۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهلسنت' به 'اهل سنت') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امامت امامان در صحاح | '''امامت امامان در صحاح اهل سنت''' مورد بحث قرار گرفته و روایات بسیاری در این زمینه وجود دارد. اعتقاد به امامت دوازده امام از معتقدات بنیانی شیعه امامیه است. قدمت این مسئله به عصر رسالت میرسد و سنگ بنای آن توسط شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نهاده شده است و گواه آن احادیث متعددی است که دراینباره از آن حضرت رسیده است. در صحاح اهل سنت حدیثی از [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که بر اساس آن حضرت تعداد [[خلیفه|خلفا]]ی خود را دوازده تن معرفی کرده و برای آنان اوصافی برشمرده است. هم این تعداد و هم اوصاف یاد شده برای آنان در حدیث مزبور با [[امام|دوازده امام]] مورد اعتقاد [[شیعه]] تطبیق میکند. | ||
=اعتقاد به امامت امامان 12 گانه= | =اعتقاد به امامت امامان 12 گانه= | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=امامت 12 امام در صحاح ششگانه= | =امامت 12 امام در صحاح ششگانه= | ||
صاحبان صحاح | صاحبان صحاح اهل سنت در منابع خود حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند، که بر اساس آن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تعداد خلفای پس از خود را دوازده تن ذکر نموده و برای آنان اوصافی برشمردهاند. | ||
== نمونههایی از الفاظ حدیث مورد نظر == | == نمونههایی از الفاظ حدیث مورد نظر == | ||
=== صحیح بخاری === | === صحیح بخاری === | ||
1. بخاری: حافظ بزرگ | 1. بخاری: حافظ بزرگ اهل سنت محمد بن اسماعیل بخاری در کتاب صحیح خود از طریق صحابی رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم «جابر بن سمره» از آن حضرت نقل کرده است که فرمود: | ||
«یکون اثنا عشر أمیراً، فقال کلمة لم أسمعها فقال أبی انّه قال: «کلّهم من قریش» <ref>صحیح بخاری، کتاب احکام، باب 51؛ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج1، ص 153، مکتبة المعارف؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص 90، 93، 95؛ دلائل النبوة، بیهقی، ج6، ص 569، دار الکتب العلمیة؛ معجم کبیر طبرانی، ج2، ص 277، چاپ عراق.</ref> («پس از من) دوازده امیر خواهند بود» سپس پیامبر سخنی فرمود که آن را نشنیدم، پدرم گفت: رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همه آنان از قریشاند». | «یکون اثنا عشر أمیراً، فقال کلمة لم أسمعها فقال أبی انّه قال: «کلّهم من قریش» <ref>صحیح بخاری، کتاب احکام، باب 51؛ البدایة والنهایة ابن کثیر، ج1، ص 153، مکتبة المعارف؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص 90، 93، 95؛ دلائل النبوة، بیهقی، ج6، ص 569، دار الکتب العلمیة؛ معجم کبیر طبرانی، ج2، ص 277، چاپ عراق.</ref> («پس از من) دوازده امیر خواهند بود» سپس پیامبر سخنی فرمود که آن را نشنیدم، پدرم گفت: رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همه آنان از قریشاند». | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
برای این امت دوازده نفر خلیفه وجود خواهند داشت که همه آنان از قریشاند. | برای این امت دوازده نفر خلیفه وجود خواهند داشت که همه آنان از قریشاند. | ||
بجز افراد یاد شده، جمع کثیر دیگری از دانشمندان | بجز افراد یاد شده، جمع کثیر دیگری از دانشمندان اهل سنت نیز حدیث فوق را با سند صحیح در آثار خود ثبت کردهاند. از آن جملهاند: | ||
حاکم نیشابوری، سیوطی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، بیهقی، طبرانی، ابن حجر عسقلانی، البانی، و....<ref>مستدرک حاکم، ج3، ص 618، دار الکتاب؛ تاریخ الخلفاء، ص 10؛ تاریخ بغداد، ج14، ص 353 و ج6، ص 263؛ حلیة الأولیاء، ج4، ص 333؛ دلائل النبوة، ج6، ص 520، دار الکتب العلمیة؛ معجم کبیر، ج2، ص 195، احیاء التراث العربی؛ فتح الباری، ج 13، ص 211؛ سلسلة الصحیحة، ح 1075، المکتب الإسلامی.</ref> | حاکم نیشابوری، سیوطی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، بیهقی، طبرانی، ابن حجر عسقلانی، البانی، و....<ref>مستدرک حاکم، ج3، ص 618، دار الکتاب؛ تاریخ الخلفاء، ص 10؛ تاریخ بغداد، ج14، ص 353 و ج6، ص 263؛ حلیة الأولیاء، ج4، ص 333؛ دلائل النبوة، ج6، ص 520، دار الکتب العلمیة؛ معجم کبیر، ج2، ص 195، احیاء التراث العربی؛ فتح الباری، ج 13، ص 211؛ سلسلة الصحیحة، ح 1075، المکتب الإسلامی.</ref> | ||
=سند حدیث= | =سند حدیث= | ||
