پرش به محتوا

سپاه صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


== الف) تکفیر شیعه ==
== الف) تکفیر شیعه ==
هدف اصلی سپاه صحابه ایجاد یک کشور یکپارچه [[سنی]] و اعلان شیعیان به عنوان اقلیت [[کافر]] در [[پاکستان]] است. آنان جزوات متعددی علیه شیعیان در سراسر [[پاکستان]] توزیع می‌کنند و به انتشار فتواهای ضد شیعی صادره از سوی نهادهایی دینی مبنی بر [[کافر]] بودن شیعیان می‌پردازند، و از دولت [[پاکستان]] تدوین قانونی مبنی بر [[کافر]] دانستن شیعیان را می‌خواهند که در جمع‌آوری کتاب‌ها و سخنرانان به نحوی صحابه را توهین می‌کنند.
هدف اصلی سپاه صحابه ایجاد یک کشور یکپارچه [[اهل سنت و جماعت|سنی]] و اعلان شیعیان به عنوان اقلیت [[کافر]] در [[پاکستان]] است. آنان جزوات متعددی علیه شیعیان در سراسر [[پاکستان]] توزیع می‌کنند و به انتشار فتواهای ضد شیعی صادره از سوی نهادهایی دینی مبنی بر [[کافر]] بودن شیعیان می‌پردازند، و از دولت [[پاکستان]] تدوین قانونی مبنی بر [[کافر]] دانستن شیعیان را می‌خواهند که در جمع‌آوری کتاب‌ها و سخنرانان به نحوی صحابه را توهین می‌کنند.


به باور جناح افراط‌گرای سپاه صحابه شیعیان سه راه بیشتر نداشتند: یا دست از مذهب خود بردارند و مسلمان شوند، یا ماهیانه مبلغی ثابت به عنوان جزیه بپردازند یا از محل سکونتشان مهاجرت کنند. کوچ اجباری شیعیان از پاراچنار و دیر اسماعیل‌خان به مناطقی چون پنجاب و کوهات در این راستا انجام می‌گیرد.
به باور جناح افراط‌گرای سپاه صحابه شیعیان سه راه بیشتر نداشتند: یا دست از مذهب خود بردارند و مسلمان شوند، یا ماهیانه مبلغی ثابت به عنوان جزیه بپردازند یا از محل سکونتشان مهاجرت کنند. کوچ اجباری شیعیان از پاراچنار و دیر اسماعیل‌خان به مناطقی چون پنجاب و کوهات در این راستا انجام می‌گیرد.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
رهبران سپاه صحابه، و در رأس آنها ضیاءالرحمن فاروقی و اعظم طارق، به سه دلیل [[شیعه]] را [[تکفیر]] می‌کنند:
رهبران سپاه صحابه، و در رأس آنها ضیاءالرحمن فاروقی و اعظم طارق، به سه دلیل [[شیعه]] را [[تکفیر]] می‌کنند:


'''1. کافر دانستن صحابه:''' رهبران سپاه صحابه در آثار خود، با شاهد قرار دادن برخی از روایات و در کنار هم قرار دادن برخی سخنان علمای [[شیعه]]، چنین استدلال می‌کند که شیعیان،  همه [[صحابه]] پیامبر را  به جز تعداد اندکی به خاطر انکار ولایت حضرت امیرالمؤمنین مرتد می‌دانند و [[تکفیر]] [[صحابه]] از جانب [[شیعه]]، دلیل بر [[کافر]] بودن خود شیعیان است.
==== کافر دانستن صحابه ====
رهبران سپاه صحابه در آثار خود، با شاهد قرار دادن برخی از روایات و در کنار هم قرار دادن برخی سخنان علمای [[شیعه]]، چنین استدلال می‌کند که شیعیان،  همه [[صحابه]] پیامبر را  به جز تعداد اندکی به خاطر انکار ولایت حضرت امیرالمؤمنین مرتد می‌دانند و [[تکفیر]] [[صحابه]] از جانب [[شیعه]]، دلیل بر [[کافر]] بودن خود شیعیان است.


