confirmed
۵۶۷
ویرایش
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۴: | ||
با مشاهده تهديدات و فشارهاي روزافزون، و نااميدی از هدايت حكام، عثمان، مسئله جهاد در راه خدا را جهت پيروان خويش مطرح مینمايد و بدين ترتيب عثمان در سال 1804 به گودو، در منطقه غربی گوبير گريخت و در آنجا طرفدارانش نيز به او پيوستند و او را به عنوان فرمانده افراد با ايمان (اميرالمؤمنين) برگزيدند. فوديو فرمان جنگ مقدس (جهاد) را بر عليه حاكمان ايالتهای هوسا صادر كرد و چون وي پنجاه سال سن داشت، فرمانده اين جنگ را به برادر و پسرش محول نمود. <ref>همان، ص 104</ref> | با مشاهده تهديدات و فشارهاي روزافزون، و نااميدی از هدايت حكام، عثمان، مسئله جهاد در راه خدا را جهت پيروان خويش مطرح مینمايد و بدين ترتيب عثمان در سال 1804 به گودو، در منطقه غربی گوبير گريخت و در آنجا طرفدارانش نيز به او پيوستند و او را به عنوان فرمانده افراد با ايمان (اميرالمؤمنين) برگزيدند. فوديو فرمان جنگ مقدس (جهاد) را بر عليه حاكمان ايالتهای هوسا صادر كرد و چون وي پنجاه سال سن داشت، فرمانده اين جنگ را به برادر و پسرش محول نمود. <ref>همان، ص 104</ref> | ||
جنگجويان مقدس (جهادگران) تعداد زيادی از شهرهای گوبير را آزاد كردند و در سال 1805 موفق شدند، شهرهای «زمفرا» <ref>Zamfara</ref> ، و «كبی» <ref>Kebbi</ref> را نيز متصرف و همچنين در سال 1808 «الكالاوا» <ref>Alkalawa</ref> پايتخت گوبير را به تصرف درآوردند كه در جريان آزادسازی اين شهر ساركی يونفا نيز كشته شد. سپس جهادگران نبرد خود را به ديگر ايالتها كشاندند و تا سال 1809 ميلادی شهرهای «زاريا» <ref>Zaria</ref>، «كاتسينا» <ref>Katsina</ref> ، و «كانو» <ref>Kano</ref>و همچنين «يوروبالند» <ref>Yorubaland</ref>، «آداماوا» <ref>Adamawa</ref> و «ايلورين» <ref>Ilorin</ref> را به تصرف در آوردند. <ref>تالابي. ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص 104.</ref> | جنگجويان مقدس (جهادگران) تعداد زيادی از شهرهای گوبير را آزاد كردند و در سال 1805 موفق شدند، شهرهای [[«زمفرا»]] <ref>Zamfara</ref> ، و [[«كبی»]] <ref>Kebbi</ref> را نيز متصرف و همچنين در سال 1808 [[«الكالاوا»]] <ref>Alkalawa</ref> پايتخت گوبير را به تصرف درآوردند كه در جريان آزادسازی اين شهر ساركی يونفا نيز كشته شد. سپس جهادگران نبرد خود را به ديگر ايالتها كشاندند و تا سال 1809 ميلادی شهرهای [[«زاريا»]] <ref>Zaria</ref>، [[«كاتسينا»]] <ref>Katsina</ref> ، و [[«كانو»]] <ref>Kano</ref>و همچنين [[«يوروبالند»]] <ref>Yorubaland</ref>، [[«آداماوا»]] <ref>Adamawa</ref> و [[«ايلورين»]] <ref>Ilorin</ref> را به تصرف در آوردند. <ref>تالابي. ا..لوكان، گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، مترجم، فرهاد ملك ـ دكتر ابراهيم ملايمي تهران: دفتر همكاريهاي اقتصادي وزارت جهاد سازندگي، 1371، ص 104.</ref> | ||
