پرش به محتوا

قریش: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنی‌امیه')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
</div>
</div>


'''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی‌هاشم]] و [[بنی‌امیه]]<ref>ر. ک:مقاله بنی‌امیه</ref> تشکیل می‌شد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است.
'''قریش''' یکی از قبایل بزرگ [[مکه]] بود و خود از طوایف مهمی چون [[بنی‌هاشم]] و [[بنی امیه|بنی‌امیه]]<ref>ر. ک:مقاله بنی‌امیه</ref> تشکیل می‌شد. قریشیان به سرپرستی امور [[کعبه]] توجه فراوانی داشتند. [[قرآن کریم]] در سوره قریش به این قبیله اشاره نموده است.


=نسب قریش=
=نسب قریش=


بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه جد دوازدهم [[پیامبر اکرم(ص)]] بوده است؛ از این رو هر طایفه‌ای که نسبش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می‌شود و از قبیله قریش به شمار می‌آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته‌اند و نسل او را قریشی به شمار می‌آوردند. <ref>قریش، کتابخانه طهور</ref>
بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه جد دوازدهم [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(ص)]] بوده است؛ از این رو هر طایفه‌ای که نسبش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می‌شود و از قبیله قریش به شمار می‌آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته‌اند و نسل او را قریشی به شمار می‌آوردند. <ref>قریش، کتابخانه طهور</ref>


نظر دیگر در مورد دلیل نامگذارى آنها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معناى کسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان که در سوره قریش آمده، سفرهاى بازرگانى زمستانه و تابستانه داشته‌اند و آنان که قبلاً در سرزمین مختلف پراکنده بودند، در مکه جمع شده و اسکان یافتند.
نظر دیگر در مورد دلیل نامگذارى آنها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معناى کسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان که در سوره قریش آمده، سفرهاى بازرگانى زمستانه و تابستانه داشته‌اند و آنان که قبلاً در سرزمین مختلف پراکنده بودند، در مکه جمع شده و اسکان یافتند.
خط ۶۸: خط ۶۸:
# بنی خزیمه
# بنی خزیمه
# بنی بنانه
# بنی بنانه
#


از طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.<ref> قریش، کتابخانه طهور</ref>
از طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.<ref> قریش، کتابخانه طهور</ref>
خط ۷۴: خط ۷۳:
=قریش در مکه=
=قریش در مکه=


تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوه‌ها و شعاب اطراف آن بسر می‌­بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[بیت الله­ الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم [[پیامبر]] که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل‌ بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.
تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوه‌ها و شعاب اطراف آن بسر می‌­بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و [[مسجدالحرام|بیت الله­ الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] جد چهارم پیامبر که به همراه مادر و ناپدریش به [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل‌ بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.


وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیت‌الله الحرام و [[کلیدداری خانه کعبه]] را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنی‌کنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغری‌نژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref>
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیت‌الله الحرام و کلیدداری خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنی‌کنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید. <ref> سید علی اکبر حسینی، قبایل عرب مکه قبل از بعثت، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 12 دی ماه 1391 و دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قصی بن کلاب" از محمد اصغری‌نژاد، بازیابی:12 دیماه 1391</ref>


قصی در آبادانی مکه کوشید و [[دارالندوه]] را برای مشاوره رؤسای خاندان‌های قریش ساخت و سروسامانی به مکه داد. وی اداره امور مکه را تحت عنوان‌های «پرچمداری»، «پرده داری کعبه»، «سقایت حجاج» و... تقسیم کرد و هر قسمت را به یکی از خانواده‌ها سپرد. نوشته‌اند که او در بازسازی کعبه نیز تلاش‌هایی داشته است. پیش از قصی، اطراف کعبه تا فاصله زیادی از سکنه خالی بوده است؛ اما قصی آنها را در نزدیکی کعبه گرد آورد و تنها به‌اندازه طواف، محدوده‌ای را باقی گذاشت.
قصی در آبادانی مکه کوشید و [[دارالندوه]] را برای مشاوره رؤسای خاندان‌های قریش ساخت و سروسامانی به مکه داد. وی اداره امور مکه را تحت عنوان‌های «پرچمداری»، «پرده داری کعبه»، «سقایت حجاج» و... تقسیم کرد و هر قسمت را به یکی از خانواده‌ها سپرد. نوشته‌اند که او در بازسازی کعبه نیز تلاش‌هایی داشته است. پیش از قصی، اطراف کعبه تا فاصله زیادی از سکنه خالی بوده است؛ اما قصی آنها را در نزدیکی کعبه گرد آورد و تنها به‌اندازه طواف، محدوده‌ای را باقی گذاشت.
خط ۹۵: خط ۹۴:


