۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب''' صحابی خردسال و از مدعیان خلافت در مکه بود. او در هفت یا هشت سالگی در میان جمعی از کودکان مسلمان با [[پیامبر گرامی]](ص) [[بیعت]] کرد. در زمان عثمان در روند یکسانسازی مصاحف درکنار زید بن ثابت و سعید بن عاص در زمره کاتبان نسخههای [[قرآن]] بود. | '''عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب''' صحابی خردسال و از مدعیان خلافت در مکه بود. او در هفت یا هشت سالگی در میان جمعی از کودکان مسلمان با [[پیامبر گرامی]](ص) [[بیعت]] کرد. در زمان عثمان در روند یکسانسازی مصاحف درکنار زید بن ثابت و سعید بن عاص در زمره کاتبان نسخههای [[قرآن]] بود. | ||
خواهرزاده [[عایشه]] بود و با او ارتباط نزدیکی داشت. او پس از کنارهگیری از طرفین درگیر در صفین به دعوت [[معاویه]] در جمع کنارهگیران از [[علی بن | خواهرزاده [[عایشه]] بود و با او ارتباط نزدیکی داشت. او پس از کنارهگیری از طرفین درگیر در صفین به دعوت [[معاویه]] در جمع کنارهگیران از [[علی بن ابیطالب|امام علی]] (ع) برای نظارت بر حکمیت به دومة الجندل رفت. با معاویه بیعت کرد ولی برای فرار از بیعت با [[یزید]] به [[مکه]] پناه برد. ابنزبیر پس از مرگ یزید از دیگران بیعت گرفت و به خلافت رسید. بزرگان [[بنی هاشم|بنیهاشم]] در مکه با او بیعت نکردند. وی پس از خلافت به تعمیر و تجدید بنای کعبه (که در لشکرکشی یزید خراب شده بود) پرداخت. او در محاصره دوم مکه به دست حجاج کشته شد. | ||
== نسب و ویژگیهای ظاهری عبداللهبن زبیر == | == نسب و ویژگیهای ظاهری عبداللهبن زبیر == | ||
عبداللهبن زبیر بن عوام بن خُوَیلد از تیره بنیاسد قریش مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب و پدرش عمهزاده پیامبر و مادرش اسماء، دختر ابوبکر است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۸</ref> ابنزبیر بارها به این نسبتها افتخار میکرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۱۶۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۹۶</ref> بنا بر سخن مشهور او نخستین نوزادی بود که پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه درمیان مسلمانان در شوال سال اول ق. زاده شد. مسلمانان با شنیدن خبر تولد او از خوشحالی یکباره تکبیر گفتند؛ زیرا تولد وی نشانه بطلان شایعه یهودیان بود که به ادعای خویش میخواستند با جادو مانع تولد نوزادان مسلمانان شوند و بدین ترتیب نسل مسلمانان را به تدریج منقرض کنند. پیامبر کام ابنزبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰</ref> او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر و نحیف، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کمپشت <ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> و موهایی بلند و پر پشت <ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست.<ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱</ref> | عبداللهبن زبیر بن عوام بن خُوَیلد از تیره بنیاسد قریش مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب و پدرش عمهزاده پیامبر و مادرش اسماء، دختر ابوبکر است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۸</ref> ابنزبیر بارها به این نسبتها افتخار میکرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۱۶۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۹۶</ref> بنا بر سخن مشهور او نخستین نوزادی بود که پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه درمیان مسلمانان در شوال سال اول ق. زاده شد. مسلمانان با شنیدن خبر تولد او از خوشحالی یکباره تکبیر گفتند؛ زیرا تولد وی نشانه بطلان شایعه یهودیان بود که به ادعای خویش میخواستند با جادو مانع تولد نوزادان مسلمانان شوند و بدین ترتیب نسل مسلمانان را به تدریج منقرض کنند. پیامبر کام ابنزبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰</ref> او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر و نحیف، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کمپشت <ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> و موهایی بلند و پر پشت <ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست.<ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱</ref> | ||
