۸۷٬۷۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:عالمان اهلسنت' به 'رده:عالمان اهل سنت') |
جز (جایگزینی متن - 'اهلسنت' به 'اهل سنت') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |برهانالدین بن الاحدب |محمد بن عمر خفاجی }} | | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |برهانالدین بن الاحدب |محمد بن عمر خفاجی }} | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[ | | مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] | ||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |إلاعلام بقواطعالاسلام |تحفهالمحتاج فی شرحالمنهاج |اسعافالابرار فی شرح مشکاتالانوار |الصواعقالمحرقة علی اهلالرفض و الزندقة }} | | آثار = {{فهرست جعبه افقی |إلاعلام بقواطعالاسلام |تحفهالمحتاج فی شرحالمنهاج |اسعافالابرار فی شرح مشکاتالانوار |الصواعقالمحرقة علی اهلالرفض و الزندقة }} | ||
| فعالیتها = [[فقیه]]، مفتی [[شافعی]] | | فعالیتها = [[فقیه]]، مفتی [[شافعی]] | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== عقیده و شان علمی ابنحجر هیثمی == | == عقیده و شان علمی ابنحجر هیثمی == | ||
ابنحجر که یکی از فقهای برجسته [[شافعی]] و [[حنفی]] به شمار میرود، در عناد و کینهورزی نسبت به تاریخ و عقاید شیعه سنگ تمام گذاشته و با تالیف کتاب «الصواعق المحرقه»، اعتبار علمی خود را نیز زیر سوال برده است؛ زیرا در آن، معتبرترین احادیث درباره فضائل و حقانیت ولایت اهلبیت پیامبر را که حتی علمای بزرگ [[اهل سنت و جماعت| | ابنحجر که یکی از فقهای برجسته [[شافعی]] و [[حنفی]] به شمار میرود، در عناد و کینهورزی نسبت به تاریخ و عقاید شیعه سنگ تمام گذاشته و با تالیف کتاب «الصواعق المحرقه»، اعتبار علمی خود را نیز زیر سوال برده است؛ زیرا در آن، معتبرترین احادیث درباره فضائل و حقانیت ولایت اهلبیت پیامبر را که حتی علمای بزرگ [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] آنها را معتبر و صحیح دانستهاند ردّ کرده است! گویا برهان قاطع حقانیت [[ائمه|ائمه شیعه]] بر دل زنگار گرفته او کار ساز نبوده و بیماری جهالت او را درمان نکرده است. | ||
به هر حال کتاب الصواعق المحرقه سایر آثار علمی وی را تحت الشعاع قرار داده و از این رو نزد علمای شیعه به دشمنی با [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت]] پیامبر اسلام (یعنی ناصبیگری) و دشمنی با [[مذهب شیعه|شیعیان]] شناخته شده است. او نباید با [[ابنحجر عسقلانی]] اشتباه شود؛ زیرا هیتمی یک قرن متاخر است و از سویی به رتبه علمی و انصاف عسقلانی نمیرسد. چرا که عسقلانی گرچه گاهی اوقات انتقادات و عبارات تندی نسبت به شیعه داشته اما در بسیاری از موارد با انصاف رفتار کرده است. | به هر حال کتاب الصواعق المحرقه سایر آثار علمی وی را تحت الشعاع قرار داده و از این رو نزد علمای شیعه به دشمنی با [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت]] پیامبر اسلام (یعنی ناصبیگری) و دشمنی با [[مذهب شیعه|شیعیان]] شناخته شده است. او نباید با [[ابنحجر عسقلانی]] اشتباه شود؛ زیرا هیتمی یک قرن متاخر است و از سویی به رتبه علمی و انصاف عسقلانی نمیرسد. چرا که عسقلانی گرچه گاهی اوقات انتقادات و عبارات تندی نسبت به شیعه داشته اما در بسیاری از موارد با انصاف رفتار کرده است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''اولاً''': نقص و کمبودی در سخن او وجود ندارد و ظاهراً کلام او در کتابش کامل است و صدر و ذیلی ندارد که حذف شده باشد. | '''اولاً''': نقص و کمبودی در سخن او وجود ندارد و ظاهراً کلام او در کتابش کامل است و صدر و ذیلی ندارد که حذف شده باشد. | ||
'''ثانیاً''': ایشان به ولادت [[حضرت حجت]] و اصل وجود فرزندی برای [[امام عسکری]] اعتقاد داشته است و در همین راستا برخی از نویسندگان و [[متکلمان]] اسلامی نیز این کلام ابنحجر را در بحث «اعتقاد [[ | '''ثانیاً''': ایشان به ولادت [[حضرت حجت]] و اصل وجود فرزندی برای [[امام عسکری]] اعتقاد داشته است و در همین راستا برخی از نویسندگان و [[متکلمان]] اسلامی نیز این کلام ابنحجر را در بحث «اعتقاد [[اهل سنت]] به ولادت فرزندی برای [[امام حسن عسکری|امام حسن عسکری(علیهالسلام)]]» آوردهاند<ref>ر. ک: ابن عطیه، جمیل حمود، أبهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 2، ص 574 – 575، «اعتقاد جمّ غفیر من أکابر علماء العامة بولادة الإمام المهدی عجّل الله فرجه الشریف»، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ مرعشی، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 13، ص 91 – 92، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق؛ شبّر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص 283، قم، أنوار الهدی، چاپ دوم، 1424ق</ref>. | ||
اما گویا ابنحجر در مورد مهدی بودن فرزند امام عسکری(علیهالسلام) تردید دارد. چنانکه گفته او در جای دیگری از این کتاب بر همین تردید دلالت دارد<ref>او در جایی از الصواعق المحرقه مینویسد: «و زعمه أَیضا أَن الْأمة أَجمعت علی أَنه من أَوْلَاد الْحُسَین و أنی لَهُ بتوهیم الروَاة بالتشهی وَ نقل الْإِجْمَاع بِمُجَرَّد التخمین و الحدس و القائلون من الرافضة بِأَن الْحجَّة هَذَا هُوَ الْمهْدی یقُولُونَ لم یخلف أَبوهُ غَیره وَ مَات و عمره خمس سِنِین آتَاهُ الله فِیهَا الْحِکْمَة کَمَا آتاها یحیی عَلَیهِ الصَّلَاة وَ السَّلَام صَبیا وَ جعله إِمَامًا فِی حَال الطفولیة»؛ الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج 2، ص 481</ref>. | اما گویا ابنحجر در مورد مهدی بودن فرزند امام عسکری(علیهالسلام) تردید دارد. چنانکه گفته او در جای دیگری از این کتاب بر همین تردید دلالت دارد<ref>او در جایی از الصواعق المحرقه مینویسد: «و زعمه أَیضا أَن الْأمة أَجمعت علی أَنه من أَوْلَاد الْحُسَین و أنی لَهُ بتوهیم الروَاة بالتشهی وَ نقل الْإِجْمَاع بِمُجَرَّد التخمین و الحدس و القائلون من الرافضة بِأَن الْحجَّة هَذَا هُوَ الْمهْدی یقُولُونَ لم یخلف أَبوهُ غَیره وَ مَات و عمره خمس سِنِین آتَاهُ الله فِیهَا الْحِکْمَة کَمَا آتاها یحیی عَلَیهِ الصَّلَاة وَ السَّلَام صَبیا وَ جعله إِمَامًا فِی حَال الطفولیة»؛ الصواعق المحرقة علی أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج 2، ص 481</ref>. |