نقد و بررسی:
'''نقد و بررسی:'''
اگر کسی درباره نظر [[شیعه]] راجع به [[صحابه]] تحقیق کند، نظر [[شیعه]] را نظر معتدلی می‌یابد، نه مانند غلاتی که تمامی آنها را [[تکفیر]] می‌کنند و نه مانند جمهور، تمامی آنها را توثیق می‌کنند. به نظر [[شیعه]]، صحبت با پیامبر اکرم، فضیلت است، ولی مجرد صحبت کافی نیست و [[صحابه]] مانند دیگر مردمان هستند. در بین آنها افراد عادل و افراد منافق و مجهول‌الحال وجود داشتند. شیعیان به قول عدول آنها استناد کرده، قول خروج‌کنندگان بر وصی و برادر پیامبر و همچنین مرتکبین کبائر را رد می‌کنند و درباره مجهول‌الحال توقف می‌کنند، تا اینکه وضعیت روشن گردد.
اگر کسی درباره نظر [[شیعه]] راجع به [[صحابه]] تحقیق کند، نظر [[شیعه]] را نظر معتدلی می‌یابد، نه مانند غلاتی که تمامی آنها را [[تکفیر]] می‌کنند و نه مانند جمهور، تمامی آنها را توثیق می‌کنند. به نظر [[شیعه]]، صحبت با پیامبر اکرم، فضیلت است، ولی مجرد صحبت کافی نیست و [[صحابه]] مانند دیگر مردمان هستند. در بین آنها افراد عادل و افراد منافق و مجهول‌الحال وجود داشتند. شیعیان به قول عدول آنها استناد کرده، قول خروج‌کنندگان بر وصی و برادر پیامبر و همچنین مرتکبین کبائر را رد می‌کنند و درباره مجهول‌الحال توقف می‌کنند، تا اینکه وضعیت روشن گردد.


در واقع موضع اختلاف بین [[شیعه]] و اهل‌سنت در مورد [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] یا بعض [[صحابه]] است. [[اهل‌سنت]] تمامی [[صحابه]] را عادل می‌دانند، ولی [[شیعه]] برخی از آنها را عادل می‌دانند. اینکه [[شیعه]] قائل به [[سب]] و لعن [[صحابه]] است، یا اینکه [[شیعه]] قائل به [[ارتداد]] [[صحابه]] بعد از [[نبی اکرم]] است، و یا اینکه [[روایات]] [[صحابه]] علی‌الاطلاق حجّت نیست، این‌ها از تهمت‌هایی بر ضد [[شیعه]] است، درحالی‌که [[شیعه]] از این تهمت‌ها مبراست. شیعیان دستورهای دین خود را از بزرگان [[صحابه]] اخذ می‌کنند و در حق کسانی از [[صحابه]] که نمی‌شناسند کلامی نمی‌گویند و بر قسم آخر که قائل به فسق آنها هستند و عادل نمی‌دانند، این حکم را از کتاب و سنت گرفته‌اند.
در واقع موضع اختلاف بین [[شیعه]] و اهل‌سنت در مورد [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] یا بعض [[صحابه]] است. [[اهل‌سنت]] تمامی [[صحابه]] را عادل می‌دانند، ولی [[شیعه]] برخی از آنها را عادل می‌دانند. اینکه [[شیعه]] قائل به [[سب]] و لعن [[صحابه]] است، یا اینکه [[شیعه]] قائل به [[ارتداد]] [[صحابه]] بعد از [[نبی اکرم]] است، و یا اینکه [[روایات]] [[صحابه]] علی‌الاطلاق حجّت نیست، این‌ها از تهمت‌هایی بر ضد [[شیعه]] است، درحالی‌که [[شیعه]] از این تهمت‌ها مبراست. شیعیان دستورهای دین خود را از بزرگان [[صحابه]] اخذ می‌کنند و در حق کسانی از [[صحابه]] که نمی‌شناسند کلامی نمی‌گویند و بر قسم آخر که قائل به فسق آنها هستند و عادل نمی‌دانند، این حکم را از کتاب و سنت گرفته‌اند.


