پرش به محتوا

کتاب‌های چهارگانه شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۳: خط ۳۳:
برخی نیز گفته‏‌اند این کتاب‌ها محصول سه قرن از زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
برخی نیز گفته‏‌اند این کتاب‌ها محصول سه قرن از زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
]] تا زمان [[غیبت صغرا]] است. از عصر خود [[پیامبر]] تا اوائل عصر غیبت صغرا که ما این دوره را دوره (اصول اربعمائة:چهارصد رساله) می‌نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم(ع) مرجع عام بود در جامعه شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب‌ها همان سخنان صادر شده از [[معصوم]](ع) بود که در هر موضوع جمع‌آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می‌شد.
]] تا زمان [[غیبت صغرا]] است. از عصر خود [[پیامبر]] تا اوائل عصر غیبت صغرا که ما این دوره را دوره (اصول اربعمائة:چهارصد رساله) می‌نامیم، در این دوره که حدود سه قرن طول کشید و تا بیش از دو قرن و نیم آن، خود معصوم(ع) مرجع عام بود در جامعه شیعه چهارصد کتاب در احکام دین تألیف شده بود و این کتاب‌ها همان سخنان صادر شده از [[معصوم]](ع) بود که در هر موضوع جمع‌آوری شده و از روی آن احکام عموم مردم بیان می‌شد.
== کتب اربعه ==
اصول اربعه یا کتب اربعه نام چهار مجموعه کتاب حدیثی است که از پراهمیت ترین کتاب‌های حدیثی نزد [[شیعه]] محسوب می‌شود.
این کتاب‌ها عبارت‌اند از:
1. الکافی:گردآوری شده توسط [[محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفای 328 یا 329ق)، و 16199 حدیث دارد.
2. من لایحضره الفقیه:گردآوری شده توسط [[ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه]] قمی ملقب به [[شیخ صدوق]](متوفای 381ق) و 5963 حدیث دارد.
3. تهذیب الاحکام: گردآوری شده توسط [[ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی]] معروف به [[شیخ طوسی]](متوفای 460ق) و 13590 حدیث دارد.
4. الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار: گردآوری شده توسط شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
کتب اربعه را جوامع حدیثی(اولیه) نیز می‌نامند.
== اعتبار کتب اربعه ==
فقهای شیعه اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفته‌اند تا اندازه ای که [[شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار این کتاب‌ها از از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه درباره قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. دراین‌باره می‌توان به سه دیدگاه اشاره کرد:
• قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همه روایات این کتب را به معصومان قطعی می‌دانند. دیدگاه سید مرتضی به این نظر [[اخباریان]] نزدیک است. سید مرتضی اکثر اخبار را متواتر یا قطعی الصدور می‌داند.
• صحت همه روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند [[فاضل تونی]]، [[ملا احمد نراقی]]، [[محمد حسین نائینی]] با آنکه عدم قطعیت همه روایات کتب اربعه را نپذیرفته‌اند اما به اعتبار روایات آن رأی داده‌اند. از نایینی نقل شده که خدشه سندی در روایات کافی تلاش نافرجام افراد ناتوان است.
• ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها:رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کافی ظنی اند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه درباره شرایط اعتبار خبر اختلاف است.
امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباری ها که تمام آن را صحیح می‌دانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامی اند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه می‌فرماید:بینی و بین الله روایاتی را در اینجا نقل می‌کنم که بدان‌ها عمل می‌کنم،
عامل دیگر مقبولیّت ممتاز هر یک از مؤلفین کتب اربعه، در نزد شیعه است به گونه‌ای که شیخ طوسی به شیخ الطائفه معروف شده است و بعضی از علما معتقدند که امام زمان (عج) دربارة کتاب او فرمود:«الکافی، کاف شیعتنا» کتاب کافی شیعیان، را بس است. و این باعث عظمت و اعتبار او شده است و مرحوم صدوق هم از موفقیت بالایی برخوردار است چون علاوه بر سیصد کتابی که تألیف نموده است، ولادت او در غیبت صغری و به دعای امام زمان (عج) واقع شده است.
== الکافی ==
محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به ثقةالاسلام کلینی (م 328 هجری قمری)، از محدثان بزرگ شیعه است که در زمان غیبت صغرای امام مهدی (ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام حسن عسکری علیه‌السلام یا امام هادی علیه‌السلام حدیث شنیده اند، ملاقات کرده است. از کلینی بسیاری از محدثان بزرگ روایت نموده‌اند که از جمله می‌توان به ابن قولویه (مولف کامل الزیارات)، هارون بن موسی تلعکبری، ابوالفضل شیبانی و محمد بن ابراهیم نعمانی (صاحب الغیبة نعمانی) را نام برد.
