confirmed، مدیران
۳۷٬۳۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری حسن البناء، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهتگیری ایدئولوژیک او به حسن البناء بسیار نزدیک بود و ریشههای روشنفکرانهی مصری سباعی به دانشگاه الاظهر و دوستیش با حسن البناء باز میگشت. او دربارهی حسن البناء گفته است: «سوگند به خدا که انسانی فداکارتر، صادقتر، سخاوتمندتر و تأثیر گذارتر از البناء ندیدم» همچنین امام بنا از وی خواسته بود در مصر بماند و جانشین او در اخوان المسلملین باشد. | تأثیر عمیق شخصیت دینی و فکری حسن البناء، بذر رهبری را در وجود وی بر جا نهاد. جهتگیری ایدئولوژیک او به حسن البناء بسیار نزدیک بود و ریشههای روشنفکرانهی مصری سباعی به دانشگاه الاظهر و دوستیش با حسن البناء باز میگشت. او دربارهی حسن البناء گفته است: «سوگند به خدا که انسانی فداکارتر، صادقتر، سخاوتمندتر و تأثیر گذارتر از البناء ندیدم» همچنین امام بنا از وی خواسته بود در مصر بماند و جانشین او در اخوان المسلملین باشد. | ||
== دیدگاهها == | == دیدگاهها == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۸: | ||
در کنار این، باید آموزش از سلطهی استعمار خارج شود تا هدف آن تربیت نسلی باشد که مؤمن، مجاهد، عالم و متخلق به اسلام است. وی در حوزهی اجتماع، اقدامات زیر را ضروری میداند: | در کنار این، باید آموزش از سلطهی استعمار خارج شود تا هدف آن تربیت نسلی باشد که مؤمن، مجاهد، عالم و متخلق به اسلام است. وی در حوزهی اجتماع، اقدامات زیر را ضروری میداند: | ||
# رسیدن به وضع کارگران و کارمندان جامعه و تعلیم آنها و رفع بی سوادی کامل و آشنا کردن آنها به حقوق و وظایف خود و برآوردن مطالبات آنها بر اساس عدالت؛ | |||
# رسیدگی به امور روستاها و بالابردن سطح کشاورزی؛ | |||
# اجرای احکام مالی و اقتصادی اسلام و رسیدگی به طبقات مظلوم؛ | |||
# تأسیس نظام تعاونی در امور خیر و کمیتههای خیریه برای کمک به سالمندان، مریضان و درماندگان و بالا بردن سطح معیشت مردم؛ | |||
# پرداختن به وضع تفریحی مردم و تأسیس باشگاههای ورزشی و تقویت روح جوانمردی در مردم. | |||
سباعی در حوزهی سیاست؛ اصلاحات خاصی را مطرح میکند و مهم ترین اقدام در این زمینه را دعوت برای برپایی یک حکومت صالح میداند که با انحرافات مبارزه کند. حکومت صالح از نظر سباعی میتواند یک نظام جمهوری باشد، وی تأکید میکند که دعوت برای حکومت، صرفاً جنبهی اصلاحی و تدریجی دارد و رسیدن به حکومت از طریق کودتا و ابزارهای نظامی و خشن را نه تنها توصیه نمیکند بلکه از اخوان میخواهد که در مقابل کسانی که دست به کودتا و توطئه میزنند، ایستادگی کنند. این مسئله، دیدگاه سباعی را در خصوص وفاداری او به آزادی، دموکراسی و نظام پارلمانی نشان میدهد. سباعی که خود شاهد کودتای شیشکلی علیه دولت بود، از این عمل بسیار به ستوه آمد. او در عین حال تأکید میکند که در رویارویی با دشمن خارجی و مبارزه با استعمار، استفاده از سلاح و نیروی زور لازم است و اگر طرفداران و یاران استعمار، به واسطهی ظلم و استبداد، حامی استعمار شدند مبارزه با آنها نیز لازم و ضروری است. | |||
=== مساله زن === | |||
دکتر سباعی در اصلاح فرد و خانواده به زن نقش اساسی میدهد و معتقد است زن باید به گونهای تربیت شود که برای رسالت خود در سالم نگه داشتن جامعه و ایجاد فضایی مناسب برای شوهر و فرزندان آماده باشد. محافظت از بنیان خانواده و تقویت روابط میان زن، شوهر و فرزندان از لوازم دیگر اصلاح است. | |||
کتاب دکتر مصطفی السباعی، با عنوان «المرأة بین الفقه و القانون» منتشره در 1962 در دمشق است. وی در فصلی کوتاه، به بیان اوضاع زن در جوامع و فرهنگهای پیش از اسلام میپردازد، سپس وضع زن در اسلام را، با ذکر «اصول اصلاحی اسلامی» بیان میکند. این اصول دوازدهگانه عبارتند از: برابری زن و مرد در انسانیت؛ در ایمان؛ مولود پسر بر دختر برتری ندارد، در اشاره به ناخشنودی اعراب از نوزادی که دختر بود؛ استقلال مالی؛ جواز کلی کار و فعالیت؛ حق طلاق؛ ارث بَری زنان؛ تربیت فرزند؛ تفاوت با مردان در شهادت و گواهی؛ در ارث؛ در دیه و ریاست دولت. | |||