'''2. ختم نبوت'''
==== ختم نبوت ====
یکی دیگر از اتهاماتی که سپاه [[صحابه]] به [[شیعه]] وارد می‌کنند و به موجب آن [[شیعه]] را از دایره [[اسلام]] خارج می‌دانند، مسئله ختم [[نبوت]] است. به نظر آنها از آنجایی که خاتمیت پیامبر اکرم از ضروریات دین مبین [[اسلام]] است و اگر کسی بدان [[ایمان]] نداشته باشد به اتفاق [[مسلمانان]]، [[کافر]]، و از دایره [[اسلام]] خارج است.  
یکی دیگر از اتهاماتی که سپاه [[صحابه]] به [[شیعه]] وارد می‌کنند و به موجب آن [[شیعه]] را از دایره [[اسلام]] خارج می‌دانند، مسئله ختم [[نبوت]] است. به نظر آنها از آنجایی که خاتمیت پیامبر اکرم از ضروریات دین مبین [[اسلام]] است و اگر کسی بدان [[ایمان]] نداشته باشد به اتفاق [[مسلمانان]]، [[کافر]]، و از دایره [[اسلام]] خارج است.  
از طرف دیگر شیعیان تمامی صفات موجود برای انبیا را برای دوازده [[امام]] خود ثابت می‌دانند و آنها را همانند پیامبر اکرم، معصوم و واجب‌الاطاعة می‌دانند. در نتیجه با این عقیده، [[شیعیان]] قائل به دوازده [[امام]] پیامبرنما شده‌اند که این خود به نحوی منجر به انکار ختم [[نبوت]] می‌شود.
از طرف دیگر شیعیان تمامی صفات موجود برای انبیا را برای دوازده [[امام]] خود ثابت می‌دانند و آنها را همانند پیامبر اکرم، معصوم و واجب‌الاطاعة می‌دانند. در نتیجه با این عقیده، [[شیعیان]] قائل به دوازده [[امام]] پیامبرنما شده‌اند که این خود به نحوی منجر به انکار ختم [[نبوت]] می‌شود.


نقد و بررسی:
'''نقد و بررسی:'''
در حالی که [[شیعه]] امامیه، مانند سایر [[مسلمانان]] به خاتمیت [[رسالت]] حضرت نبی‌اکرم ایمان دارند، شیخ‌طوسی از بزرگان [[مذهب]] [[شیعه]]، اعتقاد شیعیان به خاتمیت پیامبر اکرم را به این معنا می‌داند که تا روز قیامت هیچ پیامبری پس از ایشان مبعوث نمی‌شود. طبق نظر [[شیعه]]، مسئله خاتمیت از مسائل ضروری دین مبین [[اسلام]] است.  
در حالی که [[شیعه]] امامیه، مانند سایر [[مسلمانان]] به خاتمیت [[رسالت]] حضرت نبی‌اکرم ایمان دارند، شیخ‌طوسی از بزرگان [[مذهب]] [[شیعه]]، اعتقاد شیعیان به خاتمیت پیامبر اکرم را به این معنا می‌داند که تا روز قیامت هیچ پیامبری پس از ایشان مبعوث نمی‌شود. طبق نظر [[شیعه]]، مسئله خاتمیت از مسائل ضروری دین مبین [[اسلام]] است.  
مذهب [[شیعه]] چنان به این عقیده پایبند است که حتی فقهای آن برخی از فرق ضاله، همچون [[بهائیان]] و [[قادیانیه]] را که منکر خاتمیت دعوت و رسالت پیامبر شده‌اند، مرتد دانسته، آنها را از زمره [[اسلام]] خارج می‌دانند.
مذهب [[شیعه]] چنان به این عقیده پایبند است که حتی فقهای آن برخی از فرق ضاله، همچون [[بهائیان]] و [[قادیانیه]] را که منکر خاتمیت دعوت و رسالت پیامبر شده‌اند، مرتد دانسته، آنها را از زمره [[اسلام]] خارج می‌دانند.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۷:
اما اینکه چرا [[شیعه]] اطاعت از [[ائمه]] خود را همانند اطاعت از نبی مکرم اسلام واجب می‌داند، به موجب نصوصی است که در این‌باره وارد شده است. در [[حدیث ثقلین]] نقل شده است که حضرت نبی اکرم فرمودند: «إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی». طبق این [[حدیث]]، تمسک به [[احادیث]] ایشان و پیروی از آنها، پیروی از قول رسول اکرم است.
اما اینکه چرا [[شیعه]] اطاعت از [[ائمه]] خود را همانند اطاعت از نبی مکرم اسلام واجب می‌داند، به موجب نصوصی است که در این‌باره وارد شده است. در [[حدیث ثقلین]] نقل شده است که حضرت نبی اکرم فرمودند: «إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی». طبق این [[حدیث]]، تمسک به [[احادیث]] ایشان و پیروی از آنها، پیروی از قول رسول اکرم است.