حدیث یاد شده مورد اتفاق فریقین است؛ و در بررسیهایی که تاکنون داشتهایم، به موردی برنخوردهایم که کسی به هر دلیلی در تضعیف حدیث، سخنی گفته و یا مطلبی نوشته باشد. بلکه قاطبه محدثان و دیگر دانشمندان | حدیث یاد شده مورد اتفاق فریقین است؛ و در بررسیهایی که تاکنون داشتهایم، به موردی برنخوردهایم که کسی به هر دلیلی در تضعیف حدیث، سخنی گفته و یا مطلبی نوشته باشد. بلکه قاطبه محدثان و دیگر دانشمندان اهل سنت، حدیث یاد شده را در آثار خود نقل نموده و بر صحت آن تأکید کردهاند. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که رجال سند حدیث، همگی، از محدثان و فقهای طراز اوّل عصر خویش محسوب میشوند. از باب نمونه ترمذی در صحیح خود پس از نقل حدیث میگوید: | ||
«حدیث نیکو و صحیحی است».<ref>سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب 46؛ سلسلة الصحیحة، ج3، ص 63، ح 1075.</ref> و ناصرالدین البانی مینویسد: | «حدیث نیکو و صحیحی است».<ref>سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب 46؛ سلسلة الصحیحة، ج3، ص 63، ح 1075.</ref> و ناصرالدین البانی مینویسد: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=پیشینه حدیث= | =پیشینه حدیث= | ||
حدیث مورد نظر، سالیانی دراز پیش از آنکه غیبت صغری در سال 260ه آغاز شود، در السنه مردم رایج بوده و در کتب حدیث | حدیث مورد نظر، سالیانی دراز پیش از آنکه غیبت صغری در سال 260ه آغاز شود، در السنه مردم رایج بوده و در کتب حدیث اهل سنت ثبت شده بوده است. | ||
شاید هنوز حضرت صادق (ع) رحلت نفرموده بودند که «لیث بن سعد» محدث مصر(متوفّی175ه) این حدیث را در کتاب امالی خود ثبت کرده بود.<ref>متشابه القرآن، ابن شهر آشوب(متوفّی 588ه) ج2، ص 56، انتشارات بیدار.</ref> | شاید هنوز حضرت صادق (ع) رحلت نفرموده بودند که «لیث بن سعد» محدث مصر(متوفّی175ه) این حدیث را در کتاب امالی خود ثبت کرده بود.<ref>متشابه القرآن، ابن شهر آشوب(متوفّی 588ه) ج2، ص 56، انتشارات بیدار.</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
در مجموعه روایات فوق یک تعبیر مهم به چشم میخورد و آن واژه «امّت» است که همه پیروان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را از صدر اسلام تا قیامت شامل میشود، و به هیچ عنوان نمیتوان آن را به مسلمانان عصر خاصی اختصاص داد. | در مجموعه روایات فوق یک تعبیر مهم به چشم میخورد و آن واژه «امّت» است که همه پیروان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را از صدر اسلام تا قیامت شامل میشود، و به هیچ عنوان نمیتوان آن را به مسلمانان عصر خاصی اختصاص داد. | ||
روایاتی که واژه فوق در آن به کار رفته گویای آن است که خلفای دوازده گانه خلفای کلّ امتاند. پس اینان، چنانکه دانشمندان | روایاتی که واژه فوق در آن به کار رفته گویای آن است که خلفای دوازده گانه خلفای کلّ امتاند. پس اینان، چنانکه دانشمندان اهل سنت پنداشتهاند خلفای امت اسلامی در قرن اوّل یا دوم هجری نیستند، تا آنکه دوران خلافتشان پس از گذشتِ زمانِ تعیین شده، سپری شده باشد، بلکه اینان چنانکه نصوص روایات فوق نشان میدهد خلفای کل امت اسلامیاند و تا امت باقی است، همواره یکی از اینان در میان امت باقی است تا امّت بدون پیشوا و سرپرست باقی نماند. | ||
4. در شماری از تعابیر حدیث، قوام و استواریِ دین، دائر مدار وجود خلفای دوازدهگانه قرار داده شده است. | 4. در شماری از تعابیر حدیث، قوام و استواریِ دین، دائر مدار وجود خلفای دوازدهگانه قرار داده شده است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
به مفاد دو روایت فوق، اگر دوران خلافت خلفای دوازدهگانه سپری گردد، دین، قوام و استواریِ خود را از دست خواهد داد و چون دین استوار و پابرجاست، پس دوران خلافت اینان هنوز پایان نپذیرفته است. | به مفاد دو روایت فوق، اگر دوران خلافت خلفای دوازدهگانه سپری گردد، دین، قوام و استواریِ خود را از دست خواهد داد و چون دین استوار و پابرجاست، پس دوران خلافت اینان هنوز پایان نپذیرفته است. | ||
مفهوم فوق به هیچ روی با توجیهات دانشمندان | مفهوم فوق به هیچ روی با توجیهات دانشمندان اهل سنت در مورد حدیث سازش ندارد. | ||
5. در شمار دیگری از نقلهای حدیث، عزّت دین دائر مدار وجود امامان دوازدهگانه قرار داده شده است. یعنی دین تا زمانی عزیز است که اینان باشند و اگر روزی فرا رسد که کسی از آنان باقی نباشد، اسلام عزّت خود را از دست خواهد داد. | 5. در شمار دیگری از نقلهای حدیث، عزّت دین دائر مدار وجود امامان دوازدهگانه قرار داده شده است. یعنی دین تا زمانی عزیز است که اینان باشند و اگر روزی فرا رسد که کسی از آنان باقی نباشد، اسلام عزّت خود را از دست خواهد داد. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
