۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[پیامبر اکرم' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
مجموعه [[عهد جدید]] از نظر آموزههای اعتقادی و عملی، دوگانه و ناهمگون است؛ بخشی از آن دنباله [[عهد قدیم]] بوده و بر [[انسان]] و فرستاده [[خدا]] بودن [[حضرت مسیح]] علیهالسلام و لزوم پایبندی به شریعت [[حضرت موسی]] علیهالسلام تأکید میکند و بخشی دیگر بر جنبه الوهی آن حضرت و نفی [[شریعت]] موسوی تأکید دارد. این دو روایت ناهمگون بازتابی از نزاع فکری و عقیدتی [[پطرس]] و [[پولس]] است.<ref>عبدالرحیم سلیمانی، «عهد جدید» تاریخ نگارش و نویسندگان، فصلنامه هفت آسمان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ش 3 ـ 4، (1378)، ¶ص 73،74، 79 و 81.</ref> | مجموعه [[عهد جدید]] از نظر آموزههای اعتقادی و عملی، دوگانه و ناهمگون است؛ بخشی از آن دنباله [[عهد قدیم]] بوده و بر [[انسان]] و فرستاده [[خدا]] بودن [[حضرت مسیح]] علیهالسلام و لزوم پایبندی به شریعت [[حضرت موسی]] علیهالسلام تأکید میکند و بخشی دیگر بر جنبه الوهی آن حضرت و نفی [[شریعت]] موسوی تأکید دارد. این دو روایت ناهمگون بازتابی از نزاع فکری و عقیدتی [[پطرس]] و [[پولس]] است.<ref>عبدالرحیم سلیمانی، «عهد جدید» تاریخ نگارش و نویسندگان، فصلنامه هفت آسمان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ش 3 ـ 4، (1378)، ¶ص 73،74، 79 و 81.</ref> | ||
نوشتههای دیگر، که مورد تأیید [[کلیسا]] قرار نگرفت، به عنوان «اپوکریفا» یعنی نوشتههای مشکوک و غیرمعتبر شناخته میشود که تعداد بسیاری از آنها از بین رفته و شماری نیز هنوز باقی است.<ref>موریس بوکای، پیشین، ص 103 ـ 105 / محمّدجواد شکور، خلاصه ادیان، چ دوم، تهران، شرق، 1362، ص 168.</ref> انجیل برنابا، منسوب به قرین یوسف [[برنابا]]، دوست [[پولس]] و [[مرقس]]، از این قبیل است که از قرن چهارم میلادی به بعد، خواندن آن از سوی کلیسا تحریم شد. برخی آن را حلقه گمشده بین [[اسلام]] و [[مسیحیت]] خواندهاند. انجیل برنابا به رغم ناسازگاری برخی آموزههای آن با تعالیمی از [[اسلام]] و نیز [[مسیحیت]] رسمی، دارای اصول اساسی درستی است و در موارد مهم و قابل توجهی با قرآن سازگاری دارد. یادکرد صریح نام، ویژگیها و بشارت بعثت [[ | نوشتههای دیگر، که مورد تأیید [[کلیسا]] قرار نگرفت، به عنوان «اپوکریفا» یعنی نوشتههای مشکوک و غیرمعتبر شناخته میشود که تعداد بسیاری از آنها از بین رفته و شماری نیز هنوز باقی است.<ref>موریس بوکای، پیشین، ص 103 ـ 105 / محمّدجواد شکور، خلاصه ادیان، چ دوم، تهران، شرق، 1362، ص 168.</ref> انجیل برنابا، منسوب به قرین یوسف [[برنابا]]، دوست [[پولس]] و [[مرقس]]، از این قبیل است که از قرن چهارم میلادی به بعد، خواندن آن از سوی کلیسا تحریم شد. برخی آن را حلقه گمشده بین [[اسلام]] و [[مسیحیت]] خواندهاند. انجیل برنابا به رغم ناسازگاری برخی آموزههای آن با تعالیمی از [[اسلام]] و نیز [[مسیحیت]] رسمی، دارای اصول اساسی درستی است و در موارد مهم و قابل توجهی با قرآن سازگاری دارد. یادکرد صریح نام، ویژگیها و بشارت بعثت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله، نفی الوهیت و بنوّت [[حضرت مسیح]] علیهالسلام، تصریح بر [[ذبیح]] بودن [[حضرت اسماعیل]] علیهالسلام نه [[اسحاق]] علیهالسلام ـ نفی مصلوب شدن [[حضرت عیسی]] علیهالسلام و کشته شدن یهودای اسخریوطی به جای وی از این قبیل است. | ||
== انجیلهای چهارگانه == | == انجیلهای چهارگانه == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
واژه «انجیل» 12 بار در 12 آیه از 6 [[سوره]] قرآن و همه جا شکل مفرد آن به صراحت یاد شده است. <ref>آل عمران: 3، 48، 65؛ مائده: 46،47، 66، 68، 110؛ اعراف: 157؛ توبه: 111؛ فتح: 29؛ حدید: 27</ref> موارد متعددی نیز با تعابیری همچون «ما بَینَ یَدَیه» <ref>آلعمران: 3؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> و «الَّذی بَینَ یَدَیه»<ref>انعام: 92؛ یونس: 37؛ یوسف: 111؛ سبأ: 31</ref>، به عنوان یکی از کتابهای آسمانی پیش از قرآن بدان اشاره شده است. افزون بر آنچه گفته شد، گاهی «انجیل»، از مصادیق حتمی و مورد اشاره «الکِتاب» در ترکیباتی همچون «اَهل الکِتاب» <ref>آل عمران: 64 ـ 65؛ نساء: 171</ref> و «الَّذینَ اُوتوا الکِتب» <ref>بقره: 146؛ نساء: 47، 13؛ مائده: 5</ref> نیز هست. | واژه «انجیل» 