۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تصوف و شیعه''' | '''تصوف و شیعه''' (مخصوصا شیعه امامیه) رابطه ای متفاوت با تصوف در اهل سنت دارد؛ تصوف در میان شیعه با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه بوده است و مخالفان و موافقان بسیاری وجود داشتهاند. برخی تصوف را به این علت که غیراسلامی یا غیرشیعی است رد کردهاند ولی برخی نیز تصوف را به تصوف صحیح و غیرصحیح تقسیم کردهاند. | ||
=رابطه شیعه و تصوف= | =رابطه شیعه و تصوف= | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
← طعن و رد برخی صوفیه | ← طعن و رد برخی صوفیه | ||
هر چند غالب صوفیان ، سلسله خود را به یکی از امامان شیعه میرسانند، اما از میان مذاهب اسلامی ، شیعیان (بخصوص امامیه) بیشترین انکار را نسبت به صوفیه داشتهاند. | هر چند غالب صوفیان ، سلسله خود را به یکی از امامان شیعه میرسانند، اما از میان مذاهب اسلامی ، شیعیان (بخصوص امامیه) بیشترین انکار را نسبت به صوفیه داشتهاند.<ref>حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۱۲۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> | ||
← روایات رد و طعن | ← روایات رد و طعن | ||
در کتابهای حدیث شیعه نیز روایاتی از امامان علیهمالسلام، در طعن و رد برخی آداب و اعمال صوفیه آمده است. | در کتابهای حدیث شیعه نیز روایاتی از امامان علیهمالسلام، در طعن و رد برخی آداب و اعمال صوفیه آمده است.<ref>کلینی،اصول کافی، ج۶، ص۴۴۹۴۵۰ - محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۸، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳ - عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الا´ثار، ج۲، ص۵۷ ـ ۵۸، چاپ سنگی نجف ۱۳۵۲ـ۱۳۵۵، چاپ افست بیروت (بی تا).</ref> | ||
در مقابل، صوفیه، برخی از این روایات را ضعیف و از اخبار موضوعه دانستهاند. | در مقابل، صوفیه، برخی از این روایات را ضعیف و از اخبار موضوعه دانستهاند.<ref>محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۱، ص۲۱۲، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (۱۳۱۸).</ref> | ||
=آثار علمای شعیه در رد صوفیه= | =آثار علمای شعیه در رد صوفیه= | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
← ابن بابویه | ← ابن بابویه | ||
ابن بابویه (متوفی ۳۸۱) در کتاب اعتقادات | ابن بابویه (متوفی ۳۸۱) در کتاب اعتقادات<ref> ابن بابویه، ترجمه اعتقادات ابن بابویه، ج۱، ص۱۲۱، از محمدعلی بن محمد حسنی، تهران ۱۳۶۱ ش.</ref> در باره برخی صوفیان گفته است که اینان اصحاب اباحه و قائل به حلول و از جمله غُلاتاند. | ||
← شیخ مفید | ← شیخ مفید | ||
شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) حلاجیه را از جمله ملاحده و زنادیق دانسته | شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) حلاجیه را از جمله ملاحده و زنادیق دانسته<ref> محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۳۴، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ ش.</ref> و کتابی به نام الرد علی اصحاب الحلاج نوشته است.<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۳۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.</ref> | ||
← شیخ طوسی | ← شیخ طوسی | ||
فقیه و متکلم نامور، محمد بن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰)، نیز در کتاب الغیبة | فقیه و متکلم نامور، محمد بن حسن طوسی (متوفی ۴۶۰)، نیز در کتاب الغیبة<ref>محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۴۶ـ۲۴۷، تهران (۱۳۹۸).</ref> حلاج را در شمار مدعیان دروغین نیابت امام زمان بر شمرده است. | ||
← طبرسی | ← طبرسی | ||