امر خلافت پایان نمیپذیرد مگر آنکه دوران خلافت دوازده نفر خلیفه سپری گردد که همگیِ آنان از قریشاند. | امر خلافت پایان نمیپذیرد مگر آنکه دوران خلافت دوازده نفر خلیفه سپری گردد که همگیِ آنان از قریشاند. | ||
تعبیر فوق نشان میدهد که امر خلافت در میان امت اسلامی، دائر مدار وجود خلفایِ دوازدهگانه رسول خداست، و تا یکی از آنان باقی است، خلافت نیز باقی است و هرگاه دوران آنان سپری گردد، روزگار خلافت نیز به پایان خواهد رسید. بجز نقل فوق از حدیث جابر، دلایل دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد عُمر خلافت پایان نیافته، بلکه دوران خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم ادامه دارد. صاحبان صحاح | تعبیر فوق نشان میدهد که امر خلافت در میان امت اسلامی، دائر مدار وجود خلفایِ دوازدهگانه رسول خداست، و تا یکی از آنان باقی است، خلافت نیز باقی است و هرگاه دوران آنان سپری گردد، روزگار خلافت نیز به پایان خواهد رسید. بجز نقل فوق از حدیث جابر، دلایل دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد عُمر خلافت پایان نیافته، بلکه دوران خلافت خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم ادامه دارد. صاحبان صحاح اهل سنت از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند که فرمود: | ||
«لا یزال هذا الأمر فی قریش ما بقی من الناس اثنان».<ref>صحیح مسلم، کتاب اماره، باب1؛ صحیح بخاری، ج 4، ص 218 و ج 9، ص 78، دار الجیل؛ مسند احمد، ج2، ص 39، 93، 128.</ref> | «لا یزال هذا الأمر فی قریش ما بقی من الناس اثنان».<ref>صحیح مسلم، کتاب اماره، باب1؛ صحیح بخاری، ج 4، ص 218 و ج 9، ص 78، دار الجیل؛ مسند احمد، ج2، ص 39، 93، 128.</ref> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
حدیث فوق، حدیث امامان اثنا عشر را تکمیل میکند و نشان میدهد که هم اکنون خلیفه قرشی تباری در میان امّت اسلامی وجود دارد. | حدیث فوق، حدیث امامان اثنا عشر را تکمیل میکند و نشان میدهد که هم اکنون خلیفه قرشی تباری در میان امّت اسلامی وجود دارد. | ||
همچنین شماری از دانشمندان | همچنین شماری از دانشمندان اهل سنت در شرح حدیث جابر بن سمره که موضوع بحث کنونی ماست، حضرت مهدی علیهالسلام را مصداق حدیث و او را یکی از خلفای دوازدهگانه رسول خدا دانستهاند. از آن جملهاند: ابی داود، سیوطی و ابن کثیر.<ref>سنن ابی داود، کتاب المهدی، تاریخ الخلفاء، ص 10 12، دار القلم؛ النهایة فی الفتن، ج1، ص 9.</ref> | ||
افزون بر این، شخص رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نیز بر اساس احادیث صحیحی که از ایشان در دست است حضرت مهدی علیهالسلام را یکی از خلفای امت اسلامی به شمار آوردهاند. شماری از حافظان حدیث از رسول خدا نقل کردهاند که فرمود: | افزون بر این، شخص رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نیز بر اساس احادیث صحیحی که از ایشان در دست است حضرت مهدی علیهالسلام را یکی از خلفای امت اسلامی به شمار آوردهاند. شماری از حافظان حدیث از رسول خدا نقل کردهاند که فرمود: | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
«لا یزال الدین قائماً حتّی تقوم الساعة أو یکون علیکم اثنا عشر خلیفة... کلّهم من قریش».<ref>صحیح مسلم، کتاب اماره، باب1؛ سنن ابی داود، کتاب المهدی؛ تاریخ الخلفاء، ص 18؛ دلائل النبوة، بیهفی، ج 6، ص 520؛ فتح الباری، ج 13، ص 212.</ref> | «لا یزال الدین قائماً حتّی تقوم الساعة أو یکون علیکم اثنا عشر خلیفة... کلّهم من قریش».<ref>صحیح مسلم، کتاب اماره، باب1؛ سنن ابی داود، کتاب المهدی؛ تاریخ الخلفاء، ص 18؛ دلائل النبوة، بیهفی، ج 6، ص 520؛ فتح الباری، ج 13، ص 212.</ref> | ||
دین خدا همواره استوار و پا برجاست تا قیامت به پا شود، یا آن که دوازده نفر خلیفه بر شما خلافت کنند که همگیِ آنان از قریشاند. | دین خدا همواره استوار و پا برجاست تا قیامت به پا شود، یا آن که دوازده نفر خلیفه بر شما خلافت کنند که همگیِ آنان از قریشاند. | ||
از حدیث فوق نیز به وضوح استفاده میشود که دوران خلافتِ خلفای دوازدهگانه پایان نیافته، بلکه تا قیامت استمرار دارد و این با نظر دانشمندان تشیع سازگار است، نه با نظر دانشمندان | از حدیث فوق نیز به وضوح استفاده میشود که دوران خلافتِ خلفای دوازدهگانه پایان نیافته، بلکه تا قیامت استمرار دارد و این با نظر دانشمندان تشیع سازگار است، نه با نظر دانشمندان اهل سنت. | ||
=مصادیق خلفای 12 گانه پیامبر= | =مصادیق خلفای 12 گانه پیامبر= | ||