12 بار در 12 آیه از 6 [[سوره]] قرآن و همه جا شکل مفرد آن به صراحت یاد شده است. <ref>آل عمران: 3، 48، 65؛ مائده: 46،47، 66، 68، 110؛ اعراف: 157؛ توبه: 111؛ فتح: 29؛ حدید: 27</ref> موارد متعددی نیز با تعابیری همچون «ما بَینَ یَدَیه» <ref>آلعمران: 3؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> و «الَّذی بَینَ یَدَیه»<ref>انعام: 92؛ یونس: 37؛ یوسف: 111؛ سبأ: 31</ref>، به عنوان یکی از کتابهای آسمانی پیش از قرآن بدان اشاره شده است. افزون بر آنچه گفته شد، گاهی «انجیل»، از مصادیق حتمی و مورد اشاره «الکِتاب» در ترکیباتی همچون «اَهل الکِتاب» <ref>آل عمران: 64 ـ 65؛ نساء: 171</ref> و «الَّذینَ اُوتوا الکِتب» <ref>بقره: 146؛ نساء: 47، 13؛ مائده: 5</ref> نیز هست. | ||
قرآن به مناسبتهای گوناگونی از انجیل یاد میکند. تصریح بر وحیانی بودن آن و به عنوان مجموعهای از [[آیات]] نازل شده بر [[حضرت عیسی]] علیهالسلام <ref>آل عمران: 3؛ مائده: 46، 110؛ حدید: 27</ref>، گواهی آن بر حقّانیت [[تورات]] <ref>مائده: 46</ref>، تصدیق آن از سوی قرآن <ref>مائده: 48؛ یونس: 37</ref>، بشارت انجیل درباره بعثت [[ | قرآن به مناسبتهای گوناگونی از انجیل یاد میکند. تصریح بر وحیانی بودن آن و به عنوان مجموعهای از [[آیات]] نازل شده بر [[حضرت عیسی]] علیهالسلام <ref>آل عمران: 3؛ مائده: 46، 110؛ حدید: 27</ref>، گواهی آن بر حقّانیت [[تورات]] <ref>مائده: 46</ref>، تصدیق آن از سوی قرآن <ref>مائده: 48؛ یونس: 37</ref>، بشارت انجیل درباره بعثت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و فراگیر شدن دعوت او <ref>اعراف: 157؛ فتح: 29</ref> و تحریف، کتمان و حذف بخشی از آموزههای آن <ref>مائده: 14 ـ 15</ref> از این قبیل است. | ||
'''1. انجیل؛ کتاب آسمانی مسیح علیهالسلام''' | '''1. انجیل؛ کتاب آسمانی مسیح علیهالسلام''' | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
خداوند در [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]، آن را تصدیقکننده کتابهای آسمانی پیشین از جمله انجیل میداند: «وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنا عَلَیْهِ...» <ref>مائده: 48</ref> اما در اینکه تصدیق و تأیید یاد شده به چه معناست، مفسّران به اختلاف گراییدهاند؛<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 1، ج 1، ص 615؛ مج 3، ج 3، ص 226؛ مج 4، ج 6، ص 361 / محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 8، ص 429 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 2، ص 696 ـ 697؛ ج 3، ص 313؛ ج 8، ص 637.</ref> دیدگاه نخست، آن را به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول آنها از سوی خداوند میداند؛ با این توضیح که لازمه آن تصدیق همه محتویات کتابهایی نیست که امروزه به نام [[تورات]] و انجیل نامیده میشوند. دیدگاه دوم تصدیق یاد شده را به معنای تأیید همه یا بخشی از محتوای کتب آسمانی گذشته میداند؛ و دیدگاه سومی هم بر آن است که کتابهای آسمانی پیشین درباره نزول [[قرآن]] از سوی خداوند خبر دادهاند و نزول [[قرآن]] ـ نه شهادت گفتاری آن ـ دلیل درستی آن خبر غیبی و از سوی خدا بودن کتب آسمانی گذشته است.<ref>محمّدتقی مصباح، قرآنشناسی، به کوشش محمود رجبی، قم، انتشارات اسلامی، 1376، ج 1، ص 182 ـ 183.</ref> | خداوند در [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]]، آن را تصدیقکننده کتابهای آسمانی پیشین از جمله انجیل میداند: «وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنا عَلَیْهِ...» <ref>مائده: 48</ref> اما در اینکه تصدیق و تأیید یاد شده به چه معناست، مفسّران به اختلاف گراییدهاند؛<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 1، ج 1، ص 615؛ مج 3، ج 3، ص 226؛ مج 4، ج 6، ص 361 / محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 8، ص 429 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 2، ص 696 ـ 697؛ ج 3، ص 313؛ ج 8، ص 637.</ref> دیدگاه نخست، آن را به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول آنها از سوی خداوند میداند؛ با این توضیح که لازمه آن تصدیق همه محتویات کتابهایی نیست که امروزه به نام [[تورات]] و انجیل نامیده میشوند. دیدگاه دوم تصدیق یاد شده را به معنای تأیید همه یا بخشی از محتوای کتب آسمانی گذشته میداند؛ و دیدگاه سومی هم بر آن است که کتابهای آسمانی پیشین درباره نزول [[قرآن]] از سوی خداوند خبر دادهاند و نزول [[قرآن]] ـ نه شهادت گفتاری آن ـ دلیل درستی آن خبر غیبی و از سوی خدا بودن کتب آسمانی گذشته است.<ref>محمّدتقی مصباح، قرآنشناسی، به کوشش محمود رجبی، قم، انتشارات اسلامی، 1376، ج 1، ص 182 ـ 183.</ref> | ||
