confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
یونس بن عبدالرحمن از یاران امام رضا (علیهالسلام) و از راویان ثقه شیعه و از اصحاب اجماع است. وی امام صادق (علیهالسلام) را ملاقات کرده ولی تنها از امام کاظم (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) روایت نقل کرده است. منابع رجالی او را ستودهاند. امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را برای یونس ضمانت کرده است. یونس بن عبدالرحمن آثار مکتوب بسیاری از خود بر جای گذاشته است. وی در سال ۲۰۸ه.ق وفات یافت. | یونس بن عبدالرحمن از یاران امام رضا (علیهالسلام) و از راویان ثقه شیعه و از اصحاب اجماع است. وی امام صادق (علیهالسلام) را ملاقات کرده ولی تنها از امام کاظم (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) روایت نقل کرده است. منابع رجالی او را ستودهاند. امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را برای یونس ضمانت کرده است. یونس بن عبدالرحمن آثار مکتوب بسیاری از خود بر جای گذاشته است. وی در سال ۲۰۸ه.ق وفات یافت. | ||
== نسب و خاندان== | == نسب و خاندان== | ||
كنیه یونس بن | كنیه یونس بن عبدالرحمن، ابومحمد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹.</ref> است، وی معروف به «مولی آل یقطین» بوده<ref>رجال كشی، ج 2ص 777فهرست شیخ طوسی، ص 181رجال نجاشی، ص 311و الانساب سمعانی، ج 13ص 350.</ref>و نسبش، قمّی است.<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۶۲۹.</ref> | ||
جمعی از عالمان رجالی تاریخ ولادتش را نیمه اول از سده دوم هجرت و دوران زمامداری هشام بن عبدالملک(بین سالهای ۱۰۵ تا ۱۲۵ق<ref>حیوة الحیوان دمیری، ج 1ص 102و فرهنگ معین، ج 6بخش اعلام، ص 2278.</ref>) ذکر کردهاند.<ref>نجاشی، رجال، ص۴۴۶ و تنقیح المقال، ج 3ص 338.</ref> | جمعی از عالمان رجالی تاریخ ولادتش را نیمه اول از سده دوم هجرت و دوران زمامداری هشام بن عبدالملک(بین سالهای ۱۰۵ تا ۱۲۵ق<ref>حیوة الحیوان دمیری، ج 1ص 102و فرهنگ معین، ج 6بخش اعلام، ص 2278.</ref>) ذکر کردهاند.<ref>نجاشی، رجال، ص۴۴۶ و تنقیح المقال، ج 3ص 338.</ref> | ||
== جایگاه علمی == | == جایگاه علمی == | ||
جایگاه علمی یونس بن عبدالرحمن | جایگاه علمی یونس بن عبدالرحمن بهقدر ی است که دربارهاش گفتهاند: «انتهی علم الائمه ((علیهمالسلام)) الی اربعه نفر اولهم سلمان الفارسی و الثانی جابر، و الثالث السید، و الرابع یونس بن عبدالرحمن»<ref>رجال کشی، خ 917، ص 485؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 339؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۰. و نجاشی، رجال، ص۴۴۷.</ref>. علم ائمه ((علیهمالسلام)) به چهار نفر پایان یافته است، سلمان فارسی، جابر بن یزید جعفی، سید اسماعیل حمیری، یونس بن عبدالرحمان. | ||
امام رضا (علیهالسلام) او را معتمد خود و ثقه در امور دینی و سؤالات علمی شیعیان معرفی میکرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص.۲۵۱</ref> | امام رضا (علیهالسلام) او را معتمد خود و ثقه در امور دینی و سؤالات علمی شیعیان معرفی میکرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص.۲۵۱</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== یونس مورد مدح امام و ذم عوام == | == یونس مورد مدح امام و ذم عوام == | ||
از منظر امامان شیعه یونس نزد امامان شیعه و بهخصوص امام رضا (علیهالسلام) جایگاه ویژهای داشت و بارها از وی با عنوان عبد صالح و بنده نیک خدا یاد شده است<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۲ و ۷۸۳ و ۷۸۴.</ref>. | از منظر امامان شیعه یونس نزد امامان شیعه و بهخصوص امام رضا (علیهالسلام) جایگاه ویژهای داشت و بارها از وی با عنوان عبد صالح و بنده نیک خدا یاد شده است<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۲ و ۷۸۳ و ۷۸۴.</ref>. | ||
