۶٬۷۰۰
ویرایش
(←وفات) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
وی از دانشمندان فقها و مجتهدان بزرگ و پرآوازۀ شیعه است و از وی با القابی همچون «شیخ اکبر»، «شیخ نجفی»، «شیخالفقها» و «صاحب کشف الغطا» نام برده میشود. او دارای مقامهای عالیِ علمی و عملیِ مشهوری است که در کتب تراجم ذکر شده است.<ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24.</ref> وی بهجهت تألیف کتاب کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء به «کاشفالغطا» مشهور شد و حتی نسل او نیز به همین عنوان معروف هستند. وی این کتاب را در سفر و در حالی نوشته است که جز قواعد علامه حلی یا شرح قواعد و یکی از کتابهای فقهی، کتاب دیگری نزد او نبوده است. این کتاب بهترین معرّفِ مقامهای عالیِ علمیِ مؤلفِ خود و حاکی از کثرت علم و فهم و جودت فکر و حُسن سلیقه و کثرت احاطۀ علمیِ وی، و شامل اصول و فروع علوم دینی است. از شیخ مرتضی انصاری نقل شده است که فرمودند: «کسی که قواعد اصولیۀ آن کتاب را خوب درک کرده باشد، نزد من مجتهد مسلّم است». <ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24 و 25.</ref> وی پس از درگذشت بحرالعلوم، به رهبریِ دینیِ شیعیان عراق، ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسیِ او افزوده شد و عملاً مرجع تقلید شیعیان جهان گردید.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100.</ref> | وی از دانشمندان فقها و مجتهدان بزرگ و پرآوازۀ شیعه است و از وی با القابی همچون «شیخ اکبر»، «شیخ نجفی»، «شیخالفقها» و «صاحب کشف الغطا» نام برده میشود. او دارای مقامهای عالیِ علمی و عملیِ مشهوری است که در کتب تراجم ذکر شده است.<ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24.</ref> وی بهجهت تألیف کتاب کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء به «کاشفالغطا» مشهور شد و حتی نسل او نیز به همین عنوان معروف هستند. وی این کتاب را در سفر و در حالی نوشته است که جز قواعد علامه حلی یا شرح قواعد و یکی از کتابهای فقهی، کتاب دیگری نزد او نبوده است. این کتاب بهترین معرّفِ مقامهای عالیِ علمیِ مؤلفِ خود و حاکی از کثرت علم و فهم و جودت فکر و حُسن سلیقه و کثرت احاطۀ علمیِ وی، و شامل اصول و فروع علوم دینی است. از شیخ مرتضی انصاری نقل شده است که فرمودند: «کسی که قواعد اصولیۀ آن کتاب را خوب درک کرده باشد، نزد من مجتهد مسلّم است». <ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24 و 25.</ref> وی پس از درگذشت بحرالعلوم، به رهبریِ دینیِ شیعیان عراق، ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسیِ او افزوده شد و عملاً مرجع تقلید شیعیان جهان گردید.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100.</ref> | ||
=اساتید= | ==اساتید== | ||
کاشفالغطا ابتدا از سفرۀ علمیِ پدرش بهرهمند شد و سپس در محضر شیخ محمدتقی دورقی و سیدصادق فحام تلمذ نمود. وی بیشترین دورۀ علمآموزیِ خویش را در محضر شیخ محمدمهدی فتونی عاملی نجفی سپری کرد. از دیگر اساتید برجستۀ وی میتوان به محمد باقر بهبهانی و سیدمهدی بحرالعلوم طباطبایی اشاره نمود.<ref>همان، ص103؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24؛ حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14، ج3، ص853 و 854.</ref> | کاشفالغطا ابتدا از سفرۀ علمیِ پدرش بهرهمند شد و سپس در محضر شیخ محمدتقی دورقی و سیدصادق فحام تلمذ نمود. وی بیشترین دورۀ علمآموزیِ خویش را در محضر شیخ محمدمهدی فتونی عاملی نجفی سپری کرد. از دیگر اساتید برجستۀ وی میتوان به محمد باقر بهبهانی و سیدمهدی بحرالعلوم طباطبایی اشاره نمود.<ref>همان، ص103؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24؛ حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14، ج3، ص853 و 854.</ref> | ||
