confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
علت وقوع این جنگ آن بود که قریشیان، صلح حدیبیه را نقض کردند. در سال ششم هجری و پس از وقوع سه جنگ بزرگ بدر، احد و خندق، سرانجام مسلمانان و مشرکان در منطقه حدیبیه با یکدیگر قرارداد صلحی امضا کردند که طبق آن تعیین شد که ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۲، ص۲۰۴</ref> اما دو سال بعد، قریش این صلحنامه را نقض کرد. قبیله بنیخزاعه با مسلمانان و قبیله بنیبکر با قریش همپیمان بودند. در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخداد، مردانی از قریش به نفع بنیبکر، افرادی از بنیخزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بود، عازم فتح مکه شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۳۹-۲۴۴</ref> | علت وقوع این جنگ آن بود که قریشیان، صلح حدیبیه را نقض کردند. در سال ششم هجری و پس از وقوع سه جنگ بزرگ بدر، احد و خندق، سرانجام مسلمانان و مشرکان در منطقه حدیبیه با یکدیگر قرارداد صلحی امضا کردند که طبق آن تعیین شد که ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۲، ص۲۰۴</ref> اما دو سال بعد، قریش این صلحنامه را نقض کرد. قبیله بنیخزاعه با مسلمانان و قبیله بنیبکر با قریش همپیمان بودند. در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخداد، مردانی از قریش به نفع بنیبکر، افرادی از بنیخزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بود، عازم فتح مکه شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۳۹-۲۴۴</ref> | ||
==تعداد سپاه محمد== | ==تعداد سپاه محمد ص == | ||
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نمایندگانى به سوی قبایل مختلف اعراب مسلمان بادیه نشین فرستاد و به آنها پیام داد که اگر کسى به خدا و روز قیامت ایمان دارد ماه رمضان در مدینه باشد. و به این صورت سپاهیان خود را بسیج نمود. شماره سپاهیان اسلامى را ده هزار و از قبائل مختلف بدین ترتیب نوشته اند: | رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نمایندگانى به سوی قبایل مختلف اعراب مسلمان بادیه نشین فرستاد و به آنها پیام داد که اگر کسى به خدا و روز قیامت ایمان دارد ماه رمضان در مدینه باشد. و به این صورت سپاهیان خود را بسیج نمود. شماره سپاهیان اسلامى را ده هزار و از قبائل مختلف بدین ترتیب نوشته اند: | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
رسول خدا(ص) به اعراب مسلمان بادیهنشین پیام دادند که اگر کسی به خدا و روز قیامت ایمان دارد ماه رمضان در مدینه باشد. پیامبر، نمایندگانی به قبایل مختلف فرستاد تا آنان را بسیج کنند. شمار سپاهیان اسلامی را دههزار و از قبائل مختلف نوشتهاند.تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۵۸، چاپ بیروت، سال ۱۳۷۹ ه. م. | رسول خدا(ص) به اعراب مسلمان بادیهنشین پیام دادند که اگر کسی به خدا و روز قیامت ایمان دارد ماه رمضان در مدینه باشد. پیامبر، نمایندگانی به قبایل مختلف فرستاد تا آنان را بسیج کنند. شمار سپاهیان اسلامی را دههزار و از قبائل مختلف نوشتهاند.تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۵۸، چاپ بیروت، سال ۱۳۷۹ ه. م. | ||
== حرکت به سوی مکه== | |||
سپاه اسلام تا منطقه مرّ الظهران در چند ده کیلومترى مکه پیش رفت در حالى که هنوز بر کسى، روشن نبود مقصد اصلى سپاه کجاست. این احتمال وجود داشت که سپاه اسلام به سمت یکی از این سه قبیله برود: ثقیف، هوازن، مکه. | |||
در واقع، سه گروه قریش، ثقیف و هوازن تنها گروههاى مشرک قابل توجهى بودند که در حجاز وجود داشتند. ضعیف ترین آنها در آن شرایط قریش بود که جنگ بدر آنان را ساقط کرده و على رغم پیروزىشان در احد، هرگز کمر راست نکردند. اکنون سران آنان و مشرکانى که سالها با آن حضرت دشمنى کرده بودند، توان و انگیزهاى براى جنگ نداشتند. | |||
ابهام در مقصد سبب شد تا هوازن و ثقیف آماده دفاع از خویش شوند. آنان با یکدیگر در تماس بودند. این نکته در بازجویی از جاسوس هوازن که به دست مسلمانان اسیر شده بود مشخص می شود. پیامبر (ص) از آن مرد پرسید: قبیله هوازن کجایند؟ گفت: من آنها را در بقعاء در حالى ترک کردم که لشکر جمع کرده و کسانى را براى جلب همکارى اعراب میان آنها فرستاده بودند. از جمله قبیله ثقیف موافقت کرده بودند.[۱۷] | |||
سپاهیان اسلام تا منطقه قُدَید در ۱۲۰ کیلومترى مکه هیچ گونه پرچمى در دست نداشتند و اساساً سپاه اسلام چهره یک ارتش را نداشت. از آنجا به بعد پرچمها برافراشته شد و پرچم مهاجرین در دستان على بن ابى طالب علیه السلام قرار گرفت.[۱۸] | |||
تا زمانى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به مرالظهران رسید، قریش از مقصد سپاه اسلام که فتح مکه بود، آگاهى نداشت.[۱۹] رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در آنجا دستور داد تا در نقاط بسیار زیادى آتش روشن کنند. مجموعا ده هزار آتش افروخته شد.[۲۰] ابوسفیان، حکیم بن حِزام و بُدَیل بن ورقاء که براى به دست آوردن خبر آمده بودند از دور با دیدن آتش وحشت کرده گمان کردند که قبیله هوازن قصد یورش به آنان را دارد. زمانى که ابوسفیان نزدیک تر شد، سپاه اسلام را دید. عباس عموی پیامبر ایشان را با خود نزد رسول خدا(ص) برد تا مسلمان شوند. | |||