۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[موسی بن جعفر' به '[[موسی بن جعفر (کاظم)') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:واقفیه.jpg |جایگزین=واقفیه]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:واقفیه.jpg |جایگزین=واقفیه]] | ||
</div> | </div> | ||
'''واقفیه''' گروهی از [[شیعیان]] بودند که بر [[امامت]] [[موسی بن جعفر|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] توقف کردند و ایشان را همان [[مهدی موعود]] میدانستند. | '''واقفیه''' گروهی از [[شیعیان]] بودند که بر [[امامت]] [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] توقف کردند و ایشان را همان [[مهدی موعود]] میدانستند. | ||
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلای [[امام موسی کاظم]] بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند. | بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای: علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی از وکلای [[امام موسی کاظم]] بودند و به همین سبب اموال فراوان وی را دراختیار داشتند. | ||
آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که [[موسی بن جعفر]] زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام رضا]] ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن [[شیعیان]] دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند. | آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که [[موسی بن جعفر (کاظم)]] زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام رضا]] ناچار بودند آن اموال را تحویل وی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن [[شیعیان]] دیگر مانند: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند. | ||
== عوامل پیدایش واقفیه == | == عوامل پیدایش واقفیه == | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کردهاند و آن را ریشه همه گناهان دانستهاند و [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] میفرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست. | دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کردهاند و آن را ریشه همه گناهان دانستهاند و [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] میفرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست. | ||
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند. | بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند. | ||
[[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح میکند و میگوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن میگویی؟! اگر مال و ثروت میخواهی بینیازت میکنیم. ده هزار دینار به تو میدهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعتهایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب میشود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند. | [[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح میکند و میگوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن میگویی؟! اگر مال و ثروت میخواهی بینیازت میکنیم. ده هزار دینار به تو میدهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعتهایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب میشود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند. |