=شاگردان= | ==شاگردان== | ||
کاشفالغطا شاگردان زیادی را در دامن علم و دانش خویش پرورش داد که برخی از آنها از علمای شاخص و مطرح جهان تشیع هستند. از جملۀ شاگردانِ کاشفالغطا میتوان به سه فرزندش با نامهای شیخ موسی، شیخ علی، شیخ حسن، و همچنین شیخ اسدالله تستری کاظمی صاحب المقاییس، شیخ محمدتقی رازی صاحب حاشیة المعالم، سید صدرالدین عاملی، سیدجواد عاملی صاحب مفتاح الکرامة، شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر الکلام، سید محمدباقر صاحب الأنوار، حاج محمدابراهیم کرباسی صاحب الإشارات، شیخ قاسم محییالدین عاملی نجفی، ملا زینالعابدین سلماسی، شیخ عبدالحسین اعسم، سیدباقر قزوینی، آقاجمال و شاگردان دیگری از عربها و فارسها نام برد.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص103 و 104؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24.</ref> | کاشفالغطا شاگردان زیادی را در دامن علم و دانش خویش پرورش داد که برخی از آنها از علمای شاخص و مطرح جهان تشیع هستند. از جملۀ شاگردانِ کاشفالغطا میتوان به سه فرزندش با نامهای شیخ موسی، شیخ علی، شیخ حسن، و همچنین شیخ اسدالله تستری کاظمی صاحب المقاییس، شیخ محمدتقی رازی صاحب حاشیة المعالم، سید صدرالدین عاملی، سیدجواد عاملی صاحب مفتاح الکرامة، شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر الکلام، سید محمدباقر صاحب الأنوار، حاج محمدابراهیم کرباسی صاحب الإشارات، شیخ قاسم محییالدین عاملی نجفی، ملا زینالعابدین سلماسی، شیخ عبدالحسین اعسم، سیدباقر قزوینی، آقاجمال و شاگردان دیگری از عربها و فارسها نام برد.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص103 و 104؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج5، ص24.</ref> | ||
=دیدگاه علماء نسبت به شیخ جعفر= | ==دیدگاه علماء نسبت به شیخ جعفر== | ||
صاحب مفتاح الکرامه در عبارتی اینچنین از شیخ جعفر کاشفالغطاء تعریف کرده: «الشیخ الأکبر أفقه المتأخّرین المحقّق المدّقق الشیخ جعفر صاحب کتاب کشف الغطاء الّذی اشتهر لأجل تألیف هذا الکتاب العظیم فی فنّه المتقن فی بیانه المبتکر فی کثیر من آرائه ب «کاشفالغطاء». شیخ اکبر، فقیهترین از علماء متأخر، محققی که اهل دقت است و....».<ref>حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة للفقیه، تحقیق: محمدبافر، خالصی، ناشر: آل البیت علیهمالسلام، قم، بی تا، ج1، ص3.</ref> | صاحب مفتاح الکرامه در عبارتی اینچنین از شیخ جعفر کاشفالغطاء تعریف کرده: «الشیخ الأکبر أفقه المتأخّرین المحقّق المدّقق الشیخ جعفر صاحب کتاب کشف الغطاء الّذی اشتهر لأجل تألیف هذا الکتاب العظیم فی فنّه المتقن فی بیانه المبتکر فی کثیر من آرائه ب «کاشفالغطاء». شیخ اکبر، فقیهترین از علماء متأخر، محققی که اهل دقت است و....».<ref>حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة للفقیه، تحقیق: محمدبافر، خالصی، ناشر: آل البیت علیهمالسلام، قم، بی تا، ج1، ص3.</ref> | ||
حسن عیسی حکیم در کتاب تاریخ نجف نسبت به شخصیت علمی کاشفالغطاء مینویسد: «فهو عندی مجتهد» او در نزد من مجتهد است.<ref>حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، 10جلد، المکتبة الحیدریة - ایران - قم، چاپ: 1، 1427 ه. ق. ج5؛ ص98</ref> | حسن عیسی حکیم در کتاب تاریخ نجف نسبت به شخصیت علمی کاشفالغطاء مینویسد: «فهو عندی مجتهد» او در نزد من مجتهد است.<ref>حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، 10جلد، المکتبة الحیدریة - ایران - قم، چاپ: 1، 1427 ه. ق. ج5؛ ص98</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[شیخ انصاری]] در [[مکاسب محرمه]] عبارتی که از شیخ جعفر کاشفالغطاء میآورد:«بعض الاساطین»است که این نشان از جایگاه والای کاشفالغطاء در نزد بزرگانی چون شیخ انصاری دارد.