ابومنصور احمد بن علی طبرسی (قرن ششم) در الاحتجاج | ابومنصور احمد بن علی طبرسی (قرن ششم) در الاحتجاج<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۷۴، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.</ref> و خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) در قواعد العقائد ،<ref>محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، قواعدالعقائد، ج۱، ص۲۲، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳ - محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، قواعدالعقائد، ج۱، ص۳۵ـ۳۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳.</ref> عقاید برخی صوفیان را در باره اتحاد ، حلول ، اسقاط تکلیف ، سماع و رقص تخطئه کردهاند. | ||
← کتاب تبصرة العوام | ← کتاب تبصرة العوام | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
←← فرق صوفیه سنی | ←← فرق صوفیه سنی | ||
مؤلف این کتاب صوفیان را از اهل سنّت شمرده | مؤلف این کتاب صوفیان را از اهل سنّت شمرده<ref>مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۱۳۴، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> و بدون ذکر مأخذ، آنان را به شش فرقه تقسیم کرده است: اول، اتحادیه به رهبری حسین بن منصور حلاج ؛ دوم، عشاقیه که معتقدند جزوی از خدای تعالی در شخص حلول میکند؛ سوم، نوریه که عبادت پروردگار به امید بهشت یا بیم دوزخ را ناروا میدانند؛ چهارم، واصلیه که احکام و اوامر و نواهی شرعی را سبب تهذیب اخلاق میدانند و برای واصلان به حق معتقد به اسقاط تکلیفاند؛ پنجم، گروهی که به تحصیل علم و استدلال عقلی وقعی نمینهند و معتقدند که معرفتِ حق تنها از طریق جهاد با نفس و تلقین شیخ حاصل میشود؛ ششم، گروهی از صوفیان شکمباره که علم و دین ندارند، از حرام نمیپرهیزند و همواره طالب طعام و رقصاند.<ref> مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۴۱، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> | ||
←← نقد صوفیه | ←← نقد صوفیه | ||
مؤلف در ضمن این تقسیم بندیها، با استناد به احادیث و روایات یا نقل قولهایی از علمای متقدم شیعه به نقد صوفیه پرداخته است. | مؤلف در ضمن این تقسیم بندیها، با استناد به احادیث و روایات یا نقل قولهایی از علمای متقدم شیعه به نقد صوفیه پرداخته است.<ref>مرتضی بن داعی علم الهدی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۴۱، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> | ||
شایان ذکر است که گرچه این تقسیمبندی در سایر کتابهای ملل و نحل نیامده است، | شایان ذکر است که گرچه این تقسیمبندی در سایر کتابهای ملل و نحل نیامده است،<ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۳۱۳ـ ۳۱۸، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده، (بی تا) - محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۱، ص۱۹۵، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (۱۳۱۸).</ref> ولی از آن، برخی موارد اختلاف علما و فقها با صوفیه روشن میشود. | ||
=دورههای مخالفت علما با تصوف= | =دورههای مخالفت علما با تصوف= | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
← قبل از قرن هفتم | ← قبل از قرن هفتم | ||
به نظر میرسد که تا اوایل قرن دهم، فقهای شیعه ردیههای کمتری بر تصوف نوشتهاند و جز کتاب تبصرة العوام مخالفت بسیار جدّی و سختی با صوفیه دیده نشده است. | به نظر میرسد که تا اوایل قرن دهم، فقهای شیعه ردیههای کمتری بر تصوف نوشتهاند و جز کتاب تبصرة العوام مخالفت بسیار جدّی و سختی با صوفیه دیده نشده است.<ref> عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۵۹، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> | ||
← بعد از قرن هفتم | ← بعد از قرن هفتم | ||