روایات فراوانی در مدح و عظمت این عالم بزرگ صادر شده است: | روایات فراوانی در مدح و عظمت این عالم بزرگ صادر شده است: | ||
امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را از طرف خود و پدرانش برای وی ضمانت کرده <ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹</ref> | امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را از طرف خود و پدرانش برای وی ضمانت کرده است <ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹</ref>. | ||
امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «یونس بن عبدالرحمن در زمان خود مانند سلمان در زمان خود بود.»<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۱.</ref> | امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «یونس بن عبدالرحمن در زمان خود مانند سلمان در زمان خود بود.»<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۱.</ref> | ||
الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ كَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ كَانَ وَكِیلَ الرِّضَا (علیهالسلام) وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ:، سَأَلْتُ الرِّضَا (علیهالسلام) فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاكَ فِی كُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن.» <ref>الكشی، رجال الكشی، ص 483، حدیث 910.</ref>در این نقل راوی از امام رضا | الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ كَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ كَانَ وَكِیلَ الرِّضَا (علیهالسلام) وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ:، سَأَلْتُ الرِّضَا (علیهالسلام) فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاكَ فِی كُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن.» <ref>الكشی، رجال الكشی، ص 483، حدیث 910.</ref>در این نقل راوی از امام رضا (علیهالسلام) میخواهد کسی را معرفی نماید که از او معالم دین را اخذ نماید. امام یونس را معرفی مینماید. | ||
عن عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْمُهْتَدِی الْقُمِّیُّ، قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، وَ حَدَّثَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ، بِذَلِكَ أَیْضاً، قَالَ:، قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیهالسلام) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی لَا أَكَادُ أَصِلُ إِلَیْكَ أَسْأَلُكَ عَنْ كُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی، أَ فَیُونُسُ بْنُ عبدالرحمن ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَمْ.<ref>الكشی، رجال الكشی، ص 490، حدیث 935.</ref> در این نقل از وثاقت یونس سؤال شده است؛ امام فرمودند بله. | عن عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْمُهْتَدِی الْقُمِّیُّ، قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، وَ حَدَّثَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ، بِذَلِكَ أَیْضاً، قَالَ:، قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیهالسلام) جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی لَا أَكَادُ أَصِلُ إِلَیْكَ أَسْأَلُكَ عَنْ كُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی، أَ فَیُونُسُ بْنُ عبدالرحمن ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَمْ.<ref>الكشی، رجال الكشی، ص 490، حدیث 935.</ref> در این نقل از وثاقت یونس سؤال شده است؛ امام فرمودند بله. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۴: | ||
