confirmed، مدیران
۳۷٬۱۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''زبیر بن عوام اسدی'''، پسر عمّه [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]]، از [[اصحاب]] رسول خدا (صلی الله علیه) و یکی از [[عشره مبشره]] از دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بود. از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و از [[مهاجران]] به [[حبشه]] است. در جریان [[سقیفه]]، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از [[خلیفه|خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] دفاع کرد. زبیر از اعضاء شورای شش نفره بود و به نفع امام علی(علیهالسلام) رأی داد. در ماجرای شورش بر علیه [[عثمان]] و قتل وی نقش مؤثری داشت. از خلافت امام علی (علیهالسلام) دفاع کرد ولی چندی بعد به همراه [[طلحه]]، در مقابل امام علی (علیهالسلام) ایستاد و [[جنگ جمل]] را به راه انداخت. | '''زبیر بن عوام اسدی'''، پسر عمّه [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم)]]، از [[اصحاب]] رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از [[عشره مبشره]] از دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بود. از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و از [[مهاجران]] به [[حبشه]] است. در جریان [[سقیفه]]، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از [[خلیفه|خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] دفاع کرد. زبیر از اعضاء شورای شش نفره بود و به نفع امام علی(علیهالسلام) رأی داد. در ماجرای شورش بر علیه [[عثمان]] و قتل وی نقش مؤثری داشت. از خلافت امام علی (علیهالسلام) دفاع کرد ولی چندی بعد به همراه [[طلحه]]، در مقابل امام علی (علیهالسلام) ایستاد و [[جنگ جمل]] را به راه انداخت. | ||
== زبیر کیست == | == زبیر کیست == | ||
زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]]<ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref>. مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]] و [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] بود<ref>مقدسی، البدء والتاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۸۳</ref>. برخی [[آل زبیر]] را مصری تبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل قریش را نمیپذیرند، این گروه به روایتی استناد میکنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر [[مصر]]، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۶۷</ref>. زبیر با اسماء دختر [[ابوبکر]] ازدواج کرد<ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱، ص۲۱۷، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.</ref>. | زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]]<ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref>. مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم)]] و [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] بود<ref>مقدسی، البدء والتاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۸۳</ref>. برخی [[آل زبیر]] را مصری تبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل قریش را نمیپذیرند، این گروه به روایتی استناد میکنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر [[مصر]]، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۶۷</ref>. زبیر با اسماء دختر [[ابوبکر]] ازدواج کرد<ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱، ص۲۱۷، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.</ref>. | ||
== مسلمان شدن زبیر == | == مسلمان شدن زبیر == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=== پیمان برادری === | === پیمان برادری === | ||
یکی از اقداماتی که پیامبر(صلی الله علیه) پس از [[هجرت]] به [[مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین [[مسلمانان]] بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref>. در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سَلَمَه بن سَلامَه بن وَقش]] یاد شده است<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳</ref>. | یکی از اقداماتی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) پس از [[هجرت]] به [[مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین [[مسلمانان]] بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref>. در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سَلَمَه بن سَلامَه بن وَقش]] یاد شده است<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳</ref>. | ||
== حضور در غزوهها == | == حضور در غزوهها == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
== کشته شدن زبیر == | == کشته شدن زبیر == | ||
در [[کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] [[حدیث]] [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] را به یاد زبیر آورد؛ آن حدیثی که پیامبر(صلی الله علیه) به زبیر فرموده بود: «ای زبیر، تو به زودی با علی(علیهالسلام) پیکار میکنی، درحالی که تو بر او ستمگری». | در [[کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] [[حدیث]] [[حضرت محمد (ص)|پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)]] را به یاد زبیر آورد؛ آن حدیثی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) به زبیر فرموده بود: «ای زبیر، تو به زودی با علی(علیهالسلام) پیکار میکنی، درحالی که تو بر او ستمگری». | ||
زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد<ref>دانش نامه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، 1386، ج5،ص 167</ref>. | زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد<ref>دانش نامه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، 1386، ج5،ص 167</ref>. | ||
پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref>. وی سپس نزد [[حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref>. پیامبر(صلی الله علیه) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱</ref>. | پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref>. وی سپس نزد [[حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref>. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱</ref>. | ||
امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیریهای زبیر در جنگهای صدر اسلام فرمود: این شمشیر بارها اندوه را از چهره [[رسول خدا]] زدود<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص ۷۸</ref>. | امام از کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیریهای زبیر در جنگهای صدر اسلام فرمود: این شمشیر بارها اندوه را از چهره [[رسول خدا]] زدود<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج۳، ص ۷۸</ref>. |