حتی از قرن هفتم برخی عالمان شیعه امامیه ، برای پیریزی عرفان شیعی کوشیدند، اما تفاهم و همسویی فکری میان صوفیه و سایر فرق شیعه ، بخصوص اسماعیلیه و زیدیه ، قبل از شیعه امامیه و تقریباً از قرن سوم و چهارم شروع شده بود؛ از جمله المؤیدباللّه احمد بن حسین ، ابوالحسن هارونی (متوفی ۴۱۱) امام زیدی شمال ایران ، کتابی با عنوان سیاسة المریدین در تصوف نوشت و از مشایخ صوفیه به حکما تعبیر کرد. | حتی از قرن هفتم برخی عالمان شیعه امامیه ، برای پیریزی عرفان شیعی کوشیدند، اما تفاهم و همسویی فکری میان صوفیه و سایر فرق شیعه ، بخصوص اسماعیلیه و زیدیه ، قبل از شیعه امامیه و تقریباً از قرن سوم و چهارم شروع شده بود؛ از جمله المؤیدباللّه احمد بن حسین ، ابوالحسن هارونی (متوفی ۴۱۱) امام زیدی شمال ایران ، کتابی با عنوان سیاسة المریدین در تصوف نوشت و از مشایخ صوفیه به حکما تعبیر کرد.<ref>حسن انصاری قمی، «وصیت جُنَید بغدادی و یادداشتی کوتاه در باره سیاسة المریدین»، ج۱، ص۱۴۱ـ ۱۴۲، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹) - کامل مصطفی شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۱۲۷ـ۱۳۰، بیروت ۱۹۸۲.</ref> | ||
در عین حال، وی در این اثر از صوفیه ملامتیه انتقاد کرده است. | در عین حال، وی در این اثر از صوفیه ملامتیه انتقاد کرده است.<ref>حسن انصاری قمی، «وصیت جُنَید بغدادی و یادداشتی کوتاه در باره سیاسة المریدین»، ج۱، ص۱۴۲، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).</ref> | ||
=پایهگذاری عرفان شیعی= | =پایهگذاری عرفان شیعی= | ||
در میان علمای شیعه امامیه اولین کوشش برای پایهگذاری عرفان شیعی، از سوی کمالالدین میثم بن علی بَحْرانی (متوفی ۶۸۹) صورت گرفته است. | در میان علمای شیعه امامیه اولین کوشش برای پایهگذاری عرفان شیعی، از سوی کمالالدین میثم بن علی بَحْرانی (متوفی ۶۸۹) صورت گرفته است. | ||
او را «فیلسوف محقق» و «حکیم مدقق» نامیده و گفتهاند که شرح نهج البلاغة وی مشتمل بر حکمت عملی ، کلام و تصوف است | او را «فیلسوف محقق» و «حکیم مدقق» نامیده و گفتهاند که شرح نهج البلاغة وی مشتمل بر حکمت عملی ، کلام و تصوف است<ref>نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۱۰، تهران ۱۳۵۴ ش. - کامل مصطفی شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۸۹ ـ۹۰، بیروت ۱۹۸۲.</ref> و کسانی که پس از او برای نزدیک کردن تصوف و تشیع کوشیدند، به سخنان وی در این کتاب استناد کردهاند.<ref>حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۸۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. - حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۴۹۷ـ ۴۹۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. - کامل مصطفی شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۲، ص۹۱، بیروت ۱۹۸۲.</ref> | ||
=علمای موافق با تصوف= | =علمای موافق با تصوف= | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
← علامه حلی | ← علامه حلی | ||
شاگرد کمالالدین میثم بن علی بَحْرانی، حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلّی (متوفی ۷۲۶) در کتاب نهج الحق و کشف الصدق | شاگرد کمالالدین میثم بن علی بَحْرانی، حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلّی (متوفی ۷۲۶) در کتاب نهج الحق و کشف الصدق<ref>حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۵۷ ـ ۵۸، بیروت ۱۹۸۲. - حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹، بیروت ۱۹۸۲.</ref> به برخی عقاید و اعمال صوفیه مانند حلول، اتحاد، سقوط تکلیف، سماع و رقص تاخته و در عین حال امام علی علیهالسلام را سرسلسله فتوت دانسته است. | ||
← شهید اول | ← شهید اول | ||
