confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
خدای سبحان، حقیقت انسان را به وسیله انبیا و اولیا و فرشتگان شرح کرده، با بیان این که آدمی از کجا آمده، به کجا میرود و در چه راهی گام بر میدارد، او را هم با خود آشنا میکند، هم با آفریدگارش و هم با گذشته، حال و آینده اش. | خدای سبحان، حقیقت انسان را به وسیله انبیا و اولیا و فرشتگان شرح کرده، با بیان این که آدمی از کجا آمده، به کجا میرود و در چه راهی گام بر میدارد، او را هم با خود آشنا میکند، هم با آفریدگارش و هم با گذشته، حال و آینده اش. | ||
اگر انسان، حقیقت خود را برای شرح به خدا نسپارد، دیگران او را شرح کرده، انسانشناسی مینگارند؛ اما بسان کتب آسمانی پیشین، دست به تحریف و تفسیر به رأی میزنند؛ هم بعضی اسرار نهانی را کتمان میکنند، هم اموری بیگانه را به عنوان خواستههای انسان بر او تحمیل میکنند و هم خواستههای حقیقی او را جابه جا میسازند که این سه نقص بزرگ و عیب مهّم در شرحِ حقیقت انسان است. | اگر انسان، حقیقت خود را برای شرح به خدا نسپارد، دیگران او را شرح کرده، انسانشناسی مینگارند؛ اما بسان کتب آسمانی پیشین، دست به تحریف و تفسیر به رأی میزنند؛ هم بعضی اسرار نهانی را کتمان میکنند، هم اموری بیگانه را به عنوان خواستههای انسان بر او تحمیل میکنند و هم خواستههای حقیقی او را جابه جا میسازند که این سه نقص بزرگ و عیب مهّم در شرحِ حقیقت انسان است. | ||
از این رو است که ما از [[خداوند]]، شرح خویش را میخواهیم و چنین عرضه میداریم: {{متن قرآن |قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی |سوره = طه |آیه = 25 }}؛ یعنی پروردگارا! حقیقت مرا که متنی است نیازمند شرح، چنان بازکن که خود را بشناسم. | از این رو است که ما از [[خدا|خداوند]]، شرح خویش را میخواهیم و چنین عرضه میداریم: {{متن قرآن |قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی |سوره = طه |آیه = 25 }}؛ یعنی پروردگارا! حقیقت مرا که متنی است نیازمند شرح، چنان بازکن که خود را بشناسم. | ||
سرّ آن که شرح و بسط گوهر انسان، همراه با تفسیر و تحلیل حقیقت اوست، آن است که اصل معرفت در نهان او نهفته است و با گسترش حقیقت و شرح صدر انسان، جریان معرفت او نیز باز و شفاف میشود و همین معرفتِ مشروح و شناخت مبسوط، نسبت به انسانشناسی کارآمد خواهد بود. در واقع شناخت کنهِ انسان، بلکه هر موجودی، جز برای ذات اقدس الهی محال است، چون کنه اشیا فیض خاص خداست. البته هر موجودی چون مستفیض از ذات الهی است به اندازه خود از فیض برخوردار میشود؛ اما باز هم پی بردن به کنه اشیا برایش امکانپذیر نیست؛ مگر کسی که خود «وجیه نزد خدا» و «وجه | سرّ آن که شرح و بسط گوهر انسان، همراه با تفسیر و تحلیل حقیقت اوست، آن است که اصل معرفت در نهان او نهفته است و با گسترش حقیقت و شرح صدر انسان، جریان معرفت او نیز باز و شفاف میشود و همین معرفتِ مشروح و شناخت مبسوط، نسبت به انسانشناسی کارآمد خواهد بود. در واقع شناخت کنهِ انسان، بلکه هر موجودی، جز برای ذات اقدس الهی محال است، چون کنه اشیا فیض خاص خداست. البته هر موجودی چون مستفیض از ذات الهی است به اندازه خود از فیض برخوردار میشود؛ اما باز هم پی بردن به کنه اشیا برایش امکانپذیر نیست؛ مگر کسی که خود «وجیه نزد خدا» و «وجه الله<ref>«نحن وجه الله»؛ بحار الانوار، ج4، ص 7 و 5.</ref>» باشد. | ||
هدف | هدف [[پیامبران|انبیا]]، اولیا و [[ملائکه|فرشتگان]] که مأمور شرح انساناند، از شرح آسمان، زمین و جهان هستی، در واقع، آگاهی یافتن و شناخت آدمی نسبت به خویشتن خویش است. خدا نیز مقصود از آفرینش آسمانها و زمین را عالِم شدن انسان اعلام میکند و با تعریفی کوتاه و گویا از ذات اقدس خویش، چنین میفرماید: {{متن قرآن |اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَینَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمًا |سوره = طلاق |آیه = 12 }}؛ یعنی خدا، مجموعه نظام آسمانها و زمین را به این دلیل آفرید که شما عالم شوید و با علم و عمل، [[امت اسلامی]] را هدایت و انسان را شرح کنید تا دست بیگانگان از تحریف کتاب انسانیت کوتاه شود. | ||
== گونه گونی تعریف انسان در قرآن == | == گونه گونی تعریف انسان در قرآن == |