۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''سید حسن صدر'''[[فقیه]]، [[اصولی]]، [[محدث]] و از [[ | '''سید حسن صدر''' [[فقیه]]، [[اصولی]]، [[محدث]] و از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید شیعی]]، مشهور به محدث کاظمینی بود. وی از عالمان دینی بسیاری [[اجازه روایت]] دریافت کرد. او فقیهی آگاه، مورّخی خبیر، رجالی برجسته و محدّثی بصیر بود که در دفاع از مکتب [[تشیع]]، آثار ارزشمندی چون «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» را به یادگار گذاشت. | ||
== خاندان صدر == | == خاندان صدر == | ||
منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] زادگاه فقیهان پارسایی است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جملهاند. روستاهای «شدغیث» و «معرکه» که اکنون | منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] زادگاه فقیهان پارسایی است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جملهاند. روستاهای «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابهای از آنها باقی است محل زندگی خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به [[عراق]] سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عدهای در منطقه جبل عامل باقی بمانند، عدهای در [[کاظمین]] ماندگار شوند و بعضی به [[اصفهان]] هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهای بزرگ در علم و اخلاق بودند. | ||
نسب سید حسن صدر با سی واسطه به امام موسی بن جعفر میرسد. به همین جهت به او موسوی میگفتند. وی را «ابو محمّد» نیز میخواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آنجا سپری کرده بود، به کاظمینی نیز مشهور بود<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، علی مدرس تبریزی، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی ص 328.</ref>. | نسب سید حسن صدر با سی واسطه به امام موسی بن جعفر میرسد. به همین جهت به او موسوی میگفتند. وی را «ابو محمّد» نیز میخواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آنجا سپری کرده بود، به کاظمینی نیز مشهور بود<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، علی مدرس تبریزی، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی ص 328.</ref>. | ||
== پـدر == | == پـدر == | ||
پدرش، [[سید هادی صدر|علامه سید هادی صدر]] (متوفی: 1316هـ. ق) از دانشمندان عصر خود به شمار میرفت. از وی کراماتی نقل شده، از جمله اینکه علاّمه سید هادی صدر گفته است در سال 1278هـ.ق. آب رودخانه [[دجله]] طغیان کرد و اطراف [[کاظمین]] را فرا گرفت. همه خانههای اطراف رودخانه تخریب گشت و | پدرش، [[سید هادی صدر|علامه سید هادی صدر]] (متوفی: 1316هـ. ق) از دانشمندان عصر خود به شمار میرفت. از وی کراماتی نقل شده، از جمله اینکه علاّمه سید هادی صدر گفته است در سال 1278هـ.ق. آب رودخانه [[دجله]] طغیان کرد و اطراف [[کاظمین]] را فرا گرفت. همه خانههای اطراف رودخانه تخریب گشت و راهها مسدود شد. بعد از چند روزی که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لای و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمیتوانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکی به وسیله سنگی چینی احداث شده بود، اما عرض آن خیلی کم بود و فقط یک نفر میتوانست از آن عبور کند. روزی نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبی برای نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوی خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم میگذاشتم، در گل و لای فرو میرفتم. از ادامه راه ناامـید شدم و خـود را به کنار ساحل رساندم. متوسل به [[موسی بن جعفر (کاظم)|باب الحوائج]]، [[موسی بن جعفر (کاظم)]] شدم. صدایی مـرا متوجه خود کرد. نگاهی به اطراف انداختم، مردی را دیـدم که از میان باغها به طرف من آمد و سلام کرد. من ضمن این که جواب سلام او را دادم، از این که لباسهایم پر از گل و لای بود، خجالت کشیدم. او پرسید: این جا چه میکنی؟ | ||
داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمیدانی ظرف آب را چگونه برداری! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانهاش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوی خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولی کسی را ندیدم. آنگاه به خود آمدم که خانهای در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمی، ص 124.</ref>. | داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمیدانی ظرف آب را چگونه برداری! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانهاش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوی خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولی کسی را ندیدم. آنگاه به خود آمدم که خانهای در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمی، ص 124.</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== مهاجرت به سامرا == | == مهاجرت به سامرا == | ||
آیتاللهالعظمی [[سید محمد حسن شیرازی]] در سال 1291هـ.ق. از نجف به [[سامرا]] هجرت کرد. عده بسیاری از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297هـ.ق. برای بهره بردن از محضر مرجع بزرگ [[شیعه]]، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن جا اقامت گزید. وی ضمن استفاده از درس آیتالله شیرازی، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وی جلب کرد. مرجع [[مذهب شیعه|شیعیان]] نیز ارادت و عنایت خاصی نسبت به وی ابراز میداشت. دو سال از رحلت آیتالله سید محمدحسن شیرازی گذشته بود که ـ در سال 1314هـ.ق. ـ سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت<ref>شیعه و پایهگذاری، ص 8 ـ 5 و ص 4 ـ 1 و 11 ـ 10 علمای معاصرین، ملاّ علی واعظ تبریزی، ص 171 ـ 170 صیام وقایع الایام ـ ملاّ علی تبریزی، ص 665 معارف و معاریف، سید مصطفی خمینی، ج 6، ص 661 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.</ref>. | آیتاللهالعظمی [[محمد حسن شیرازی|سید محمد حسن شیرازی]] در سال 1291هـ.ق. از نجف به [[سامرا]] هجرت کرد. عده بسیاری از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297هـ.ق. برای بهره بردن از محضر مرجع بزرگ [[شیعه]]، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن جا اقامت گزید. وی ضمن استفاده از درس آیتالله شیرازی، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وی جلب کرد. مرجع [[مذهب شیعه|شیعیان]] نیز ارادت و عنایت خاصی نسبت به وی ابراز میداشت. دو سال از رحلت آیتالله سید محمدحسن شیرازی گذشته بود که ـ در سال 1314هـ.ق. ـ سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت<ref>شیعه و پایهگذاری، ص 8 ـ 5 و ص 4 ـ 1 و 11 ـ 10 علمای معاصرین، ملاّ علی واعظ تبریزی، ص 171 ـ 170 صیام وقایع الایام ـ ملاّ علی تبریزی، ص 665 معارف و معاریف، سید مصطفی خمینی، ج 6، ص 661 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.</ref>. | ||
== استادان == | == استادان == | ||
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقربن [[محمد حسن آل یاسین]] و علامه [[سید باقربن الحیدر]] علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسی فرا گرفت. او [[حکمت]] و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکی، شیخ محمّدتقی بایکانی شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمّدتقی گلپایگانی فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحی و [[میرزای شیرازی]] اخلاق را از [[ملاحسینقلی همدانی]] و علوم غریبه را نزد [[شیخ عبدالحسین هندی]] فرا گرفت. | سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقربن [[محمد حسن آل یاسین]] و علامه [[سید باقربن الحیدر]] علم معانی و بیان و بدیع را از شیخ علامه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسی فرا گرفت. او [[حکمت]] و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکی، شیخ محمّدتقی بایکانی شیخ عبدالنبی نوری طبرسی و محمّدتقی گلپایگانی فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحی و [[محمد حسن شیرازی|میرزای شیرازی]] اخلاق را از [[ملاحسینقلی همدانی]] و علوم غریبه را نزد [[شیخ عبدالحسین هندی]] فرا گرفت. | ||
استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره میشود: | استادان وی، همگی از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگی دو استادش اشاره میشود: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''میرزای شیرازی''' | '''میرزای شیرازی''' | ||