از فقهای قرن هشتم که تصوف را مطلقاً نفی نکرده محمد بن مکی جَزینی عاملی (شهید اول ، متوفی ۷۸۶) است. | از فقهای قرن هشتم که تصوف را مطلقاً نفی نکرده محمد بن مکی جَزینی عاملی (شهید اول ، متوفی ۷۸۶) است. | ||
وی در کتاب الدّروس الشرعیّة | وی در کتاب الدّروس الشرعیّة<ref>محمد بن مکی شهیداول، الدّروس الشرعیّة فی فقه الامامیّة، ج۲، ص۲۷۵ ۲۷۶، قم ۱۴۱۲۱۴۱۴.</ref> به مناسبت بحث وقف، صوفیهای را که به عبادت اشتغال دارند و شریعت را وا نمیگذارند، تأیید کرده است. | ||
← شهید ثانی | ← شهید ثانی | ||
در باره فقیه بزرگ قرن دهم، زینالدین بن نورالدین علی بن احمد (شهید ثانی ، متوفی ۹۶۵) نیز گرایشهای عرفانی گزارش شده است. | در باره فقیه بزرگ قرن دهم، زینالدین بن نورالدین علی بن احمد (شهید ثانی ، متوفی ۹۶۵) نیز گرایشهای عرفانی گزارش شده است.<ref>محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۲۹، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (۱۳۱۸).</ref> | ||
← سیدحیدر آملی | ← سیدحیدر آملی | ||
از نمایندگان برجسته شیعه امامیه در پیوند تصوف و تشیع، سیدحیدر آملی (احتمالاً متوفی ۷۸۷) است که در جامع الاسرار | از نمایندگان برجسته شیعه امامیه در پیوند تصوف و تشیع، سیدحیدر آملی (احتمالاً متوفی ۷۸۷) است که در جامع الاسرار<ref>حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۲۱۷، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> به یکی بودن تصوف و تشیع قائل شده است. | ||
به نظر او تشیع به معنای استمرار ظاهر حقایق الاهی و تصوف استمرار باطن آن است. | به نظر او تشیع به معنای استمرار ظاهر حقایق الاهی و تصوف استمرار باطن آن است.<ref>حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۴۱۵، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> | ||
او قاعده و اساس تصوف را ولایت میداند و ارتباط مشایخ بزرگ تصوف با ائمه علیهمالسلام را اثبات ولایت و درستی توحید صوفیه میداند. | او قاعده و اساس تصوف را ولایت میداند و ارتباط مشایخ بزرگ تصوف با ائمه علیهمالسلام را اثبات ولایت و درستی توحید صوفیه میداند.<ref>حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۲۲۲ـ۲۲۵، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. - حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۶۱۵، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> | ||
وی در همین اثر بارها به سخنان ابن عربی اشاره و از او تجلیل میکند اما در برخی مسائل از جمله تعیین مصداق خاتم الاولیا با او مخالف است. | وی در همین اثر بارها به سخنان ابن عربی اشاره و از او تجلیل میکند اما در برخی مسائل از جمله تعیین مصداق خاتم الاولیا با او مخالف است.<ref> حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۳۹۶ـ۴۰۲، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. - حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۴۱۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش. - حیدر بن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ج۱، ص۴۳۶، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> | ||
=مخالفان جدی تصوف= | =مخالفان جدی تصوف= | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
← نظر محقق کرکی | ← نظر محقق کرکی | ||
از اوایل قرن دهم، پس از تأسیس حکومت شیعی صفوی و بویژه از دوره شاه طهماسب (۹۳۰ـ۹۸۴) رویاروییهای جدّی با تصوف به وجود آمد و آثاری در نقد تصوف نوشته شد، از جمله کتاب المطاعن المجرمیة فی ردّ الصوفیة اثر نورالدین ابوالحسن علی بن حسین بن عبدالعال ، معروف به محقق کرکی (متوفی ۹۴۰). | از اوایل قرن دهم، پس از تأسیس حکومت شیعی صفوی و بویژه از دوره شاه طهماسب (۹۳۰ـ۹۸۴) رویاروییهای جدّی با تصوف به وجود آمد و آثاری در نقد تصوف نوشته شد، از جمله کتاب المطاعن المجرمیة فی ردّ الصوفیة اثر نورالدین ابوالحسن علی بن حسین بن عبدالعال ، معروف به محقق کرکی (متوفی ۹۴۰).<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹.</ref> | ||
