confirmed
۶۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن مدخل نژادپرستی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
= نژاد پرستی = | |||
نژادپرستی یا راسیسم از کلمه (Race) به معنای نژاد، مشتق است. نژادپرستی یک نظریه ضد علمی و ارتجاعی است که میان نژادهای مختلف از لحاظ استعداد و قدرت فکری عدم تساوی قایل است. این مکتب غیر علمی مبتنی بر اعتقاد به برتری نژادها بر بعضی دیگر و لوزم توجیه ویژگیهای قومی و فرهنگی و ملی بر اساس معیارهای نژادی است.<ref>علی بابایی، غلامرضا، '''''فرهنگ علوم سیاسی،''''' تهران، نشر ویس، 1369، ج 1، ص 329.</ref> نژاد پرستان براساس این مکتب منکر برابری افراد بشر و حقوق مساوی برای آنها میشوند. نژادگرایی بهره برداری تعمیم یافته و همیشگی از تفاوتهای بیولوژیکی واقعی یا خیالی از جانب مدعی برتری نژادی و به زیان قربانی آن به منظور توجیه تجاوز است.<ref>آقابخشی، علی، '''''فرهنگ علوم سیاسی،''''' تهران، نشر چاپار، چاپ سوم، 1389، ص 463).</ref> | |||
نمونه بارز نژادپرستی اعمال سیاستهای غیر انسانی آمریکا علیه سرخ پوستان این کشور است. سیاه پوستان رودزیا و آفریقای جنوبی نیز بارها قربانی سیاستهای غیر انسانی انگلستان شدهاند. هیتلر رهبر آلمان نازی نیز در زیر نقاب نژادبرتر میلیونها نفر را به کشتارگاهای تاریخ فرستاد.<ref>علی بابایی، غلامرضا، '''''فرهنگ علوم سیاسی،''''' تهران، نشر ویس، 1369، ج 1، ص 329.</ref> | |||
== نزاد پرستی از منظر قرآن کریم == | |||
قرآن مجيد با وجود آنکه در محيطی بسته نازل شد و مسأله نژاد و زندگی قبيلگی بر همه شئون آن حاكم بود. محصول چنين محيطی طبعاً بايد رنگ قوميت عربی، بلكه رنگ قبيلگی داشته باشد، ولی جالب اين كه قوانين قرآن به هيچ وجه چنين رنگی را ندارد و حتی يك بار خطاب «اَيُّهَا الْعَرَبُ» در قرآن ديده نمی شود. همه سخن در قرآن از عموم انسان ها است و خطابها به شكل «يا بنی آدَمَ»؛ (ای فرزندان آدم) و «يا اَيُّها النّاسُ»؛ (ای مردم)، و يا «يا اَيُّها الّذين امنوا»؛ (ای كسانی كه ايمان آورده ايد) و «يا عبادی»؛ (ای بندگان من)، و «يا اَيّها الاِنسانُ»؛ (ای انسان) است. به اين ترتيب مخاطبين قرآن همه جهانيان؛ وقوانين آن ناظر به همه انسان ها است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، '''''پيام قرآن،''''' دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386، ج 8، ص 245.</ref> | |||
قرآن امتيازات نژادی را در آن محيط نژاد پرست به كلی حذف كرده و با منطق زيبای «شما همه فرزندان آدميد و از يك پدر و مادر آفريده شدهايد» عموم مردم را مخاطب قرار میدهد و همه را برادر و متعلّق به يك خانواده اعلام میكند، پيوند همه انسانها را در سرحد اخوت تحكيم میكند و میگويد: | |||
* «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِّنْ ذَكَر وَأُنثَی وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ»؛ ای مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ [اينها ملاك برتری نيست] گرامی ترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است؛ به يقين خداوند دانا و آگاه است.<ref>سوره حجرات، آيه 13.</ref> | |||
در جای ديگر، تمام پيوندهای محدود را نفی كرده و پيوند افراد با ايمان را از هر نژاد و هر زبان و هر زمان و هر مكان، منحصر به پيوند اخوت و برادری میداند كه نزديكترين پيوندها بر اساس مساوات و برابری است. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد: «اگر شمول آیه را بپذیریم، قرآن همهی اختلافات طبقاتی را که موجب تفاخر میشود نفی کرده است و هیچ انسانی بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا.<ref>طباطبایی، محمد حسین، '''''المیزان،''''' ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1375، ج 18 ص487 تا 490.</ref> | |||
==== شأن نزول آیه شریفه ==== | |||
در شأن نزول آیه مطالبی آمده است که بیانگر همین امر است: | |||
* نقل شده است که یکی از موالی قبیله بنیبیاضه دختری از آنان را خواستار شده بود. پیامبر(ص) به بستگان دختر فرمود که با این امر موافقت کنند. آنان در پاسخ گفتند: ای رسولخدا! آیا دختران خود را به موالی(بردگان) خود دهیم؟ لذا این آیه نازل شد و این گونه تفاخرات طبقاتی را نفی نمود.<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، '''''تفسیر روح البیان،''''' بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9 ص 90. مکارم شیرازی، ناصر، '''''تفسیر نمونه،''''' تهران، دارالکتب الاسلامیه، 137، ج 22، ص 199 تا 200.</ref> | |||