درباره عصمت [[ائمه]] دوازده‌گانه [[شیعه]] امامیه آنچه باعث شده است سپاه صحابه [[ائمه]] دوازده‌گانه را نزد [[شیعه]]، نبی بپندارند، گمانشان به این است که «[[عصمت]]» رابطه تساوی با مقام «نبوت» دارد؛ غافل از اینکه نسبت [[عصمت]] به [[نبوت]] رابطه اعم است. به این مفهوم که شخصی می‌تواند [[معصوم]] ـ یعنی دارای قوه‌ای که شخص را از وقوع در خطا و معصیت حفظ کند ـ باشد، ولی با این حال دارای مقام نبوت نباشد، و این چیزی نیست که [[شیعه]] از خود اختراع کرده باشد.  
درباره [[عصمت]] [[ائمه]] دوازده‌گانه [[شیعه]] امامیه آنچه باعث شده است سپاه صحابه [[ائمه]] دوازده‌گانه را نزد [[شیعه]]، نبی بپندارند، گمانشان به این است که «[[عصمت]]» رابطه تساوی با مقام «نبوت» دارد؛ غافل از اینکه نسبت [[عصمت]] به [[نبوت]] رابطه اعم است. به این مفهوم که شخصی می‌تواند [[معصوم]] ـ یعنی دارای قوه‌ای که شخص را از وقوع در خطا و معصیت حفظ کند ـ باشد، ولی با این حال دارای مقام نبوت نباشد، و این چیزی نیست که [[شیعه]] از خود اختراع کرده باشد.  
خداوند در قرآن در حق اهل‌بیت پیامبر می‌فرماید: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ مراد از «[[رجس]]» در آیه کریمه، رجس معنوی است که ظاهرترین آن «[[فسق]]» است، که به موجب آیه، از اهل‌بیت به دور است.
خداوند در قرآن در حق اهل‌بیت پیامبر می‌فرماید: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ مراد از «[[رجس]]» در آیه کریمه، رجس معنوی است که ظاهرترین آن «[[فسق]]» است، که به موجب آیه، از اهل‌بیت به دور است.


'''3. تحریف قرآن'''
==== تحریف قرآن ====
[[تحریف قرآن]] یکی دیگر از بهانه‌هایی است که رهبران سپاه صحابه برای [[تکفیر]] شیعیان در پیش گرفته‌اند. فاروقی باب دوم از کتاب تاریخی دستاویز را به این امر اختصاص داده، [[تحریف قرآن]] را از اعتقادات [[شیعه]] امامیه معرفی می‌کند. او معتقد است شیعیان نه‌تنها قائل به تحریف معنوی [[قرآن]] هستند، بلکه معتقد به تحریف ظاهری آن هم هستند. شیعه‌ای که چنین اعتقادی دارد، نباید خودش را [[مسلمان]] معرفی کند و [[کافر]] است.
[[تحریف قرآن]] یکی دیگر از بهانه‌هایی است که رهبران سپاه صحابه برای [[تکفیر]] شیعیان در پیش گرفته‌اند. فاروقی باب دوم از کتاب تاریخی دستاویز را به این امر اختصاص داده، [[تحریف قرآن]] را از اعتقادات [[شیعه]] امامیه معرفی می‌کند. او معتقد است شیعیان نه‌تنها قائل به تحریف معنوی [[قرآن]] هستند، بلکه معتقد به تحریف ظاهری آن هم هستند. شیعه‌ای که چنین اعتقادی دارد، نباید خودش را [[مسلمان]] معرفی کند و [[کافر]] است.


فاروقی مسئله [[تحریف قرآن]] را در کتاب‌های اصول کافی، احتجاج طبرسی و فصل‌الخطاب امری ثابت‌شده تلقی می‌کند. اعظم طارق با تأیید کلام فاروقی، از بزرگان [[دیوبند]] درخواست می‌کند که به [[کفر]] نویسندگان این کتاب‌ها و پیروان آنها، یعنی شیعیان فتوا دهد.
فاروقی مسئله [[تحریف قرآن]] را در کتاب‌های اصول کافی، احتجاج طبرسی و فصل‌الخطاب امری ثابت‌شده تلقی می‌کند. اعظم طارق با تأیید کلام فاروقی، از بزرگان [[دیوبند]] درخواست می‌کند که به [[کفر]] نویسندگان این کتاب‌ها و پیروان آنها، یعنی شیعیان فتوا دهد.