به نظر میرسد دقت در [[آیات]] مربوط و تفاوت تعابیر، میتواند چالش یاد شده را برچیده، زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که [[آیات]] تصدیقکننده را میتوان از یک نظر، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری همچون «الَّذی بَینَ یَدَیه» و «ما بَینَ یَدَیه» آمده است، به صراحت به تصدیق کتابهای پیش از [[قرآن]] اشاره دارد و نمیتواند جز به معنای تأیید کتبی همچون [[تورات]] و انجیل نازل شده باشد: «وَ مَا کَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ...» <ref>یونس: 37 و نیز یوسف: 111؛ بقره: 97؛ آلعمران: 3؛ مائده: 48؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> «تصدیق» در این [[آیات]]، یقیناً میتواند به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول الهی [[تورات]] و انجیل واقعی و تأیید همه آموزههای آن دو باشد.<ref> محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 542 / فضلبن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> پر واضح است که «تصدیق» به این معنا، بشارتهای [[تورات]] و انجیل درباره [[بعثت]] [[ | به نظر میرسد دقت در [[آیات]] مربوط و تفاوت تعابیر، میتواند چالش یاد شده را برچیده، زمینه وحدت نظر را فراهم آورد؛ با این توضیح که [[آیات]] تصدیقکننده را میتوان از یک نظر، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها تعابیری همچون «الَّذی بَینَ یَدَیه» و «ما بَینَ یَدَیه» آمده است، به صراحت به تصدیق کتابهای پیش از [[قرآن]] اشاره دارد و نمیتواند جز به معنای تأیید کتبی همچون [[تورات]] و انجیل نازل شده باشد: «وَ مَا کَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَی مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ...» <ref>یونس: 37 و نیز یوسف: 111؛ بقره: 97؛ آلعمران: 3؛ مائده: 48؛ فاطر: 31؛ احقاف: 30</ref> «تصدیق» در این [[آیات]]، یقیناً میتواند به معنای گواهی دادن [[قرآن]] بر نزول الهی [[تورات]] و انجیل واقعی و تأیید همه آموزههای آن دو باشد.<ref> محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 542 / فضلبن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> پر واضح است که «تصدیق» به این معنا، بشارتهای [[تورات]] و انجیل درباره [[بعثت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و نزول [[قرآن]] را نیز دربر میگیرد. | ||
نکته شایان توجه آنکه [[قرآن]] به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتابهای آسمانی گذشته، بر «مُهَیْمِن» بودن خود نسبت به آنها تصریح میکند تا از پیدایش توهّم تصدیق بیهیچ دخل و تصرفی، پیشگیری کند. «مهیمن» بودن [[قرآن]] را هرچند متفاوت، ولی نزدیک به هم معنا کردهاند.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 360 ـ 363 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / اسماعیلبن کثیر دمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، به کوشش یوسف مرعشی، چ سوم، بیروت، دارالمعرفه، 1409، ج 2، ص 68.</ref> برآیند این معانی آن است که [[قرآن]] نسبت به کتب گذشته مسلّط، فرادست و فراگیر است و بر اساس آن، میتواند انواع دخل و تصرفها را در آنها انجام دهد. بر همین اساس، آموزههای اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح، و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.<ref>محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 410 ـ 411 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> | نکته شایان توجه آنکه [[قرآن]] به عنوان یک توضیح تکمیلی درباره تصدیق کتابهای آسمانی گذشته، بر «مُهَیْمِن» بودن خود نسبت به آنها تصریح میکند تا از پیدایش توهّم تصدیق بیهیچ دخل و تصرفی، پیشگیری کند. «مهیمن» بودن [[قرآن]] را هرچند متفاوت، ولی نزدیک به هم معنا کردهاند.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 360 ـ 363 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 313 / اسماعیلبن کثیر دمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، به کوشش یوسف مرعشی، چ سوم، بیروت، دارالمعرفه، 1409، ج 2، ص 68.