حكام هوسا در برابر سپاه و لشكر مسلمانان توانائی مقاومت نداشته و بزودی در برابر سپاه مسلمانان شكست خوردند. به نظر میرسد تأثير آموزشهای شيخ و پيروانش و تحولات فكری بوجود آمده در تحقق و بروز اين پيروزیها نقش بسزا و عمدهای داشته است. | حكام هوسا در برابر سپاه و لشكر مسلمانان توانائی مقاومت نداشته و بزودی در برابر سپاه مسلمانان شكست خوردند. به نظر میرسد تأثير آموزشهای شيخ و پيروانش و تحولات فكری بوجود آمده در تحقق و بروز اين پيروزیها نقش بسزا و عمدهای داشته است. | ||
ايالتهايی كه توسط جهادگران به تصرف درآمدند در قالب يك مجموعه به خلافت تبديل شدند و عثمان بعنوان خليفه زمام امور آن را به دست گرفت و ايالتها نيز امارت نام گرفتند كه هر يك از امارتها، توسط اميری كه از جانب عثمان منصوب میشد، اداره میگرديد. عثمان خلافت را به دو قسمت تقسيم كرد كه در يك قسمت آن عبداللهی <ref>Abdullahi</ref> در بخش غرب و محمد بلّو <ref>Mohammad Bello</ref> در قسمت ديگر كه در سال 1809 سوكوتو نام گرفت، تحت رهبری خليفه، زمام امور را بدست داشتند. | ايالتهايی كه توسط جهادگران به تصرف درآمدند در قالب يك مجموعه به خلافت تبديل شدند و عثمان بعنوان خليفه زمام امور آن را به دست گرفت و ايالتها نيز امارت نام گرفتند كه هر يك از امارتها، توسط اميری كه از جانب عثمان منصوب میشد، اداره میگرديد. عثمان خلافت را به دو قسمت تقسيم كرد كه در يك قسمت آن [[عبداللهی]] <ref>Abdullahi</ref> در بخش غرب و [[محمد بلّو]] <ref>Mohammad Bello</ref> در قسمت ديگر كه در سال 1809 سوكوتو نام گرفت، تحت رهبری خليفه، زمام امور را بدست داشتند. | ||
<ref>گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، ص 105</ref> | <ref>گزيدهاي از تاريخ غرب آفريقا ، ص 105</ref> | ||
در ارتباط با علل و عوامل سقوط ايالتها و حكام هوسا بدست مسلمانان، در بخش علل موفقّيت و پيروزی سخن به ميان خواهد آمد. فعاليت گسترده شيخ عثمان و پيروانش و از طرف ديگر زمينههای موجود جهت سقوط و فروپاشی حاكميت سلاطين سرزمين هوسا همواره در تجزيه و تحليل اين پديده اساسی مورد نظر قرار خواهد گرفت، مضافاً اينكه فراز و نشيبهای موجود در مبارزات شيخ عثمان و استراتژی و اهداف مبارزاتی وی از جمله نقاط عطف و حساس در ايجاد و تأسيس خلافت سوكوتو به حساب ميآيد. | در ارتباط با علل و عوامل سقوط ايالتها و حكام هوسا بدست مسلمانان، در بخش علل موفقّيت و پيروزی سخن به ميان خواهد آمد. فعاليت گسترده شيخ عثمان و پيروانش و از طرف ديگر زمينههای موجود جهت سقوط و فروپاشی حاكميت سلاطين سرزمين هوسا همواره در تجزيه و تحليل اين پديده اساسی مورد نظر قرار خواهد گرفت، مضافاً اينكه فراز و نشيبهای موجود در مبارزات شيخ عثمان و استراتژی و اهداف مبارزاتی وی از جمله نقاط عطف و حساس در ايجاد و تأسيس خلافت سوكوتو به حساب ميآيد. | ||
