confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:سوره کهف.jpg |جایگزین=سوره کهف]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:سوره کهف.jpg |جایگزین=سوره کهف]]</div> | ||
'''سوره کَهْفْ''' هجدهمین سوره و از [[سورههای مکی]] قرآن که در جزء پانزدهم و شانزدهم [[قرآن]]. یکی از مهمترین بخشهای این سوره داستان [[اصحاب کهف]] و مقابلهٔ عدهای از جوانان در برابر حاکم ستمگر است. از داستانهای دیگر این سوره، داستان [[موسی]] و [[خضر]] و بیصبری موسی در یافتن دلیل کارهای خضر و داستان [[ذوالقرنین]] و مقابلهٔ او با [[یاجوج و ماجوج]] است. | '''سوره کَهْفْ''' هجدهمین سوره و از [[سورههای مکی]] قرآن که در جزء پانزدهم و شانزدهم [[قرآن]]. یکی از مهمترین بخشهای این سوره داستان [[اصحاب کهف]] و مقابلهٔ عدهای از جوانان در برابر حاکم ستمگر است. از داستانهای دیگر این سوره، داستان [[موسی]] و [[خضر]] و بیصبری موسی در یافتن دلیل کارهای خضر و داستان [[ذوالقرنین]] و مقابلهٔ او با [[یاجوج و ماجوج]] است. | ||
سوره کهف نیز مانند دیگر سورههای قرآن، دارای فضایل و ویژگیهای بسیاری است که این عظمت و فضیلت در روایات فراوانی از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] و [[ائمه|ائمه(علیهالسلام)]] نقل شده است؛ مانند این که هفتاد هزار [[فرشته]] به هنگام نزولش آنرا بدرقه کردند؛ یا هر کس آنرا در [[روز جمعه]] بخواند، خداوند تا جمعه دیگر او را میآمرزد و یا کسی که در هر شب جمعه سوره کهف را بخواند، [[شهید]] از دنیا میرود و با شهدا مبعوث میشود و... . | سوره کهف نیز مانند دیگر سورههای قرآن، دارای فضایل و ویژگیهای بسیاری است که این عظمت و فضیلت در روایات فراوانی از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] و [[ائمه|ائمه(علیهالسلام)]] نقل شده است؛ مانند این که هفتاد هزار [[فرشته]] به هنگام نزولش آنرا بدرقه کردند؛ یا هر کس آنرا در [[روز جمعه]] بخواند، خداوند تا جمعه دیگر او را میآمرزد و یا کسی که در هر شب جمعه سوره کهف را بخواند، [[شهید]] از دنیا میرود و با شهدا مبعوث میشود و... . | ||
== کهف == | == کهف == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
محتوای این سوره همچون سایر [[سورههای مكی|سورههای مکی]] بیشتر بیان مبدء و [[معاد]] و بشارت و انذار است و نیز به مساله مهمی که مسلمانان در آن روزها سخت به آن نیاز داشتند اشاره میکند و آن اینکه یک اقلیت هر چند کوچک باشد، در برابر یک اکثریت هر چند ظاهرا قوی و نیرومند باشند نباید تسلیم گردد و در فساد محیط حل شود، بلکه همچون گروه کوچک اصحاب کهف باید حساب خودشان را از محیط فاسد جدا کنند و بر ضد آن قیام نمایند. آن روز که توانایی دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانایی، هجرت نمایند. | محتوای این سوره همچون سایر [[سورههای مكی|سورههای مکی]] بیشتر بیان مبدء و [[معاد]] و بشارت و انذار است و نیز به مساله مهمی که مسلمانان در آن روزها سخت به آن نیاز داشتند اشاره میکند و آن اینکه یک اقلیت هر چند کوچک باشد، در برابر یک اکثریت هر چند ظاهرا قوی و نیرومند باشند نباید تسلیم گردد و در فساد محیط حل شود، بلکه همچون گروه کوچک اصحاب کهف باید حساب خودشان را از محیط فاسد جدا کنند و بر ضد آن قیام نمایند. آن روز که توانایی دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانایی، هجرت نمایند. | ||
همچنین از جمله داستانهای این سوره، داستان دو نفر است که یکی بسیار ثروتمند و مرفه اما بیایمان و دیگری [[فقير|فقیر]] و تهیدست اما مؤمن بود ولی او هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بی ایمان از دست نداد و تا آنجا که میتوانست او را نصیحت و ارشاد کرد و سرانجام اعلام بیزاری نمود و پیروزی هم با او بود. تا مؤمنان در شرائطی همچون آغاز دعوت [[حضرت محمد (ص)|پیغمبر(صلی الله علیه)]] بدانند اگر ثروتمندان بیایمان جنب و جوشی دارند موقت و خاموششدنی است همانند فقر و تنگدستی افراد با ایمان. | همچنین از جمله داستانهای این سوره، داستان دو نفر است که یکی بسیار ثروتمند و مرفه اما بیایمان و دیگری [[فقير|فقیر]] و تهیدست اما مؤمن بود ولی او هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بی ایمان از دست نداد و تا آنجا که میتوانست او را نصیحت و ارشاد کرد و سرانجام اعلام بیزاری نمود و پیروزی هم با او بود. تا مؤمنان در شرائطی همچون آغاز دعوت [[حضرت محمد (ص)|پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] بدانند اگر ثروتمندان بیایمان جنب و جوشی دارند موقت و خاموششدنی است همانند فقر و تنگدستی افراد با ایمان. | ||