دکتر سباعی کوشید با دلایلی که چندان تفاوتی با دلایل رشید رضا ندارد، اصول و فرق میان زن و مرد را تجزیه و تحلیل کند. وی پذیرفت در زمینه احوال شخصیه و حقوق سیاسی و اجتماعی، نیاز به اصلاح هست. سباعی به قانون لبنان ایراد میگیرد که چرا میگوید زن استقلال مالی نداشته، باید از شوهر اجازه بگیرد! حال آنکه اسلام چهارده قرن پیش مالکیت زن را پذیرفته است. | |||
مسأله معناداری که در عقیده سباعی در مورد چندهمسری هست و قانون 1953 سوریه شرط کرده، توان مرد بر دادن نفقه به همسر دوم است. سخن دیگر شیخ در موارد ضروری تعدد زوجات است که میان شریعتهای مختلف مقایسه کرده و برای تأیید نظر خود، داستانهای رشید رضا و دیگران را آورده و از نظریات شیخ محمد ابوزهره کمک گرفته است. وی قانون کشور تونس، که چندهمسری را تحریم کرده، نیز قانون پاکستان را که در آن وقت، شروط بسیاری برای این کار وضع کرده بود، تقبیح میکند. | |||
سباعی به دلایلی که رشید رضا آورده، یعنی برتری و توان جنسی مرد تصریح نمیکند، بلکه نص قرآن و عُرف مسلمانان را دلیل چندهمسری میداند. وی شخصا بر تک همسری تأکید دارد، گو اینکه شریعت و وضع اجتماع چندهمسری را روا میداند. در مورد حقوق سیاسی زن، شیخ سباعی فعالیت سیاسی زن را نمیپسندد، ولی مانعی در راه حق وی برای انتخاب و رأی نمیبیند، و عضویت پارلمان و منصب ریاست دولت را حق زن نمیداند. سباعی خوش ندارد زن، کاری جز شوهرداری و وظیفه مادری داشته باشد وی سخن خود را درباره کار کردن زن با آیه پنجاه مائده که مورد استدلال بیشتر اسلامگرایان در دهه شصت و هفتاد بود، به پایان میبرد: «أفحُکْم الجاهلیة یبغون و مَن أحسنُ مِن اللّه حُکما؛ آیا خواهان حکم جاهلیت اند؟! و داوری چه کسی از خدا بهتر است؟». شیخ سباعی معتقد است: از آن رو که میان حکم جاهلیت و اسلام، یکی را باید برگزید، لازمه حکم اسلام عدم اختلاط مرد و زن است، مگر برای فراگیری دانش و نماز جماعت و بسیج عمومی. جز این موارد، گمراهی به اسم آزادی است و پس از آنکه اسلام، به زن آزادی داده، چیزی در کشورهای اسلامی به نام آزاد کردن زنان وجود ندارد، بلکه این مشکل غربیان است. | |||
سوالی که مطرح است اینکه چرا السباعی اصرار دارد نظریه عدالتخواهانه خود را در چارچوب «سوسیالیسم» توضیح دهد؟ اگر اسلام یک دین کامل است که هر آنچه السباعی میخواهد در آن هست، پس چه نیازی به الصاق آن به مکاتب دیگر وجود دارد؟ این سوالی است که هیچگاه پاسخ قانعکنندهای از جانب السباعی دریافت نکرده است. | |||
البته باید به این نکته اشاره کرد که نظریه السباعی در دهههای میانی قرن بیستم در شرایطی مطرح شد که نه تنها در جهان اسلام و نه حتی در جهان سوم، که حتی در غرب نیز رویکردهای سوسیالیستی سیطرهای همهجانبه بر مجامع دانشگاهی و روشنفکری داشتند. لذا متفکران آن دوره حتی اگر اسمی از سوسیالیسم نمیآوردند، نمیتوانستند از سیطره بیچونوچرای آن خلاصی یابند. همانطور که امروزه بسیاری از متفکران مسلمان نمیتوانند از سیطره رویکردهای لیبرالیستی حاکم بر دنیا رها شوند و سعی میکنند تفسیری از اسلام ارائه دهند که با فضای فکری لیبرالی جهان کمترین تضاد را داشته باشد. | |||
به این نکته نیز باید اشاره کرد که گرایش السباعی به سوسیالیسم هیچگاه باعث نشد که او از دایره اسلامگرایان خارج شود. حتی میتوان گفت که هویت اسلامگرایانه او به هویت سوسیالیستیاش میچربید. او به تعارض ماهوی اسلام با تجدد – که سوسیالیسم هم مصداقی از مصادیق آن بود – آگاه نبوده و جذب شعارهای ظاهرالصلاح و عدالتخواهانه سوسیالیسم شد، بی آنکه به مبانی فلسفی آن توجه کافی داشته باشد. او سادهانگارانه گمان میکرد که میشود اسلام را با سوسیالیسم جمع کرد. | |||
== آثار == | == آثار == |