</ref> برآیند این معانی آن است که [[قرآن]] نسبت به کتب گذشته مسلّط، فرادست و فراگیر است و بر اساس آن، میتواند انواع دخل و تصرفها را در آنها انجام دهد. بر همین اساس، آموزههای اصلی آنها را حفظ و امضا، موارد حذف و تحریف شده را یادآوری و اصلاح، و تعالیم تابع شرایط خاص زمان، مکان و مخاطبان را نسخ کرده است.<ref>محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 410 ـ 411 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 5، ص 349.</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
در دسته دوم [[آیات]]، تعابیری همچون «لِما مَعَکُم» و «لِما مَعَهُم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب ([[یهود]] و [[نصارا]]) است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقا لِمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوها...» <ref>نساء: 47 و نیز بقره: 41،91</ref> هرچند میتوان ظاهر این تعابیر را اشاره به [[تورات]] و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست [[اهل کتاب]] بود؛ اما قطعاً نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه ـ چنانکه برخی از [[آیات]] نیز اشعار دارند ـ<ref>«و من الذین قالوا انّا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظّا ممّا ذکروا فاغرینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة.» مائده: 14</ref> تأیید بخشی از آموزههای [[تحریف]] ناشده آنهاست و این بدان سبب است که اناجیل یاد شده دارای آموزههای ضد و نقیض و شرکآمیز هستند و سخنان، رفتارها و حوادثی را به [[حضرت عیسی]] علیهالسلام نسبت میدهند که با [[عقل]] و تعالیم توحیدی سازگار نیست. مصلوب و کشته شدن [[حضرت مسیح]] علیهالسلام، اعتقاد به خداوندی و پسر خدا بودن آن حضرت و عقیده «تثلیث» از این قبیل است. <ref>نساء: 157، 171؛ مائده: 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه: 30</ref> | در دسته دوم [[آیات]]، تعابیری همچون «لِما مَعَکُم» و «لِما مَعَهُم» به کار رفته و اشاره به اهل کتاب ([[یهود]] و [[نصارا]]) است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقا لِمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوها...» <ref>نساء: 47 و نیز بقره: 41،91</ref> هرچند میتوان ظاهر این تعابیر را اشاره به [[تورات]] و اناجیل موجود در عصر نزول دانست که در دست [[اهل کتاب]] بود؛ اما قطعاً نه به معنای تصدیق همه محتوا، بلکه ـ چنانکه برخی از [[آیات]] نیز اشعار دارند ـ<ref>«و من الذین قالوا انّا نصاری اخذنا میثاقهم فنسوا حظّا ممّا ذکروا فاغرینا بینهم العداوة والبغضاء الی یوم القیامة.» مائده: 14</ref> تأیید بخشی از آموزههای [[تحریف]] ناشده آنهاست و این بدان سبب است که اناجیل یاد شده دارای آموزههای ضد و نقیض و شرکآمیز هستند و سخنان، رفتارها و حوادثی را به [[حضرت عیسی]] علیهالسلام نسبت میدهند که با [[عقل]] و تعالیم توحیدی سازگار نیست. مصلوب و کشته شدن [[حضرت مسیح]] علیهالسلام، اعتقاد به خداوندی و پسر خدا بودن آن حضرت و عقیده «تثلیث» از این قبیل است. <ref>نساء: 157، 171؛ مائده: 17، 72 ـ 73، 116 ـ 117؛ توبه: 30</ref> | ||
تأیید ضمنی و به اجمال اناجیل عصر نزول از برخی [[آیات]] دیگر نیز برمیآید. آیه 66 مائده از این قبیل است که در ترغیب اهل کتاب برای عمل به آموزههای [[تورات]] و انجیل، برخوردار شدن از برکات [[آسمان]] و زمین را پیامد آن میخواند: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم....» مفسّران مراد از اقامه [[تورات]] و انجیل را اعتقاد و عمل به تعالیم آن دو درباره مبدأ، معاد،<ref>سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.</ref> احکام و حدود الهی<ref>محمّدبن عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 46 / تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 444 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.</ref> و نیز اعتراف به وجود بشارت مربوط به [[ | تأیید ضمنی و به اجمال اناجیل عصر نزول از برخی [[آیات]] دیگر نیز برمیآید. آیه 66 مائده از این قبیل است که در ترغیب اهل کتاب برای عمل به آموزههای [[تورات]] و انجیل، برخوردار شدن از برکات [[آسمان]] و زمین را پیامد آن میخواند: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم....» مفسّران مراد از اقامه [[تورات]] و انجیل را اعتقاد و عمل به تعالیم آن دو درباره مبدأ، معاد،<ref>سید محمّدحسین طباطبایی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.