confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲
ویرایش
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی اکنون رئیس [[اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] است. | نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی اکنون رئیس [[اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] است. | ||
=نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی= | == نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی == | ||
واقعیت آن است که [[حکومت اسلامی]] حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «[[بیعت]]» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان انسانهایی با دو ویژگی «قوت و امانت» یا کاردانی و امانتداری و به تعبیر دیگر «متخصص» و «متقی» برمی گزیند. | |||
همچنین [[اسلام]] در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در جامعههای دیگر – علمای متخصص در علوم اسلامی وجود دارد. | |||
همچنین اسلام در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در جامعههای دیگر – علمای متخصص در علوم اسلامی وجود دارد. | |||
ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و حکومتهای اسلامی تشکیل گردیدند، زمینه برای تشکیل حکومتی قوی و فراگیر بر اساس [[فدرال یا کنفدرالی]] فراهم میشود. | مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و حکومتهای اسلامی تشکیل گردیدند، زمینه برای تشکیل حکومتی قوی و فراگیر بر اساس [[فدرال یا کنفدرالی]] فراهم میشود. | ||
در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] واجب گردانیده است – فراهم میگردد. | در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] [[واجب]] گردانیده است – فراهم میگردد. | ||
حکومت فراگیر اسلام بر سه پایه اساسی استوار میباشد: | حکومت فراگیر اسلام بر سه پایه اساسی استوار میباشد: | ||
* اول: [[وحدت اسلامی|وحدت ممالک اسلامی]] یا [[دارالاسلام]] - هرچند دارای سرزمینهای مختلفی باشد، اما همه آنها «دارالاسلام» واحدی را تشکیل میدهند. | |||
* دوم: [[قرآن]] و [[سنت]] به عنوان تنها مرجع نهایی تشریع و قانونگذاری معین میشوند. | |||
* سوم: برخورداری از رهبریت مرکزی واحد که مظهر آن امام یا [[خلیفه]] است که رهبری حکومت را بر اساس موازین اسلام بر عهده نمیگیرد. | |||
این بدان معنی نیست که حکومت اسلامی همه غیرمسلمانان را از ممالک اسلامی بیرون میراند. بلکه از حقوق و کرامت آنها محافظت مینماید و حتی برای دفاع از آنها اگر لازم باشد وارد [[جنگ]] میشود. در مقابل کافی است که آنها به احکام و قوانین اجتماعی اسلام احترام بگذارند و در زمینه همه آنچه به باورها و عبادات و احوال شخصیه آنها ارتباط پیدا میکند بر اساس [[دین]] خود از آزادی کامل برخوردارند. | |||
این بدان معنی نیست که حکومت اسلامی همه غیرمسلمانان را از ممالک اسلامی بیرون میراند. بلکه از حقوق و کرامت آنها محافظت مینماید و حتی برای دفاع از آنها اگر لازم باشد وارد جنگ میشود. در مقابل کافی است که آنها به احکام و قوانین اجتماعی اسلام احترام بگذارند و در زمینه همه آنچه به باورها و عبادات و احوال شخصیه آنها ارتباط پیدا میکند بر اساس دین خود از آزادی کامل برخوردارند. | |||
[[حکومت اسلامی]] حکومت قانون یا حکومت شریعت است. قانون اساسی آن برگرفته از اصول و ارکان شریعتی است که از قرآن و سنت رسول خدا استنباط گردیدهاند. و همه عرصههای عقیدتی، عبادت، اخلاق، معاملات و روابط خانوادگی و اجتماعی و مسائل قضایی و اداری و مقررات بینالمللی را دربرنمیگیرد. | [[حکومت اسلامی]] حکومت قانون یا حکومت شریعت است. قانون اساسی آن برگرفته از اصول و ارکان شریعتی است که از قرآن و [[سنت پیامبر|سنت رسول]] خدا استنباط گردیدهاند. و همه عرصههای عقیدتی، عبادت، اخلاق، معاملات و روابط خانوادگی و اجتماعی و مسائل قضایی و اداری و مقررات بینالمللی را دربرنمیگیرد. | ||