در سال 1202 هـ .ق برابر با 1788 ميلادی، شيخ عثمان دان فوديو توسط سلطان گوبير احضار و دعوت شد تا به «ماگامی» <ref>Magami</ref> براي شركت در نماز عيد قربان حاضر گردد. پس از نماز همه دانشمندان و علما، در حدود هزار نفر، سلطان را رها نموده و به شيخ پيوستند. | در سال 1202 هـ .ق برابر با 1788 ميلادی، شيخ عثمان دان فوديو توسط سلطان گوبير احضار و دعوت شد تا به [[«ماگامی»]] <ref>Magami</ref> براي شركت در نماز عيد قربان حاضر گردد. پس از نماز همه دانشمندان و علما، در حدود هزار نفر، سلطان را رها نموده و به شيخ پيوستند. | ||
اگر چه گفته شده كه قصد و منظور اصلی سلطان، كشتن شيخ عثمان بوده است. در اين ملاقات، شيخ عثمان به سلطان، پنج پيشنهاد ارائه نمود. | اگر چه گفته شده كه قصد و منظور اصلی سلطان، كشتن شيخ عثمان بوده است. در اين ملاقات، شيخ عثمان به سلطان، پنج پيشنهاد ارائه نمود. | ||
سلطان گوبير، با پنج شرط پيشنهادي شيخ عثمان موافقت نمود. اين پيشنهادات عبارت بودند از: | سلطان گوبير، با پنج شرط پيشنهادي شيخ عثمان موافقت نمود. اين پيشنهادات عبارت بودند از: | ||
خط ۳۸۸: | خط ۳۸۸: | ||
5 ـ از طرف سلطان، نبايستی ماليات سنگين و زيادی وضع گردد. | 5 ـ از طرف سلطان، نبايستی ماليات سنگين و زيادی وضع گردد. | ||
اين موافقتنامه، شيخ عثمان و جامعه مسلمانان را در موقعيت مستحكمی قرار داد و برای آنها اين امكان را بوجود آورد كه به مردم آموزش داده و آنها را برای گسترش آموزش و تعليم و تربيت به سراسر مناطق اعزام نمايند. اين افراد و شاگردان شيخ هر جا كه رفتند. اسلام واقعی را به مردم معرفی و تصوير صحيحی از مكتب و مذهب اسلام ترسيم و ارائه نمودند. | اين موافقتنامه، شيخ عثمان و جامعه مسلمانان را در موقعيت مستحكمی قرار داد و برای آنها اين امكان را بوجود آورد كه به مردم آموزش داده و آنها را برای گسترش آموزش و تعليم و تربيت به سراسر مناطق اعزام نمايند. اين افراد و شاگردان شيخ هر جا كه رفتند. اسلام واقعی را به مردم معرفی و تصوير صحيحی از مكتب و مذهب اسلام ترسيم و ارائه نمودند. | ||
ده سال پس از انعقاد توافق نامه فوق، سلطان جديد به نام «نافاتا» <ref>Nafata</ref> جامعه مسلمانان را در محاصره خويش قرار داد و بيانيهای به شرح ذيل منتشر نمود: | ده سال پس از انعقاد توافق نامه فوق، سلطان جديد به نام [[«نافاتا»]] <ref>Nafata</ref> جامعه مسلمانان را در محاصره خويش قرار داد و بيانيهای به شرح ذيل منتشر نمود: | ||
1 ـ فقط به شيخ عثمان دان فوديو، اجازه داده میشود تا تدريس نمايد. | 1 ـ فقط به شيخ عثمان دان فوديو، اجازه داده میشود تا تدريس نمايد. | ||
2 ـ هيچ پسری نمیتواند بجز مذهب پدرش، مذهب ديگری اختيار كند. | 2 ـ هيچ پسری نمیتواند بجز مذهب پدرش، مذهب ديگری اختيار كند. | ||
خط ۴۰۰: | خط ۴۰۰: | ||