هنگامی که یونس از بدگویی مردم درباره خود و نزد امام هشتم شیعیان غمگین گردید، امام در دلجویی از او رضایت کامل خود را از وی اعلام کرد و عنوان نمود این قبیل بدگوییها از رضایت امام نسبت به او نمیکاهد. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۶۶.</ref> | هنگامی که یونس از بدگویی مردم درباره خود و نزد امام هشتم شیعیان غمگین گردید، امام در دلجویی از او رضایت کامل خود را از وی اعلام کرد و عنوان نمود این قبیل بدگوییها از رضایت امام نسبت به او نمیکاهد. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۶۶.</ref> | ||
احمد بن خلف این گونه گزارش میدهد: من بیمار بودم. حضرت جواد (علیهالسلام) به عیادتم آمد و در بالای سر من كتابی از یونس به نام «یوم و لیله» را دید. آن را برداشت و با دقّت ورق زد، صفحه به صفحه نگاه كرد تا كتاب به پایان رسید؛ آن گاه سه مرتبه، فرمود: خداوند یونس را رحمت كند رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ. <ref>رجال كشی، ج 2ص 780.</ref> | احمد بن خلف این گونه گزارش میدهد: من بیمار بودم. حضرت جواد (علیهالسلام) به عیادتم آمد و در بالای سر من كتابی از یونس به نام «یوم و لیله» را دید. آن را برداشت و با دقّت ورق زد، صفحه به صفحه نگاه كرد تا كتاب به پایان رسید؛ آن گاه سه مرتبه، فرمود: خداوند یونس را رحمت كند رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ. <ref>رجال كشی، ج 2ص 780.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۷۱: | ||
بعضی از روایات در مذمّت و انتقاد از یونس وارد شده كه البته اسناد آن روایات اعتبار ندارد. با نظر به همین نكته، حضرت رضا (علیهالسلام) به یونس توصیه فرمود كه باید هر سخنی را برای هر كس نگویی. استعدادها، قریحهها و ظرفیتها مختلف است. حكمت را باید به اهلش یاد داد و از نااهل دریغ داشت؛ لذا پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمود: ما پیامبران مأموریم كه ظرفیتهای فكری مردم را مراعات كنیم و بهاندازه فهم و دركشان با آنان سخن بگوییم. <ref>(اصول كافی ، ج 1، ص 23.</ref> | بعضی از روایات در مذمّت و انتقاد از یونس وارد شده كه البته اسناد آن روایات اعتبار ندارد. با نظر به همین نكته، حضرت رضا (علیهالسلام) به یونس توصیه فرمود كه باید هر سخنی را برای هر كس نگویی. استعدادها، قریحهها و ظرفیتها مختلف است. حكمت را باید به اهلش یاد داد و از نااهل دریغ داشت؛ لذا پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمود: ما پیامبران مأموریم كه ظرفیتهای فكری مردم را مراعات كنیم و بهاندازه فهم و دركشان با آنان سخن بگوییم. <ref>(اصول كافی ، ج 1، ص 23.</ref> | ||
گویا یونس گاهی روایات و احادیث عمیق و سنگینی را كه درباره مقامات معنوی ائمه دین بود، برای عده ای نقل میکرد و طبعاً آنان قدرت قهم و هضم و درك این معانی بلند را نداشتند؛ لذا گاهی امام از او انتقاد میفرمود. | گویا یونس گاهی روایات و احادیث عمیق و سنگینی را كه درباره مقامات معنوی ائمه دین بود، برای عده ای نقل میکرد و طبعاً آنان قدرت قهم و هضم و درك این معانی بلند را نداشتند؛ لذا گاهی امام از او انتقاد میفرمود. | ||
از منظر دیگر، این مذمّت ها و انتقادها برای این بود كه شخصیت های بزرگ حدیثی و فقهی شیعه از تعرّض و هجمه مخالفان محفوظ و مصون بمانند و به آنها صدمه و زیانی وارد نشود. <ref>ر-ك : رجال كشی ، ج 1، ص 342. (حالات زراره).</ref> | از منظر دیگر، این مذمّت ها و انتقادها برای این بود كه شخصیت های بزرگ حدیثی و فقهی شیعه از تعرّض و هجمه مخالفان محفوظ و مصون بمانند و به آنها صدمه و زیانی وارد نشود. <ref>ر-ك : رجال كشی ، ج 1، ص 342. (حالات زراره).</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۹۱: | ||