چنانکه تاکنون دیدیم، در سند حدیث یاد شده جای هیچگونه گفتگویی وجود ندارد. به همین دلیل بحثهای عالمان مسلمان در مورد حدیث به دلالت آن معطوف شده و در مورد مصادیق خلفای دوازدهگانه میان آنان گفتگوهای فراوانی روی داده است. | چنانکه تاکنون دیدیم، در سند حدیث یاد شده جای هیچگونه گفتگویی وجود ندارد. به همین دلیل بحثهای عالمان مسلمان در مورد حدیث به دلالت آن معطوف شده و در مورد مصادیق خلفای دوازدهگانه میان آنان گفتگوهای فراوانی روی داده است. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
پس باید اسلام دارای نظام سیاسی روشن و مشخص باشد که توسط رسول خدا به امت تعلیم شده باشد و چنین نظامی جز نظام امامت نمیتواند باشد؛ یعنی همان چیزی که در حدیث خلفای اثناعشر آمده است. | پس باید اسلام دارای نظام سیاسی روشن و مشخص باشد که توسط رسول خدا به امت تعلیم شده باشد و چنین نظامی جز نظام امامت نمیتواند باشد؛ یعنی همان چیزی که در حدیث خلفای اثناعشر آمده است. | ||
=مصادیق امامان نزد | =مصادیق امامان نزد اهل سنت= | ||
دانشمندان | دانشمندان اهل سنت نظر شیعیان را در بحث حدیث، بلکه احادیث اثناعشر نپذیرفته و خلافت پیامبر را امری بشری میدانند و برخی از ایشان گروهی از حاکمان اموی و برخی حاکمان عباسی را به عنوان مصداق حدیث یاد شده، ذکر کردهاند. | ||
ایشان در تفسیر احادیث مورد بحث، از دو روش استفاده کردهاند. | ایشان در تفسیر احادیث مورد بحث، از دو روش استفاده کردهاند. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
2. گزینش. | 2. گزینش. | ||
1. در راه حل نخست، آنان با گرایش به دودمان اموی، پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از کسانی که دارای حاکمیت و سلطه بودهاند به ترتیب دوازده نفر را برشمرده و آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دانستهاند. این دسته از عالمان | 1. در راه حل نخست، آنان با گرایش به دودمان اموی، پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از کسانی که دارای حاکمیت و سلطه بودهاند به ترتیب دوازده نفر را برشمرده و آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دانستهاند. این دسته از عالمان اهل سنت کاری به این مسئله نداشتهاند که افرادی را که برمیگزینند واجد شرایط خلافت هستند یا نه. به همین دلیل، در این راه حل، یزید بن معاویه و مروان و فرزندانش جزء خلفای رسول خدا قرار گرفتهاند امّا حسن بن علی علیمها السلام نواده رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و یا عمر بن عبدالعزیز که به عقیده دانشمندان اهل سنت بهترین خلیفه و حاکم اموی است، از منصب خلافت بینصیب ماندهاند، زیرا عدد خلفای دوازدهگانه پیش از او کامل شده است. | ||
2. گروهی دیگر از عالمان | 2. گروهی دیگر از عالمان اهل سنت که راه حل نخست را خالی از نقیصه نمیدیدهاند، از آن رویگردانده و راه حل گزینشی را به جای آن برگزیدهاند. ایشان در میان حاکمان اموی و عباسی به جستجو پرداخته و از میان آنان تعدادی را که به نظرشان از عملکرد بهتری برخوردار بودهاند انتخاب نموده و به ضمیمه خلفای راشدین، دوازده نفر را برگزیده و آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قرار دادهاند. | ||
=نمونههایی از توجیهات ترتیبی= | =نمونههایی از توجیهات ترتیبی= | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
1. ابوبکر، 2. عمر، 3. عثمان، 4. علی، 5. معاویه، 6. یزید، 7. عبدالملک مروان، 8. ولید بن عبدالملک، 9. سلیمان بن عبدالملک، 10. یزید بن عبدالملک، 11. هشام بن عبدالملک، 12. ولید بن یزید بن عبدالملک. | 1. ابوبکر، 2. عمر، 3. عثمان، 4. علی، 5. معاویه، 6. یزید، 7. عبدالملک مروان، 8. ولید بن عبدالملک، 9. سلیمان بن عبدالملک، 10. یزید بن عبدالملک، 11. هشام بن عبدالملک، 12. ولید بن یزید بن عبدالملک. | ||
ابن حجر سپس، سخن قاضی عیاض را تحسین نموده و آن را بر سایر احتمالات دانشمندان | ابن حجر سپس، سخن قاضی عیاض را تحسین نموده و آن را بر سایر احتمالات دانشمندان اهل سنت در توجیه حدیث، ترجیح داده و همان نظر قاضی عیاض را میپذیرد. | ||
2. ابوحاتم میگوید: خلفای دوازدهگانه عبارتند از: | 2. ابوحاتم میگوید: خلفای دوازدهگانه عبارتند از: | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
و نفر دوم را مسکوت گذاشته و از وی نام نمیبرد. و بدین سان دانشمند پر معلوماتی مانند سیوطی با همه تلاشهایی که به عمل آورده، تنها توانسته است به گمان خود، نام یازده نفر از خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص کند و از تعیین نفر دوازدهم عاجز مانده است! | و نفر دوم را مسکوت گذاشته و از وی نام نمیبرد. و بدین سان دانشمند پر معلوماتی مانند سیوطی با همه تلاشهایی که به عمل آورده، تنها توانسته است به گمان خود، نام یازده نفر از خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص کند و از تعیین نفر دوازدهم عاجز مانده است! | ||