انتشار اين بيانيه، حاكی از تهاجم و حمله مستقيم به جامعه مسلمانان بود و دلالت میكرد كه جهاد و نبرد مسلحانهای در پيش خواهد بود. | انتشار اين بيانيه، حاكی از تهاجم و حمله مستقيم به جامعه مسلمانان بود و دلالت میكرد كه جهاد و نبرد مسلحانهای در پيش خواهد بود. | ||
شيخ عثمان، مستقيماً به اين خصومت و دشمنی پاسخی نداده و به تدريس خويش همچنان ادامه داد. | شيخ عثمان، مستقيماً به اين خصومت و دشمنی پاسخی نداده و به تدريس خويش همچنان ادامه داد. | ||
وقتی كه پسر «نافاتا» يعنی «يونفا» <ref>Yunfa</ref> سلطان گوبير شد، او سعی كرد با تحريكات اطرافيان و درباريانش، شيخ عثمان را به قتل برساند. درباريان احساس كرده بودند كه با توسعه و گسترش جامعه مسلمانان، قدرت و اقتدار سلطان و اطرافيانش مورد تهديد قرار گرفته است. در همين زمان شيخ كتابی بنام «مسائل المهمه» را به رشته تحرير در آورد و بطور آشكار، ضرورت و الزام هجرت و جهاد را برای مسلمانان، زمانی كه به وسيله كفار در معرض خطر قرار بگيرند را بيان داشت. | وقتی كه پسر «نافاتا» يعنی [[«يونفا»]] <ref>Yunfa</ref> سلطان گوبير شد، او سعی كرد با تحريكات اطرافيان و درباريانش، شيخ عثمان را به قتل برساند. درباريان احساس كرده بودند كه با توسعه و گسترش جامعه مسلمانان، قدرت و اقتدار سلطان و اطرافيانش مورد تهديد قرار گرفته است. در همين زمان شيخ كتابی بنام [[«مسائل المهمه»]] را به رشته تحرير در آورد و بطور آشكار، ضرورت و الزام هجرت و جهاد را برای مسلمانان، زمانی كه به وسيله كفار در معرض خطر قرار بگيرند را بيان داشت. | ||
در برابر تهديد سپاه «گوبيراوا» <ref>Gobirawa</ref> مسلمانان به سمت شمال غربی يعنی مكانی كه «گودو» <ref>Gudu</ref> ناميده میشد، مهاجرت كردند. اين مهاجرت در ماه فوريه بود. يعنی درست زمانی از سال كه غذا و آب كمياب هستند. و مسلمانان عليرغم آنكه برای دفاع از خود به مدت شش سال مسلح بودند ولی كاملاً از نظر آب و غذا، برای مهاجرت يا جنگ آمادگی نداشتند. | در برابر تهديد [[سپاه «گوبيراوا»]] <ref>Gobirawa</ref> مسلمانان به سمت شمال غربی يعنی مكانی كه «گودو» <ref>Gudu</ref> ناميده میشد، مهاجرت كردند. اين مهاجرت در ماه فوريه بود. يعنی درست زمانی از سال كه غذا و آب كمياب هستند. و مسلمانان عليرغم آنكه برای دفاع از خود به مدت شش سال مسلح بودند ولی كاملاً از نظر آب و غذا، برای مهاجرت يا جنگ آمادگی نداشتند. | ||
«يونفا» از تعداد افرادی كه به شيخ میپيوستند، احساس خطر نموده و مهاجرت را ممنوع اعلام داشت و كسانی را كه سعی میكردند مهاجرت نمايند، مورد آزاد و اذيت قرار داده و اموال و دارايی آنها را ضبط و توقيف مینمود. | «يونفا» از تعداد افرادی كه به شيخ میپيوستند، احساس خطر نموده و مهاجرت را ممنوع اعلام داشت و كسانی را كه سعی میكردند مهاجرت نمايند، مورد آزاد و اذيت قرار داده و اموال و دارايی آنها را ضبط و توقيف مینمود. | ||