” حضرت رضا علیهالسلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشتبامی خواند شنیدم در سجده میگفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز که فراغت حاصل کرد گفتم: آقا چه کسى را لعنت فرمودید در سجده. گفت: یونس غلام ابن یقطین را. عرض کردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه کرده فتوا میداد به آنها که نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشید و بعد از عصر تا خورشید غروب کند اشکالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت کند دروغ بسته بر پدرم یا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد یک غلام بیابانى. | ” حضرت رضا علیهالسلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشتبامی خواند شنیدم در سجده میگفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز که فراغت حاصل کرد گفتم: آقا چه کسى را لعنت فرمودید در سجده. گفت: یونس غلام ابن یقطین را. عرض کردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه کرده فتوا میداد به آنها که نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشید و بعد از عصر تا خورشید غروب کند اشکالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت کند دروغ بسته بر پدرم یا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد یک غلام بیابانى. | ||
نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ (علیهالسلام) بِالْبَصْرَهِ ذَاتَ لَیْلَهٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِی لَعَنْتَهُ فِی سُجُودِکَ فَقَالَ هَذَا یُونُسُ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِیکَ إِنَّهُ کَانَ یُفْتِیهِمْ عَنْ آبَائِکَ (علیهمالسلام) أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ فَقَالَ کَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِی أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِی وَ مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ قِیمَهُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ <ref>السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج۳، ص: ۵۸۰</ref> | نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ (علیهالسلام) بِالْبَصْرَهِ ذَاتَ لَیْلَهٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِی لَعَنْتَهُ فِی سُجُودِکَ فَقَالَ هَذَا یُونُسُ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِیکَ إِنَّهُ کَانَ یُفْتِیهِمْ عَنْ آبَائِکَ (علیهمالسلام) أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِیبَ الشَّمْسُ فَقَالَ کَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِی أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِی وَ مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ قِیمَهُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ <ref>السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج۳، ص: ۵۸۰</ref>. | ||
مرحوم آیت الله خویی تمامی این روایات را ضعیف میدانند و تنها دو روایت ذم را صحیح السند میدانند اما میفرمایند علم آن را باید به اهلش واگذار کرد. علاوه بر این که این دو روایت توان معارضه با روایات مستفیضه متعاضده با تسالم فقها و بزرگان بر جلالت امر یونس را ندارد | مرحوم آیت الله خویی تمامی این روایات را ضعیف میدانند و تنها دو روایت ذم را صحیح السند میدانند اما میفرمایند علم آن را باید به اهلش واگذار کرد. علاوه بر این که این دو روایت توان معارضه با روایات مستفیضه متعاضده با تسالم فقها و بزرگان بر جلالت امر یونس را ندارد <ref>معجم رجال الحدیث ج : 20 ص : 215</ref>. | ||
== ویژگیهای یونس بن عبدالرحمن == | == ویژگیهای یونس بن عبدالرحمن == | ||
خط ۹۶: | خط ۱۰۰: | ||