موارد یاد شده و توجیهاتی از این دست که تعداد آن در آثار عالمان | موارد یاد شده و توجیهاتی از این دست که تعداد آن در آثار عالمان اهل سنت به دهها مورد بالغ میگردد، به طور معمول ترکیبی است از خلفای راشدین و حاکمان اموی و عباسی. | ||
=نقد توجیهات | =نقد توجیهات اهل سنت= | ||
توجیهات یاد شده را به هیچ روی، نمیتوان به عنوان تفسیر و معنای واقعیِ حدیث رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم پذیرفت. برخی از دلایلی که نادرستیِ توجیهات یاد شده را به اثبات میرساند چنین است: | توجیهات یاد شده را به هیچ روی، نمیتوان به عنوان تفسیر و معنای واقعیِ حدیث رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم پذیرفت. برخی از دلایلی که نادرستیِ توجیهات یاد شده را به اثبات میرساند چنین است: | ||
1. عدم انطباق توجیهات با ویژگیهای امامان در حدیث | 1. عدم انطباق توجیهات با ویژگیهای امامان در حدیث | ||
الف: دانشمندان | الف: دانشمندان اهل سنت در توجیه حدیث خلفای اثناعشر به دو ویژگی از ویژگیهای حدیث توجه نموده و سایر ویژگیهای حدیث را که از اهمیت فراوانی نیز برخوردار میباشد، از نظر دور داشتهاند. اینان فقط به عدد «دوازده» و «قرشی» بودن خلفای دوازدهگانه توجه کردهاند، و در توجیهات خود عموماً در صدد تأمین این دو ویژگی بودهاند؛ و از ویژگیهای مهم دیگرِ حدیث، از جمله این که اینان خلفای کل امت اسلامی میباشند، به عمد یا از سر غفلت، چشمپوشیدهاند. چنانکه گفتیم اینان خلفای همه امت اسلامیاند و تا امت باقی است، یکی از آنان باقی است تا منصب خلافت و جانشینیِ رسول خدا را عهدهدار باشد. لذا دوران زندگی آنان به زمانی خاص، محدود نمیشود. به همین دلیل، محدود کردن دوران خلافت آنان به قرن اوّل و دوم هجری، اقدامی بر خلاف حدیث خلفای اثناعشر است. | ||
نیز، در الفاظ حدیث عزت و استواریِ دین دائرمدار وجود خلفای دوازدهگانه معرفی شده، و تحقق این معنا متوقف بر آن است که: | نیز، در الفاظ حدیث عزت و استواریِ دین دائرمدار وجود خلفای دوازدهگانه معرفی شده، و تحقق این معنا متوقف بر آن است که: | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
اوّلاً: تا دین باقی است، باید یکی از خلفای دوازدهگانه نیز باقی باشد، تا در پرتو وجود او عزّت و استواری دین تأمین گردد. | اوّلاً: تا دین باقی است، باید یکی از خلفای دوازدهگانه نیز باقی باشد، تا در پرتو وجود او عزّت و استواری دین تأمین گردد. | ||
ثانیاً: عزت و قوام دین در پرتو مفاهیمی چون علم و اخلاق و معنویت و عدالت و... قابل تأمین است. ممکن است برخی، فتوحات ظاهری خلفا را موجب عزت دین بدانند، گرچه فتوحات هم اگر برپایه موازین دینی انجام شود میتواند مایه عزّت باشد، امّا این عزت، نوعی عزت ظاهری است، و عزت واقعی در آن است که حکومت برپایه ارزش های دینی اداره شود و روح اسلام در همه ارکان حکومت حاکم باشد. عزت دین چیزی نیست که در پرتو ظلم و ستمگری و آدم کشی و فساد وشرابخواری و تبعیض و تضییع حقوق مردم و غارت بیتالمال مسلمانان و... قابل تأمین باشد. در زندگی اکثر خلفای | ثانیاً: عزت و قوام دین در پرتو مفاهیمی چون علم و اخلاق و معنویت و عدالت و... قابل تأمین است. ممکن است برخی، فتوحات ظاهری خلفا را موجب عزت دین بدانند، گرچه فتوحات هم اگر برپایه موازین دینی انجام شود میتواند مایه عزّت باشد، امّا این عزت، نوعی عزت ظاهری است، و عزت واقعی در آن است که حکومت برپایه ارزش های دینی اداره شود و روح اسلام در همه ارکان حکومت حاکم باشد. عزت دین چیزی نیست که در پرتو ظلم و ستمگری و آدم کشی و فساد وشرابخواری و تبعیض و تضییع حقوق مردم و غارت بیتالمال مسلمانان و... قابل تأمین باشد. در زندگی اکثر خلفای اهل سنت که حاکمان اموی تشکیل میدهند، هیچ اثری از علم و اخلاق و معنویت و دین دیده نمیشود، و به جای آن، ظلم و ستم و فساد و قتل و غارت و تضییع حقوق مردم، و تبعیض و قدرت طلبی، وشهرتطلبی، و دنیاپرستی و... موج میزند. چنین افرادی چگونه میتوانند مایه عزّت دین باشند؟! | ||
ثالثاً: اگر توجیهات دانشمندان | ثالثاً: اگر توجیهات دانشمندان اهل سنت را درست بدانیم، بر اساس آن، دوران خلافت خلفای دوازدهگانه، حداکثر تا اواسط قرن دوم پایان یافته است. بنابراین باید از آن زمان به بعد، دین عزت و استواری خود را از دست داده، خوار و ذلیل و بیثبات شده باشد. | ||