کافی مهمترین اثر شیخ کلینی است و نجاشی مدت زمان تالیف آن را بیست سال گفته است. کلینی از جمله کسانی است که کلیه علمای رجال، وی را با عبارات موکد توثیق نموده‌اند.
نجاشی درباره‌اش می‌نویسد:«أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم»، موثق ترین و ثابت ترین کسان در حدیث است. و همین جمله را علامه حلی و ابن داوود تکرار می‌کنند. لذا کلینی به ثقه الاسلام معروف گردید.
علامه بحرالعلوم در رجال خود پس از ذکر روایت نبوی (که خداوند در رأس هر صد سال کسی را که دین را از اندلس تجدید کند برمی انگیزد.) می‌نویسد:ابن اثیر کلینی را مجدد مذهب امامیه در رأس قرن سوم شمرده.
آن گاه اضافه می‌کند:سخن این دانشمند کلام حقی است که [[خداوند]] بر زبانش جاری ساخته. کسی که در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار می‌گردد و می‌داند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطه ضبط در نقل. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغری امام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده.
ابن طاووس حلی می‌گوید:توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است. ابن حجر عسقلانی می‌گوید:کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی.
ملا [[محمدتقی مجلسی]] می‌گوید:حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی‌یابد که او از جانب خداوند تبارک و تعالی مؤید بوده است.
=== انگیزه تالیف ===
از حاصل گفتار شیخ بزرگوار مرحوم ثقة الاسلام کلینی در مقدمه همین کتاب چنین بدست می‏ آید که: یکی از شیعیان و برادران دینیش به او نامه نوشته و یا پیغام داده است که مردم زمان ما علم و دانش را رها کرده و در جهل و نادانی غوطه‏ ور شده‏ اند، نام خود را مسلمان گذاشته و از مقرّرات واقعی اسلام خبری ندارند. تنها از روی عادت و تقلید از نیاکان خود اعمالی را بنام دین انجام میدهند و در اعمال مهم و غیر مهم به عقل خود اکتفا می‌کنند. و از او خواسته است که به عنوان شخص آگاه به احادیث برای خود او و برای مردم زمانش کتابی بنویسید که مرجع همگان قرار گیرد. شیخ کلینی در پاسخ او می‌گوید:
و تو یادآور شدی که مطالبی برایت مشکل شده که بواسطه اختلاف روایات وارده در آنها حقیقت آنها را نمی‌فهمی و دانسته‏ ای که اختلاف روایت مربوط باختلاف علل و اسباب آنست و بدانشمند مورد اعتمادی که در این قسمت وارد باشد دسترسی نداری تا با او مذاکره و گفتگو کنی و گفتی که میخواهم کتابی داشته باشم که تمام‏ قسمت‌های علم دین در آن باشد که دانشجو را بی‏نیاز کند و مرجع هدایت خواه باشد و کسی که علم دین و عمل باخبار صحیح امامان صادق و سنتهای ثابته مورد عمل را خواهد از آن کتاب برگیرد و واجبات خدا و سنت پیغمبر (ص) را از روی آن کتاب انجام دهد و گفتی که اگر چنین کتابی باشد امیدوارم خدای تعالی به وسیله آن و به یاری و توفیق خویش برادران و هم مذهبان ما را اصلاح کند و بهدایتشان متوجه کند.
پس بدان ای برادر- که خدایت هدایت کند- کسی را نمیرسد که بنظر خویش روایات مختلفه‏ای را که از امامان علیهم السّلام رسیده است تشخیص دهد مگر بدستور خود امام علیه السّلام. و آن به یکی از سه راه است:
1- روایت را با قرآن بسنجید آن را که مطابق قرآنست بگیرید و آن را که مخالف است رد کنید
2- روایتی که مطابق گفتار عامه است رها کنید زیرا هدایت در مخالفت ایشانست
3- روایتی که مورد اتفاقست بگیرید زیرا در مورد اتفاق تردیدی نیست. و ما با این دستور فقط مقدار کمی از روایات را تشخیص می‌دهیم و (نسبت بباقی روایات مختلف) راهی وسیعتر و بااحتیاطتر از این نمیدانیم که علم آنها را بخود امام رد کنیم و دستور آسانی که امام علیه السّلام داده است بپذیریم که فرموده است:هر کدام از دو روایت مختلف را که گردن نهید برای شما جایز است. خدا را شکر که تألیف کتابی را که خواستی میسر کرد. امیدوارم چنان که خواستی باشد. اگر در آن کوتاهی رفته باشد در نیت ما که خیرخواهی است کوتاهی نبوده. زیرا خیر خواهی برادران و هم مذهبان بر ما واجب است بعلاوه ما امیدواریم که با مردم این زمان و آنها که تا پایان دنیا از این کتاب استفاده و بآن عمل می‌کنند در ثواب شریک باشیم‏.
=== علت نام‌گذاری ===
در علت نام‌گذاری کتاب به کافی دو نکته بیان شده است:
1. کلام خود کلینی در خطبه کتاب طهارت است که می‌گوید:این کتاب، برای همه فنون علم دین کافی است.
2. نام کتاب برگرفته از کلامی است که به امام زمان(عج) نسبت داده شده که فرمود:این کتاب، برای شیعیان ما کافی است. این جمله زمانی صادر گشته که کافی بر امام(ع) عرضه شده و ایشان آن را تحسین کرده است. (البته چنین حدیثی وجود ندارد و صرفاً یک ادعا است .)


=== کافی در کلام بزرگان ===
=== کافی در کلام بزرگان ===
خط ۱۱۰: خط ۴۷:
* استرآبادی از قول دانشمندان و اساتید خویش نقل می‌کند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.
* استرآبادی از قول دانشمندان و اساتید خویش نقل می‌کند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است.
* آیت‌الله خویی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است.
* آیت‌الله خویی از قول استادش میرزا محمدحسین نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است.
=== تألیفات شیخ کلینی ===
تألیفات شیخ کلینی، عبارت‌اند از:
1. کتاب «رسائل الائمة» (علیهم‌السلام) که سید بن طاووس مطالبی از آن را در کتاب «کشف المحجة» آورده است.
2. کتاب «الرد علی القرامطة».
3. کتاب «ما قیل فی الائمة من الشعر».
4. کتاب «الرجال».
5. کتاب «تعبیر الرؤیا».
6. کتاب «الکافی».
== من لایحضره الفقیه ==
محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، مشهور به«شیخ صدوق»، در سال 305 هجری قمری، در خاندان علم و تقوی، در شهر قم دیده به جهان گشود. (سال‎های 306 و 307 نیز برای ولادت شیخ ذکر شده است)
شیخ طوسی جریان ولادت وی را چنین نقل نموده:علی بن بابویه با دختر عموی خود ازدواج کرده بود; ولی از او فرزندی به دنیا نیامد. او در نامه‌ای از حضور شیخ ابوالقاسم، حسین بن روح تقاضا کرد تا از محضر حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه بخواهد برای او دعا کند تا خداوند اولاد صالح و فقیه به او عطا نماید. پس از گذشت مدتی از ناحیۀ آن حضرت این گونه جواب رسید:«تو از این همسرت صاحب فرزند نخواهی شد; ولی به زودی کنیزی دیلمیه نصیب تو می‌شود که از او دارای دو پسر فقیه خواهی گشت .»
شیخ صدوق از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام و از برجسته‌ترین چهره‌های درخشان علم و فضیلت است. او که نزدیک به عصر ائمه علیهم‌السلام می‌زیست، با جمع‌آوری روایات اهل بیت علیهم‌السلام و تالیف کتاب‌های نفیس و با ارزش، خدمات ارزنده و کم‌نظیری به اسلام و تشیع کرد. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در این مدت از محضر پدر و سایر علمای قم کسب علم و حکمت کرد. او در سن 22 یا 23 سالگی بود که پدر بزرگوارش دار فانی را وداع کرد. از آن پس وظیفۀ سنگین نشر احادیث آل محمد صلی الله علیهم اجمعین و هدایت امت به عهدۀ وی قرار گرفت و دوران جدیدی از زندگی او آغاز گردید.
=== معرفی کتاب ===
مجموع روایات اهل البیت - علیهم‌السلام - درباره مسائل فقهی و احکام شرعی در این کتاب جمع شده است. مؤلف، روایات فقهی ای را که از دیدگاه خود صحیح و معتبر مى‌دانسته، جمع‌آوری نموده است. این کتاب یکی از ارزشمندترین منابع روایی شیعه به شمار می‌آید و یکی از چهار کتاب معتبر روایی شیعه است و هر مجتهد در اجتهاد و استنباط احکام شرعی باید به روایات آن توجه داشته باشد. این اثر از زمان نگارش مورد توجه و استقبال علمای شیعه قرار گرفته است و پیوسته در مجموعه‌های بزرگ و کوچک روایی به آن استناد نموده و از آن روایت نقل کرده‌اند.
=== انگیزه تالیف کتاب ===
شیخ صدوق این کتاب را به درخواست یکی از سادات بزرگوار شهر بلخ به نام شریف الدین ابو عبدالله محمد بن حسین، معروف به نعمت، نگاشته است. او از شیخ صدوق درخواست کرده بود که مانند کتابِ طبّی من لایحضره الطبیب، نوشته محمد بن زکریا رازی، او هم کتابی در علم فقه به نگارش درآورد تا مورد استفاده کسانی قرار گیرد که به علما و فقها ی بزرگ دسترسی ندارند و با مراجعه به آن بتوانند از احکام شرعی و وظایف خود آگاه گردند. شیخ نیز دعوت او را اجابت کرده است. شیخ صدوق می‌فرماید:«من در این کتاب بنا ندارم تا هرچه روایت شده را نقل نمایم؛ بلکه فقط آن روایاتی را نقل می‌کنم که آنها را صحیح و معتبر می‌دانم و به آن فتوا می‌دهم و عقیده دارم.


=== نظر علما درباره کتاب ===
=== نظر علما درباره کتاب ===
* علامه بحرالعلوم بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند شیخ صدوق می‌فرماید:برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم می‌دارند و این به علت این است که:
* علامه بحرالعلوم بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند شیخ صدوق می‌فرماید: برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم می‌دارند و این به علت این است که:


• مؤلف آن حافظه قوی و کم‌نظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛
• مؤلف آن حافظه قوی و کم‌نظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛
خط ۱۴۹: خط ۵۸:


* شیخ طوسی در معرفی شیخ صدوق می‌گوید:«او دانشمندی جلیل‌القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار می‌آمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است».
* شیخ طوسی در معرفی شیخ صدوق می‌گوید:«او دانشمندی جلیل‌القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار می‌آمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است».
=== موضوعات کتاب ===
مسئله آب ها و طهارت و نجاست آن، نماز، روزه، زکات و سایر مسائل مالی، احکام قضاوت، انواع مشاغل، مکاسب و معاملات، احکام ازدواج و طلاق، احکام ارث، حج و آداب سفرهای واجب و غیرواجب، بحث گناهان کبیره و صغیره، حدود و مجازات های شرعی، وصیت و... از موضوعات مطرح شده در این کتاب گرانسنگ می‌باشد.
=== تألیفات شیخ صدوق ===
پاره‌ای از تألیفات شیخ صدوق، عبارت‌اند از:
1. کتاب «علل الشرایع».
2. کتاب «عیون اخبار الرضا» و کتاب «الامالی».
4. کتاب «الخصال».
5. کتاب «ثواب الاعمال».
6. کتاب «من لا یحضره الفقیه».


== تهذیب الاحکام ==
== تهذیب الاحکام ==
خط ۱۷۶: خط ۶۹:


در آخر کتاب مشیخه آمده و آن، سند شیخ طوسی به کتاب‌هایی است که از آنها روایت نقل کرده است. بر مشیخه کتاب تهذیب نیز شرح هایی نگاشته شده است؛ مانند شرح علامه سیدهاشم توبلی به نام تنبیه الأریب و تذکره اللبیب فی ایضاح رجال التهذیب.
در آخر کتاب مشیخه آمده و آن، سند شیخ طوسی به کتاب‌هایی است که از آنها روایت نقل کرده است. بر مشیخه کتاب تهذیب نیز شرح هایی نگاشته شده است؛ مانند شرح علامه سیدهاشم توبلی به نام تنبیه الأریب و تذکره اللبیب فی ایضاح رجال التهذیب.
=== شیوه نگارش ===
شیخ طوسی در این کتاب:1- به مباحث اصول عقاید اشاره‌ای ندارد و فقط به بیان فروع و احکام شرعی یعنی از اول تا آخر فقه و از کتاب طهارت تا کتاب دیات پرداخته است.
2- ترتیب عنوان های این کتاب همان ترتیب عنوان های کتاب المقنعه شیخ مفید است.
3- ادله ای که شیخ طوسی در این کتاب به آنها استدلال می‌کند:
از قرآن، ظاهر، صریح، فحوا، دلیل و یا معنای قرآن است. از روایات، احادیث قطعی مانند خبر متواتر و اخبار دارای قرائن قطعی دال بر صحت آنها است. از اجماع، به اجماع مسلمین و یا اجماع علمای شیعه است و در آخر به روایات مشهور میان اصحاب نیز اشاره دارد.
4- شیخ طوسی به روایات مخالف اشاره کرده و به وجه جمع یا وجه فساد آنها مانند ضعف سند یا عمل اصحاب به خلاف آن نیز اشاره می‌کند. تاریخ نگارش شیخ طوسی از سال 410 هجری، در سن 25 سالگی شروع به نگارش این کتاب کرده است. وی کتاب طهارت و صلات را در زمان حیات استاد خود شیخ مفید نگاشته است، یعنی تا قبل از 413 هجری و بقیه آن را بعد از آن زمان به اتمام رسانده است. شیخ طوسی این کتاب را قبل از کتاب استبصار نگاشته است.


== الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار ==
== الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار ==
خط ۲۱۸: خط ۱۰۰:
== منابع ==
== منابع ==
[https://wikiporsesh.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 سایت ویکی پرسش]
[https://wikiporsesh.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D9%87_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 سایت ویکی پرسش]
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}