۸۷٬۹۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
نسب وی با سه واسطه به عمرالاشرف، فرزند امام [[زینالعابدین]] علیهالسلام، میرسد. وی جدّ مادری علمالهدی <ref>کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، (بیروت) ۱۹۸۸</ref> و [[سید رضی|شریفرضی]]، و مادرش کنیزی خراسانیتبار بود. | نسب وی با سه واسطه به عمرالاشرف، فرزند امام [[علی بن الحسین (زین العابدین)|زینالعابدین]] علیهالسلام، میرسد. وی جدّ مادری علمالهدی <ref>کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، (بیروت) ۱۹۸۸</ref> و [[سید رضی|شریفرضی]]، و مادرش کنیزی خراسانیتبار بود. | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
حسن اطروش در دوران حسن بن زید بن محمد، از فرزندزادگان [[ | حسن اطروش در دوران حسن بن زید بن محمد، از فرزندزادگان [[حسن بن علی (مجتبی)|اما حسن]] علیهالسلام و معروف به [[داعی کبیر]]، به طبرستان مهاجرت کرد و پس از مرگ حسن بن زید در ۲۷۰، به برادر او محمد بن زید پیوست<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>احمد بن عبداللّه جنداری، (تراجم الرجال المذکورة فی شرح الازهار)، ج۱، ص۴۶، در ابنمفتاح، المنتزع المختار منالغیثالمدرار، المعروف بشرح الازهار، صعده، یمن ۱۴۲۴/۲۰۰۳</ref>. آنگاه برای دعوت مردم به سوی محمد بن زید، پنهانی به [[خراسان]] سفر نمود. | ||
==علت ناشنوا شدن== | ==علت ناشنوا شدن== | ||
رافع بن هَرْثمه (والی خراسان) پس از کشته شدن احمد بن عبداللّه خُجُستانی<ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۱۲</ref><ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۲۱</ref>با اطلاعیافتن از این امر، او را زندانی کرد و بر آن شد که با شکنجه، اسامی یارانش را به دست آورد. در نتیجه ضربات تازیانه، بر شنوایی حسن بن علی صدمه وارد شد و از اینرو به اطروش (ناشنوا) و اصمّ شهرت یافت<ref>ابونصر سهل بن عبداللّه بخاری، سرّالسلسلة العلویة، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۲</ref><ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت</ref><ref>ابنعنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱</ref> . | |||
رافع بن هَرْثمه (والی خراسان) پس از کشته شدن احمد بن عبداللّه خُجُستانی<ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۱۲</ref><ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۶۲۱</ref>با اطلاعیافتن از این امر، او را زندانی کرد و بر آن شد که با شکنجه، اسامی یارانش را به دست آورد. در نتیجه ضربات | |||
اما به نوشته ناطقبالحق<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref> (به نقل از یکی از مؤلفان) و نیز محلی <ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۵۶، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> دستگیری و شکنجه حسن اطروش به دستور احمد بن عبداللّه خجستانی، حاکم [[نیشابور]] (مقتول در ۲۶۸)، و بنابراین در زمان حسن بن زید بوده است. | اما به نوشته ناطقبالحق<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref> (به نقل از یکی از مؤلفان) و نیز محلی <ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۵۶، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> دستگیری و شکنجه حسن اطروش به دستور احمد بن عبداللّه خجستانی، حاکم [[نیشابور]] (مقتول در ۲۶۸)، و بنابراین در زمان حسن بن زید بوده است. | ||
در هر صورت، وی با کمک محمد بن زید از زندان رهایی یافت و نزد او بازگشت<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref> حسن اطروش به سبب مقام علمی و فضل بسیار، نزد حسن بن زید و محمد بن زید محترم بود، اما کارگزار این دو نبود، فقط گاهی تقسیم پول بین [[علویان]] را به او میسپردند. | در هر صورت، وی با کمک محمد بن زید از زندان رهایی یافت و نزد او بازگشت<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ص۵۰، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ص۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref> حسن اطروش به سبب مقام علمی و فضل بسیار، نزد حسن بن زید و محمد بن زید محترم بود، اما کارگزار این دو نبود، فقط گاهی تقسیم پول بین [[علویان]] را به او میسپردند. | ||
==منصب قضاوت== | ==منصب قضاوت== | ||
وی مدت کوتاهی، به اکراه ، منصب قضا را برعهده گرفت<ref>احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۴، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲</ref><ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ۵۰ـ۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۶۴، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> | وی مدت کوتاهی، به اکراه ، منصب قضا را برعهده گرفت<ref>احمد بن ابراهیم حسنی، المصابیح، تتمیم آملی، ص۶۰۴، چاپ عبداللّه حوثی، صنعا ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲</ref><ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ۵۰ـ۵۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۶۴، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> | ||
==سفر به ری== | ==سفر به ری== | ||