آیا دانشمندان | آیا دانشمندان اهل سنت حاضرند این پیامد توجیهات خود را بپذیرند؟! آیا کسی میتواند بپذیرد که دین در عصر انسان فاسدی چون یزید عزیز بوده؟ یزیدی که فرزند پیغمبر خدا را به بدترین وجهی به شهادت رسانده و خانواده پیامبر را به اسارت برده، و حرّمت شهر پیامبر را شکسته و با سپاهی جلاّد به مدینه هجوم برده، اصحاب پیغمبر را به قتل رسانده و به ناموس آنان تجاوز نموده و خانههای آنان را بر سرشان خراب کرده و اموالشان را غارت کرده و از باقیمانده مردم مدینه بیعت گرفته که برده او باشند و سپاه او به خانه کعبه هجوم برده و کعبه را به آتش کشیده و ویران کرده است و عمرش را با قماربازی و سگبازی و میمونبازی و شرابخواری و شهوترانی سپری میکرده، آیا کسی میتواند بگوید دین در عصر یزید عزیز بوده امّا در عصر مسلمانانِ عصرهای بعد و عصر حاضر ذلیل است؟! و آیا میتوان چنین عنصری را جانشین رسول خدا دانست؟!! نه، هرگز. | ||
ب: در حدیث آمده است: «دشمنی دشمنان به آنها زیانی وارد نمیسازد». اگر مقصود از خلفای دوازدهگانه، حاکمان اموی و عباسی باشند چنانکه دانشمندان | ب: در حدیث آمده است: «دشمنی دشمنان به آنها زیانی وارد نمیسازد». اگر مقصود از خلفای دوازدهگانه، حاکمان اموی و عباسی باشند چنانکه دانشمندان اهل سنت گفتهاند، با توجه به این که حاکمان اموی از دین و ایمان و علم واخلاق و معنویت، بهرهای نداشتهاند و همه هستی آنان همان حکومت ستمگرانه ظاهریِ آنان بوده است؛ اگر کسی آنان را خوار کند و حکومت ظاهری را از دست آنان بگیرد، برای شان چیزی باقی نمیماند، و ضرر قطعی به آنان وارد میشود، در حالی که حدیث میگوید: دشمنی دشمنان به آنان زیان وارد نمیسازد. | ||
این ویزگی حدیث نیز به وضوح نشان میدهد که مصداق حدیث، حاکمان اموی نیستند و مقصود از خلافت نیز حکومت ظاهری، نمیتواند باشد، بلکه باید خلافت منصبی الهی باشد تا آن که دشمنی دشمنانِ ظاهری نتواند به آن زیانی وارد سازد. | این ویزگی حدیث نیز به وضوح نشان میدهد که مصداق حدیث، حاکمان اموی نیستند و مقصود از خلافت نیز حکومت ظاهری، نمیتواند باشد، بلکه باید خلافت منصبی الهی باشد تا آن که دشمنی دشمنانِ ظاهری نتواند به آن زیانی وارد سازد. | ||
ج: در حدیث آمده است که خلافت، دائرمدار وجود خلفای دوازدهگانه است. یعنی با پایان یافتن زندگی آنان، روزگار خلافت نیز پایان خواهد یافت. حال آن که مصادیق مورد نظر | ج: در حدیث آمده است که خلافت، دائرمدار وجود خلفای دوازدهگانه است. یعنی با پایان یافتن زندگی آنان، روزگار خلافت نیز پایان خواهد یافت. حال آن که مصادیق مورد نظر اهل سنت، یعنی حاکمان اموی روزگارشان در اوایل قرن دوم پایان یافت، امّا خلافت ظاهری، نیرومندتر از گذشته توسط حاکمان عباسی ادامه یافت. این حقیقت نشان میدهد که مصادیق خلفای اثناعشر کسانی نیستند که دانشمندان اهل سنت بیان کردهاند. | ||
آری، چنانکه دیدیم، ویژگیهای ذکر شده در حدیث، به هیچ روی بر حاکمان اموی و عباسی قابل تطبیق نیست، به همین دلیل اینان نمیتوانند مصداق خلفای دوازدهگانه باشند. این در حالی است که تمام ویژگیهای یاد شده به تمام و کمال بر امامان اهل بیت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قابل تطبیق است. | آری، چنانکه دیدیم، ویژگیهای ذکر شده در حدیث، به هیچ روی بر حاکمان اموی و عباسی قابل تطبیق نیست، به همین دلیل اینان نمیتوانند مصداق خلفای دوازدهگانه باشند. این در حالی است که تمام ویژگیهای یاد شده به تمام و کمال بر امامان اهل بیت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قابل تطبیق است. | ||
2. فقدان دلیل | 2. فقدان دلیل | ||
عیب دیگر کار دانشمندان | عیب دیگر کار دانشمندان اهل سنت در توجیه حدیث امامان اثناعشر آن است که هیچ یک از آنان برای اثبات مدعای خود دلیلی اقامه نکرده، بلکه صرفاً به طرح یک ادعای بدون دلیل بسنده کردهاند و از نظر عقلای عالم سخن بدون دلیل از هر کس که باشد پذیرفته نیست و چنانکه پس از این خواهیم گفت، نظر دانشمندان اهل سنت نه تنها فاقد دلیل است، بلکه دلایل متعددی بر ضد آن وجود دارد که نظر همگیِ آنان را نفی میکند. | ||
3. فقدان شرایط خلافت | 3. فقدان شرایط خلافت | ||
دانشمندان | دانشمندان اهل سنت برای امام وخلیفه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم شرایطی برشمردهاند که «عدالت» و «علم» از جمله آن شرایط است. اینان نوشتهاند، خلیفه باید عادل باشد و در دانشِ دین شناسی، در حد اجتهاد از مبانی دینی، آگاهی داشته باشد.<ref>ماوردی، احکام السلطانیه، ص 20؛ تفتازانی، شرح المقاصد:5/243.</ref> | ||