<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مکاسب المحرمة، تحقیق: محمد جواد رحمتی، ناشر: دارالذخائر، قم 1411ه. ق. ج1، ص56</ref> | [[شیخ انصاری]] در [[مکاسب محرمه]] عبارتی که از شیخ جعفر کاشفالغطاء میآورد:«بعض الاساطین»است که این نشان از جایگاه والای کاشفالغطاء در نزد بزرگانی چون شیخ انصاری دارد.<ref>انصاری، شیخ مرتضی، مکاسب المحرمة، تحقیق: محمد جواد رحمتی، ناشر: دارالذخائر، قم 1411ه. ق. ج1، ص56</ref> | ||
=دیدگاههای شیخ کاشفالغطاء= | ==دیدگاههای شیخ کاشفالغطاء== | ||
مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء در کتاب «منهج الرشاد لمن اراد السداد» دیدگاههای شیعه را نسبت به موارد اختلافی و شبهات وارده را تبیین نموده و پاسخهای متقنی را ارائه نموده که در این مجال به اختصار به طرح اصل دیدگاههای وی در این مباحث پرداخته شده است: | مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء در کتاب «منهج الرشاد لمن اراد السداد» دیدگاههای شیعه را نسبت به موارد اختلافی و شبهات وارده را تبیین نموده و پاسخهای متقنی را ارائه نموده که در این مجال به اختصار به طرح اصل دیدگاههای وی در این مباحث پرداخته شده است: | ||
== کفر == | === کفر === | ||
شیخ جعفر کفر را بر چندین قسم تقسیم کرده:<br> | شیخ جعفر کفر را بر چندین قسم تقسیم کرده:<br> | ||
* کفر انکار که با انکار وجود خدا، اثبات وجود خدایی جزالله، انکار معاد و انکار نبوت والاترین مردمان محقق میگردد؛ | * کفر انکار که با انکار وجود خدا، اثبات وجود خدایی جزالله، انکار معاد و انکار نبوت والاترین مردمان محقق میگردد؛ | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
وی بعد از بیان اقسام کفر روایاتی که دال بر کافر شدن تارکین برخی از واجبات را بیان کرده و مینویسد: کمتر گناهی است که از اطلاق نام کفر بر آن در امان مانده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص55.</ref> روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را بر ادامه جنگ تا مادامی که شهادتین بر زبان جاری شود و سایر روایات این باب که دال بر عدم تکفیر کسانی که شهادتین بر زبان جاری میکنند را نقل کرده و این را بر خلاف دیدگاه وهابیت بر میشمارد. به همین جهت روایت وارد شده که رسول خدا فرمود نسبت دادن مسلمان به کفر، کفر است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص56.</ref> | وی بعد از بیان اقسام کفر روایاتی که دال بر کافر شدن تارکین برخی از واجبات را بیان کرده و مینویسد: کمتر گناهی است که از اطلاق نام کفر بر آن در امان مانده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص55.</ref> روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را بر ادامه جنگ تا مادامی که شهادتین بر زبان جاری شود و سایر روایات این باب که دال بر عدم تکفیر کسانی که شهادتین بر زبان جاری میکنند را نقل کرده و این را بر خلاف دیدگاه وهابیت بر میشمارد. به همین جهت روایت وارد شده که رسول خدا فرمود نسبت دادن مسلمان به کفر، کفر است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص56.</ref> | ||
== عبادت == | === عبادت === | ||