التزام به قوانین شریعت است که به حکومت اسلامی مشروعیت میبخشد و مردم در شرایط جنگ و صلح مسئولیت دارند آن را اطاعت کنند و یاری دهند. اما هرگاه از روش و مقررات آن منحرف گردد، مشروعیت آن نیز منتفی گردیده و حق التزام و همکاری مردم از آن سلب میشود. | التزام به قوانین شریعت است که به حکومت اسلامی مشروعیت میبخشد و مردم در شرایط جنگ و صلح مسئولیت دارند آن را اطاعت کنند و یاری دهند. اما هرگاه از روش و مقررات آن منحرف گردد، مشروعیت آن نیز منتفی گردیده و حق التزام و همکاری مردم از آن سلب میشود. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۵: | ||
قوانین شریعت قوانینی نیست که حکومت اسلامی خود آن را تهیه نموده باشد بلکه از طرف نیرویی فراتر بر او واجب گردیده و در نتیجه اختیار الغا و تعطیل نمودن آن را ندارد. | قوانین شریعت قوانینی نیست که حکومت اسلامی خود آن را تهیه نموده باشد بلکه از طرف نیرویی فراتر بر او واجب گردیده و در نتیجه اختیار الغا و تعطیل نمودن آن را ندارد. | ||
حکومت اسلامی برای اداره امورش مهم نیست که چه شکل و روشی را برای خود انتخاب کند و اسم و عنوان آن هم اهمیت چندانی ندارد. هرچند دو عنوان [[امامت]] و [[خلافت]] عنوانهایی تاریخی بوده و مفاهیم ارزشمندی را دربردارند. | حکومت اسلامی برای اداره امورش مهم نیست که چه شکل و روشی را برای خود انتخاب کند و اسم و عنوان آن هم اهمیت چندانی ندارد. هرچند دو عنوان [[امامت]] و [[خلیفه|خلافت]] عنوانهایی تاریخی بوده و مفاهیم ارزشمندی را دربردارند. | ||
امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و قدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمیباشد. | امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و قدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمیباشد. | ||
به غیر از خداوند متعال همه در مورد آنچه انجام میدهند و سخنانی که بر زبان میرانند مورد بازپرسی قرار میگیرند. تا جایی که رسول خدا – به جز در مواردی که وحی نازل گردیده بود – مورد پرسش قرار میگرفت و با ایشان بحث میشد و دیگران خدمت ایشان پیشنهاداتی را مطرح میکردند و بسیاری اوقات از رای خود صرف نظر میفرمود و به رای اصحابش گردن مینهاد. | به غیر از خداوند متعال همه در مورد آنچه انجام میدهند و سخنانی که بر زبان میرانند مورد بازپرسی قرار میگیرند. تا جایی که رسول خدا – به جز در مواردی که [[وحی]] نازل گردیده بود – مورد پرسش قرار میگرفت و با ایشان بحث میشد و دیگران خدمت ایشان پیشنهاداتی را مطرح میکردند و بسیاری اوقات از رای خود صرف نظر میفرمود و به رای اصحابش گردن مینهاد. | ||
حکومت اسلامی حکومتی [[پادشاهی]] یا [[امپراتوری]] نیست که بر اساس روش [[وراثت]]، حکومت در دست یک خانواده دست به دست شود. | حکومت اسلامی حکومتی [[پادشاهی]] یا [[امپراتوری]] نیست که بر اساس روش [[ارث|وراثت]]، حکومت در دست یک خانواده دست به دست شود. | ||
با [[دموکراسی]] در مورد مسئولیت و پاسخگویی حکومت در برابر «مجالس شورا و [[اهل حل]] و عقد» مشابهت دارد. مجلس شورای حل و عقد میتواند حکومت را برکنار نماید. | با [[دموکراسی]] در مورد مسئولیت و پاسخگویی حکومت در برابر «مجالس شورا و [[اهل حل]] و عقد» مشابهت دارد. مجلس شورای حل و عقد میتواند حکومت را برکنار نماید. | ||
اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل [[ایمان]] و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | ||
البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلتهای اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. | البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلتهای اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. | ||
بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمیتوان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. | بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمیتوان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. |