* نیز از قول ابنعباس نقل شده است که پس از فتح مکه، پیامبر(ص) به بلال حبشی دستور داد که بالای کعبه برود و اذان بگوید و او اذان گفت. عتاب بن اسید ابیعیص گفت: خدا را سپاس که پدرم فوت کرده و نیست تا این روز را ببیند. سپس حارث بن هشام گفت: محمد جز این کلاغ سیاه مؤذن دیگری را نیافت؟ ابوسفیان گفت: من چیزی نمیگویم. چون میترسم پروردگار آسمان او را با خبر سازد. پس جبرییل بر پیامبر(ص) نازل شده و از تفاخر به نسب و تکاثر اموال و کوچک شمردن فقیران منع کرد و اساس و ملاک برتری را تقوا اعلام فرمود.<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، '''''تفسیر روح البیان،''''' بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9 ص 90. مکارم شیرازی، ناصر، '''''تفسیر نمونه،''''' تهران، دارالکتب الاسلامیه، 137، ج 22، ص 199 تا 200.</ref> | |||
=== رفتار شناسی نژاد پرستان از منظر قرآن کریم === | |||
==== برتر پنداری جنسیتی ==== | |||
* وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ «ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم «برای آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود؛ (خداوند به او) فرمود «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهای و او را از گل!». | |||
ابلیس چنین میپنداشت که آتش برتر از خاک است، و این یکی از بزرگترین اشتباهات ابلیس بود، شاید هم اشتباه نمیکرد و آگاهانه دروغ میگفت زیرا میدانیم خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام مواد حیاتی و مهمترین وسیله برای ادامه زندگی موجودات زنده است، در حالی که آتش چنین نیست. | |||
* «إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰٓ أَن يَكُونَ مَعَ ٱلسَّـٰجِدِينَ، قَالَ يَـٰٓإِبۡلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ ٱلسَّـٰجِدِينَ، قَالَ لَمۡ أَكُن لِّأَسۡجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقۡتَهُۥ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ؛ جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد؛ (خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجده کنندگان نیستی؟!»؛ گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریدهای، سجده نخواهم کرد!».<ref>سوره حجر، آیه ۳۱ - ۳۳. </ref> و اذ قلنا للملـئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس قال ءاسجد لمن خلقت طینا. «(به یاد آورید) زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید! » آنها همگی سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که او را از خاک آفریدهای؟!».<ref>سوره اسرا، آیه ۶۱. </ref> | |||
==== استکبار طلبی ==== | |||
فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ، إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ؛ در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند؛ جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود».<ref>سوره ص، آیه 73 تا 74.</ref> تفسیر المیزان عامل این برتر پنداری ابلیس را تکیر او می داند می گوید: «ابلیس تکبر کرد و از سجده برای او دریغ ورزید، و او از سابق بر این کافر بود. و اینکه ابلیس قبل از این صحنه کافر بوده، 33 سوره حشر هم به خوبی استفاده میشود».<ref>طباطبایی، محمد حسین، '''''المیزان،''''' ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ج ۱۷، ص ۳۴۳.</ref> نژادپرستی سُلطه و کنترل را تضمین میکند. این معمولاً توسط گروههای نژادی که اکثریت اند بر گروههای که اقلیت اند اِعمال میشود. علت اصلی آن این است که اکثریت، از قدرت گرفتن اقلیت، بیمناک است و با استفاده از سلسله مراتب قدرت و ایجاد بروکراسی مورد پسند خود، سبب میشود تا چهرۀ گروه اقلیت را خدشهدار ساخته، و تصویر ناشایست، ناپسندیده، و فروتری از آن را در بین اجتماع به نمایش بگذارد، تا در نتیجه چشمههای رشد و انکشاف آنها در نُطفه بخشکد.<ref>وب [http://www.rawanonline.com/psychology-of-racism-htm/ سایت]</ref> | |||
== نژاد پرستی در روایات == | |||
پیامبر اسلام در طول رسالت 23 ساله خود، در فرصتها و موقعیتهای مختلف، اعراب را از بالیدن به تفاخرات نسبی و قبیلگی برحذر میداشت. علی بن موسی الرضا در رواتی از پیامبر اسلام میفرماید: | |||