== تولد عبداللهبن زبیر == | == تولد عبداللهبن زبیر == | ||
روایات تاریخی سال تولد ابنزبیر را با اختلافی اندک گزارش کردهاند. <ref>الاستیعاب، ج3،ص:905</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستین مولود مسلمانان پس از هجرت در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد.<ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج3،ص:924؛ دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص54، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref> مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زیرا [[یهودیان]] ادعا کرده بودند که با جادو مانع تولد نوزادان [[مسلمانان]] میشوند و نسل مسلمانان را منقرض میکنند. گفتهاند که پیامبر(ص) نیز شاد شد و کام ابنزبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش [[اذان]] گفت<ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80</ref>. | روایات تاریخی سال تولد ابنزبیر را با اختلافی اندک گزارش کردهاند. <ref>الاستیعاب، ج3،ص:905</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستین مولود مسلمانان پس از هجرت در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد.<ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج3،ص:924؛ دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص54، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref> مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زیرا [[یهودیان]] ادعا کرده بودند که با جادو مانع تولد نوزادان [[مسلمانان]] میشوند و نسل مسلمانان را منقرض میکنند. گفتهاند که پیامبر (ص) نیز شاد شد و کام ابنزبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش [[اذان]] گفت<ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80</ref>. | ||
با توجه به برخی از روایات [[شیعه]] و [[سنی]] ازدواج زبیر با اسماء از طریق [[متعه]] بوده<ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج3، ص24؛ عسکری، ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref> و عبداللهبن زبیر اولین نوزادی است که از این طریق متولد میشود.<ref>العقد الفرید، ج4، ص14 </ref> | با توجه به برخی از روایات [[شیعه]] و [[سنی]] ازدواج زبیر با اسماء از طریق [[ازدواج|متعه]] بوده<ref>طحاوی، شرح معانی الاثار، ج3، ص24؛ عسکری، ازدواج موقت در اسلام، ۵۲ ۵۰ </ref> و عبداللهبن زبیر اولین نوزادی است که از این طریق متولد میشود.<ref>العقد الفرید، ج4، ص14 </ref> | ||
ابنزبیر در هفت یا هشت سالگی، همراه جمعی از کودکان مسلمان با پیامبر (ص)بیعت کرد و از این رو، او را از [[صحابه صِغار]] پیامبر شمردهاند.<ref>الاصابه، ج4، ص81؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص430؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص364</ref> | ابنزبیر در هفت یا هشت سالگی، همراه جمعی از کودکان مسلمان با پیامبر (ص)بیعت کرد و از این رو، او را از [[صحابه صِغار]] پیامبر شمردهاند.<ref>الاصابه، ج4، ص81؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص430؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص364</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
ابنزبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگ ها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفتهاند او در دوره ابوبکر در نبرد یرموک (سال15ق. /۶۳۶م.)علیه روم همراه پدرش زبیر بود؛ ولی سن او به اندازهای نبود که در نبرد شرکت کند.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص571؛ الاصابه، ج3، ص334</ref> | ابنزبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگ ها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفتهاند او در دوره ابوبکر در نبرد یرموک (سال15ق. /۶۳۶م.)علیه روم همراه پدرش زبیر بود؛ ولی سن او به اندازهای نبود که در نبرد شرکت کند.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص571؛ الاصابه، ج3، ص334</ref> | ||