اكنون مقابله و مواجه شدن با اين مشكلات، حتی الوقوع و اجتناب ناپذير بود و لذا مسلمانان خطوط دفاعی و استحكامات خويش را آماده كرده و رهبری خويش را نيز انتخاب كردند. | اكنون مقابله و مواجه شدن با اين مشكلات، حتی الوقوع و اجتناب ناپذير بود و لذا مسلمانان خطوط دفاعی و استحكامات خويش را آماده كرده و رهبری خويش را نيز انتخاب كردند. | ||
عليرغم اكراه و بیميلی شيخ و اصرار او بر اينكه به اندازه كافی قوی و نيرومند نيست تا عهدهدار بار سنگين جهاد شود، شيخ بطور رسمی، بعنوان خليفه جامعه مسلمانان و اميرالمؤمنين انتخاب گرديد. | عليرغم اكراه و بیميلی شيخ و اصرار او بر اينكه به اندازه كافی قوی و نيرومند نيست تا عهدهدار بار سنگين جهاد شود، شيخ بطور رسمی، بعنوان خليفه جامعه مسلمانان و اميرالمؤمنين انتخاب گرديد. | ||
زمانی كه هيئت اعزامی كوچكی از گوبير، به سمت عقب رانده شده و شكست خوردند، اولين كشمكش و زد و خورد اتفاق افتاد. | زمانی كه هيئت اعزامی كوچكی از گوبير، به سمت عقب رانده شده و شكست خوردند، اولين كشمكش و زد و خورد اتفاق افتاد. | ||
پس از اين مسلمانان دو شهر «مانتاكاری» <ref>Mantakari</ref> و «كونی» <ref>Konni</ref> را تصرف نمودند و شيخ مجبور شد، دوست صميمی خويش يعنی «عمر الكامو» <ref>Umar - al - Kamu</ref> را بعنوان خزانهدار جامعه اسلامی منصوب نمايد تا اطمينان حاصل كند كه با غنائم و درآمدها بر طبق شريعت اسلامی، عمل میگردد. سرانجام مسلمانان با همه سپاه «گوبيراوا» كه توسط سلطان رهبری میشد، در مكاني به نام «كوت» <ref>Kwotto</ref> مواجه شدند. | پس از اين مسلمانان دو شهر [[«مانتاكاری»]] <ref>Mantakari</ref> و [[«كونی»]] <ref>Konni</ref> را تصرف نمودند و شيخ مجبور شد، دوست صميمی خويش يعنی [[«عمر الكامو»]] <ref>Umar - al - Kamu</ref> را بعنوان خزانهدار جامعه اسلامی منصوب نمايد تا اطمينان حاصل كند كه با غنائم و درآمدها بر طبق شريعت اسلامی، عمل میگردد. سرانجام مسلمانان با همه سپاه «گوبيراوا» كه توسط سلطان رهبری میشد، در مكاني به نام [[«كوت»]] <ref>Kwotto</ref> مواجه شدند. | ||
مسلمانان از نظر تعداد و نفرات بيشتر ولی برای مواجه با ارتش سنگين سواره نظام دشمن مجهز نبودند، اما به خاطر خدا و حاكميت اسلام میجنگيدند. پس از يك جنگ شديد، سپاه «گوبيراوا» تارومار و منهدم گرديد و پس از اين پيروزی، حمايت از مسلمانان بطور قابل توجهی افزايش پيدا كرد و مسلمانان توانستند به راحتی و آزاد در سرزمينهای خويش مسافرت نمايند. | مسلمانان از نظر تعداد و نفرات بيشتر ولی برای مواجه با ارتش سنگين سواره نظام دشمن مجهز نبودند، اما به خاطر خدا و حاكميت اسلام میجنگيدند. پس از يك جنگ شديد، سپاه «گوبيراوا» تارومار و منهدم گرديد و پس از اين پيروزی، حمايت از مسلمانان بطور قابل توجهی افزايش پيدا كرد و مسلمانان توانستند به راحتی و آزاد در سرزمينهای خويش مسافرت نمايند. | ||