</ref> احکام و حدود الهی<ref>محمّدبن عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 46 / تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 444 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.</ref> و نیز اعتراف به وجود بشارت مربوط به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلی الله علیه و آله،<ref>ابوجعفر نحّاس، معانیالقرآن، به کوشش الصابونی، عربستان، جامعة امّالقری، 1409، ج 2، ص 337 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 46/ اسماعیلبنکثیردمشقی، پیشین، ج 1، ص 169.</ref> بدون هرگونه تحریف و کتمان<ref>محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 3، ص 585 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 341 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 6، ص 37 ـ 38.</ref> دانستهاند. بنابراین، دستکم اناجیل موجود در عصر نزول، آموزههایی از انجیل نازل شده را دربر داشته است. در غیر این صورت و با توجه به فقدان انجیل واقعی، دعوت به اقامه آن، توجیه خردمندانهای نخواهد داشت. تأیید ضمنی و اجمالی یاد شده را از آیه 68 مائده نیز میتوان برداشت کرد: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِن رَّبِّکُمْ....» | ||
در [[شأن نزول]] این [[آیه]]، گفتهاند: گروهی از [[یهودیان]]، پس از پاسخ [[ | در [[شأن نزول]] این [[آیه]]، گفتهاند: گروهی از [[یهودیان]]، پس از پاسخ [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله به پرسش آنان درباره تصدیق [[تورات]] از سوی او، گفتند: ما نیز [[تورات]] را قبول داریم؛ ولی به غیر آن ایمان نمیآوریم و [[خداوند]] بر اساس این آیه، دین و آیین آنان را بدون اعتقاد و عمل به [[تورات]] و انجیل فاقد ارزش و بیپایه و اساس میخواند. اعتقاد و عمل به آن نیز [[ایمان]] به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و [[قرآن]] را میطلبد. [[قرآن کریم]] در جای دیگر، پیروان انجیل را به داوری و حکم کردن بر اساس «ما اَنزَلَ اللّه» در آن فرا میخواند: «وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإِنجِیلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِیهِ....» <ref>مائده: 47</ref> این آیه نیز تأیید ضمنی و اجمالی اناجیل عصر نزول را میرساند. | ||
'''4. آموزههای انجیل''' | '''4. آموزههای انجیل''' | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
'''''1. هدایت، نور و موعظه:''''' | '''''1. هدایت، نور و موعظه:''''' | ||
«... وَ آتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدی وَ نُورٌ وَمُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدی وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ.» <ref>مائده: 46؛ آلعمران: 3 ـ 4</ref> [[مفسّران]] در معنای «[[هدایت]]»، آن را به وجود آموزههای مربوط به [[توحید]] [[خداوند]] و تنزیه وی از داشتن همسر، فرزند، شریک و انباز،<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 226 / محمّد عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 9 / محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 401.</ref> معارف مربوط به معاد،<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.</ref> تصدیق و تنزیه [[انبیا]]، بشارت [[بعثت]] [[ | «... وَ آتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدی وَ نُورٌ وَمُصَدِّقا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدی وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ.» <ref>مائده: 46؛ آلعمران: 3 ـ 4</ref> [[مفسّران]] در معنای «[[هدایت]]»، آن را به وجود آموزههای مربوط به [[توحید]] [[خداوند]] و تنزیه وی از داشتن همسر، فرزند، شریک و انباز،<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 226 / محمّد عمر فخررازی، پیشین، ج 12، ص 9 / محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 401.</ref> معارف مربوط به معاد،<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.