← نظر فرزند محقق کرکی | ← نظر فرزند محقق کرکی | ||
شیخ حسن (حسین) فرزند محقق کرکی نیز در ۹۷۲ کتابی با عنوان عمدة المقال فی کفر اهل الضلال نوشت و در آن صوفیه را تکفیر کرد. | شیخ حسن (حسین) فرزند محقق کرکی نیز در ۹۷۲ کتابی با عنوان عمدة المقال فی کفر اهل الضلال نوشت و در آن صوفیه را تکفیر کرد.<ref> آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۵، ص۳۴۱.</ref> | ||
← کتاب حدیقة الشیعه | ← کتاب حدیقة الشیعه | ||
اما از کتابهای بسیار مهم در رد صوفیه، که در همین زمان تألیف شد و بر کتابهای بعد تأثیر بسیار گذاشته یا جزو منابع اصلی محسوب میشود، کتاب حدیقة الشیعة است که بر اساس تتبعات اخیر انتساب آن به فقیه و محقق مشهور، مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳) تقویت شده و در عین حال، در بخش نقد تصوف آن مطالب الحاقی نیز وارد شده است. | اما از کتابهای بسیار مهم در رد صوفیه، که در همین زمان تألیف شد و بر کتابهای بعد تأثیر بسیار گذاشته یا جزو منابع اصلی محسوب میشود، کتاب حدیقة الشیعة است که بر اساس تتبعات اخیر انتساب آن به فقیه و محقق مشهور، مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳) تقویت شده و در عین حال، در بخش نقد تصوف آن مطالب الحاقی نیز وارد شده است.<ref> احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۱، ص۳۳، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش. - احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۱، ص۶۴، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش. - احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۱، ص۳۷ ـ ۶۴، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش.</ref> | ||
←← منشأ عقاید صوفیه | ←← منشأ عقاید صوفیه | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
←← توطئه مخالفان شیعه | ←← توطئه مخالفان شیعه | ||
به نظر مؤلف این عقاید که شامل اعتقاد به حلول، اتحاد، قائل شدن به جبر، محبت ورزیدن به یهود و نصارا و پیروان سایر ادیان ، دوست داشتن همه از جمله مخالفان امامان علیهمالسلام و جمیع گناهکاران و مشرکان است، منجر به از بین رفتن مبانی شیعه میشود و از توطئههای مخالفان شیعه است تا مقام و امتیازات امامان را نادیده بگیرند. | به نظر مؤلف این عقاید که شامل اعتقاد به حلول، اتحاد، قائل شدن به جبر، محبت ورزیدن به یهود و نصارا و پیروان سایر ادیان ، دوست داشتن همه از جمله مخالفان امامان علیهمالسلام و جمیع گناهکاران و مشرکان است، منجر به از بین رفتن مبانی شیعه میشود و از توطئههای مخالفان شیعه است تا مقام و امتیازات امامان را نادیده بگیرند.<ref>احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۲، ص۷۴۵، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش. - احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۲، ص۷۵۲، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش.</ref> | ||
←← نقد عقاید صوفیه | ←← نقد عقاید صوفیه | ||