چنانکه دیدیم و اکثر کسانی که نام آنان توسط دانشمندان | چنانکه دیدیم و اکثر کسانی که نام آنان توسط دانشمندان اهل سنت در شمار خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم آمده، حاکمان امویاند که به اعتراف شیعه و سنی، افرادی بی سواد، فاسق و ستمگر بودهاند. نه بهره ای از عدالت داشتهاند و نه از شناخت دین. و اینان فاقد شرایطی هستند که خود دانشمندان اهل سنت برای خلیفه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم ذکر کردهاند. بنابراین، خلافت برای آنان هرگز منعقد نشده است، لذا چگونه میتوان چنین افرادی را در شمار خلفای رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قرار داد؟! | ||
این در حالی است که در جانبِ مقابل، امامان اهل بیت قرار دارند که فضایل آنان مورد قبول دانشمندان فریقین است، و از شرایط لازم برای خلافت به تمام و کمال برخوردار بودهاند، بلکه شرایطی بیش از آن را دارا میباشند. | این در حالی است که در جانبِ مقابل، امامان اهل بیت قرار دارند که فضایل آنان مورد قبول دانشمندان فریقین است، و از شرایط لازم برای خلافت به تمام و کمال برخوردار بودهاند، بلکه شرایطی بیش از آن را دارا میباشند. | ||
4. ضرورت وحدت رویه خلفا | 4. ضرورت وحدت رویه خلفا | ||
هر کس ابعاد مختلف حدیث امامان اثناعشر را مورد بررسی قرار دهد به وضوح درخواهد یافت که وعده آمدن خلفای دوازدهگانه از سوی رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم وعده ای الهی است. و این شخصیت های بزرگ معنوی که بنا است ادامه دهنده راه رسول خدا باشند باید از خط و مشی و رویه یکسانی برخوردار باشند، چون در زندگی مردان الهی، تعارض و ناهمگونی، جایی ندارد. وقتی به زندگیِ امامان اهل بیت و خلفای | هر کس ابعاد مختلف حدیث امامان اثناعشر را مورد بررسی قرار دهد به وضوح درخواهد یافت که وعده آمدن خلفای دوازدهگانه از سوی رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم وعده ای الهی است. و این شخصیت های بزرگ معنوی که بنا است ادامه دهنده راه رسول خدا باشند باید از خط و مشی و رویه یکسانی برخوردار باشند، چون در زندگی مردان الهی، تعارض و ناهمگونی، جایی ندارد. وقتی به زندگیِ امامان اهل بیت و خلفای اهل سنت مراجعه میکنیم، امامان اهل بیت را مکمل و موءید یکدیگر، و همه آنان را دارای رویّه ای یکسان مییابیم. و راه و روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در سخن و عمل آنان به وضوح مشاهده میکنیم. | ||
امّا وقتی به زندگیِ خلفای | امّا وقتی به زندگیِ خلفای اهل سنت، یعنی حاکمان اموی و عباسی مراجعه میکنیم، هر یک را مخالفِ دیگری، و زندگیِ همه آنان را در تعارض آشکار با راه و روش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مییابیم. این عملکرد آنان نشان روشنی است از این که اینان خلفای رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نبودهاند. | ||
5. دو سلسله خلفا | 5. دو سلسله خلفا | ||
از احادیث رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم که صاحبان صحاح و سنن، و دیگر نویسندگان | از احادیث رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم که صاحبان صحاح و سنن، و دیگر نویسندگان اهل سنت آن را با سند صحیح در آثار خود ثبت کردهاند به وضوح استفاده میشود که پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم همزمان، دو سلسله خلیفه و حاکم وجود خواهند داشت. | ||
الف: خلفای حق. ب: حاکمان باطل. | الف: خلفای حق. ب: حاکمان باطل. | ||
خلفای حق: همان خلفای دوازدهگانه ای هستند که تاکنون پیرامون آنها سخن گفته ایم. و چنانکه دیدیم رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم تعداد و خصوصیات آنان را بیان داشتهاند. و خلافت آنان نیز بلافاصله پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم آغاز میشود: «یکون بعدی (من بعدی) اثنا عشر خلیفة...»<ref>سنن ترمذی، کتاب فتن، باب 46؛ مسند احمد:5/92، 94، 99، 108؛ معجم کبیر طبرانی:2/214، 216، 254، 255؛ سلسلة الصحیحة البانی، ح 1075.</ref>: پس از من دوازده نفر خلیفه وجود خواهند داشت.... | خلفای حق: همان خلفای دوازدهگانه ای هستند که تاکنون پیرامون آنها سخن گفته ایم. و چنانکه دیدیم رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم تعداد و خصوصیات آنان را بیان داشتهاند. و خلافت آنان نیز بلافاصله پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم آغاز میشود: «یکون بعدی (من بعدی) اثنا عشر خلیفة...»<ref>سنن ترمذی، کتاب فتن، باب 46؛ مسند احمد:5/92، 94، 99، 108؛ معجم کبیر طبرانی:2/214، 216، 254، 255؛ سلسلة الصحیحة البانی، ح 1075.</ref>: پس از من دوازده نفر خلیفه وجود خواهند داشت.... | ||