نام عبداللهبن زبیر اندک اندک از زمان [[عثمان]]<ref>ر. ک:مقاله عثمان</ref> در منابع پربسامد میشود. او در این دوره سِمَتهای مختلفی یافت. به نقل طبری(م. 310ق.)، او در حمله به مناطق شمال [[ایران]] فعلی([[خراسان]] قدیم) در سال 29-30ق. همراه سعید بن العاص بود. <ref> تاریخ الطبری، ج4،ص:270؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص55، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمعآوری و یکسانسازی مصاحف از کاتبان نسخههای قرآن بود. <ref>انساب الاشراف، ج10، ص176؛ اسدالغابه، ج3، ص328؛ البدایة و النهایه، ج8، ص335</ref> در حمله به مغرب به سال 27 یا 28ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابیسَرْح شرکت داشت. از خود او نقل کردهاند که با کشتن فرمانده لشکر دشمن، پیروزی مسلمانان را باعث شد. <ref>فتوح البلدان، ص224؛ المنتظم، ج4، ص344</ref> ابنزبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خالهاش عایشه، در کنار عثمان بود و از او دفاع میکرد. <ref>تاریخ خلیفه، ص102؛ البدایة و النهایه، ج7، ص181</ref> او نمایندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانهاش بر عهده گرفت و در این ماجرا زخمی شد. <ref>الطبقات، ج2، ص36؛ انساب الاشراف، ج5، ص564</ref> | نام عبداللهبن زبیر اندک اندک از زمان [[عثمان]]<ref>ر. ک:مقاله عثمان</ref> در منابع پربسامد میشود. او در این دوره سِمَتهای مختلفی یافت. به نقل طبری(م. 310ق.)، او در حمله به مناطق شمال [[ایران]] فعلی ([[خراسان]] قدیم) در سال 29-30ق. همراه سعید بن العاص بود. <ref> تاریخ الطبری، ج4،ص:270؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص55، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمعآوری و یکسانسازی مصاحف از کاتبان نسخههای قرآن بود. <ref>انساب الاشراف، ج10، ص176؛ اسدالغابه، ج3، ص328؛ البدایة و النهایه، ج8، ص335</ref> در حمله به مغرب به سال 27 یا 28ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابیسَرْح شرکت داشت. از خود او نقل کردهاند که با کشتن فرمانده لشکر دشمن، پیروزی مسلمانان را باعث شد. <ref>فتوح البلدان، ص224؛ المنتظم، ج4، ص344</ref> ابنزبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خالهاش عایشه، در کنار عثمان بود و از او دفاع میکرد. <ref>تاریخ خلیفه، ص102؛ البدایة و النهایه، ج7، ص181</ref> او نمایندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانهاش بر عهده گرفت و در این ماجرا زخمی شد. <ref>الطبقات، ج2، ص36؛ انساب الاشراف، ج5، ص564</ref> | ||
== عبداللهبن زبیر دوره امام علی(ع) == | == عبداللهبن زبیر دوره امام علی(ع) == | ||
ابنزبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابنزبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در [[جنگ جمل]] و زمینهسازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفتهاند که ابنزبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص265</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونهای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از | ابنزبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابنزبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در [[جنگ جمل]] و زمینهسازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفتهاند که ابنزبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص265</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونهای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از اهلبیت خوانده شده است. <ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص28؛ اسدالغابه، ج3، ص139</ref> | ||