مراد از عبادتی که نباید جز برای خدا باشد و هر که بدان غیر خدا را عبادت کند کفر ورزیده است تمامی گونههای خضوع، خشوع و اطاعت نیست. این حقیقت از سخن اهل لغت آشکار میشود و گرنه کفر غلامان و مزدوران و تمامی خادمان فرمانروایان بل کفر فرزندان هنگام کرنش در برابر پدران و کفر هر آن که در برابر براردان یا نیکوکاران تواضع کند لازم میآید. در حقیقت آن چه مایه کفر میشود اطاعت از برخی بندگان خداست بدین باور که آنان درذات خویش و بدون این که کار را به خدا نسبت دهیم شایستگی این اطاعت را دارند و نیز صاحب تدبیر و اختیارند. باید گفت عبادت با اختلاف نیتها اختلاف پیدا میکند پس هر که به نحو خود ساخته و بدعت و از سر مخالفت با فرمان پروردگار حقیقت عبادت را آهنگ کند کافر است، چه قصد قربت و نزدیکی به خدای را کرده باشد، چه قصدی چنین نکرده باشد.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص65.</ref> | مراد از عبادتی که نباید جز برای خدا باشد و هر که بدان غیر خدا را عبادت کند کفر ورزیده است تمامی گونههای خضوع، خشوع و اطاعت نیست. این حقیقت از سخن اهل لغت آشکار میشود و گرنه کفر غلامان و مزدوران و تمامی خادمان فرمانروایان بل کفر فرزندان هنگام کرنش در برابر پدران و کفر هر آن که در برابر براردان یا نیکوکاران تواضع کند لازم میآید. در حقیقت آن چه مایه کفر میشود اطاعت از برخی بندگان خداست بدین باور که آنان درذات خویش و بدون این که کار را به خدا نسبت دهیم شایستگی این اطاعت را دارند و نیز صاحب تدبیر و اختیارند. باید گفت عبادت با اختلاف نیتها اختلاف پیدا میکند پس هر که به نحو خود ساخته و بدعت و از سر مخالفت با فرمان پروردگار حقیقت عبادت را آهنگ کند کافر است، چه قصد قربت و نزدیکی به خدای را کرده باشد، چه قصدی چنین نکرده باشد.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص65.</ref> | ||
== ذبح لغیر الله == | === ذبح لغیر الله === | ||
احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بتها را باور داشته باشد چه از آنها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمیکنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کردهاند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیهالسلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی میکرد و میفرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق میافتد و قربانی صورت نمیگیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان میشود. معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه میگردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر میکند و سوگند میخورد یا پیمان میدهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمیکند.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref> | احدی از مسلمانان تردید ندارد که هر کسی برای غیر خدا و از روی عبادت و پرستش آن غیر قربانی کند از حلقه مسلمانان بیرون است، چه الوهیت بتها را باور داشته باشد چه از آنها نزدیکی بیشتر به خدای را آهنگ کرده باشد، زیرا این گونه قربانی کردن عبادت غیر خداست. اما آن که از سوی پیمبران جانشینان و یا مومنان قربانی کند تا پاداش بدیشان برسد، پس در این کار پاداشی سترگ نهفته است. از پیامبر اکرم روایت شده که او قربانی نموده فرمود: بارخدایا این قربانی از سوی من و کسانی از امت من که قربانی نمیکنند. این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کردهاند. در سنن ابوداود آمده است که علی (علیهالسلام) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گوسفند قربانی میکرد و میفرمود پیامبر مرا وصیت کرد تا هماره از سوی او قربانی کنم. بنابراین آنچه اتفاق میافتد و قربانی صورت نمیگیرد قربانی از سوی ایشان است نه برای ایشان.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص68.</ref>از این روی نذر برای غیر خدا معنایی ندارد جز صدقه ای که به اولیای خدا ارمغان میشود. معنای نذر پیامبر صدقه ای است نذر شده که پاداش آن بدو هدیه میگردد و نذر برای اولیای خدا نیز همین گونه است و کسی که برای پدر و مادر نذر میکند و سوگند میخورد یا پیمان میدهد که از سوی آنان صدقه دهد او نیز افزون بر هدیه دادن پاداش این کردارها کاری نمیکند.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص72.</ref> | ||
