پرش به محتوا

محمد شریف صواف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:


=== جایگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در ایجاد وحدت ===  
=== جایگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در ایجاد وحدت ===  
در دین اسلام اموری وجود دارد که در آنها هیچ اختلافی میان مسلمانان نیست. از جملۀ این امور، محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است که در دل‌ همۀ مسلمانان وجود دارد. من همیشه به برادران شیعه می‌گویم که اگر شما پرچم اظهار محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بلند کرده‌اید، یقین بدانید که ارادت و علاقۀ اهل‌سنت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، کمتر از علاقۀ شما به آنان نیست؛ هرچند به‌اندازۀ شما آن را ابراز نکنند. بسیار خوب است که شما محبتِ خود به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را ابراز می‌کنید، دوستیِ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در میان مردم منتشر می‌کنید، نام آنها را بر فرزندان خود می‌گذارید و آنان را تکریم می‌کنید؛ اما هرگز نباید تصور کرد که مسلمانی وجود دارد که بعد از خواندنِ قرآن و خواندنِ روایات مستفیض و متواترِ پیامبر(ص) دربارۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، با محبتِ ایشان به خدا تقرب نجوید. شما می‌بینید که مذهب شافعی، مفتخر به اَشعاری است که امام شافعی دربارۀ محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) سروده است؛ مثلاً:
در دین اسلام اموری وجود دارد که در آنها هیچ اختلافی میان مسلمانان نیست. از جملۀ این امور، محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است که در دل‌ همۀ مسلمانان وجود دارد. من همیشه به برادران شیعه می‌گویم که اگر شما پرچم اظهار محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بلند کرده‌اید، یقین بدانید که ارادت و علاقۀ اهل‌سنت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، کمتر از علاقۀ شما به آنان نیست؛ هرچند به‌اندازۀ شما آن را ابراز نکنند. بسیار خوب است که شما محبتِ خود به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را ابراز می‌کنید، دوستیِ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در میان مردم منتشر می‌کنید، نام آنها را بر فرزندان خود می‌گذارید و آنان را تکریم می‌کنید؛ اما هرگز نباید تصور کرد که مسلمانی وجود دارد که بعد از خواندنِ قرآن و خواندنِ روایات مستفیض و متواترِ پیامبر دربارۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، با محبتِ ایشان به خدا تقرب نجوید. شما می‌بینید که مذهب شافعی، مفتخر به اَشعاری است که امام شافعی دربارۀ محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) سروده است؛ مثلاً:


لو کان رفضاً حب آل محمد                                      فلیشهد الثقلان أني رافضي
لو کان رفضاً حب آل محمد                                      فلیشهد الثقلان أني رافضي
خط ۷۲: خط ۷۲:


=== توسل و شفاعت ===  
=== توسل و شفاعت ===  
ما می‌دانیم خداوند تبارک و تعالی دین اسلام را دینِ حنیف قرار داده است؛ یعنی دینی که در آن، صرفاً باید خدا را پرستش کرد. این اصلِ اسلام است و با این اصل، اسلام از سایر ادیان تمایز پیدا می‌کند. این اصلی است که همۀ مسلمانان بر آن اتفاق‌نظر دارند و امکان ندارد که مسلمانی به عبادتِ غیرخدا معتقد باشد. اما باید توجه داشت که این عبادت، صورت‌های مختلفی دارد و ممکن است برخی صورت‌های آن موجبِ به اشتباه افتادنِ عده‌ای دیگر شود. استغاثه به غیرخدا، به این نیت که آن فرد قادر است برخلافِ ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» خواهد بود و هیچ مؤمنی چنین سخنی را بیان نمی‌کند. توسل به اولیای الهی نیز با این اعتقاد که این ولیّ الهی خودش نفع و ضرر می‌رساند و می‌تواند برخلاف ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» است. اما حقیقتی را که مؤمنانْ به آن معتقدند و امروزه انجام می‌دهند و از پیامبر(ص) و صحابه آموخته‌اند این است که یکی از راه‌های استجابتِ دعا، توسل به بندگانِ محبوبِ خداوند و اولیای الهی است. مشهورترین روایتی که در این زمینه وارد شده، روایتی است که عمر بن خطاب نقل می‌کند. در یکی از سال‌هایی که مسلمانان با قحطی مواجه شدند، مسلمانان برای خواندنِ نماز باران جمع شدند. عمر در جمعِ مردم ایستاد و خواست دعای باران بخواند. او گفت: «خدایا زمانی که با قحطی مواجه می‌شدیم، به پیامبرت متوسل می‌شدیم و تو ما را سیراب می‌کردی. اکنون ما به عباس، عموی پیامبر(ص)، متوسل می‌شویم». سپس وی به عباس رو کرد و گفت: «برخیز ای عباس». این توسلِ عمر به عباس، در حضور جمع بزرگی از صحابه رخ داد و هیچ‌کس این توسل را انکار و نفی نکرد و کسی هم به عمر نگفت که چرا به خدا شرک می‌ورزد و به عباس متوسل می‌شود! از این موارد بسیار زیاد داریم. اما باید توجه کرد که ما در نهایت می‌گوییم که اعتقادِ همۀ مؤمنان این است که غیر از خدا، هیچ‌کس نمی‌تواند نفع یا ضرری برساند؛ ولی در عین حال، خدا و پیامبر(ص) به ما آموخته‌اند که توسل به پیامبر(ص) و اولیای صالحِ خداوند، از اسبابِ استجابتِ دعاست.
ما می‌دانیم خداوند تبارک و تعالی دین اسلام را دینِ حنیف قرار داده است؛ یعنی دینی که در آن، صرفاً باید خدا را پرستش کرد. این اصلِ اسلام است و با این اصل، اسلام از سایر ادیان تمایز پیدا می‌کند. این اصلی است که همۀ مسلمانان بر آن اتفاق‌نظر دارند و امکان ندارد که مسلمانی به عبادتِ غیرخدا معتقد باشد. اما باید توجه داشت که این عبادت، صورت‌های مختلفی دارد و ممکن است برخی صورت‌های آن موجبِ به اشتباه افتادنِ عده‌ای دیگر شود. استغاثه به غیرخدا، به این نیت که آن فرد قادر است برخلافِ ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» خواهد بود و هیچ مؤمنی چنین سخنی را بیان نمی‌کند. توسل به اولیای الهی نیز با این اعتقاد که این ولیّ الهی خودش نفع و ضرر می‌رساند و می‌تواند برخلاف ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» است. اما حقیقتی را که مؤمنانْ به آن معتقدند و امروزه انجام می‌دهند و از پیامبر و صحابه آموخته‌اند این است که یکی از راه‌های استجابتِ دعا، توسل به بندگانِ محبوبِ خداوند و اولیای الهی است. مشهورترین روایتی که در این زمینه وارد شده، روایتی است که عمر بن خطاب نقل می‌کند. در یکی از سال‌هایی که مسلمانان با قحطی مواجه شدند، مسلمانان برای خواندنِ نماز باران جمع شدند. عمر در جمعِ مردم ایستاد و خواست دعای باران بخواند. او گفت: «خدایا زمانی که با قحطی مواجه می‌شدیم، به پیامبرت متوسل می‌شدیم و تو ما را سیراب می‌کردی. اکنون ما به عباس، عموی پیامبر، متوسل می‌شویم». سپس وی به عباس رو کرد و گفت: «برخیز ای عباس». این توسلِ عمر به عباس، در حضور جمع بزرگی از صحابه رخ داد و هیچ‌کس این توسل را انکار و نفی نکرد و کسی هم به عمر نگفت که چرا به خدا شرک می‌ورزد و به عباس متوسل می‌شود! از این موارد بسیار زیاد داریم. اما باید توجه کرد که ما در نهایت می‌گوییم که اعتقادِ همۀ مؤمنان این است که غیر از خدا، هیچ‌کس نمی‌تواند نفع یا ضرری برساند؛ ولی در عین حال، خدا و پیامبر به ما آموخته‌اند که توسل به پیامبر و اولیای صالحِ خداوند، از اسبابِ استجابتِ دعاست.


=== نقش دولت‌مداران و علمای ایران در مبارزه با تکفیری‌ها ===
=== نقش دولت‌مداران و علمای ایران در مبارزه با تکفیری‌ها ===