقاید او را به اعتدال یا فلسفه نزدیکتر کردهاند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ص۸۸ـ۸۹، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۷۴</ref>. | در حقیقت باید گفت هر اندازه فاصله زمانی زیادتر شده است اشاعره از پیشوایشان «ابوالحسن اشعری» دور شده و عقاید او را به اعتدال یا فلسفه نزدیکتر کردهاند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ص۸۸ـ۸۹، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۷۴</ref>. | ||