نقد و بررسی:
'''نقد و بررسی:'''
اکثر قریب‌ به‌اتفاق [[شیعه]] معتقد به عدم تحریف قرآن هستند. [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] از بزرگان مذهب امامیه، اعتقاد [[شیعه]] را بر این اساس بیان می‌کند که قرآنی که خداوند متعال بر پیامبر اکرم نازل کرده، همان قرآنی است که در دست مردم وجود دارد، و چیزی بیشتر از آیات آن نیست. تعداد سوره‌های آن 114 عدد است و اگر کسی به ما نسبت دهد که بیشتر از این را قائل هستیم، آن شخص کاذب است.


اکثر قریب‌ به‌اتفاق [[شیعه]] معتقد به عدم تحریف قرآن هستند. [[شیخ صدوق]] از بزرگان مذهب امامیه، اعتقاد [[شیعه]] را بر این اساس بیان می‌کند که قرآنی که خداوند متعال بر پیامبر اکرم نازل کرده، همان قرآنی است که در دست مردم وجود دارد، و چیزی بیشتر از آیات آن نیست. تعداد سوره‌های آن 114 عدد است و اگر کسی به ما نسبت دهد که بیشتر از این را قائل هستیم، آن شخص کاذب است.
[[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] هم دراین‌باره می‌فرمایند:
قول به زیادت و نقصان هر دو درباره [[قرآن|قرآن کریم]] مردود است؛ زیرا درباره تحریف به زیاده، اجماع بر بطلان آن است و راجع به قول به نقصان در قرآن، ظاهر کلام [[مسلمان|مسلمانان]] بر عدم نقصان است و همین قول مناسب برای [[مذهب]] ما است.


[[شیخ طوسی]] هم دراین‌باره می‌فرمایند:
از طرفی دیگر علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] هم قول به [[تحریف قرآن]] از سوی شیعه را مردود شمرده‌اند، رحمت‌الله عثمانی هندی از علمای حنفی [[شبه‌قاره]] [[هند]]، اتهام [[تحریف قرآن]] را از شیعه امامیه دور شمرده و معتقد است نزد [[شیعه]] [[امامیه]] [[قرآن]] از هر گونه تغییر و تبدیل محفوظ بوده است. شیعیان اگر کسی از آنها، قائل به نقصان در [[قرآن]] شود، قول او را مردود می‌دانند و نمی‌پذیرند.
قول به زیادت و نقصان هر دو درباره [[قرآن کریم]] مردود است؛ زیرا درباره تحریف به زیاده، اجماع بر بطلان آن است و راجع به قول به نقصان در قرآن، ظاهر کلام [[مسلمانان]] بر عدم نقصان است و همین قول مناسب برای [[مذهب]] ما است.
 
از طرفی دیگر علمای [[اهل‌سنت]] هم قول به [[تحریف قرآن]] از سوی [[شیعه]] را مردود شمرده‌اند، رحمت‌الله عثمانی هندی از علمای حنفی [[شبه‌قاره]] [[هند]]، اتهام [[تحریف قرآن]] را از [[شیعه]] امامیه دور شمرده و معتقد است نزد [[شیعه]] [[امامیه]] [[قرآن]] از هر گونه تغییر و تبدیل محفوظ بوده است. شیعیان اگر کسی از آنها، قائل به نقصان در [[قرآن]] شود، قول او را مردود می‌دانند و نمی‌پذیرند.
[[محمد غزالی]] از رهبران فکری [[اخوان‌المسلمین]] دراین‌باره نکته جالبی می‌گوید:
[[محمد غزالی]] از رهبران فکری [[اخوان‌المسلمین]] دراین‌باره نکته جالبی می‌گوید:
من از برخی در مجلس علمی شنیدم که می‌گفت [[شیعه]] [[قرآن]] دیگری دارد که نسبت به [[قرآن]] معروف دارای کم و زیاده است. من به آن شخص گفتم: این قرآنی که شما می‌گویید کجاست؟ چرا هیچ انس و جنّی خلال این روزگار طویل بر این کتاب اطّلاعی ندارد؟ این‌ها افترا بر [[شیعه]] است.
من از برخی در مجلس علمی شنیدم که می‌گفت [[شیعه]] [[قرآن]] دیگری دارد که نسبت به [[قرآن]] معروف دارای کم و زیاده است. من به آن شخص گفتم: این قرآنی که شما می‌گویید کجاست؟ چرا هیچ انس و جنّی خلال این روزگار طویل بر این کتاب اطّلاعی ندارد؟ این‌ها افترا بر [[شیعه]] است.
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹

ویرایش