۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[علی (ع)' به '[[علی بن ابی طالب') |
جز (جایگزینی متن - '[[امام صادق' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
عبدالله بن سبأ در [[روایات]] شیعه به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در [[رجال]] خود چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره میشود: | عبدالله بن سبأ در [[روایات]] شیعه به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در [[رجال]] خود چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره میشود: | ||
[[ابان بن عثمان]] میگوید: از [[ | [[ابان بن عثمان]] میگوید: از [[جعفر بن محمد (صادق) (ع)]] شنیدم که میفرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107</ref> | ||
[[ابو حمزه ثمالى]] میگوید: [[امام زینالعابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی بن ابی طالب]] بنده اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان، ص 107 و 108</ref> | [[ابو حمزه ثمالى]] میگوید: [[امام زینالعابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی بن ابی طالب]] بنده اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان، ص 107 و 108</ref> | ||
[[ | [[جعفر بن محمد (صادق) (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مىبندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین میرود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادقتر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نامهای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع میساخت و بر مردم عرضه میکرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد میکرد و افترا بر خدا مى بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108</ref> | ||
عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل میکند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و میگفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم. | عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل میکند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و میگفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم. |