وی در نیمه [[جمادی الاول]] سال 1230 هـ .ق. در [[اصفهان]] دیده به دنیا گشود. وی تحصیلاتش را از [[اصفهان]] آغاز کرد. در سال 1295 هـ. ق. در 29 سالگی عازم [[نجف اشرف]] شد. و پس از | وی در نیمه [[جمادی الاول]] سال 1230 هـ .ق. در [[اصفهان]] دیده به دنیا گشود. وی تحصیلاتش را از [[اصفهان]] آغاز کرد. در سال 1295 هـ. ق. در 29 سالگی عازم [[نجف اشرف]] شد. و پس از سالها تحصیل، از صاحب جواهر گواهی [[اجتهاد]] مطلق گرفت. [[مرجعیت]] شیعه بعد از [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] به او سپرده شد. وی فقیهی با درایت بود که قاطعانه در مقابل نقشههای شوم استکبار ایستاد و نقشههای آنان را نقش بر آب کرد. وی در سال 1312 هـ. ق. در سامرّا درگذشت<ref> ریحانة الادب، ج 3، ص 425.</ref>. | ||
'''ملاحسینقلی همدانی''' | '''ملاحسینقلی همدانی''' | ||
او | او سالها از محضر [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] استفاده کرد. وی فقیهی آراسته به اخلاق دینی و حکیم و عارفی بریده از دنیا بود. او در تهذیب نفس بسیار کوشید و از مقام و ریاست دوری گزید. هر روز صبح در خانهاش [[اخلاق]] و [[عرفان]] درس میداد. بسیاری از تشنگان حقیقت در درس او شرکت میکردند. او نماز جماعت را در خانهاش به پا میداشت. وی در سال 1311 هـ. ق. که برای [[زیارت]] قبر [[حسین بن علی (سید الشهدا)|سیدالشهدا]]؛ به [[کربلا]] رفته بود، به دیار باقی شتافت و در حجره چهارم، در صحن شریف به خاک سپرده شد<ref>تأسیس الشیعه، ص 5.</ref>. | ||
== شاگردان == | == شاگردان == | ||
علاّمه [[محمد جواد بلاغی]] (متوفای: 1313 هـ .ش)<ref> گلشن ابرار، ج 2، ص 543.</ref>، [[شیخ مرتضی آل یاسین کاظمی]] و بسیاری از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند. | علاّمه [[محمد جواد بلاغی]] (متوفای: 1313 هـ .ش)<ref> گلشن ابرار، ج 2، ص 543.</ref>، [[مرتضی آل یاسین کاظمی|شیخ مرتضی آل یاسین کاظمی]] و بسیاری از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند. | ||
سید حسن صدر از کارشناسان [[علم حدیث]] بود و به همین سبب، به محدث کاظمینی مشهور بود. کسانی که وی از آنها حدیث نقل کرده است، دو گروهند: | سید حسن صدر از کارشناسان [[علم حدیث]] بود و به همین سبب، به محدث کاظمینی مشهور بود. کسانی که وی از آنها حدیث نقل کرده است، دو گروهند: | ||
گروه اول، کسانی هستند که بدون اجازه کتبی از آنان حدیث نقل میکرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازی (متوفای: 1312 هـ .ق.)، [[میرزا حبیب الله رشتی]] (متوفای: 1313 هـ .ق.)، [[محمد حسن بن هاشم کاظمی]](متوفای: 1308 هـ .ق.) [[محمد ایروانی]](متوفای: 1306 هـ .ق.)، محمّد حسن آل یاسین کاظمی و سید هادی صدر (متوفای: 1316 هـ .ق). | گروه اول، کسانی هستند که بدون اجازه کتبی از آنان حدیث نقل میکرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازی (متوفای: 1312 هـ .ق.)، [[میرزا حبیب الله رشتی]] (متوفای: 1313 هـ .ق.)، [[محمد حسن بن هاشم کاظمی]] (متوفای: 1308 هـ .ق.) [[محمد ایروانی]] (متوفای: 1306 هـ .ق.)، محمّد حسن آل یاسین کاظمی و سید هادی صدر (متوفای: 1316 هـ .ق). | ||
گروه دوم، عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث دادهاند، که عبارتند از: شیخ ملاّ علی بن خلیل رازی (متوفای: 1297 هـ .ق.) سید مهدی قزوینی حلّی، میرزا محمّد هاشم بن زینالعابدین اصفهانی (متوفای: 1318 هـ. ق). | گروه دوم، عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث دادهاند، که عبارتند از: شیخ ملاّ علی بن خلیل رازی (متوفای: 1297 هـ .ق.) سید مهدی قزوینی حلّی، میرزا محمّد هاشم بن زینالعابدین اصفهانی (متوفای: 1318 هـ. ق). | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