در بيشتر قسمتها، مسلمانان در جنگ موفق و پيروز بودند. سرانجام پس از راه پيمودن هفتصد مايل، در طی هيجده ماه، مسلمانان يك پايگاه دائمی برای شيخ عثمان ساختند. ضمناً محمد بلو، پسر شيخ عثمان، توسط پدرش برای ملاقات با رهبران مسلمان «كاتسينا» <ref>Katsina</ref> ، «كانو» <ref>Kano</ref>، «دائورا» <ref>Daura</ref> و «زامفر» <ref>Zamfara</ref> اعزام گرديد. | در بيشتر قسمتها، مسلمانان در جنگ موفق و پيروز بودند. سرانجام پس از راه پيمودن هفتصد مايل، در طی هيجده ماه، مسلمانان يك پايگاه دائمی برای شيخ عثمان ساختند. ضمناً محمد بلو، پسر شيخ عثمان، توسط پدرش برای ملاقات با رهبران مسلمان [[«كاتسينا»]] <ref>Katsina</ref> ، [[«كانو»]] <ref>Kano</ref>، [[«دائورا»]] <ref>Daura</ref> و [[«زامفر»]] <ref>Zamfara</ref> اعزام گرديد. | ||
او نامهای را از طرف شيخ عثمان، برای آنها قرائت نمود كه در آن نامه، شيخ ضمن ابلاغ سلام به رهبران مسلمان آنها را جهت بيعت با خليفه مطابق قرآن و سنت دعوت نموده بود. نامه همچنين حاوی موعظه و نصيحت شيخ به آنان بود. رهبران مسلمان، اقتدار و قدرت دعوت شيخ را پذيرفتند و از اين راه، بيشتر بخشهای امروزی شمال نيجريه، به جامعه اسلامی بوجود آمده توسط شيخ عثمان پيوستند. | او نامهای را از طرف شيخ عثمان، برای آنها قرائت نمود كه در آن نامه، شيخ ضمن ابلاغ سلام به رهبران مسلمان آنها را جهت بيعت با خليفه مطابق قرآن و سنت دعوت نموده بود. نامه همچنين حاوی موعظه و نصيحت شيخ به آنان بود. رهبران مسلمان، اقتدار و قدرت دعوت شيخ را پذيرفتند و از اين راه، بيشتر بخشهای امروزی شمال نيجريه، به جامعه اسلامی بوجود آمده توسط شيخ عثمان پيوستند. | ||
مبارزه همچنان ادامه داشت و اسلام تا بخشهای جنوب و شرق گسترش پيدا نمود. | مبارزه همچنان ادامه داشت و اسلام تا بخشهای جنوب و شرق گسترش پيدا نمود. | ||
سرانجام در سال 1223 هجری قمری برابر با سال 1808 ميلادی، شهر «آلكالاوا» <ref>Alkalawa</ref> ، پايتخت گوبير بزرگترين دژ نظامی دشمنان جامعه مسلمانان سقوط كرد و سلطان نيز كشته شد. بيشتر ساكنان و شهروندان اين شهر اسلام را پذيرفتند. | سرانجام در سال 1223 هجری قمری برابر با سال 1808 ميلادی، شهر [[«آلكالاوا»]] <ref>Alkalawa</ref> ، پايتخت گوبير بزرگترين دژ نظامی دشمنان جامعه مسلمانان سقوط كرد و سلطان نيز كشته شد. بيشتر ساكنان و شهروندان اين شهر اسلام را پذيرفتند. | ||
با سقوط «آلكالاوا» مقاومت در برابر مسلمانان در همه جا شكسته شد و خلافت <ref>Khalifate</ref> شيخ عثمان دان فوديو، بطور مستحكم در سرزمين نيجريه مستقر گرديد. | با سقوط «آلكالاوا» مقاومت در برابر مسلمانان در همه جا شكسته شد و خلافت <ref>Khalifate</ref> شيخ عثمان دان فوديو، بطور مستحكم در سرزمين نيجريه مستقر گرديد. | ||