حاکمان باطل: حافظان | حاکمان باطل: حافظان اهل سنت از طریق شماری از بزرگان صحابه از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم احادیث صحیحی در آثار خود نقل کردهاند که بر اساس آن، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: به زودی پس از من فرمانروایانی خواهند آمد که نماز را از وقت آن به تأخیر میاندازند، آن را از معنویت تهی ساخته و میمیرانند، «... ستکون علیکم أئمّة یمیتون الصلاة...»<ref>صحیح مسلم، کتاب مساجد، ص 238؛ سنن بیهقی:3/177، دار الکتب العلمیة؛ مسند ابی عوانه:1/344، دار المعرفة؛ معجم کبیر طبرانی:2/151؛ مسند احمد:5/169، دارالفکر.</ref>؛ از سنت پیامبر هدایت نمیجویند و به دستورات آن حضرت عمل نمیکنند. : «... امراء یکونون من بعدی لا یهتدون بهدیی ولا یستنّون بسنتی...».<ref>الترغیب والترهیب، منذری:3/194، احیاء التراث؛ مستدرک حاکم:1/79؛ دار الکتاب؛ مشکل الاعلیها السلام ثار، طحاوی:2/137؛ مجمع الزوائد:5/445.</ref> اینان افراد فاسقی هستند که شایستگی آن را ندارند که کسی آنان را امام جماعت قرار دهد، لذا رسول خدا به اصحاب فرمودند: اگر با آنان نماز بخوانید نمازتان نافله محسوب میشود. یا فرمودند: نمازهای واجب تان را در خانه های خود بخوانید و نمازهای نافله را به آنان اقتدا کنید. | ||
:«...فصلّوا الصلاة لوقتها، واجعلوا صلاتکم معهم نافلةً».<ref>مجمع الزوائد:2/81؛ صحیح مسلم، کتاب مساجد، ح 239؛ مسند احمد:5/169، دارالفکر.</ref> | :«...فصلّوا الصلاة لوقتها، واجعلوا صلاتکم معهم نافلةً».<ref>مجمع الزوائد:2/81؛ صحیح مسلم، کتاب مساجد، ح 239؛ مسند احمد:5/169، دارالفکر.</ref> | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
به راستی اینان کدام امرا و حکام بودند که در آینده نه چندان دوری پس از درگذشت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم به حکومت دست یافتند و چنین عملکرد ناصوابی داشتند؟!، آیا اینان کسانی غیر از حاکمان اموی بودند؟ | به راستی اینان کدام امرا و حکام بودند که در آینده نه چندان دوری پس از درگذشت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم به حکومت دست یافتند و چنین عملکرد ناصوابی داشتند؟!، آیا اینان کسانی غیر از حاکمان اموی بودند؟ | ||
«نووی» نیز در شرح صحیح مسلم مصداق احادیث فوق را حاکمان اموی دانسته است.<ref>شرح صحیح مسلم:5/154، دار القلم بیروت1407ه.</ref> حاکمان اموی که اوصاف آنان در احادیث فوق گذشت دقیقاً همان کسانی هستند که دانشمندان | «نووی» نیز در شرح صحیح مسلم مصداق احادیث فوق را حاکمان اموی دانسته است.<ref>شرح صحیح مسلم:5/154، دار القلم بیروت1407ه.</ref> حاکمان اموی که اوصاف آنان در احادیث فوق گذشت دقیقاً همان کسانی هستند که دانشمندان اهل سنت آنها را به عنوان جانشینان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم معرفی کردهاند! به راستی آیا کسانی که رسول خدا شدیداً آنان را نکوهش کرده و با تعابیر کو بنده ای چون: میراننده و ضایع کننده نماز، دروغگو، ستمگر، سفیه، خاموش کننده سنت، پدید آورنده بدعت، بدتر از مجوس و مخالف قرآن<ref>تمامی تعابیر فوق در روایات یاد شده آمده است.</ref>، از آنان یاد کردهاند، شایستگی دارند که به عنوان خلفای پیامبر معرفی شوند؟! معلوم نیست چه شباهتی میان اینان و رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم وجود داشته که دانشمندان اهل سنت بر اساس آن، نام آنها را در لیست خلفای پیامبر ذکر کردهاند؟! و چرا اینان نکوهش های رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم را در مورد حاکمان اموی نادیده گرفته و از یاد بردهاند؟! | ||
در شماری از روایات این باب، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از حکومت حاکمان یاد شده سلب مشروعیت نموده و مردم را از ارتباط با آنان برحذر داشتهاند: | در شماری از روایات این باب، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از حکومت حاکمان یاد شده سلب مشروعیت نموده و مردم را از ارتباط با آنان برحذر داشتهاند: | ||
«انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم واعانهم علی ظلمهم، فلیس منّی ولَستُ منهُ...».<ref>سنن ترمذی:3/358سلفیه؛ الترغیب والترهیب:3/195؛ تاریخ بغداد:5/362.</ref> | «انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم واعانهم علی ظلمهم، فلیس منّی ولَستُ منهُ...».<ref>سنن ترمذی:3/358سلفیه؛ الترغیب والترهیب:3/195؛ تاریخ بغداد:5/362.</ref> |