مؤلف در بررسی طرق صوفیه اعمال و عقاید برخی از آنها مانند بیاعتنایی به شریعت، رها کردن کسب علوم دینی و کار، نظربازی ، ریاضت، رقص و سماع را تقبیح کرده | مؤلف در بررسی طرق صوفیه اعمال و عقاید برخی از آنها مانند بیاعتنایی به شریعت، رها کردن کسب علوم دینی و کار، نظربازی ، ریاضت، رقص و سماع را تقبیح کرده<ref> احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۲، ص۷۶۶، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش. - احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۲، ص۷۷۲ـ ۷۷۴، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش.</ref> و مشایخ صوفیه مانند محییالدین ابن عربی، عبدالرزاق کاشانی و عزیزالدین نسفی را به دلیل اعتقاد به وحدت وجود کافر و زندیق خوانده است.<ref> احمد بن محمد مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعة، ج۲، ص۷۵۲، چاپ صادق حسن زاده، قم ۱۳۷۸ ش.</ref> | ||
با وجود این گفته میشود مقدس اردبیلی (مؤلف احتمالی این اثر) در الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید | با وجود این گفته میشود مقدس اردبیلی (مؤلف احتمالی این اثر) در الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید<ref>مقدس اردبیلی، ۱۳۷۵، ج۱، ص۹۱، ص ۲۹ـ۳۰، احمد بن محمد مقدس اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، چاپ احمد عابدی، قم ۱۳۷۵ ش.</ref> در پاسخ به شبهه ابن کمونه، متمسک به نظریه وحدت وجود شده است. | ||
=نزدیک شدن تصوف و تشیع= | =نزدیک شدن تصوف و تشیع= | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
← نظر شیخ بهائی | ← نظر شیخ بهائی | ||
برخی از علمای دین، از جمله شیخ بهایی (متوفی ۳۱/۱۰۳۰)، با وجود انتقاد از برخی جنبههای تصوف به دیدگاههای صوفیه بسیار نزدیک شدند. | برخی از علمای دین، از جمله شیخ بهایی (متوفی ۳۱/۱۰۳۰)، با وجود انتقاد از برخی جنبههای تصوف به دیدگاههای صوفیه بسیار نزدیک شدند.<ref>رسالة الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم ۱۴۰۰.</ref> | ||
← نظر نورالله شوشتری | ← نظر نورالله شوشتری | ||
قاضی نوراللّه شوشتری (متوفی ۱۰۱۹) نیز سعی داشت میان عرفا و فلاسفه ــ که آنها را حکما میخواند ــ توافق به وجود آورد. | قاضی نوراللّه شوشتری (متوفی ۱۰۱۹) نیز سعی داشت میان عرفا و فلاسفه ــ که آنها را حکما میخواند ــ توافق به وجود آورد.<ref>نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۳، تهران ۱۳۵۴ ش.</ref> | ||
به عقیده او امامیه دو طایفهاند: طایفهای حاملِ ظاهر دین، که به آنها مؤمن میگوید و طایفهای حاملِ باطن دین که آنها را مؤمن شیعی و صوفی مینامد. | به عقیده او امامیه دو طایفهاند: طایفهای حاملِ ظاهر دین، که به آنها مؤمن میگوید و طایفهای حاملِ باطن دین که آنها را مؤمن شیعی و صوفی مینامد.<ref>نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۵، تهران ۱۳۵۴ ش.</ref> | ||
قاضی نوراللّه شوشتری همه صوفیه را شیعه میدانست و معتقد بود طرفداری یا پیروی برخی عرفا از مذاهب اهل سنّت، از روی تقیه بوده است. | قاضی نوراللّه شوشتری همه صوفیه را شیعه میدانست و معتقد بود طرفداری یا پیروی برخی عرفا از مذاهب اهل سنّت، از روی تقیه بوده است.<ref>نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۶، تهران ۱۳۵۴ ش.</ref> | ||
همچنین اعتقاد به حلول و اعمالی چون رقص و سماع را به برخی از صوفیه متأخر از جمله سلسله نقشبندیه نسبت داده است. | همچنین اعتقاد به حلول و اعمالی چون رقص و سماع را به برخی از صوفیه متأخر از جمله سلسله نقشبندیه نسبت داده است.<ref>نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، با تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ محمود مرعشی، ج ۱، قم (۱۳۷۷).</ref> | ||
← حوزه فلسفی اصفهان | ← حوزه فلسفی اصفهان | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
در این دوره اصحاب حوزه فلسفی اصفهان (اصفهان ، حوزه فلسفه و عرفانی) نیز که برای دستیابی به حقیقت، دلایل فلسفی را توأم با عبادت و ریاضت لازم میدانستند، به عرفان و تصوف نزدیک شده بودند. | در این دوره اصحاب حوزه فلسفی اصفهان (اصفهان ، حوزه فلسفه و عرفانی) نیز که برای دستیابی به حقیقت، دلایل فلسفی را توأم با عبادت و ریاضت لازم میدانستند، به عرفان و تصوف نزدیک شده بودند. | ||