پیش از شروع جنگ ابنزبیر دریافت که پدرش زبیر از شرکت در ماجرای جمل پشیمان شده و قصد دارد از آن کناره گیرد. | پیش از شروع جنگ ابنزبیر دریافت که پدرش زبیر از شرکت در ماجرای جمل پشیمان شده و قصد دارد از آن کناره گیرد. بدینرو کوشید تا مانع رفتن او از صحنه نبرد شود؛ ولی موفق نشد. <ref>الفتوح، ج2، ص470؛ مروج الذهب، ج2، ص363</ref> میان او خالهاش عایشه، رابطه عاطفی عمیقی برقرار بود<ref>نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ذیل مدخل «ابن زبیر»(http://hajj.ir/99/3019</ref>، عائشه هنگام مرگ او را وصی خود کرد <ref>فتح الباری، ج4، ص476</ref> و از برخی قرائن بر میآید که در ماجرای جنگ جمل، عائشه تحت تاثیر القائات او بوده است. <ref>الاستیعاب، ج3، ص910؛ تاریخ الاسلام، ج4، ص246</ref> | ||
هنگام ورود لشکریان جمل به [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> ابنزبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پیمان | هنگام ورود لشکریان جمل به [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> ابنزبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پیمان آتشبسی که با عثمان بن حُنَیْف حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع)بسته بودند، با گروهی، 40 نفر از محافظان [[مسلمان]] را کشت و [[بیت المال|بیت المال]] را تصرف کرد. <ref>فتوح البلدان، ص365؛ الاستیعاب، ج1، ص368</ref> | ||
== مناسبات عایشه و عبدالله بن زبیر == | == مناسبات عایشه و عبدالله بن زبیر == | ||
ابنزبیر را عایشه از کودکی نزد خود نگهداری کرد. بدین ترتیب رابطه عاطفی شدیدی میان عایشه و ابنزبیر شکل گرفت؛ به گونهای که پس از رسول خدا(ص) و [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref>، او نزد عایشه از همه محبوبتر بود. <ref>المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۷۳؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۳۹</ref> همین محبت باعث شد تا در امور مختلف به او توجه ویژه داشته باشد. از جمله وقتی فرزندان صحابه نزد وی آمدند تا جای ستون قرعه را به آنان نشان دهد، از این کار سر باززد؛ اما وقتی از اطراف وی پراکنده شدند، جایگاه ستون قرعه را تنها برای ابنزبیر مشخص کرد. <ref>الطبقات، ج۸، ص۱۳۱</ref> | ابنزبیر را عایشه از کودکی نزد خود نگهداری کرد. بدین ترتیب رابطه عاطفی شدیدی میان عایشه و ابنزبیر شکل گرفت؛ به گونهای که پس از رسول خدا(ص) و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref>، او نزد عایشه از همه محبوبتر بود. <ref>المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۷۳؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۳۹</ref> همین محبت باعث شد تا در امور مختلف به او توجه ویژه داشته باشد. از جمله وقتی فرزندان صحابه نزد وی آمدند تا جای ستون قرعه را به آنان نشان دهد، از این کار سر باززد؛ اما وقتی از اطراف وی پراکنده شدند، جایگاه ستون قرعه را تنها برای ابنزبیر مشخص کرد. <ref>الطبقات، ج۸، ص۱۳۱</ref> | ||
بر پایه گزارشی، ابنزبیر به بهانه خرید حجره عایشه که محل دفن پیامبر گرامی و [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref> اول و دوم است، اموال بسیاری در اختیار او قرار داد. این اموال آن قدر فراوان | بر پایه گزارشی، ابنزبیر به بهانه خرید حجره عایشه که محل دفن پیامبر گرامی و [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref> اول و دوم است، اموال بسیاری در اختیار او قرار داد. این اموال آن قدر فراوان بود که پنج شتر بزرگ آن را برای عایشه بردند. او شرط کرد که این حجره تا زنده بودن عایشه در اختیارش باشد. وقتی ابنزبیر آگاه شد که عایشه خانهاش را فروخته و بهای آن را [[صدقه]] داده، تهدید کرد که او را به سبب این ولخرجی از تصرف در اموالش محروم کند. عایشه به سبب این توهین سوگند یاد کرد که هرگز او را به حضور نپذیرد؛ اما محبت میان این دو باعث شد تا ابنزبیر با ترفندی به دیدن عایشه برود. عایشه برای کفاره شکستن سوگندش ۴۰ یا ۱۰۰ [[برده]] را آزاد <ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰؛ الادب المفرد، ج۱، ص۱۴۳</ref> و خود را برای شکستن سوگند ملامت کرد.<ref> السنن الکبری، ج۶، ص۶۲</ref> به گفته عایشه، او پس از دفن شدن عمر در کنار رسول خدا، همیشه با حجاب کامل در حجره خود زندگی میکرد تا این که ابنزبیر دیوار و حائل میان قبرها و محل سکونت او را بنا کرد.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۲۵؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۱۱</ref> | ||
