confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
(←معرفی) |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==تربیت و تحصیل== | ==تربیت و تحصیل== | ||
از تغری بردی ۱۰ فرزند ــ ۶ پسر و ۴ دختر ــ ماند و يوسف كوچكترين فرزندان او بود | از تغری بردی ۱۰ فرزند ــ ۶ پسر و ۴ دختر ــ ماند و يوسف كوچكترين فرزندان او بود. پس از درگذشت پدر، تربيت يوسف را ناصرالدين محمد، معروف به ابن عديم يا ابنابیجراد كه شوهر خواهر او بود، به عهده گرفت. وی قاضیالقضاة مصر بود. خواهر يوسف، پس از درگذشت ابن عديم به عقد شيخالاسلام قاضی القضاة جلال الدين عبدالرحمان بلقينی [[شافعی|شافعی]] درآمد و تربيت يوسف نيز بر عهدۀ وی قرار گرفت. ابنتغری بردی از حق تربيت بلقينی بر خويشتن به صراحت ياد میكند و از ابن عديم در برابر نكوهش های مقريزی به دفاع میپردازد<ref>همو، ۱۴/ ۱۴۳-۲۳۷؛ مرجی، ۱/ ۱۰</ref>. | ||
==استادان== | ==استادان== | ||
بلقينی حفظ [[قرآن|قرآن]] را به ابنتغری بردی آموخت. يوسف مختصر قدوری را نيز از بر كرد و باز به جست و جوی دانش پرداخت. وی [[فقه]] را از شمسالدين محمد رومی حنفی و بهاءالدين ابوالبقاء | بلقينی حفظ [[قرآن|قرآن]] را به ابنتغری بردی آموخت. يوسف مختصر قدوری را نيز از بر كرد و باز به جست و جوی دانش پرداخت. وی [[فقه]] را از شمسالدين محمد رومی حنفی و بهاءالدين ابوالبقاء حنفی قاضی [[مکه|مكه]]، بدرالدين محمود عينی حنفی فرا گرفت و نحو را از تقیالدين شُمَنی آموخت و ملازمت وی داشت و در فقه نيز از او استفاده برد و تصريف را از علاءالدين رومی و ديگران فراگرفت. مقامات حريری را نزد علامه قوام الدين حنفی خواند و بديع و ادبيات را از علامه شهابالدين احمد بن عربشاه دمشقی حنفی آموخت<ref>مرجی، ۱/ ۱۰-۱۱</ref> و معانی و بيان و شرح عقايد سعدالدين را نزد محيیالدين كافيهجی خواند<ref>ابن صيرفی، ۱۷۶</ref> و مقدار زيادی از اشعار شيخ الاسلام شهابالدين احمد [[ابن حجر عسقلانی|بن حجر عسقلانی]] را نزد او نوشت و در درسش حاضر شد و از مجالس وی سود برد. همچنين نزد ابنظهيره قاضی مكه از شعر او و ديگران نوشت و نيز از شاعران مكه، علامه بدرالدين بن عليف و قطب الدين ابوالخير بن عبدالقوی استفاده برد<ref>مرجی، ۱/ ۱۱-۱۲</ref>. نجمالدين غزی<ref>۱/ ۹۴</ref> محمد توزی را نيز از استادان ابن تغری بردی شمرده و نوشته است كه در طلب كيميا نزد او خدمت كرده است. بسياری از دانشمندان ياد شده و نيز مقريزی، محمود بن احمد عينی، عبدالرحمن زركشی، عبدالرحيم ابن فرات، شمسالدين محمد نواجی و جز آنان برای وی اجازه نوشتند كه مرجی تركمانی، دوست و شاگرد و كاتب وی، از آنان به تفصيل ياد كرده است<ref>۱/ ۱۴- ۱۵</ref>. ابنتغری بردی خود نيز اشاراتی به بعضی از اجازههای خود دارد، مثلاً اجازۀ مفصل ابن عربشاه را در النجوم الزاهرة نقل كرده است <ref>۱۵/ ۵۴۹ -۵۵۱</ref>. از مسموعات وی سنن ابوداوود، جامع ترمذی، شمايل المصطفی ترمذی، مشيخة فخر بن بخاری، مسند ابن عباس و فضل الخيل دمياطی را ياد كردهاند. وی از ابن قريج، ابنبردس و ابن ناظر حديث شنيد و اجازه گرفت<ref>مرجی، ۱/ ۱۳</ref>. ابنتغری بردی به دانش تاريخ دل بست و ملازمت مورخان روزگار خود عينی و مقريزی را اختيار كرد و در اين امر جهد فراوان به كار بست، جودت ذهن و فهم صحيح، ابن تغری بردی را ياری كرد تا در اين علم سرآمد شد و به تأليف و تصنيف پرداخت<ref>همو، ۱/ ۱۲</ref>. | ||
ابنتغری بردی به دانش تاريخ دل بست و ملازمت مورخان روزگار خود عينی و مقريزی را اختيار كرد و در اين امر جهد فراوان به كار بست، جودت ذهن و فهم صحيح، ابن تغری بردی را ياری كرد تا در اين علم سرآمد شد و به تأليف و تصنيف پرداخت<ref>همو، ۱/ ۱۲</ref>. | |||
==شخصیت و اخلاق== | ==شخصیت و اخلاق== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
===کتال النجوم الزاهره=== | ===کتال النجوم الزاهره=== | ||
مهمترين اثر ابنتغری بردی كتاب النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة در تاريخ [[مصر]] است. اين كتاب از فتح مصر و فرمانروايی عمروعاص در آنجا | مهمترين اثر ابنتغری بردی كتاب النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة در تاريخ [[مصر]] است. اين كتاب از فتح مصر و فرمانروايی عمروعاص در آنجا آغاز شده و تا رخدادهای ۸۷۲ ق/ ۱۴۶۷ م يعنی دوران سلطنت ملك اشرف قايتبای محمودی را در بردارد. اين كتاب به ترتيب تاريخی حكومت واليان، خلفا و سلاطين مصر تأليف شده و در آن وقايع مربوط به دوران حكومت هر فرمانروا و رخدادهای آن عهد چه مربوط به مصر و چه متعلق به ديگر نواحی [[جهان اسلام|جهان اسلام]] به ويژه سرزمينهای نزديك به مصر آمده و در پايان هر سال وضع آن رودنيل ثبت شده است. مطالب اين كتاب به ويژه آن قسمت كه در عصر مؤلف اتفاق افتاده و خود شاهد آنها بوده است، برای محققان تاريخ مصر و جهان اسلام از اهميت خاص برخوردار است. زيرا هم مؤلف، خود پيوند نزديك با حكام داشته و هم حوادث را مفصلتر از همۀ مورخان نوشته است. [[فهیم شلتوت|فهيم شلتوت]]، دانشمند مصری، در مقدمۀ مجلد شانزدهم النجوم الزاهرة مؤلف را به «صدق در احكام و شجاعت در اعلان آنها» میستايد. ابن تغری بردی در اين اثر بارها از مقريزی نقل قول كرده است. در كتاب النجوم الزاهرة شماری از اصطلاحات ديوانی مصر كه اغلب ريشۀ فارسی دارند، آمده است؛ مثلا: استادار، استاداريه، اميرآخور، بشخاناه، جمدار، خشداش و خجداش، خاصگی، خَوَنْد، دوادار، رنگ (اشعار)، ركبخاناه، زردخاناه، لالا و جز آنها. اين كتاب كه قبلاً قسمتهايی از آن به نام تاريخ ابوالمحاسن ابن تغری بردی (از سال ۲۰ تا ۳۵۶ ق/ ۶۴۱ -۹۷۶ م، در دو مجلد به كوشش يوينبل و ماتس، ليدن، ۱۸۵۵-۱۸۶۱ م و از سال ۳۶۶ تا ۵۶۶ ق/ ۹۷۷-۱۱۷۱ م و ۷۴۶ تا ۸۷۲ ق/ ۱۳۴۵-۱۴۶۷ م به كوشش پاپر، بركلی، ۱۹۰۹- ۱۹۲۹ م) چاپ شده بود، اكنون به نام النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة در ۱۶ مجلد به چاپ رسيده است. حاجی خليفه<ref>۲/ ۱۹۳۳</ref> مینويسد كه چون سلطان سليم مصر را فتح كرد، اين تاريخ را ديد و پسنديد و به احمد بن سليمان بن كمال پاشا دستور داد آن را به تركی ترجمه كند. ابن كمال پاشا در آن زمان قاضی عسكر آناتولی بود. او در هر منزل جزئی از كتاب را ترجمه و حسن آشچیزاده آن را پاكنويس میكرد. ابن تغری بردی خود، كتاب النجوم الزاهرة را تلخيص كرده، آن را الكواكب الباهرة من النجوم الزاهرة نام نهاده است. | ||
اثر ديگر وی المنهل الصافی و المستوفی بعد الوافی است. مؤلف در اين كتاب، تقريباً شرح حال ۰۰۰‘۳ تن از سلاطين، امراء، وزرا، دانشمندان، شعرا، مورخان، خطاطان و مهندسان را ياد كرده است. اينان عبارتند از كسانی كه در مصر و شام زندگی میكردهاند و نيز معاصران آنان از مغولان گرفته تا بزرگان [[عراق|عراق]]، [[یمن|يمن]]، [[حجاز]]، [[مغرب]]، [[اندلس]] و غيره. در اين كتاب حتی شرح حال بعضی از شاهان [[اروپا]] چون لويی نهم و بعضی از زنان چون شجرة الدر، همسر ملك صالح، و مونسه خاتون دختر سلطان ابوبكر عادل ايوبی نيز آمده است. المنهل الصافی به ترتيب حروف معجم تأليف شده و با شرح حال رجالی كه در ۶۵۰ ق/ ۱۲۵۲ م در عهد عزالدين ايبك تركمانی درگذشتهاند، آغاز گرديده و تا ۸۵۵ ق/ ۱۴۵۱ م ادامه يافته است. مؤلف، خود اين كتاب را در يك مجلد مختصر ساخته و آن را الدليل الشافی علی المنهل الصافی نام گذاشته است. نسخهای از اين كتاب كه به خط يونس بن سودون در حيات مؤلف | اثر ديگر وی المنهل الصافی و المستوفی بعد الوافی است. مؤلف در اين كتاب، تقريباً شرح حال ۰۰۰‘۳ تن از سلاطين، امراء، وزرا، دانشمندان، شعرا، مورخان، خطاطان و مهندسان را ياد كرده است. اينان عبارتند از كسانی كه در مصر و شام زندگی میكردهاند و نيز معاصران آنان از مغولان گرفته تا بزرگان [[عراق|عراق]]، [[یمن|يمن]]، [[حجاز]]، [[مغرب]]، [[اندلس]] و غيره. در اين كتاب حتی شرح حال بعضی از شاهان [[اروپا]] چون لويی نهم و بعضی از زنان چون شجرة الدر، همسر ملك صالح، و مونسه خاتون دختر سلطان ابوبكر عادل ايوبی نيز آمده است. المنهل الصافی به ترتيب حروف معجم تأليف شده و با شرح حال رجالی كه در ۶۵۰ ق/ ۱۲۵۲ م در عهد عزالدين ايبك تركمانی درگذشتهاند، آغاز گرديده و تا ۸۵۵ ق/ ۱۴۵۱ م ادامه يافته است. مؤلف، خود اين كتاب را در يك مجلد مختصر ساخته و آن را الدليل الشافی علی المنهل الصافی نام گذاشته است. نسخهای از اين كتاب كه به خط يونس بن سودون در حيات مؤلف كتابت شده در كتابخانۀ قره چلبی سليمان بهشماره ۲۲۶ نگهداری میشود<ref>ابوالفضل ابراهيم، ص «و»</ref>. منهل در مصر طبع شده است. | ||
===حوادث الدهور=== | ===حوادث الدهور=== |