موضع یونس، در دفاع از امامت بسیار صریح بود بهطوری که از همان آغاز شهادت موسی بن جعفر (علیهالسلام) حتی برای یکلحظه هم در امامت حضرت رضا (علیهالسلام) تردید نکرد. چنان که گفتهاند یونس بن عبدالرحمان در مجلس عیسی بن سلیمان در بغداد نشسته بود که شخصی وارد شد و خبر از دنیا رفتن امام کاظم (علیهالسلام) را به حاضران ابلاغ نمود. یونس تا این خبر را شنید بلافاصله جمع حاضر را مورد خطاب قرار داد و گفت: «یا معشر اهل المجلس انه لیس بینی و بینالله امام الا علی بن موسی (علیهالسلام) فهو امامی»<ref>رجال کشی، خ 933، ص 489.</ref>. «ای همه اهل مجلس بین من و خدا امامی جز علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) نیست پس او امام من میباشد». | موضع یونس، در دفاع از امامت بسیار صریح بود بهطوری که از همان آغاز شهادت موسی بن جعفر (علیهالسلام) حتی برای یکلحظه هم در امامت حضرت رضا (علیهالسلام) تردید نکرد. چنان که گفتهاند یونس بن عبدالرحمان در مجلس عیسی بن سلیمان در بغداد نشسته بود که شخصی وارد شد و خبر از دنیا رفتن امام کاظم (علیهالسلام) را به حاضران ابلاغ نمود. یونس تا این خبر را شنید بلافاصله جمع حاضر را مورد خطاب قرار داد و گفت: «یا معشر اهل المجلس انه لیس بینی و بینالله امام الا علی بن موسی (علیهالسلام) فهو امامی»<ref>رجال کشی، خ 933، ص 489.</ref>. «ای همه اهل مجلس بین من و خدا امامی جز علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) نیست پس او امام من میباشد». | ||
دفاع یونس از امامت حضرت رضا (علیهالسلام) به این شکل بود که او در برابر بدعتها و انحرافها ساکت ننشیند و با شجاعت و قاطعیت به افشاگری پردازد. | دفاع یونس از امامت حضرت رضا (علیهالسلام) به این شکل بود که او در برابر بدعتها و انحرافها ساکت ننشیند و با شجاعت و قاطعیت به افشاگری پردازد. | ||
احمد بن فضل از این محدّث جلیل، نقل میکند: وقتی حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) به شهادت رسید و از دنیا رفت، نزد وكلای آن حضرت كه در شهرها بودند، اموال فراوانی بود. وجود این اموال در نزد آنان، باعث شد آنها مذهب باطل «واقفیه» را اختراع كنند؛ لذا مرگ امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) را انكار كردند تا اموال را خود تصاحب كنند؛ زیاد قندی هفتاد هزار دینار و علی بن ابی حمزه سی هزار دینار نزد خود داشتند. هنگامی كه من این انحراف آشكار را مشاهده كردم و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) برای من ثابت و مسلّم شد، به تبلیغ و حمایت از شأن و منزلت و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) پرداختم و شیعیان را بهسوی آن وجود گرامی دعوت كردم. آن دو نفر تا مبارزه سخت مرا دیدند، نمایندهای بهسوی من فرستادند و پرسیدند: به چه دلیل مردم را بهسوی او حضرت رضا (علیهالسلام) دعوت میکنی؟ اگر پول میخواهی، ما تو را بینیاز میکنیم. آنان متعهّد شدند كه دههزار دینار به من بدهند تا از این تبلیغ و افشاگری دست بردارم. به آنان گفتم: این روایت از امامان شیعه به ما رسیده است كه: «هر زمانی كه دیدید در جامعه اسلامی انحراف و بدعت به وجود آمد، باید در مقابل آن بایستید، موضع بگیرید و ساكت و خاموش ننشینید وگرنه نور ایمان از شما سلب خواهد شد.» من هرگز جهاد و مبارزه در راه خدا را ترك نخواهم كرد. برایناساس بود كه آنها كینه مرا در دل گرفتند و مبارزه سختی را بر علیه من شروع كردند. <ref>رجال كشی، ج 2، ص 786.