</ref> تصدیق و تنزیه [[انبیا]]، بشارت [[بعثت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله،<ref> محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 3، ج 3، ص 226 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.</ref> احکام الهی و دلایل آن<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 358 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 314.</ref> [[تفسیر]] کردهاند. توجه به توصیف [[قرآن]] و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله به مایه «هدایت بودن»،<ref>«ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین.» بقره: 2</ref> میتواند در این زمینه بسیار کارگشا باشد؛ چنانکه در [[تفسیر]] اشتمال انجیل بر [[نور]]، آن را اشاره به بیان احکام شرعی،<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.</ref> دلایل، مثلها، فضایل و ارزشهای رهنمونساز به سوی حق<ref>محمّد رشیدرضا، پیشین، ج 6، ص 401.</ref> و روشن ساختن تاریکیهای جهل و نادانی<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 4، ج 6، ص 358.</ref> از سوی انجیل معنا کردهاند و مراد از وجود «موعظه» در آن را، فرمانهای الهی مبنی بر پرهیز از گناه و انجام عبادات و پند و اندرزهای شیوا و رسا گفتهاند.<ref>فضلبن حسن طبرسی، پیشین، ج 3، ص 311 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 12، ص 9.</ref> | ||
'''''2. بشارت بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:''''' | '''''2. بشارت بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:''''' | ||
بنابر نص صریح برخی [[آیات]] [[قرآن]] و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر [[بعثت]] [[ | بنابر نص صریح برخی [[آیات]] [[قرآن]] و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر [[بعثت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و نام و ویژگیهای او در [[تورات]] و انجیل نازل شده از سوی خدا آمده است. این موضوع در میان آموزههای یاد شده [[تورات]] و انجیل در [[قرآن]] ـ برجستگی ویژهای دارد: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ....» <ref>اعراف: 157</ref> از ظاهر آیه، برمیآید که اوصاف سهگانه «رسول»، «نبی» و «اُمّی» (درس ناخوانده و خط نانوشته بودن) همه در [[تورات]] و انجیل برای [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله یاد شدهاند<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 6، ج 9، ص 112 ـ 113 / اسماعیلبن کثیر دمشقی، پیشین، ج 2، ص 262؛ ج 3، ص 427 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 8، ص 280.</ref> و اگر آیه درصدد چنین بیانی نبود، یادکرد هر سه وصف در کنار هم، که منحصر به همین آیه است، به ویژه آوردن ویژگی سوم، نکته پیدایی نداشت.<ref>سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 8، ص 280.</ref> در آیهای دیگر و از زبان [[حضرت مسیح]] علیهالسلام، به نام [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله، که پس از وی خواهد آمد، تصریح شده است: «وَ إِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ... وَ مُبَشِّرا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ....»(صف: 6) این آیه هرچند بر بشارت بعثت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و نام وی از زبان [[حضرت مسیح]] علیهالسلام و نه آمدن آن در انجیل دلالت دارد،<ref>همان، ج 19، ص 253.</ref> اما چون آن حضرت در این زمینه جز [[آیات]] انجیل و [[وحی]] الهی را بر زبان نمیراند، میتواند برگرفته از انجیل باشد. این آیه توجه شماری از مفسّران<ref>محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 4، ص 559 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 4، ص 749 / محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 29، ص 313 ـ 314.</ref> و پژوهشگران 107 مسلمان را، که در پی یافتن نام «احمد» در اناجیل کنونی برآمدهاند، به واژه «فارقلیط» (Paraclete) یا «بارکلیت» معطوف ساخته است. واژه یاد شده یونانی و به معنای «تسلی» و «آرامشدهنده» است و [[مسیحیان]] مصداق آن را «روحالقدس» خواندهاند. | ||