از نمایندگان برجسته این حوزه محمدباقر استرآبادی (متوفی ۱۰۴۱) و میرابوالقاسم میرفندرسکی (متوفی ۱۰۵۰) است که گزارش زندگیاش نیز یادآور سلوک قدمای صوفیه است. | از نمایندگان برجسته این حوزه محمدباقر استرآبادی (متوفی ۱۰۴۱) و میرابوالقاسم میرفندرسکی (متوفی ۱۰۵۰) است که گزارش زندگیاش نیز یادآور سلوک قدمای صوفیه است. | ||
اما او و شاگردش ملارجب علی تبریزی (متوفی ۱۰۸۰) ظاهراً ارتباطی با صوفیه نداشتند | اما او و شاگردش ملارجب علی تبریزی (متوفی ۱۰۸۰) ظاهراً ارتباطی با صوفیه نداشتند<ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۵۸، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> و حتی میرفندرسکی در رساله صناعیه<ref>ابوالقاسم بن میرزا بزرگ میرفندرسکی، رسالة صناعیه، ج۱، ص۷، چاپ علی اکبر شهابی، (مشهد ۱۳۱۷ ش).</ref> قلندران را، که به بهانه توکل و ترک اسباب به کاهلی روی آورده بودند، مخل نظم جامعه و موجب تعطیل نظام کلی عالم دانسته است. | ||
← نظر صدرالدین شیرازی | ← نظر صدرالدین شیرازی | ||
در همین قرن (یازدهم) علمای دیگری هم بودند که گرچه از صوفیه انتقاد کردهاند، آثارشان نشان دهنده تأثیرپذیری آنها از برخی جنبههای تصوف است، از جمله حکیم و عالم شیعی صدرالدین شیرازی (متوفی ۱۰۵۰) مشهور به ملاصدرا. | در همین قرن (یازدهم) علمای دیگری هم بودند که گرچه از صوفیه انتقاد کردهاند، آثارشان نشان دهنده تأثیرپذیری آنها از برخی جنبههای تصوف است، از جمله حکیم و عالم شیعی صدرالدین شیرازی (متوفی ۱۰۵۰) مشهور به ملاصدرا. | ||
او در رساله کسر اصنام الجاهلیّة | او در رساله کسر اصنام الجاهلیّة<ref>محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، کسر اصنام الجاهلیّه فی الرّد علی متصوفة زمانه، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۰ ش. - محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، کسر اصنام الجاهلیّه فی الرّد علی متصوفة زمانه، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref> به صوفیان زمان خود اعتراض کرده و آنها را بطّالینی خوانده که در مجالس ذکر به پرخوری و رقص و سماع میپردازند. | ||
با این حال کتابهای او سرشار از اقوال قدمای صوفیه است و از وحدت وجود، مراتب وجود و دیگر عقاید ابن عربی و پیروانش دفاع کرده است ( تفسیر ملاصدرا ). | با این حال کتابهای او سرشار از اقوال قدمای صوفیه است و از وحدت وجود، مراتب وجود و دیگر عقاید ابن عربی و پیروانش دفاع کرده است ( تفسیر ملاصدرا ). | ||
← نظر عبدالرزاق لاهیجی | ← نظر عبدالرزاق لاهیجی | ||
عبدالرزاق لاهیجی (متوفی ۱۰۷۲) شاگرد و داماد ملاصدرا نیز در شوارق الالهام | عبدالرزاق لاهیجی (متوفی ۱۰۷۲) شاگرد و داماد ملاصدرا نیز در شوارق الالهام<ref>عبدالرزاق بن علی لاهیجی، شوارق الالهام فی شرح تجریدالکلام، ج۱، ص۳۰، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۶.</ref> رسیدن به برخی حقایق را منوط به مکاشفه، و مباحث عقلی را در وصول به آنها ناتوان میداند. | ||
به نوشته وی در کتاب گوهر مراد، | به نوشته وی در کتاب گوهر مراد،<ref> عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۳۸، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.</ref> حقیقت تصوف سلوک باطن است و سلوک باطن مستلزم سلوک ظاهر است، پس صوفی نخست باید حکیم یا متکلم باشد و ادعای تصوف، پیش از تسلط در حکمت و کلام و سایر علوم دینی عوامفریبی است. | ||