میرزای شیرازی در سال 1312 هـ. ق. به دیار باقی شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیاری از مقلّدان میرزای شیرازی به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وی رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیتاللهالعظمی سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ. ق. به دیار باقی شتافت. بار دیگر مردم به آیتاللهالعظمی سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضای خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وی با عنوانهای [[نجاة العباد]] و [[حاشیه بر عروة الوثقی]] نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وی در 66 سالگی مسؤلیت سنگین [[مرجع تقلید|مرجعیت]] را بر عهده گرفت<ref> شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.</ref>. | میرزای شیرازی در سال 1312 هـ. ق. به دیار باقی شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیاری از مقلّدان میرزای شیرازی به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وی رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیتاللهالعظمی سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ. ق. به دیار باقی شتافت. بار دیگر مردم به آیتاللهالعظمی سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضای خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وی با عنوانهای [[نجاة العباد]] و [[حاشیه بر عروة الوثقی]] نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وی در 66 سالگی مسؤلیت سنگین [[مرجع تقلید|مرجعیت]] را بر عهده گرفت<ref> شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.</ref>. | ||
== | == علامهای کمنظیر == | ||
وی از استادان فقه، اصول، تفسیر، حدیث، [[رجال]] و [[درایه]] بود و در صرف، نحو، معانی، بدیع، بیان، لغت و منطق تبحّر داشت و در فلسفه، کلام، هیئت، حساب، تاریخ، جغرافیا، اخلاق و نسبشناسی نیز سرآمد عصر خود بود<ref> شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8.</ref>. | وی از استادان فقه، اصول، تفسیر، حدیث، [[رجال]] و [[درایه]] بود و در صرف، نحو، معانی، بدیع، بیان، لغت و منطق تبحّر داشت و در فلسفه، کلام، هیئت، حساب، تاریخ، جغرافیا، اخلاق و نسبشناسی نیز سرآمد عصر خود بود<ref> شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8.</ref>. | ||
== در عرصه فرهنگ == | == در عرصه فرهنگ == | ||
# '''پیمان مقدس''': [[جرجی زیدان]]، تاریخ نویس معروف (متوفای: 1914 م) در کتاب (تاریخ آداب اللغة العربیه) که در چهار جلد منتشر شد، نوشت: شیعه | # '''پیمان مقدس''': [[جرجی زیدان]]، تاریخ نویس معروف (متوفای: 1914 م) در کتاب (تاریخ آداب اللغة العربیه) که در چهار جلد منتشر شد، نوشت: شیعه طایفهای کوچک بود که آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعهای در دنیا وجود ندارد.» وقتی این خبر به سید حسن صدر رسید، با [[محمدمحسن بن علی منزوی تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانی]] و [[محمد حسین کاشف الغطاء|محمد حسین کاشفالغطاء]] همپیمان شد تا به معرّفی شیعه بپردازد. علاّمه سید حسن صدر درباره فعالیتهای علمی شیعه و نقش آنان در تأسیس و تکمیل [[علوم اسلامی]] تحقیق کرد و کتاب معروف خود به نام [[تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام]]، را تألیف کرد، که در سال 1370 هـ. ق. در 445 صفحه به چاپ رسید. شیخ آقا بزرگ تهرانی با تألیف [[الذریعة الی تصانیف الشیعه]] در 29 جلد به معرفی آثار و تألیفات شیعه در علوم مختلف پرداخت. علاّمه شیخ محمّد حسین کاشفالغطاء نیز نقدی بر [[تاریخ آداب اللغة العربیه]] نوشت<ref> شیخ آقابزرگ تهرانی، محمّدرضاحکیمی، ص 23 ـ 22.</ref>. | ||
# '''غیرت دینی''': فعالیتهای فرهنگی [[وهابیت]] روز به روز گسترش مییافت. علاّمه سید حسن صدر برای دفع این فتنه، کتابی تحت عنوان «رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین» نگاشت<ref> تأسیس الشیعه، ص 20.</ref>. | # '''غیرت دینی''': فعالیتهای فرهنگی [[وهابیت]] روز به روز گسترش مییافت. علاّمه سید حسن صدر برای دفع این فتنه، کتابی تحت عنوان «رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین» نگاشت<ref> تأسیس الشیعه، ص 20.</ref>. | ||
# '''گنجینه جاویدان''': کتابخانهای ماندگار، علاّمه سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدی به خرید و جمعآوری کتاب داشت. این علاقه به قدری شدید بود که برای خرید یک کتاب از هزینههای ضروری زندگی چشمپوشی میکرد. وی کتابهای قدیمی و خطی را جمعآوری میکرد و اگر کتابی بدون نام مؤلف بود، آن قدر تحقیق و تفحص میکرد تا نویسنده را بشناسد. اکنون کتابخانهاش شامل بیش از 1000 جلد کتاب نفیس است<ref>همان، ص 22 ـ 21 و اعیان الشیعه، ج 5، ص 325.