۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←ولادت) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
=== ولادت === | === ولادت === | ||
اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه «[[ربیع الاول|ربیعالاول]]» سال [[عام الفیل|عامالفیل]]<ref>یعنی سالی که اصحاب فیل که قصد ویران نمودن کعبه را داشتند به معجزه الهی به هلاکت رسیدند.</ref> بوده، ولی در روز تولد او اختلاف دارند. معروف میان [[محدثین شیعه|محدثان شیعه]] این است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیعالاول به دنیا آمد و مشهور میان اهل تسنن این است که ولادت آن حضرت، در روز دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است<ref>عیان الشیعة، محسن الأمین، ج۱، ص۲۱۸</ref>. ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه «[[ربیع الاول|ربیعالاول]]» سال [[عام الفیل|عامالفیل]]<ref>یعنی سالی که اصحاب فیل که قصد ویران نمودن کعبه را داشتند به معجزه الهی به هلاکت رسیدند.</ref> بوده، ولی در روز تولد او اختلاف دارند. معروف میان [[محدثین شیعه|محدثان شیعه]] این است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیعالاول به دنیا آمد و مشهور میان [[اهل سنت و جماعت|اهل تسنن]] این است که ولادت آن حضرت، در روز دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است<ref>عیان الشیعة، محسن الأمین، ج۱، ص۲۱۸</ref>. ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
* ممنوع شدن شیاطین از رفتن به | * ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمانهای هفتگانه و گرفتن خبر؛ | ||
* افتادن | * افتادن همۀ بتها از رو بر خاک؛ | ||
* ترک برداشتن کنگرههای [[طاق کسری]] و فروریختن چهارده | * ترک برداشتن کنگرههای [[طاق کسری]] و فروریختن چهارده کنگرۀ آن؛ | ||
* خشک شدن | * خشک شدن دریاچۀ ساوه که برای ایرانیان مقدس بود؛ | ||
* سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز؛ | * سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز؛ | ||
* باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها<ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref><ref>رجوع شود به: معجزات مقارن ولادت پیامبر</ref>. | * باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها<ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref><ref>رجوع شود به: معجزات مقارن ولادت پیامبر</ref>. | ||
=== کودکی تا جوانی === | === کودکی تا جوانی === | ||
هنوز پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) به دنیا نیامده بود، یا به نقلهای دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود<ref>منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۷</ref> | هنوز پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) به دنیا نیامده بود، یا به نقلهای دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش ''عبداللّه'' در بازگشت از سفر تجاری [[شام (شامات)|شام]] در [[مدینه]] وفات نمود<ref>منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۷</ref> و پیامبر از همان ابتدا یتیم بود. چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیلۀ صحرانشین بنی سعد به نام ''حلیمه'' سپردند تا او را شیر دهد<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref>. رسول خدا در حدود چهار سال نزد ''حلیمه'' در میان قبیلۀ بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش [[آمنه]] بازگرداند<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref>. در سال هفتم ولادت که رسول خدا ششساله بود، مادرش وی را برای دیدن داییهایش به [[مدینه]] برد، و هنگام بازگشت به [[مکه]] در «أبواء» در گذشت<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref>. پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش [[عبدالمطلب|حضرت عبدالمطلب]] و بعد از ایشان، در دست عمویش [[ابوطالب|حضرت ابوطالب (علیهالسلام)]] بود<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref>. از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | ||
چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از | * رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود [[ابوطالب|حضرت ابوطالب (علیهالسلام)]] و دیدار با ''بُحیرای نصرانی'' که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعدۀ [[نبوت]] آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر [[آیین یهودیت|یهود]] در مورد نبی مکرم اسلام (صلیالله علیه وآله وسلم) مطلع کرد<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref>. | ||
* رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود [[ابوطالب|حضرت ابوطالب (علیهالسلام)]] و دیدار با بُحیرای نصرانی که از عالمان مسیحی زمان خود بود و | |||
* انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است. | * انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است. | ||
* پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری [[خدیجه دختر خویلد|حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)]] و نشاندادن لیاقتهای خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد. | * پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری [[خدیجه دختر خویلد|حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)]] و نشاندادن لیاقتهای خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد. | ||
* مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانتداری ایشان. | * مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانتداری ایشان. | ||
* شرکت در پیمان جوانمردانه حلفالفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در | * شرکت در پیمان جوانمردانه حلفالفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در خانۀ عبدالله بن جدعان بسته شد. | ||
* حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود<ref>رسول خدا از بیست سال گذشته بود که در حلفالفضول شرکت کرد و پس از آنکه خدایش به رسالت فرستاد گفت: حضرت فی دار عبدالله بن جدعان حلفا ما یسرنی به حمر النعم و لو دعیت الیه لاجبت، " در خانه عبدالله پسر جدعان در پیمانی شرکت نمودم که شادمان نیستم تا بجای آن شتران سرخمو داشته باشم (در آن روزگار از شتران بسیار گرانبها شتر سرخموی بود) و اگر دیگربار به چنان پیمانی دعوت میشدم میپذیرفتم." تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج۱، ص:۳۷۱ | * حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب [[حجر الاسود|حجرالاسود]] که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود<ref>رسول خدا از بیست سال گذشته بود که در حلفالفضول شرکت کرد و پس از آنکه خدایش به رسالت فرستاد گفت: حضرت فی دار عبدالله بن جدعان حلفا ما یسرنی به حمر النعم و لو دعیت الیه لاجبت، " در خانه عبدالله پسر جدعان در پیمانی شرکت نمودم که شادمان نیستم تا بجای آن شتران سرخمو داشته باشم (در آن روزگار از شتران بسیار گرانبها شتر سرخموی بود) و اگر دیگربار به چنان پیمانی دعوت میشدم میپذیرفتم." تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج۱، ص:۳۷۱ | ||
</ref>. | </ref>. | ||