confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
نظریه ملیتگرای بعث برپایۀ قومیت عربی، نه بهعنوان یک نژاد، بلکه بهعنوان یک واقعیت تاریخی، استوار گردیده است. این نظریه مبتنی بر 3 جزء است: | نظریه ملیتگرای بعث برپایۀ قومیت عربی، نه بهعنوان یک نژاد، بلکه بهعنوان یک واقعیت تاریخی، استوار گردیده است. این نظریه مبتنی بر 3 جزء است: | ||
# تاریخ عرب از کهنترین ایام تا عصر استعمار و [[امپریالیسم]] و استقرار [[دولت یهود]] در مرکز مشرق عربی؛ | # تاریخ عرب از کهنترین ایام تا عصر استعمار و [[امپریالیسم]] و استقرار [[رژیم صهیونیستی|دولت یهود]] در مرکز مشرق عربی؛ | ||
# زبان عربی که به گفتۀ ارسوزی «زبان طبیعی انسان» است؛ | # زبان عربی که به گفتۀ ارسوزی «زبان طبیعی انسان» است؛ | ||
# [[اسلام]]، نه به عنوان [[دین]]، زیرا بعث به آزادی دینی باور دارد، بلکه بهعنوان یک فرهنگ و یگانه تجربۀ معنوی مشترک اعراب از طریق زبان و وحی. از نظر عفلق که خود یک مسیحی ارتدکس بود، کلید هویت عربی در فرایند مقدس وحی [[قرآن]] به [[ | # [[اسلام]]، نه به عنوان [[دین]]، زیرا بعث به آزادی دینی باور دارد، بلکه بهعنوان یک فرهنگ و یگانه تجربۀ معنوی مشترک اعراب از طریق زبان و وحی. از نظر عفلق که خود یک مسیحی ارتدکس بود، کلید هویت عربی در فرایند مقدس وحی [[قرآن]] به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر]] عربی نهفته است. | ||
# | # | ||
بعث از آغاز، شیوۀ سوسیالیسم معتدلی در مقابل [[کمونیسم]] اتخاذ کرد. شیوهای که از ارائۀ تعاریف مشخص اجتماعی ـ اقتصادی پرهیز میکرد. اصلاحات ارضی، ملی کردن صنایع، برنامهریزی اقتصادی، ایجاد اقتصاد مختلط دولتی ـ خصوصی و اجرای خدمات اجتماعی <ref>«دائرةالمعارف...»، I / 203-204؛ پرتز، 410؛ شیمونی، 114 </ref> از اهداف اساسی آنهاست؛ اما بعثیهای بنیادگرا موسوم به بعث جدید که در 1345ش / 1966م جناح میانهرو را در سوریه برکنار کردند، تغییرات اساسی اجتماعی را بر سوسیالیسم اصلاحطلب ترجیح میدهند <ref>«دائرة المعارف»، I / 204؛ پرتز، همانجا</ref>، <ref>نیز421</ref> بنیادگراها پس از نفی سرمایهداری، برآنند که انقلاب سوسیالیستی فقط با کوشش مشترک کارگران و دهقانان و روشنفکران انقلابی و خرده سرمایهداران از طریق ایجاد مزارع دسته جمعی و کنترل وسایل تولید به وسیلۀ کارگران تحقق مییابد <ref>(هیرو134</ref>بعث جدید به برنامۀ وسیع ملی کردن صنایع و زمین معتقد است و در سیاست جهانی مصالح منطقهای را بر پان عربیسم ترجیح میدهد. (یورک،.(103 | بعث از آغاز، شیوۀ سوسیالیسم معتدلی در مقابل [[کمونیسم]] اتخاذ کرد. شیوهای که از ارائۀ تعاریف مشخص اجتماعی ـ اقتصادی پرهیز میکرد. اصلاحات ارضی، ملی کردن صنایع، برنامهریزی اقتصادی، ایجاد اقتصاد مختلط دولتی ـ خصوصی و اجرای خدمات اجتماعی<ref>«دائرةالمعارف...»، I / 203-204؛ پرتز، 410؛ شیمونی، 114 </ref> از اهداف اساسی آنهاست؛ اما بعثیهای بنیادگرا موسوم به بعث جدید که در 1345ش / 1966م جناح میانهرو را در سوریه برکنار کردند، تغییرات اساسی اجتماعی را بر سوسیالیسم اصلاحطلب ترجیح میدهند<ref>«دائرة المعارف»، I / 204؛ پرتز، همانجا</ref>، <ref>نیز421</ref>. بنیادگراها پس از نفی سرمایهداری، برآنند که انقلاب سوسیالیستی فقط با کوشش مشترک کارگران و دهقانان و روشنفکران انقلابی و خرده سرمایهداران از طریق ایجاد مزارع دسته جمعی و کنترل وسایل تولید به وسیلۀ کارگران تحقق مییابد<ref>(هیرو134</ref>بعث جدید به برنامۀ وسیع ملی کردن صنایع و زمین معتقد است و در سیاست جهانی مصالح منطقهای را بر پان عربیسم ترجیح میدهد. (یورک،.(103 | ||
بعث تقسیمات جغرافیای سیاسی مشرق عربی را تقسیمی سطحی میداند که با بیداری ملی و وحدت از میان خواهد رفت. از نظر عفلق پیشرفت و وحدت تفکیک ناپذیرند (پرتز،.(410بعد از 1334ش / 1955م که جمال عبدالناصر منادی نظریۀ آزادی عرب شد، بعثیها اتحاد با مصر را قدم اول وحدت سراسری اعراب خواندند | بعث تقسیمات جغرافیای سیاسی مشرق عربی را تقسیمی سطحی میداند که با بیداری ملی و وحدت از میان خواهد رفت. از نظر عفلق پیشرفت و وحدت تفکیک ناپذیرند (پرتز،.(410بعد از 1334ش / 1955م که جمال عبدالناصر منادی نظریۀ آزادی عرب شد، بعثیها اتحاد با مصر را قدم اول وحدت سراسری اعراب خواندند<ref>همانجا، نیز.415 | ||
</ref> | </ref>. | ||
== سازمان حزب == | == سازمان حزب == |