</ref>. | # '''گنجینه جاویدان''': کتابخانهای ماندگار، علاّمه سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدی به خرید و جمعآوری کتاب داشت. این علاقه به قدری شدید بود که برای خرید یک کتاب از هزینههای ضروری زندگی چشمپوشی میکرد. وی کتابهای قدیمی و خطی را جمعآوری میکرد و اگر کتابی بدون نام مؤلف بود، آن قدر تحقیق و تفحص میکرد تا نویسنده را بشناسد. اکنون کتابخانهاش شامل بیش از 1000 جلد کتاب نفیس است<ref>همان، ص 22 ـ 21 و اعیان الشیعه، ج 5، ص 325.</ref>. | ||
نویسنده پرتلاش، [[سید عبدالحسین شرف الدین|علامه سید شرف الدین]] میگوید: من از آیتالله سید حسن صدر شنیدم که وی در ایّام جوانی | نویسنده پرتلاش، [[سید عبدالحسین شرف الدین|علامه سید شرف الدین]] میگوید: من از آیتالله سید حسن صدر شنیدم که وی در ایّام جوانی شبها را (معمولا) برای مطالعه بیدار بود و در روز، خواب قبل یا بعد از ظهر را نمیشناخته. خودم نیز مشاهده کردم او در سالهای پیری، شب و روز در کتابخانهاش قلم به دست راست و کاغذ در دست چپ، مشغول تحقیق و تألیف بود. به جرأت میگویم که آن بزرگوار یک چهارم عمرش را خوابید و باقی عمرش را بیدار بود بر عکس عموم مردم که فقط یک چهارم عمرشان را بیدارند<ref> علمای معاصرین، ص 170.</ref>. | ||
== آثار<ref> همان، ص 172.</ref> == | == آثار<ref> همان، ص 172.</ref> == | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
# کشف الظنون عن خیانة المأمون. | # کشف الظنون عن خیانة المأمون. | ||
# محاسن الرسائل فی معرفة الاوائل<ref>تأسیس الشیعه، ص 21 ـ 14 اعیان الشیعه، ج 5، ص 326 و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 19، ص 370.</ref>. | # محاسن الرسائل فی معرفة الاوائل<ref>تأسیس الشیعه، ص 21 ـ 14 اعیان الشیعه، ج 5، ص 326 و الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 19، ص 370.</ref>. | ||
== شاعری گمنام == | == شاعری گمنام == | ||
[[شیخ عباس قمی]] در کتاب الکنی و الالقاب شعر معروف به | [[شیخ عباس قمی]] در کتاب الکنی و الالقاب شعر معروف به "قصیده هائیه" را که به شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازری منسوب است، متعلق به سید حسن صدر میداند و میگوید: این شعر بیش از 1000 بیت بوده که بر زبان سید حسن صدر جاری گشته، اما از بین رفته و منتشر نگشته مگر همان مقداری که صدرالدین العاملی آورده است<ref> موسوعة العتبات المقدسه، ج 10، ص 79.</ref>. | ||
== از منظر بزرگان == | == از منظر بزرگان == | ||
شیخ مرتضی آل یاسین میگوید: آن عالم بزرگوار | شیخ مرتضی آل یاسین میگوید: آن عالم بزرگوار نویسندهای دانشمند و دارای بیانی شیوا بود که میوه همان درخت پاک اهل بیت بود. بی شک، او مصداق این شعر است<ref>علمای معاصرین، ص 174.</ref>.. | ||
{{شعر}}{{ب |علماء ائمة حکماء |یهتدی النجم باتباع هُداها }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |علماء ائمة حکماء |یهتدی النجم باتباع هُداها }}{{پایان شعر}} | ||
دانشوران پیشوایانی | دانشوران پیشوایانی فرزانهاند که ستارگان با پیروی از هدایت آنان راه را پیدا میکنند. | ||
علاّمه نقوی هندی در مقدمهای که بر کتاب نزهة اهل الحرمین فی عمارة المشهدین چنین آورده است: با این که معمولا تألیفات بسیار با تحقیق جامع سازگاری ندارد، اما این عالم بزرگوار هر دو را با هم انجام داد. او با قلم موشکافش مشکلات علمی را حل کرد. و پرده ابهام بعضی مطالب را زدود. و برای همیشه دانشجویان را مرهون خدمات خود نمود<ref>شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8.</ref>. | علاّمه نقوی هندی در مقدمهای که بر کتاب نزهة اهل الحرمین فی عمارة المشهدین چنین آورده است: با این که معمولا تألیفات بسیار با تحقیق جامع سازگاری ندارد، اما این عالم بزرگوار هر دو را با هم انجام داد. او با قلم موشکافش مشکلات علمی را حل کرد. و پرده ابهام بعضی مطالب را زدود. و برای همیشه دانشجویان را مرهون خدمات خود نمود<ref>شیعه و پایهگذاری علوم اسلامی، ص 8.</ref>. |