</ref> | احمد بن فضل از این محدّث جلیل، نقل میکند: وقتی حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) به شهادت رسید و از دنیا رفت، نزد وكلای آن حضرت كه در شهرها بودند، اموال فراوانی بود. وجود این اموال در نزد آنان، باعث شد آنها مذهب باطل «واقفیه» را اختراع كنند؛ لذا مرگ امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) را انكار كردند تا اموال را خود تصاحب كنند؛ زیاد قندی هفتاد هزار دینار و علی بن ابی حمزه سی هزار دینار نزد خود داشتند. هنگامی كه من این انحراف آشكار را مشاهده كردم و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) برای من ثابت و مسلّم شد، به تبلیغ و حمایت از شأن و منزلت و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) پرداختم و شیعیان را بهسوی آن وجود گرامی دعوت كردم. آن دو نفر تا مبارزه سخت مرا دیدند، نمایندهای بهسوی من فرستادند و پرسیدند: به چه دلیل مردم را بهسوی او حضرت رضا (علیهالسلام) دعوت میکنی؟ اگر پول میخواهی، ما تو را بینیاز میکنیم. آنان متعهّد شدند كه دههزار دینار به من بدهند تا از این تبلیغ و افشاگری دست بردارم. به آنان گفتم: این روایت از امامان شیعه به ما رسیده است كه: «هر زمانی كه دیدید در جامعه اسلامی انحراف و بدعت به وجود آمد، باید در مقابل آن بایستید، موضع بگیرید و ساكت و خاموش ننشینید وگرنه نور ایمان از شما سلب خواهد شد.» من هرگز جهاد و مبارزه در راه خدا را ترك نخواهم كرد. برایناساس بود كه آنها كینه مرا در دل گرفتند و مبارزه سختی را بر علیه من شروع كردند. <ref>رجال كشی، ج 2، ص 786.</ref> | ||
یونس بن عبدالرحمان میگوید: آن گه که موسی بن جعفر (علیهالسلام) از دنیا رفت در نزد نمایندگان آن حضرت اموال فراوانی جمع شده بود تا جایی که در نزد زیاد قندی هفتاد هزار و نزد علی بن حمزه سیصد هزار دینار گرد آمده بود و همین اموال هم موجبات لغزش و انحراف این گونه نمایندگان را فراهم آورد و سرانجام به خاطر تصاحب اموال بر امامت موسی بن جعفر (علیهالسلام) توقف نموده و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) را انکار کردند. | یونس بن عبدالرحمان میگوید: آن گه که موسی بن جعفر (علیهالسلام) از دنیا رفت در نزد نمایندگان آن حضرت اموال فراوانی جمع شده بود تا جایی که در نزد زیاد قندی هفتاد هزار و نزد علی بن حمزه سیصد هزار دینار گرد آمده بود و همین اموال هم موجبات لغزش و انحراف این گونه نمایندگان را فراهم آورد و سرانجام به خاطر تصاحب اموال بر امامت موسی بن جعفر (علیهالسلام) توقف نموده و امامت حضرت رضا (علیهالسلام) را انکار کردند. | ||
یونس بن عبدالرحمان سخنان خود را چنین ادامه میدهد که: چون این حرکت انحرافی را مشاهده نمودم و برای من حقیقت امر مبنی بر انحراف واقفیه و اثبات امامت حضرت رضا آشکار گردید به افشاگری علیه این باند دنیاپرست زبان گشودم و مردم را از افتادن به دام انحراف واقفیه برحذر داشتم و به صراط مستقیم امامت که در شخصیت با عظمت علی بن موسی تجلی یافته بود دعوت کردم. | یونس بن عبدالرحمان سخنان خود را چنین ادامه میدهد که: چون این حرکت انحرافی را مشاهده نمودم و برای من حقیقت امر مبنی بر انحراف واقفیه و اثبات امامت حضرت رضا آشکار گردید به افشاگری علیه این باند دنیاپرست زبان گشودم و مردم را از افتادن به دام انحراف واقفیه برحذر داشتم و به صراط مستقیم امامت که در شخصیت با عظمت علی بن موسی تجلی یافته بود دعوت کردم. | ||
زیاد قندی و علی بن ابی حمزه چون موضعگیری مرا مطلع شدند طی پیامی برای من، اظهار داشتند که آنچه نیاز مالی دارم برآورده خواهند کرد بهشرط این که از مخالفت دست بردارم و مردم را به امامت حضرت رضا (علیهالسلام) دعوت نکنم بیست هزار دینار را ضمانت نمودند. | زیاد قندی و علی بن ابی حمزه چون موضعگیری مرا مطلع شدند طی پیامی برای من، اظهار داشتند که آنچه نیاز مالی دارم برآورده خواهند کرد بهشرط این که از مخالفت دست بردارم و مردم را به امامت حضرت رضا (علیهالسلام) دعوت نکنم بیست هزار دینار را ضمانت نمودند. | ||
