confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
* [[وثاقت راویان ذکر شده در اسناد تفسیر قمی]] علی بن ابراهیم القمی؛ | * [[وثاقت راویان ذکر شده در اسناد تفسیر قمی]] علی بن ابراهیم القمی؛ | ||
* [[وثاقت راویان ذکر شده در اسناد «نوادر الحکمة»]] محمد بن أحمد بن یحیی؛ | * [[وثاقت راویان ذکر شده در اسناد «نوادر الحکمة»]] محمد بن أحمد بن یحیی؛ | ||
* [[وثاقت راویان ذکر شده در کتاب تحف العقول]] | |||
وقوع راوی در کتاب تحف العقول ایا نشانه وثاقت او هست؟ | |||
ابن أبي شعبة حراني مؤلف کتاب تحف العقول در مقدمه کتاب مینویسد: «خذوا ما ورد إليكم عمّن فرض الله طاعته عليكم وتلقّوا ما نقله الثقات عن السادات بالسمع والطاعة والانتهاء إليه والعمل به». | |||
آیت الله مومن قمی ذیل بیان صاحب کتاب فرموده که ایشان دعوت به شنیدن و اطاعت و عمل به روایاتی کرده که از ثقات نقل شده است. با توجه به عدم نقل سند روایات در کتاب «تحف العقول»، راهی برای تشخیص روایاتی که از ثقات نقل شده وجود ندارد و اگر ایشان میخواهد بفرماید که آن چه در این کتاب روایت شده مشتمل بر روایات ثقات بوده، ولی همه آنها ثقات نیستند، فایدهای ندارد؛ زیرا همه موارد شبهه مصداقیه میشود و دعوت ایشان به عمل به روایات محقق نخواهد شد. بنابراین دعوت ایشان تنها در صورتی صحیح میباشد که ایشان بفرماید تمام آنچه در این کتاب نقل شده از ثقات میباشد تا شبهه مصداقیه نشود و کتاب از هدفی که برای آن تدوین شده ساقط نشود. <ref>الولاية الإلهیة أو الحکومة الإسلامیة 3: 397.</ref> | |||
این یک بحث اصولی است که اگر ثقهای گفت که ثقه دیگری به من خبری داد، ولی نام آن ثقه را نبرد، آیا چنین خبری حجت است؟ این بحث در دورههای اصول قبل از معاصر مطرح شده و یکی از بحثهای بسیار لازم و خوب است که در «معالم» و «فصول» و «قوانین» مطرح شده و در کتب بعد از آنها حذف شده است. <ref>معالم الدين وملاذ المجتهدين 207؛ الفصول الغروية في الأصول الفقهية 304؛ القوانين المحكمة في الأصول (طبع جديد) 2: 516.</ref> در این مورد دو نظر وجود دارد: | |||
* یک نظر عدم حجیت چنین روایتی است؛ زیرا نام آن ثقه برده نشده است، لذا اولاً ممکن است که فرد دیگری آن راوی را جرح کرده باشد؛ ثانیاً اماره بعد از فحص از معارض حجت است و بیان او برای ما تنها اماره بر وثاقت است، ولی قدرت بر فحص از معارض وجود ندارد. مانند این که در مکانی فقط کتاب «کافی» در دسترس باشد، در چنین شرایطی نمیتوان به یک روایتی که در کتاب کافی وجود دارد فتوا داد؛ زیرا ممکن است که در «تهذیب» معارضی داشته باشد. | |||
* در مقابل، عدهای این مقدار را کافی دانسته و روایت را حجت میدانند؛ زیرا در این موارد بنای عقلا بر فحص نیست؛ چون اگر بگوید که یکی از دوستان ثقه که نامش را نمیخواهم ببرم چنین حرفی به من زد، به او نمیگویند که نام آن فرد را بگو تا ما فحص کنیم که او چطور آدمی است و شاید کس دیگری بگوید که او ثقه نیست. | |||
شاید بتوان گفت که از مقدمه تنها یک نصیحت کلی به دست میآید که ای شیعه به روایات راویان ثقه عمل کنید. نه اینکه من روایات کتاب را از ثقات نقل کردهام؛ زیرا نویسنده می گوید: از آنجا که بیشتر روایات کتاب آداب و مستحبات بود من سندها را حذف کردم. پس شاید از باب تسامح در ادلّه سنن یا موثوق الصدور بودن متن روایات یا شهرت کتاب یا محفوف به قراین بودن روایات آنها را آورده باشد. وأسقطت الأسانيد تخفيفا وإيجازا و إن كان أكثره لي سماعاً ولأن أكثره آداب وحكم تشهد لأنفسها ولم أجمع ذلك للمنكر المخالف، بل ألفته للمسلم للأئمة العارف بحقهم الراضي بقولهم الراد إليهم وهذه المعاني أكثر من أن يحيط بها حصر وأوسع من أن يقع عليها حظر وفيما ذكرناه مقنع لمن كان له قلب وكاف لمن كان له لب. <ref>برگرفته از دروس خارج استاد #شبزندهدار (1394ش) و استاد علی #عندلیب همدانی (دام ظلهما) (1391ش)</ref> | |||
* [[وثاقت مشایخ اجازه]] یا شیخوخة الاجازة؛ | * [[وثاقت مشایخ اجازه]] یا شیخوخة الاجازة؛ | ||
* [[وثاقت مشایخ ثقات]] ( محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی احمد بن ابی نصر بزنطی)؛ | * [[وثاقت مشایخ ثقات]] ( محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی احمد بن ابی نصر بزنطی)؛ |