* «... وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ائْتُونِي بِأَعْمَالِكُمْ لَا بِأَنْسَابِكُمْ وَ أَحْسَابِكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ<ref>سوره مؤمنون، آیه 101.</ref> نسبهای خود را نزد من نیاورید بلکه عملهای خود را آورید».<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، '''''بحار الأنوار،''''' بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 46، ص177.</ref> | |||
ایشان پس از فتح مکه و در حساسترین لحظه خطبهای ایراد کرده و مساوات اسلامی را بر همگان اعلام نمود: | |||
* «یا ایها الناس! الا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد، الا لا فضل لعربی علی عجمی، و لا لعجمی علی عربی، و لا لاسود علی احمر، و لا لاحمر علی اسود الا بالتقوی، الا هل بلغت؟ قالوا: نعم، قال: لیبلغ الشاهد الغائب؛ مردم! آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است، بنابراین بدانید که نه عرب بر عجم و نه بالعکس، و نه سیاه بر سفید و نه بالعکس هیچ برتری ندارد مگر به تقوا. آیا این حقیقت را ابلاغ کردم؟ گفتند: آری. فرمود: حاضران به غائبان ابلاغ کنند».<ref>قرطبی، محمد بن احمد، '''''الجامع لاحکام القرآن،''''' تهران، ناصر خسرو، 1364ش، ج 16، ص 342. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، '''''تحقیق عادل احمد عبدالموجود،''''' بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1414ق، ج 8، ص 482.</ref> | |||
نیز ایشان در خطبهای که در حجهالوداع خواند بار دیگر این حقیقت را گوشزد کردند: | |||
* «ایها الناس! ان ربکم واحد و ان اباکم واحد. کلکم لآدم و آدم من تراب، ان اکرمکم عندالله اتقاکم، و لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی ...»؛ (... تمام شما از آدمید و آدم از خاک و در حقیقت گرامیترین شما با تقواترین شماست ...»<ref>حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، '''''انتشارات اسلامی جامعه مدرسین،''''' چاپ دوم، 1404ق، ص 34. تقی الدین احمد بن علی، '''''الامتاع الاسماع،''''' تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج 1، ص 393.</ref> | |||
= انتفاضه = | = انتفاضه = | ||
'''انتفاضه،''' از ریشه «نَفَضَ» به معناى تکان دادن<ref>ابن منظور، محمد بن مكرم، '''''لسان العرب،''''' 15جلد، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق، ج 7، ص 240.</ref>، لرزش<ref>معین، محمد، '''''فرهنگ فارسی معین،''''' ذیل واژه.</ref>، انقلاب، غبارروبى<ref>فراهيدى، خليل بن احمد، '''''كتاب العين،''''' 9جلد، قم، نشر هجرت، چاپ: دوم، 1409 ه.ق، ج 7، ص 46.</ref> است. برخی آن را قیام علیه رخوت و رکودِ پیش از انقلاب و حرکتِ همراه با نیرو و شتاب مىدانند<ref>شقاقی، ابراهیم، فتحی، حسن، '''''انتفاضه و طرح اسلامی معاصر (فلسطین و ریشه ها انتفاضه)'''''، هدی، 1371، 128.</ref>. انتفاضه بهصورت اسم خاص برای اشاره به قیام همگانی مردم فلسطین بهکار میرود که از دسامبر 1987 (آذر 1366)، شروع شد و به انقلاب سنگ معروف شد. انتفاضه نامى براى خیزش خود جوش، مستقل، مستمر، تهاجمى، همگانى، غیر مسلحانه، آگاهانه، معترضانه و شجاعانه مردم فلسطین در مصاف با اسرائیل است<ref>شیرودی، مرتضی، '''''فلسطین، انتفاضه و انقلاب اسلامى ایران،''''' معرفت، 1381، شماره 54.</ref>. | '''انتفاضه،''' از ریشه «نَفَضَ» به معناى تکان دادن<ref>ابن منظور، محمد بن مكرم، '''''لسان العرب،''''' 15جلد، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق، ج 7، ص 240.</ref>، لرزش<ref>معین، محمد، '''''فرهنگ فارسی معین،''''' ذیل واژه.</ref>، انقلاب، غبارروبى<ref>فراهيدى، خليل بن احمد، '''''كتاب العين،''''' 9جلد، قم، نشر هجرت، چاپ: دوم، 1409 ه.ق، ج 7، ص 46.</ref> است. برخی آن را قیام علیه رخوت و رکودِ پیش از انقلاب و حرکتِ همراه با نیرو و شتاب مىدانند<ref>شقاقی، ابراهیم، فتحی، حسن، '''''انتفاضه و طرح اسلامی معاصر (فلسطین و ریشه ها انتفاضه)'''''، هدی، 1371، 128.</ref>. انتفاضه بهصورت اسم خاص برای اشاره به قیام همگانی مردم فلسطین بهکار میرود که از دسامبر 1987 (آذر 1366)، شروع شد و به انقلاب سنگ معروف شد. انتفاضه نامى براى خیزش خود جوش، مستقل، مستمر، تهاجمى، همگانى، غیر مسلحانه، آگاهانه، معترضانه و شجاعانه مردم فلسطین در مصاف با اسرائیل است<ref>شیرودی، مرتضی، '''''فلسطین، انتفاضه و انقلاب اسلامى ایران،''''' معرفت، 1381، شماره 54.</ref>. |