یونس میگوید: در پاسخ آنان گفتم: از امام باقر و امام صادق (علیهالسلام) شنیدهایم که میفرمودند: «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه فان لم یفعل سلب نور الایمان و ما کنت لادع الجهاد و امر الله علی حال فناصبانی و اظهرا لی العداوة» <ref>رجال کشی، خ 946، ص 493؛ المقالات و الفرق، ص 237.</ref> | یونس میگوید: در پاسخ آنان گفتم: از امام باقر و امام صادق (علیهالسلام) شنیدهایم که میفرمودند: «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه فان لم یفعل سلب نور الایمان و ما کنت لادع الجهاد و امر الله علی حال فناصبانی و اظهرا لی العداوة» <ref>رجال کشی، خ 946، ص 493؛ المقالات و الفرق، ص 237.</ref> | ||
«آن گاه که بدعتها آشکار گردید بر عالم است که علم خود را ظاهر کند و اگر رسالت خود را در برابر بدعت انجام نداد نور ایمان از او سلب میگردد. | «آن گاه که بدعتها آشکار گردید بر عالم است که علم خود را ظاهر کند و اگر رسالت خود را در برابر بدعت انجام نداد نور ایمان از او سلب میگردد. | ||
و من چنین نبودم که جهاد و مبارزه با بدعت را رها کنم زیرا فرمان خداوند را در انجام مسؤولیت در هر حالی لازم میداند، ولی واقفیه مرا طرد نموده و دشمنی خویش را نسبت به من ظاهر ساختند». | و من چنین نبودم که جهاد و مبارزه با بدعت را رها کنم زیرا فرمان خداوند را در انجام مسؤولیت در هر حالی لازم میداند، ولی واقفیه مرا طرد نموده و دشمنی خویش را نسبت به من ظاهر ساختند». | ||
مرحوم نجاشی در مورد یونس گزارش میدهد که وی از کسانی بود که واقفیه تلاش فراوان نمودند او را از جادة حق منحرف سازند و حتی برای تطمیع ایشان مال فراوانی در اختیارش قرار دادند؛ اما او از پذیرش آن امتناع ورزید و ثابتقدم در مسیر حق باقی ماند: | مرحوم نجاشی در مورد یونس گزارش میدهد که وی از کسانی بود که واقفیه تلاش فراوان نمودند او را از جادة حق منحرف سازند و حتی برای تطمیع ایشان مال فراوانی در اختیارش قرار دادند؛ اما او از پذیرش آن امتناع ورزید و ثابتقدم در مسیر حق باقی ماند: | ||
کان ممن بذل له على الوقف مال جزیل فامتنع من أخذه و ثبت على الحق. <ref>رجال نجاشی ص447</ref> | کان ممن بذل له على الوقف مال جزیل فامتنع من أخذه و ثبت على الحق. <ref>رجال نجاشی ص447</ref> | ||
=== پایبندی به عبادت === | === پایبندی به صله رحم، عبادت و کتابت === | ||
حسن بن علویّه كه شخصی موثّق است، میگوید: از فضل بن شاذان شنیدم كه میگفت: یونس پنجاه و چهار حج و پنجاه و چهار عمره به جای آورد.<ref>رجال كشی، ج 2 ، ص 780 و بحارالانوار ، ج 48، ص 252.</ref> | حسن بن علویّه كه شخصی موثّق است، میگوید: از فضل بن شاذان شنیدم كه میگفت: یونس پنجاه و چهار حج و پنجاه و چهار عمره به جای آورد.<ref>رجال كشی، ج 2 ، ص 780 و بحارالانوار ، ج 48، ص 252.</ref> | ||
محمد بن عیسی بن عبید نیز میگوید: یونس چند برادر داشت. هر روز به خانه آنان میرفت و احوالشان را می پرسید و بعد به خانه خود میآمد، مختصر غذایی تناول میکرد و كم كم آماده نماز میشد. بعد از انجام فریضه نماز، مینشست و كتاب تألیف میکرد. <ref>رجال كشی ، ج 2 ، ص 780.</ref> | محمد بن عیسی بن عبید نیز میگوید: یونس چند برادر داشت. هر روز به خانه آنان میرفت و احوالشان را می پرسید و بعد به خانه خود میآمد، مختصر غذایی تناول میکرد و كم كم آماده نماز میشد. بعد از انجام فریضه نماز، مینشست و كتاب تألیف میکرد. <ref>رجال كشی ، ج 2 ، ص 780.</ref> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۵۰: | ||