بخش دیگری از این سوره به داستان موسی و خضر (هر چند نام خضر در این سوره نیامده است) اشاره میکند که چگونه موسی علیهالسلام در برابر کارهایی که ظاهر آن زننده، اما باطنش پر مصلحت بود نتوانست صبر و حوصله به خرج دهد ولی پس از توضیحات خضر به عمق مسائل کاملا آگاه شد و از بیتابی خود پشیمان گشت. این نیز درسی است برای همه، تا به ظواهر حوادث و رویدادها ننگرند و بدانند در زیر این ظواهر باطنی بسیار عمیق و پر معنی وجود دارد. | بخش دیگری از این سوره به داستان موسی و خضر (هر چند نام خضر در این سوره نیامده است) اشاره میکند که چگونه موسی علیهالسلام در برابر کارهایی که ظاهر آن زننده، اما باطنش پر مصلحت بود نتوانست صبر و حوصله به خرج دهد ولی پس از توضیحات خضر به عمق مسائل کاملا آگاه شد و از بیتابی خود پشیمان گشت. این نیز درسی است برای همه، تا به ظواهر حوادث و رویدادها ننگرند و بدانند در زیر این ظواهر باطنی بسیار عمیق و پر معنی وجود دارد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== فضای نزول == | == فضای نزول == | ||
امام صادق(علیهالسلام) فرموده: «سبب نزول سوره کهف آن بود که [[كفار|کفار]] [[قریش|قريش]] سه نفر را به نامهای نضربنحارث، عقبهبنابیمعیط و عاصبنوائلسهمی پیش نصارای نجران فرستادند تا از [[يهود|یهود]] و [[نصاری|نصاری]] مسائلی یاد بگیرند و از [[رسول خدا]] بپرسند (شاید آن حضرت نداند و مغلوب شود) آنها در نجران با علماء یهود ملاقات کرده و منظور خود را گفتند، یهود در جواب گفتند: سه مسئله را از او بپرسید اگر مطابق آنچه ما میگوئیم جواب داد، او راستگو است، آنگاه از یک مسئله دیگر بپرسید اگر گفت میدانم بدانید که دروغگو است. از او بپرسید از جوانانی که در زمان گذشته از دیار خود بیرون رفتند وخواب آنها را گرفت، چند وقت در خواب بودند تا بیدار شدند؟ و چند نفر بودند؟ و چه چیز با آنها بود که از خودشان نبود؟ و ماجرای آنها چگونه بود؟ و بپرسید از موسی وقتی که خدا به او امر کرد آن دانشمند را تعقیب کند و از او علم بیاموزد، او که بود؟ و چگونه از او پیروی کرد و جریانش از چه قرار بود؟ و بپرسید از او از مردی که به مشرق و مغرب رفت تا به سد یأجوج و مأجوج رسید او که بود و جریانش چیست؟ آن وقت این سه قضیه را خود به آنها شرح دادند و گفتند: اگر آن طوری که ما گفتیم جواب داد بدانید که راستگو است و الا تصدیقش نکنید. کفار گفتند: مسئله چهارم کدام است؟ گفتند: از او بپرسید [[قيامت|قیامت]] کی خواهد بود اگر گفت میدانم بدانید که دروغگو است زیرا وقت را جز خدا کسی نمیداند، آن سه نفر به [[مكه|مکه]] برگشته و بواسطه [[حضرت ابوطالب]] با [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] تماس گرفته و از او جواب خواستند، سوره کهف در جواب آن مسائل نازل گردید»<ref>تفسير أحسنالحديث، ج6، ص 167 به نقل از تفسير برهان از تفسير قمی از امام صادق عليهالسلام.</ref>. | امام صادق(علیهالسلام) فرموده: «سبب نزول سوره کهف آن بود که [[كفار|کفار]] [[قریش|قريش]] سه نفر را به نامهای نضربنحارث، عقبهبنابیمعیط و عاصبنوائلسهمی پیش نصارای نجران فرستادند تا از [[يهود|یهود]] و [[نصاری|نصاری]] مسائلی یاد بگیرند و از [[رسول خدا]] بپرسند (شاید آن حضرت نداند و مغلوب شود) آنها در نجران با علماء یهود ملاقات کرده و منظور خود را گفتند، یهود در جواب گفتند: سه مسئله را از او بپرسید اگر مطابق آنچه ما میگوئیم جواب داد، او راستگو است، آنگاه از یک مسئله دیگر بپرسید اگر گفت میدانم بدانید که دروغگو است. از او بپرسید از جوانانی که در زمان گذشته از دیار خود بیرون رفتند وخواب آنها را گرفت، چند وقت در خواب بودند تا بیدار شدند؟ و چند نفر بودند؟ و چه چیز با آنها بود که از خودشان نبود؟ و ماجرای آنها چگونه بود؟ و بپرسید از موسی وقتی که خدا به او امر کرد آن دانشمند را تعقیب کند و از او علم بیاموزد، او که بود؟ و چگونه از او پیروی کرد و جریانش از چه قرار بود؟ و بپرسید از او از مردی که به مشرق و مغرب رفت تا به سد یأجوج و مأجوج رسید او که بود و جریانش چیست؟ آن وقت این سه قضیه را خود به آنها شرح دادند و گفتند: اگر آن طوری که ما گفتیم جواب داد بدانید که راستگو است و الا تصدیقش نکنید. کفار گفتند: مسئله چهارم کدام است؟ گفتند: از او بپرسید [[قيامت|قیامت]] کی خواهد بود اگر گفت میدانم بدانید که دروغگو است زیرا وقت را جز خدا کسی نمیداند، آن سه نفر به [[مكه|مکه]] برگشته و بواسطه [[حضرت ابوطالب]] با [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)]] تماس گرفته و از او جواب خواستند، سوره کهف در جواب آن مسائل نازل گردید»<ref>تفسير أحسنالحديث، ج6، ص 167 به نقل از تفسير برهان از تفسير قمی از امام صادق عليهالسلام.</ref>. | ||
== ویژگی == | == ویژگی == | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
همچنین این سوره جزو [[سور مئين|سور مئین]] (صد آیهایها) است [[ابن قتيبه|ابنقتیبه]] میگوید سور مئین سورههایی هستند که بعد از سور طوال آمدهاند علت نامگذاری این سورهها به مئین نزدیک بودن تعداد آیههای این سورهها به عدد صد میباشد. گفته شده این عبارتند از «[[سوره بنی إسرائيل|سوره بنی إسرائیل]]، [[سوره كهف|سوره کهف]]، [[سوره مريم|سوره مریم]]، [[سوره طه]]، [[سوره أنبياء|سوره أنبیاء]]، [[سوره حج]] و [[سوره مؤمنون]]». برخی دیگر نیز [[سور مئين|سور مئین]] را «سوره توبه، سوره نحل، سوره هود، سوره یوسف، سوره کهف، سوره بنی اسرائیل، سوره انبیاء، سوره طه، سوره مؤمنون، سوره شعراء و سوره صافات» ذکر کردهاند<ref>التمهيد فی علوم القرآن، ج1، ص313.</ref>. | همچنین این سوره جزو [[سور مئين|سور مئین]] (صد آیهایها) است [[ابن قتيبه|ابنقتیبه]] میگوید سور مئین سورههایی هستند که بعد از سور طوال آمدهاند علت نامگذاری این سورهها به مئین نزدیک بودن تعداد آیههای این سورهها به عدد صد میباشد. گفته شده این عبارتند از «[[سوره بنی إسرائيل|سوره بنی إسرائیل]]، [[سوره كهف|سوره کهف]]، [[سوره مريم|سوره مریم]]، [[سوره طه]]، [[سوره أنبياء|سوره أنبیاء]]، [[سوره حج]] و [[سوره مؤمنون]]». برخی دیگر نیز [[سور مئين|سور مئین]] را «سوره توبه، سوره نحل، سوره هود، سوره یوسف، سوره کهف، سوره بنی اسرائیل، سوره انبیاء، سوره طه، سوره مؤمنون، سوره شعراء و سوره صافات» ذکر کردهاند<ref>التمهيد فی علوم القرآن، ج1، ص313.</ref>. | ||
روایتی است که از رسول خدا(صلی الله علیه) نقل شده که فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جای تورات و سورههای مئین را به جای انجیل و سورههای مثانی را به جای زبور به من داد و پروردگارم مرا با دادن سورههای مفصّل فزونی بخشید<ref>جامع البيان فی تفسير القرآن، ج 1، ص 34.</ref>. | روایتی است که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جای تورات و سورههای مئین را به جای انجیل و سورههای مثانی را به جای زبور به من داد و پروردگارم مرا با دادن سورههای مفصّل فزونی بخشید<ref>جامع البيان فی تفسير القرآن، ج 1، ص 34.</ref>. | ||
بخاری از ابنمسعود روایت کرده که دربارۀ سورههای: بنی اسرائیل، کهف، مریم، طه و الانبیاء گفت: «این سورهها از سورههای کهن اول است و از دیرینهها هستند» سپس به همین ترتیب آنها را ذکر کرد<ref>ترجمه الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 215.</ref>. | بخاری از ابنمسعود روایت کرده که دربارۀ سورههای: بنی اسرائیل، کهف، مریم، طه و الانبیاء گفت: «این سورهها از سورههای کهن اول است و از دیرینهها هستند» سپس به همین ترتیب آنها را ذکر کرد<ref>ترجمه الإتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 215.</ref>. |