ابنزبیر به عنوان وصی عایشه پس از مرگ او به سال ۵۷ق. بر پیکرش [[نماز]] گزارد و او را که بر پایه وصیت خودش به سبب برخی از کارهایش که ابنحجر آن را شرکت در جنگ جمل میداند <ref>فتح الباری، ج۴، ص۴۷۶</ref>، از دفن شدن در کنار پیامبر احساس شرم میکرد، در کنار دیگر همسران پیامبر در [[بقیع]] دفن کرد.<ref>المعارف، ص۱۳۴؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ابنزبیر به عنوان وصی عایشه پس از مرگ او به سال ۵۷ق. بر پیکرش [[نماز]] گزارد و او را که بر پایه وصیت خودش به سبب برخی از کارهایش که ابنحجر آن را شرکت در جنگ جمل میداند <ref>فتح الباری، ج۴، ص۴۷۶</ref>، از دفن شدن در کنار پیامبر احساس شرم میکرد، در کنار دیگر همسران پیامبر در [[بقیع]] دفن کرد.<ref>المعارف، ص۱۳۴؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ||
== بازسازی کعبه به دست عبداللهبن زبیر == | == بازسازی کعبه به دست عبداللهبن زبیر == | ||
ابنزبیر پس از بازگشت لشکر حصین بن نمیر در ۲۵ ربیع الثانی سال۶۴ق. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۴؛ سمط النجوم، ج۱، ص۲۱۱</ref> با برداشتن روپوشهای [[کعبه]] و اطراف آن با آسیب جدی بنای کعبه و سیاه و سه تکه شدن [[حجرالاسود]] بر اثر آتش سوزی روبهرو شد. <ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۹</ref> گویا ابنزبیر پیشتر در اندیشه بازسازی کعبه بود؛ زیرا در زمان حیات عایشه از او روایتی شنید که پیامبر از شکل موجود کعبه در زمان خود ناخشنود بوده است. او ۱۰ نفر از بزرگان صحابه را برای گواهی دادن به این حدیث نزد عایشه فراخواند. <ref>احسنالتقاسیم، ص۷۴؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۶۶</ref> | ابنزبیر پس از بازگشت لشکر حصین بن نمیر در ۲۵ ربیع الثانی سال۶۴ق. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۴؛ سمط النجوم، ج۱، ص۲۱۱</ref> با برداشتن روپوشهای [[کعبه]] و اطراف آن با آسیب جدی بنای کعبه و سیاه و سه تکه شدن [[حجر الاسود|حجرالاسود]] بر اثر آتش سوزی روبهرو شد. <ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۹</ref> گویا ابنزبیر پیشتر در اندیشه بازسازی کعبه بود؛ زیرا در زمان حیات عایشه از او روایتی شنید که پیامبر از شکل موجود کعبه در زمان خود ناخشنود بوده است. او ۱۰ نفر از بزرگان صحابه را برای گواهی دادن به این حدیث نزد عایشه فراخواند. <ref>احسنالتقاسیم، ص۷۴؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۶۶</ref> | ||
بر پایه این روایت، قریش به سبب کمبود بودجه در ساخت کعبه کوتاهی کردند؛ زیرا میخواستند کعبه را تنها با درآمدهای حلال و پاکشان بسازند.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۴؛ الطبقات، ج۱، ص۱۱۶</ref> از همین رو بخشی از کعبه را در [[حجر اسماعیل]] وانهادند و برای آن که ورود و خروج را انحصاری کنند، درِِِ کعبه را بالاتر از سطح حرم قرار دادند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۹؛ البدایة و النهایه، ج۹، ص۲-۳</ref> | بر پایه این روایت، قریش به سبب کمبود بودجه در ساخت کعبه کوتاهی کردند؛ زیرا میخواستند کعبه را تنها با درآمدهای حلال و پاکشان بسازند.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۴؛ الطبقات، ج۱، ص۱۱۶</ref> از همین رو بخشی از کعبه را در [[حجر اسماعیل]] وانهادند و برای آن که ورود و خروج را انحصاری کنند، درِِِ کعبه را بالاتر از سطح حرم قرار دادند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۳۹؛ البدایة و النهایه، ج۹، ص۲-۳</ref> |