پس از شکست و کشته شدن محمد بن زید در ۲۸۷ در جرجان، که حسن اطروش نیز با وی همراه بود، حسن از طریق دامغان به [[ری]] رفت و از آنجا به دعوت جَستان بن وهسودان، پادشاه دیلم (جستانیان)، که با اطروش سابقه دوستی داشت، راهی دیلمان شد<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۵۲، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۶۷، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> جَستان که با وی بر پایبندی به دیانت و دوری گزیدن از گناه عهد بسته بود، او و خانوادهاش را پناه داد و با او بیعت کرد. | پس از شکست و کشته شدن محمد بن زید در ۲۸۷ در جرجان، که حسن اطروش نیز با وی همراه بود، حسن از طریق دامغان به [[ری]] رفت و از آنجا به دعوت جَستان بن وهسودان، پادشاه دیلم (جستانیان)، که با اطروش سابقه دوستی داشت، راهی دیلمان شد<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۵۲، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۶۷، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref> جَستان که با وی بر پایبندی به دیانت و دوری گزیدن از گناه عهد بسته بود، او و خانوادهاش را پناه داد و با او بیعت کرد. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۴: | ||
==دعوت به اسلام== | ==دعوت به اسلام== | ||
حسن اطروش در دیلم مستقر شد و مردم ناحیه دیلمان را به [[اسلام]] فراخواند<ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۰</ref> سپس وارد گیلان شد و اسلام را به آنان عرضه کرد و گروه بسیاری در مشرق سپیدرود (گیلانِ بیهپیش) مسلمان شدند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref><ref>علی بن حسین علمالهدی، مسائلالناصریات، ج۱، ص۶۳، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷</ref><ref>عبداللّه بن حمزه منصورباللّه، کتابالشافی، ج۱، ص۳۰۹، صنعا ۱۴۰۶/۱۹۸۶</ref><ref>مجدالدین حسنی مؤیدی، التُّحَفُ شرحالزُّلَف، ج۱، ص۱۸۴، صنعا ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷</ref> | حسن اطروش در دیلم مستقر شد و مردم ناحیه دیلمان را به [[اسلام]] فراخواند<ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۰</ref> سپس وارد گیلان شد و اسلام را به آنان عرضه کرد و گروه بسیاری در مشرق سپیدرود (گیلانِ بیهپیش) مسلمان شدند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref><ref>علی بن حسین علمالهدی، مسائلالناصریات، ج۱، ص۶۳، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷</ref><ref>عبداللّه بن حمزه منصورباللّه، کتابالشافی، ج۱، ص۳۰۹، صنعا ۱۴۰۶/۱۹۸۶</ref><ref>مجدالدین حسنی مؤیدی، التُّحَفُ شرحالزُّلَف، ج۱، ص۱۸۴، صنعا ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۳: | ||
==علت شکست== | ==علت شکست== | ||
علت ناکامی حسن در فتح طبرستان را باید در سیاست ابوالعباس عبداللّه در قبال دیلمیان و اهالی طبرستان جستجو نمود. | علت ناکامی حسن در فتح طبرستان را باید در سیاست ابوالعباس عبداللّه در قبال دیلمیان و اهالی طبرستان جستجو نمود. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۲: | ||
==بیعت مردم== | ==بیعت مردم== | ||
بعد از استقرار حسن اطروش در آمل، عبداللّه بن حسن عقیقی، از علویان ساری، مردم را به بیعت با وی دعوت نمود و با گروهی بیشمار به او پیوست. | بعد از استقرار حسن اطروش در آمل، عبداللّه بن حسن عقیقی، از علویان ساری، مردم را به بیعت با وی دعوت نمود و با گروهی بیشمار به او پیوست. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۹۹: | ||
==فتح دوباره طبرستان== | ==فتح دوباره طبرستان== | ||
حسن از آمل به چالوس رفت و مجدداً به آمل بازگشت و بر آن شهر و طبرستان استیلا یافت <ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱۰، ص۱۴۹</ref>. | حسن از آمل به چالوس رفت و مجدداً به آمل بازگشت و بر آن شهر و طبرستان استیلا یافت <ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱۰، ص۱۴۹</ref>. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۰۸: | ||
==کناره گیری کردن از امور سپاه== | ==کناره گیری کردن از امور سپاه== | ||
حسن اطروش از آن پس بیشتر به [[نماز]] و [[عبادت]] پرداخت و از امور سپاه کناره گرفت و آنها را به حسن بن قاسم سپرد، که نارضایی پسران حسن اطروش را در پیداشت. متقابلاً حسن بن قاسم در جلب نظر بزرگان و رجال کوشید. منابع زیدی به محبوبیت حسن بن قاسم، به دلیل زهد او، تصریح نمودهاند. | حسن اطروش از آن پس بیشتر به [[نماز]] و [[عبادت]] پرداخت و از امور سپاه کناره گرفت و آنها را به حسن بن قاسم سپرد، که نارضایی پسران حسن اطروش را در پیداشت. متقابلاً حسن بن قاسم در جلب نظر بزرگان و رجال کوشید. منابع زیدی به محبوبیت حسن بن قاسم، به دلیل زهد او، تصریح نمودهاند. | ||
==پسران حسن در منابع زیدی== | ==پسران حسن در منابع زیدی== | ||
همین منابع اشاره کردهاند که پسران حسن اطروش اهل سَداد نبودند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۰ـ۳۳، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref><ref>ابنعنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱</ref><ref>ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش</ref> از اینرو، مردم متدین به حسن بن قاسم تمایل داشتند. | همین منابع اشاره کردهاند که پسران حسن اطروش اهل سَداد نبودند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۰ـ۳۳، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref><ref>ابنعنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱</ref><ref>ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش</ref> از اینرو، مردم متدین به حسن بن قاسم تمایل داشتند. |