۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==ابراهیم ادهم== | ==ابراهیم ادهم== | ||
ظاهراً اوضاع نابسامان خراسان در نیمۀ اول سدۀ ۲ق [۲۲][۲۳] سبب شد که برخی از طالبان معرفت، از آنجا به عراق و شام هجرت کنند که مهمترین آنان ابراهیم ادهم (ه م) بود که ظاهراً با امام جعفر صادق (ع) نیز در مدینه ملاقات کرد. ابوحنیفه او را «سیدنا»، و جنید او را «مفاتیح العلوم» خوانده است. [۲۴][۲۵] | ظاهراً اوضاع نابسامان خراسان در نیمۀ اول سدۀ ۲ق [۲۲][۲۳] سبب شد که برخی از طالبان معرفت، از آنجا به عراق و شام هجرت کنند که مهمترین آنان ابراهیم ادهم (ه م) بود که ظاهراً با امام جعفر صادق (ع) نیز در مدینه ملاقات کرد. ابوحنیفه او را «سیدنا»، و جنید او را «مفاتیح العلوم» خوانده است. [۲۴][۲۵] | ||
ابراهیم ادهم نمونۀ زهد و ترک و تجرد بود و بر مخالفت با نفس اصرار میورزید و به شدت از شهرت میگریخت. افزون بر آن، بر کسب حلال و ارتزاق از دسترنج خود بسیار تأکید میکرد. در گفتهها و تعالیم او، مبانی و مقدمات بسیاری از معارف صوفیه، بهویژه مقامات و احوال مندرج است، از جمله آنکه زهد را بر ۳ نوع دانسته است: «زهد واجب» یا پرهیز از حرام؛ «زهد سلامت»، یا پرهیز از شبهات؛ و «زهد فضل» یا زهدورزی در حلال. [۲۶][۲۷][۲۸] | ابراهیم ادهم نمونۀ زهد و ترک و تجرد بود و بر مخالفت با نفس اصرار میورزید و به شدت از شهرت میگریخت. افزون بر آن، بر کسب حلال و ارتزاق از دسترنج خود بسیار تأکید میکرد. در گفتهها و تعالیم او، مبانی و مقدمات بسیاری از معارف صوفیه، بهویژه مقامات و احوال مندرج است، از جمله آنکه زهد را بر ۳ نوع دانسته است: «زهد واجب» یا پرهیز از حرام؛ «زهد سلامت»، یا پرهیز از شبهات؛ و «زهد فضل» یا زهدورزی در حلال. [۲۶][۲۷][۲۸] | ||
==فضیل بن عیاض== | ==فضیل بن عیاض== | ||
فضیل بن عیاض از دیگر صوفیان خراسانی بود که در آغاز میان ابیورد و سرخس دزدی میکرد، اما به دنبال جذبهای الاهی، گام در طریق سلوک نهاد و از سرآمدانِ عصر خود شد. | فضیل بن عیاض از دیگر صوفیان خراسانی بود که در آغاز میان ابیورد و سرخس دزدی میکرد، اما به دنبال جذبهای الاهی، گام در طریق سلوک نهاد و از سرآمدانِ عصر خود شد. | ||
گفتهاند که «دائم الحزن» بود، چندانکه به گفتۀ قشیری هنگامی که او رحلت کرد، حزن از جهان رخت بربست. [۲۹] | گفتهاند که «دائم الحزن» بود، چندانکه به گفتۀ قشیری هنگامی که او رحلت کرد، حزن از جهان رخت بربست. [۲۹] | ||
خط ۷۳: | خط ۷۱: | ||
==شقیق بلخی== | ==شقیق بلخی== | ||
شقیق بلخی (د ۱۹۴ق) را نیز از شاگردان ابراهیم ادهم دانستهاند. او اهل توکل، و نخستین کسی بود که از علوم احوال سخن گفت. [۳۲] | شقیق بلخی (د ۱۹۴ق) را نیز از شاگردان ابراهیم ادهم دانستهاند. او اهل توکل، و نخستین کسی بود که از علوم احوال سخن گفت. [۳۲] | ||
از وی رسالهای با عنوان آداب العبادات باقی مانده است که در آن از منازل اهل صدق سخن به میان میآورد و آن را شامل ۴ منزلِ زهد، خوف، شوق به بهشت و محبت به خداوند میداند و بر آن باور است که همه کس به منزل چهارم راه نمییابد، زیرا این منزل، شریفترین و نورانیترین منازل است. | از وی رسالهای با عنوان آداب العبادات باقی مانده است که در آن از منازل اهل صدق سخن به میان میآورد و آن را شامل ۴ منزلِ زهد، خوف، شوق به بهشت و محبت به خداوند میداند و بر آن باور است که همه کس به منزل چهارم راه نمییابد، زیرا این منزل، شریفترین و نورانیترین منازل است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۶: | ||
==معروف کرخی== | ==معروف کرخی== | ||
معروف کرخی (د ۲۰۰ق) نیز از عارفان طبقۀ اول به شمار میرود. به روایت عطار، وی به دست امام رضا (ع) توبه کرد و در شمار بزرگان عرفان در آمد. او را به صفتِ زهد و فتوت ستودهاند. | معروف کرخی (د ۲۰۰ق) نیز از عارفان طبقۀ اول به شمار میرود. به روایت عطار، وی به دست امام رضا (ع) توبه کرد و در شمار بزرگان عرفان در آمد. او را به صفتِ زهد و فتوت ستودهاند. | ||
به گفتۀ وی، جوانمردان دارای ۳ نشاناند: وفای بیخلاف، ستایش بیجود و عطای بیسؤال. افزون بر آن، کرخی در باب محبت معتقد بود که محبت نه به تعلیم خلق، بلکه از موهبت حق، و از فضل او ست. [۳۶][۳۷][۳۸] | به گفتۀ وی، جوانمردان دارای ۳ نشاناند: وفای بیخلاف، ستایش بیجود و عطای بیسؤال. افزون بر آن، کرخی در باب محبت معتقد بود که محبت نه به تعلیم خلق، بلکه از موهبت حق، و از فضل او ست. [۳۶][۳۷][۳۸] |