جنگ ابرهه با کعبه و حمایت خداوند از خانه خود، بالاترین افتخار را برای کعبه و اهل آن به همراه داشت. <ref>فیل/سوره۱۰۵، آیه۱.</ref>
جنگ ابرهه با کعبه و حمایت خداوند از خانه خود، بالاترین افتخار را برای کعبه و اهل آن به همراه داشت. <ref>فیل/سوره۱۰۵، آیه۱.</ref>
[[هیکل]] می‌گوید: این حادثه‌ مهم، هیبت دینی مکه را بالا برده و مسلماً در پی آن ارزش تجاری را نیز افزونی بخشید. <ref>هیکل، محمد حسین، حیات محمد، ص۶۴</ref>
[[محمد حسنین هیکل|هیکل]] می‌گوید: این حادثه‌ مهم، هیبت دینی مکه را بالا برده و مسلماً در پی آن ارزش تجاری را نیز افزونی بخشید. <ref>هیکل، محمد حسین، حیات محمد، ص۶۴</ref>
این واقعه دل کسانی را نیز که به کعبه ایمان محکمی‌ نداشتند معتقد کرده و نسبت به آن مطمئن نمود. آبی می‌گوید: داستان فیل سبب عظمت قریش نزد عرب‌ها شده و لذا آنها را «اهل الله» نامیدند. <ref>آبی، منصور بن حسین، نثر الدر فی المحاضرات، ج۱، ص۲۷۳</ref>
این واقعه دل کسانی را نیز که به کعبه ایمان محکمی‌ نداشتند معتقد کرده و نسبت به آن مطمئن نمود. آبی می‌گوید: داستان فیل سبب عظمت قریش نزد عرب‌ها شده و لذا آنها را «اهل الله» نامیدند. <ref>آبی، منصور بن حسین، نثر الدر فی المحاضرات، ج۱، ص۲۷۳</ref>


خط ۱۰۸: خط ۱۰۷:
=قریش پس از اسلام=
=قریش پس از اسلام=


قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، ‌مهمترین و اصلی‌ترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنی‌امیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنی‌هاشم به بنی‌امیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در‌ اندیشه‌ سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> می‌گفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر. ک:مقاله بیعت</ref> می‌کردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمی‌کردند، و اگر آنها مخالفت نمی‌کردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمی‌کرد، و اگر قریش با تو بیعت می‌کرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمی‌نمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref>
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، ‌مهمترین و اصلی‌ترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنی‌امیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنی‌هاشم به بنی‌امیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در‌ اندیشه‌ سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[علی بن ابی طالب|امام علی(ع)]]<ref>ر. ک:مقاله امام علی (ع)</ref> می‌گفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر. ک:مقاله بیعت</ref> می‌کردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمی‌کردند، و اگر آنها مخالفت نمی‌کردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمی‌کرد، و اگر قریش با تو بیعت می‌کرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمی‌نمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref>


در هر حال، مساله‌ شهرت قریش تا‌ اندازه‌ای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر می‌دانسته‌اند. جواد علی پس از بحث در‌این‌باره می‌نویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عرب‌ها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref>
در هر حال، مساله‌ شهرت قریش تا‌ اندازه‌ای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر می‌دانسته‌اند. جواد علی پس از بحث در‌این‌باره می‌نویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عرب‌ها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref>
خط ۱۲۲: خط ۱۲۱:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
[[رده:قبیله‌ها و خاندان‌ها]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش