confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات | {{جعبه اطلاعات اصحاب اجماع | ||
| عنوان = یونس بن عبدالرحمن | | عنوان = یونس بن عبدالرحمن | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| نام = یونس بن عبدالرحمن | | نام = یونس بن عبدالرحمن | ||
| | | نام کامل = یونس بن عبدالرحمن | ||
| تاریخ تولد = --- | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = قم | | محل تولد = قم | ||
| | | تاریخ درگذشت = 208 ق در مدینه | ||
| هم عصر امام = اصحاب امام صادق (علیهالسلام)، امام کاظم (علیهالسلام) و خصوصا امام رضا(علیهالسلام)، از اصحاب اجماع | |||
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |عبدالله بن سنان|عبدالله بن مسکان|هشام بن سالم|هشام بن حکم|حمّاد بن عیسی|حمّاد بن عثمان رواسی|علی بن رئاب|حارث بن مغیره| | |||
| | }} | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |محمد بن عیسی بن عبید یقطینی|عبدالعزیز مهتدی قمی|حسن بن علیّ الوشاء|عباس بن معروف قمی|محمد بن خالد برقی قمی|ریان بن شبیب|احمد بن محمد بن خالد برقی| | |||
}} | |||
| آثار = کتاب السهو، الادب، الزکاة، جوامع الآثار، فضل القرآن، کتاب النکاح، الحدود، الصلوه، العلل الکبیر، التجارات و کتاب یوم و لیلة | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''یونس بن عبدالرحمن ''' از یاران [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام)]] و از [[راوی|راویان]] [[وثاقت|ثقه]] [[مذهب شیعه|شیعه]] و از [[اصحاب اجماع]] است. وی [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] را ملاقات کرده ولی تنها از [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسلام)]] و [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام]]) روایت نقل کرده است. منابع رجالی او را ستودهاند. امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را برای یونس ضمانت کرده است. یونس بن عبدالرحمن آثار مکتوب بسیاری از خود بر جای گذاشته است. وی در سال ۲۰۸ه.ق وفات یافت. | '''یونس بن عبدالرحمن ''' از یاران [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام)]] و از [[راوی|راویان]] [[وثاقت|ثقه]] [[مذهب شیعه|شیعه]] و از [[اصحاب اجماع]] است. وی [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] را ملاقات کرده ولی تنها از [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسلام)]] و [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام]]) روایت نقل کرده است. منابع رجالی او را ستودهاند. امام رضا (علیهالسلام) سه بار بهشت را برای یونس ضمانت کرده است. یونس بن عبدالرحمن آثار مکتوب بسیاری از خود بر جای گذاشته است. وی در سال ۲۰۸ه.ق وفات یافت. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۷: | ||
جعفر بن عیسی این چنین گزارش میدهد: ما جمعی از شیعیان در محضر امام رضا (علیهالسلام) بودیم. یونس بن عبدالرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع چند نفر از اهل بصره، از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره کرد که به داخل اتاق برود، پرده را بیندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و مبادا حرکتی کند تا هنگامی که خود به وی اجازه دهد. سپس آنها که از بصره آمده بودند، به خدمت امام رسیدند و درباره یونس سخنان بدین بر زبان راندند و از او بدگویی کردند و تهمتهایی به او روا داشتند. امام سر مبارکش را پایین انداخته و ساکت بود. | جعفر بن عیسی این چنین گزارش میدهد: ما جمعی از شیعیان در محضر امام رضا (علیهالسلام) بودیم. یونس بن عبدالرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع چند نفر از اهل بصره، از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره کرد که به داخل اتاق برود، پرده را بیندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و مبادا حرکتی کند تا هنگامی که خود به وی اجازه دهد. سپس آنها که از بصره آمده بودند، به خدمت امام رسیدند و درباره یونس سخنان بدین بر زبان راندند و از او بدگویی کردند و تهمتهایی به او روا داشتند. امام سر مبارکش را پایین انداخته و ساکت بود. | ||
در این هنگام آنها بلند شدند و رفتند. | در این هنگام آنها بلند شدند و رفتند. اینجا بود که حضرت به یونس اجازه داد از پشت پرده خارج شود و به جلسه بازگردد. یونس زمانی که آمد، قطرات اشک از گوشههای چشمانش جاری بود و گریه میکرد. عرض کرد: جانم به فدایت، من از آرمان شما اهلبیت دفاع میکنم و این است حال من در نزد بعضی از یارانم! حضرت فرمود: ای یونس، وقتی که امام و رهبرت از تو خشنود و راضی است، از این سخنان ناروا ناراحت و اندوهگین مباش. ای یونس! با این مردم بهاندازه فهم و درک آنان سخن بگو و در آن زمینههایی که بالاتر از درک و استعداد آنها است، ایشان را به حال خود واگذار. | ||
آن گاه امام مثال جالبی بیان کرد و فرمود: بر تو باکی نیست اگر در دست تو یک دُرّ و گوهر گرانبها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد ارزش است؛ یا در دست تو چیز بیارزشی باشد و مردم بگویند: متاع بسیار گرانبهایی است. آیا به حال تو سودی دارد؟ عرض کرد: نه. | آن گاه امام مثال جالبی بیان کرد و فرمود: بر تو باکی نیست اگر در دست تو یک دُرّ و گوهر گرانبها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد ارزش است؛ یا در دست تو چیز بیارزشی باشد و مردم بگویند: متاع بسیار گرانبهایی است. آیا به حال تو سودی دارد؟ عرض کرد: نه. | ||
فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی که در راه ولایت و پاسداری از مکتب و آیین اهلبیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم دربارهات بگویند، نگران مباش و با آنچه آنها بگویند، ضرری بر تو وارد نمیشود. <ref>رجال كشی، ج 2، ص 782.</ref> | فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی که در راه ولایت و پاسداری از مکتب و آیین اهلبیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم دربارهات بگویند، نگران مباش و با آنچه آنها بگویند، ضرری بر تو وارد نمیشود. <ref>رجال كشی، ج 2، ص 782.</ref> |