اما [[مفسّران]] و پژوهشگران یاد شده بر این باورند که این واژه در اصل، اسم خاص و به صورت «پریکلیتوس» و به معنای «احمد» و «ستوده» بوده که بعدها دچار تغییر شده است. در مقابل، برخی پژوهشگران [[مسیحیت]] با نفی دلالت [[آیه]] بر یادکرد نام «احمد» در انجیل، تلاشهای انجام گرفته برای تطبیق آن بر «[[فارقلیط]]» را ناموفق و غیرلازم میشمارند. ایشان در کنار برخی استدلالهای دفاعپذیر مدعی هستند که واژه یاد شده قرنها پیش از [[اسلام]] نیز به همان صورت و به معنای «تسلّیدهنده» کاربرد داشته است و مصداق آن نیز «[[روحالقدس]]» دانسته میشد. ایشان بخشهای دیگری از [[عهد جدید]] را مصداق بشارت انجیل در قالب اوصاف کلی ـ و نه به اسم ـ مبنی بر آمدن [[ | اما [[مفسّران]] و پژوهشگران یاد شده بر این باورند که این واژه در اصل، اسم خاص و به صورت «پریکلیتوس» و به معنای «احمد» و «ستوده» بوده که بعدها دچار تغییر شده است. در مقابل، برخی پژوهشگران [[مسیحیت]] با نفی دلالت [[آیه]] بر یادکرد نام «احمد» در انجیل، تلاشهای انجام گرفته برای تطبیق آن بر «[[فارقلیط]]» را ناموفق و غیرلازم میشمارند. ایشان در کنار برخی استدلالهای دفاعپذیر مدعی هستند که واژه یاد شده قرنها پیش از [[اسلام]] نیز به همان صورت و به معنای «تسلّیدهنده» کاربرد داشته است و مصداق آن نیز «[[روحالقدس]]» دانسته میشد. ایشان بخشهای دیگری از [[عهد جدید]] را مصداق بشارت انجیل در قالب اوصاف کلی ـ و نه به اسم ـ مبنی بر آمدن [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله میدانند.<ref>عبدالرحیم سلیمانی، «قرآن کریم و بشارتهای پیامبران»، فصلنامه هفت آسمان، ش 16 زمستان 1381، ص 51 ـ 61.</ref> | ||
گزارشهای [[تورات]] و انجیل درباره بعثت، نام و ویژگیهای [[ | گزارشهای [[تورات]] و انجیل درباره بعثت، نام و ویژگیهای [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله به گونهای دقیق و روشن بوده است که برای یهود و نصارا یا دستکم برای دانشمندان آنان، هیچ شک و تردیدی در شناخت آن حضرت و حقّانیت دعوت و رسالت ایشان باقی نمیگذارد؛<ref>سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 7، ص 41.</ref> اما گروهی از آنان بر اثر انگیزههای گوناگون به کتمان آن میپرداختهاند: «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِیقا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ.» <ref>بقره: 146</ref> از این آیه و همانند آن، برمیآید که گزارشهای یاد شده در [[تورات]] و انجیل موجود در عصر نزول نیز بوده است. در غیر این صورت، یهود و نصارا با استناد بر آن به عنوان بهترین دلیل، به شدت به تکذیب [[قرآن]]، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآلهو دعوت او میپرداختند،<ref>محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 17، ص 94 / سید ابولقاسم خوئی، البیان، چ هشتم، انوارالهدی، 1401، ص 122 / سید محمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 19، ص 253.</ref> در حالی که شماری از آنان، به ویژه برخی از دانشمندان یهود و نصارا، بر اساس بشارتهای یاد شده و شناخت پیشین از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله به ایشان ایمان آوردند:111«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ وَ إِذَا یُتْلَی عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ.» <ref>قصص: 52 ـ 53</ref> بشارت آمدن «فارقلیط» پس از [[حضرت عیسی]] علیهالسلام، که به نقل از زبان وی در انجیل یوحنّا یاد شده<ref>یوحنا، 14:15 ـ 17 و 25 ـ 26؛ 15:26 ـ 27؛ 16: 5 ـ 15.</ref> از این قبیل است که مورد توجه و استناد شماری از مفسّران شیعه <ref>فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 4، ص 749 / محمّدتقی مصباح، پیشین، ج 1، ص 188ـ189 / محمّد صادقی، پیشین، ج 26ـ27، ص 306.</ref>و سنّی <ref> محمّدبن عمر فخر رازی، پیشین، ج 29، ص 313 / محمّد رشید رضا، پیشین، ج 9، ص 291 / سید محمود آلوسی، پیشین، مج 15، ج 28، ص 128.</ref>قرار گرفته است. البته با توجه به غیر واقعی بودن بسیاری از گزارشهای [[عهد جدید]]، آنچه [[قرآن]] در اینباره آورده است، به طور کامل در آن وجود ندارد و آنچه یافت میشود برخی عبارات کلی قابل انطباق بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله است، در حالی که بیانات [[قرآن]] دلالت بر آن دارند که در [[تورات]] و انجیل به روشنی و با صراحت، از آمدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله خبر داده شده است.<ref>محمّدتقی مصباح، پیشین، ص 188.</ref> | ||