# محمد بن عیسی بن عبید یقطینی: بیشترین روایاتی كه عیسی بن عبید نقل كرده، از یونس بن عبدالرحمن است. او از كسانی است كه کتابهای یونس را گزارش داده و میگویند در روزگار خود، از نظر فضل و علم، نظیر نداشت و محلّ اعتماد و اطمینان است. <ref>نجاشی، ص 235.</ref> | # محمد بن عیسی بن عبید یقطینی: بیشترین روایاتی كه عیسی بن عبید نقل كرده، از یونس بن عبدالرحمن است. او از كسانی است كه کتابهای یونس را گزارش داده و میگویند در روزگار خود، از نظر فضل و علم، نظیر نداشت و محلّ اعتماد و اطمینان است. <ref>نجاشی، ص 235.</ref> | ||
# عبدالعزیز مهتدی قمی: از وكلا و خاصّان حضرت رضا (علیهالسلام)بود و در قم زندگی میکرد. او مورد عنایت و اطمینان است. <ref>رجال كشسی، ج 2ص 779.</ref> | # عبدالعزیز مهتدی قمی: از وكلا و خاصّان حضرت رضا (علیهالسلام)بود و در قم زندگی میکرد. او مورد عنایت و اطمینان است. <ref>رجال كشسی، ج 2ص 779.</ref> | ||
# حسن بن علیّ الوشاء: یاز امام رضا (علیهالسلام)و از چهرهای برجسته و شاخص شیعه است. احمد بن محمد بن عیسی قمی میگوید: «هنگامی كه برای طلب حدیث به كوفه رفتم، در آن جا با حسن بن علیّ الوشاء ملاقات كردم...» تا این كه از قول استادش حسن بن علیّ وشاء نقل میکند. | # حسن بن علیّ الوشاء: یاز امام رضا (علیهالسلام)و از چهرهای برجسته و شاخص شیعه است. احمد بن محمد بن عیسی قمی میگوید: «هنگامی كه برای طلب حدیث به كوفه رفتم، در آن جا با حسن بن علیّ الوشاء ملاقات كردم...» تا این كه از قول استادش حسن بن علیّ وشاء نقل میکند. من در این مسجد نهصد محدّث و استاد حدیث را دیدم كه هر یك میگفت: حدیث كرد مرا، جعفر بن محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم) <ref>رجال نجاشی، ص 29.</ref> | ||
من در این مسجد نهصد محدّث و استاد حدیث را دیدم كه هر یك میگفت: حدیث كرد مرا، جعفر بن محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم) <ref>رجال نجاشی، ص 29.</ref> | |||
# عباس بن معروف قمی: از برجستگان حوزه حدیث، اهل قم و مورد اطمینان است. <ref>همان، ص 200.</ref> | # عباس بن معروف قمی: از برجستگان حوزه حدیث، اهل قم و مورد اطمینان است. <ref>همان، ص 200.</ref> | ||
# محمد بن خالد برقی قمی: پدر احمد بن محمد بن خالد است. محمد بن خالد را از یاران موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیهالسلام) شمرده اند و به او اعتماد دارند <ref>رجال شیخ طوسی، ص 386و 404.</ref> | # محمد بن خالد برقی قمی: پدر احمد بن محمد بن خالد است. محمد بن خالد را از یاران موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیهالسلام) شمرده اند و به او اعتماد دارند <ref>رجال شیخ طوسی، ص 386و 404.</ref> | ||
# ریان بن شبیب: سكن قم و از یاران حضرت رضا (علیهالسلام)بود. او موثّق و مورد اطمینان است. <ref>رجال نجاشی، ص 118.</ref> | # ریان بن شبیب: سكن قم و از یاران حضرت رضا (علیهالسلام)بود. او موثّق و مورد اطمینان است. <ref>رجال نجاشی، ص 118.</ref> | ||
# احمد بن محمد بن خالد برقی: صاحب كتاب محاسن. <ref>تنقیح المقال، ج 339 3.</ref> | # احمد بن محمد بن خالد برقی: صاحب كتاب محاسن. <ref>تنقیح المقال، ج 339 3.</ref> | ||
== یونس بن عبدالرحمن از منظر بزرگان == | == یونس بن عبدالرحمن از منظر بزرگان == | ||
* ابن ندیم در كتاب معتبر و مشهور خود، هنگامی كه فقیهان و عالمان برجسته شیعی را نام میبرد، این چنین میگوید: یونس بن عبدالرحمن از آنان است. او علّامه روزگار خویش بود. <ref>فهرست ابن ندیم، ص 376.</ref> | * ابن ندیم در كتاب معتبر و مشهور خود، هنگامی كه فقیهان و عالمان برجسته شیعی را نام میبرد، این چنین میگوید: یونس بن عبدالرحمن از آنان است. او علّامه روزگار خویش بود. <ref>فهرست ابن ندیم، ص 376.</ref> | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۹: | ||
بدن پاك و مطهر او در كنار روضه مطهّره رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مدینه منوره دفن شد. | بدن پاك و مطهر او در كنار روضه مطهّره رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مدینه منوره دفن شد. | ||
پانویس{{پانویس}} | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | == منابع == |