او در خاتمه این کتاب | او در خاتمه این کتاب<ref>عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۶۸۷ـ ۶۸۸، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.</ref> عمل کسانی را که به سبب سلوک باطن، خود را با عناوینی میخوانند که در شریعت وارد نیست نامقبول میشمرد. | ||
ظاهراً عبدالرزاق لاهیجی با رسوم مربوط به مراد و مریدی و خرقهپوشی موافق نبوده است، و البته این به معنای نفی و رد تصوف بهطور کلی از سوی لاهیجی نیست. | ظاهراً عبدالرزاق لاهیجی با رسوم مربوط به مراد و مریدی و خرقهپوشی موافق نبوده است، و البته این به معنای نفی و رد تصوف بهطور کلی از سوی لاهیجی نیست.<ref>عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۴، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> | ||
← نظر فیض کاشانی | ← نظر فیض کاشانی | ||
شاگرد و داماد دیگر ملاصدرا، محمد بن مرتضی بن محمود کاشانی (متوفی ۱۰۹۱)، مشهور به فیض نیز در آثارش از صوفیانی که خرقه میپوشند و اذکاری اختراع و صدا را به ذکر بلند میکنند شطح و طامات میگویند، علم و معرفت ندارند، تفقه در دین را لازم نمیدانند و اعمالی خارج از سنّت وضع میکنند، انتقاد کرده | شاگرد و داماد دیگر ملاصدرا، محمد بن مرتضی بن محمود کاشانی (متوفی ۱۰۹۱)، مشهور به فیض نیز در آثارش از صوفیانی که خرقه میپوشند و اذکاری اختراع و صدا را به ذکر بلند میکنند شطح و طامات میگویند، علم و معرفت ندارند، تفقه در دین را لازم نمیدانند و اعمالی خارج از سنّت وضع میکنند، انتقاد کرده<ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹. - محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۹، چاپ محسن عقیل، (قم) ۱۴۰۹/۱۹۸۹. - محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۷، چاپ رسول جعفریان، اصفهان ۱۳۷۱ ش. - محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، رسائل، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶، رساله ۳: بشارة الشیعة، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۱.</ref> | ||
و از سوی دیگر به متشرعان توصیه میکند تا به گروهی که بر جاده سلوک شرعی حرکت میکنند، طعن و لعن نکنند مگر آنکه از آنها کفر صریح یا بدعتی واضح صادر شود، بهعلاوه تا جایی که بتوان آن عمل یا گفتار را تأویل و تصحیح کرد نباید آنان را تکفیر نمود<ref> محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۹۹ـ ۱۰۸، چاپ رسول جعفریان، اصفهان ۱۳۷۱ ش.</ref> او خود رسالهای به نام زاد السالک<ref>محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۷۹ـ۹۱، چاپ رسول جعفریان، اصفهان ۱۳۷۱ ش.</ref> در سیر و سلوک نوشته و در ضمن رسالهای نیز به نام مشواق<ref> محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، ده رساله محقق بزرگ فیض کاشانی، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۷۳، چاپ رسول جعفریان، اصفهان ۱۳۷۱ ش.</ref> در توضیح الفاظی که صوفیه در اشعار عرفانی به کار میبرند، تألیف نموده است. | |||
فیض کاشانی با آنکه به صوفیه زمان خود تاخته، اما تأثیرپذیری او از میراث ادبی و اخلاقی قدمای صوفیه از مجموع آثارش مشهود است. | فیض کاشانی با آنکه به صوفیه زمان خود تاخته، اما تأثیرپذیری او از میراث ادبی و اخلاقی قدمای صوفیه از مجموع آثارش مشهود است. | ||
ازینرو، مخالفان تصوف او را مورد طعن و نقد قرار دادند | ازینرو، مخالفان تصوف او را مورد طعن و نقد قرار دادند<ref>یوسف بن احمد بحرانی، للة البحرین، ج۱، ص۱۲۱، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).</ref> و شاگرد وی سید نعمتاللّه جزایری (۱۱۱۲) در مقام دفاع از استاد بر آمد و انتساب وی را به صوفیه با نقل عباراتی از کلمات طریفه وی انکار کرد.<ref>خوانساری، ج۶، ص۹۶ـ۹۹.</ref> | ||
← نظر محمدتقی مجلسی | ← نظر محمدتقی مجلسی |