۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[مهدی موعود' به '[[حجت بن حسن (مهدی)') |
جز (جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کردهاند و آن را ریشه همه گناهان دانستهاند و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] میفرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست. | دنیا دریایی ژرف است که بسیاری را در خود غرق کرده است. [[پیامبران الهی]] و [[ائمه|ائمه(علیه السلام)]] هماره مردم را از این خطر بزرگ آگاه کردهاند و آن را ریشه همه گناهان دانستهاند و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] میفرمود: دنیا باعث هلاکت شما و گذشتگان از شما بوده و هست. | ||
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[ | بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم(علیه السلام)]] بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند. آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر(علیه السلام) زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت [[علی بن ابی طالب بن موسی الرضا|حضرت رضا(علیه السلام)]] ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه ازاین امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند. | ||
[[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح میکند و میگوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن میگویی؟! اگر مال و ثروت میخواهی بینیازت میکنیم. ده هزار دینار به تو میدهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعتهایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب میشود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند. | [[یونس بن عبدالرحمان]] بر این حقیقت تصریح میکند و میگوید: در زمان رحلت امام کاظم(علیه السلام) وکلای حضرت اموال فراوانی را که مربوط به امام بود، در اختیار داشتند و این، سبب توقف آنان گردید. (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار) من با آنان مخالفت کردم و طبق وصی امام کاظم(علیه السلام) مردم را به طرف حضرت رضا(علیه السلام) دعوت کردم، روزی آن دو نزد من آمدند و گفتند: چرا چنین سخن میگویی؟! اگر مال و ثروت میخواهی بینیازت میکنیم. ده هزار دینار به تو میدهیم و ساکت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(علیه السلام)[[روایت]] داریم که هرگاه بدعتهایی آشکار شود، عالمان باید علم خود را اظهار کنند وگرنه نور [[ایمان]] از آنان سلب میشود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رها نخواهم کرد. آن دو نفر کینه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند. |