در آیه 29 [[سوره فتح]] نیز از یادکرد برخی اوصاف [[ | در آیه 29 [[سوره فتح]] نیز از یادکرد برخی اوصاف [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و پیروان راستین او در [[تورات]] و انجیل سخن به میان آمده است. بر اساس این آیه، در کتب یاد شده آمده است که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] صلیاللهعلیهوآله و پیروان ایشان با دشمنان، سرسخت و با یکدیگر بسی مهربانند. همچنین آنان به زراعتی همانند شدهاند که روز به روز رشد، بالندگی و استحکام بیشتری یافته، شگفتی کشاورزان را برمیانگیزد؛ به این معنا که مسلمانان نیز در آغاز اندکند؛ اما در گذر ایّام، چنان بر شمار و نیروی آنان افزوده میشود که [[کافران]] را به خشم آورده، هراسان میسازد:<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 / محمّدبن احمد قرطبی، پیشین، ج 16، ص 292.</ref>«مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعا سُجَّدا یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ....» <ref>فتح: 29</ref> اینکه همه اوصاف یاد شده در هر دو کتاب [[تورات]] و انجیل آمده یا بخشی در [[تورات]] و بخشی دیگر در انجیل، مورد اختلاف [[مفسّران]] است. | ||
شماری از [[مفسّران]] [[شیعه]]<ref>محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 9، ص 337 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 9، ص 192.</ref> و سنّی <ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 ـ 146/ اسماعیلبن کثیر دمشقی، پیشین، ج 4، ص 219 / ابوجعفر نحاس، پیشین، ج 6، ص 515.</ref> به پیروی از تفسیرگران نخستینی همچون قتاده، ضحّاک و ابن جُبیر،<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 / عبدالرزاق صنعانی، تفسیر صنعانی، به کوشش محمود محمّد عبده، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419، ج 3، ص 228 / جمالالدین جوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، چ چهارم، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407، ج 7، ص 449.</ref> اوصافی را که پیش از واژه «ذلِکَ» آمده است یاد شده در [[تورات]]، و تشبیه به زرع و کِشته را آمده در انجیل میدانند. طبری در اثبات این دیدگاه، میگوید: اگر «کَزَرع» عطف به اوصاف پیشین و به [[تورات]] هم مربوط بود، باید همراه «واوِ» عطف میآمد.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 146.</ref> در مقابل، شوکانی جمله «کَزَرع» را مستأنفه دانسته و به پیروی از مجاهد، معتقد است: همه ویژگیهای یاد شده از آغاز تا پایان آیه، هم در [[تورات]] و هم در انجیل آمده است.<ref>محمّدبن علی شوکانی، فتحالقدیر، بیروت، دارالمعرفه، ج 5، ص 56.</ref> ابوسلیمان دمشقی نیز بر این باور است که تشبیه به زرع و کِشته در [[تورات]] و انجیل یاد شده است.<ref>جمالالدین جوزی، پیشین، ج 7، ص 448/ ج 3، ص 503.</ref> | شماری از [[مفسّران]] [[شیعه]]<ref>محمّدبن حسن طوسی، پیشین، ج 9، ص 337 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 9، ص 192.</ref> و سنّی <ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 ـ 146/ اسماعیلبن کثیر دمشقی، پیشین، ج 4، ص 219 / ابوجعفر نحاس، پیشین، ج 6، ص 515.</ref> به پیروی از تفسیرگران نخستینی همچون قتاده، ضحّاک و ابن جُبیر،<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 145 / عبدالرزاق صنعانی، تفسیر صنعانی، به کوشش محمود محمّد عبده، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419، ج 3، ص 228 / جمالالدین جوزی، زادالمسیر فی علمالتفسیر، چ چهارم، بیروت، المکتب الاسلامی، 1407، ج 7، ص 449.</ref> اوصافی را که پیش از واژه «ذلِکَ» آمده است یاد شده در [[تورات]]، و تشبیه به زرع و کِشته را آمده در انجیل میدانند. طبری در اثبات این دیدگاه، میگوید: اگر «کَزَرع» عطف به اوصاف پیشین و به [[تورات]] هم مربوط بود، باید همراه «واوِ» عطف میآمد.<ref>محمّدبن جریر طبری، پیشین، مج 13، ج 25، ص 146.</ref> در مقابل، شوکانی جمله «کَزَرع» را مستأنفه دانسته و به پیروی از مجاهد، معتقد است: همه ویژگیهای یاد شده از آغاز تا پایان آیه، هم در [[تورات]] و هم در انجیل آمده است.<ref>محمّدبن علی شوکانی، فتحالقدیر، بیروت، دارالمعرفه، ج 5، ص 56.</ref> ابوسلیمان دمشقی نیز بر این باور است که تشبیه به زرع و کِشته در [[تورات]] و انجیل یاد شده است.<ref>جمالالدین جوزی، پیشین، ج 7، ص 448/ ج 3، ص 503.</ref> |