== سوگند به غیر خدا == | === سوگند به غیر خدا === | ||
هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمیآورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمیگردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونهای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه مینویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بیگناهترین کس هستم.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref> | هیچ مسلمانی گمانی ندارد که سوگند یاد کردن به غیر خدا آن گونه که صاحب عظمت کبریاء ملکوت قدرت و جبروت اراداه شده مایه بیرون شدن از حلقه مسلمانان خواهد شد. اما بدیهی است که اراده صرف تأکید، کفر و شرک به بار نمیآورد. چه مدارد کفر بر صرف عبارتها نمیگردد. دلیل این سخن آن که سوگند یاد کردن به غیر خدا در گفتار صحابیان و تابعان بل در گفتار خانم پیامبران به گونهای متواتر آمده است. امیرالمومنین در نامه خود به معاویه مینویسد: به جانم سوگند اگر به خرد خویش بازگردی و از خواهش نفسانی چشم بپوشانی درخواهی یافت که من بی گمان در خود عثمان بیگناهترین کس هستم.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص76.</ref> | ||
== استغاثه == | === استغاثه === | ||
استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونهای از کفر فرو میبرد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری میجویند.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن میفرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز میگردد به استغاثه شونده سپرده میشود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او میرسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو میرسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای ننمیگیرد. <ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref> | استغاثه بر مخلوقات با این باور که فاعل مختار باشند مستغیث را به گونهای از کفر فرو میبرد و مراد از استغاثه تنها طلب شفاعت و درخواست دعا است. روایت عثمان بن حنیف و خلیفه دوم در طلب باران و روایات دیگر را مولف جهت طلب دعا و شفاعت بیان نموده است. مواردی که در آن شخص مستغیث از مخلقوات دعا و شفاعت طلب کند مشکلی ندارد و اگر امور را به تنهایی به آن مخلوق نسبت دهد مسلمانان از او بیزاری میجویند.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص83.</ref> بنابراین استغاثه از دیدگاه مولف کتاب جز طلب دعا از استغاثه شونده نیست و این بر پایه حدیثی قدسی است که پروردگار در آن میفرماید ای موسی مرا به زبانی بخوان که در آن گناه نکرده باشی موس عرض کرد پروردگارا این زبان از کجا آورم پروردگار فرمود زبان دیگران. استغاثه کننده اگر از روی اصالت و استقلال از استغاثه شونده چیزی بخواهد در همه کارهایی که بدو باز میگردد به استغاثه شونده سپرده میشود و گرنه استغاثه شونده در حقیقت کسی است که امور نهایتا به او میرسد. در دعا نیز اگر چنین آهنگ شود که دعا شونده فاعل مختاری است که اشیاء بدو میرسد این کفر به پروردگار آسمان خواهد بود و اگر از آن مجاز اراده شود تحت حقیقت دعا جای ننمیگیرد. <ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص86.</ref> | ||
== توسل == | === توسل === | ||
بدون شک و تردید توسل از سنتهای رسولان و سیره گذشتگان صالح است و اخبار و آثار بر آن گواهند. روایت توسل آدم (علیهالسلام) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و روایت عثمان بن حنیف و توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر از جمله روایاتی است که مولف در تبیین دیدگاه خود بیان نموده است. با بیان روایات متعدد این ثابت میگردد که هر کسی به امری سترگی همچون قرآن یا پیامبر یا بنده صالحی یا مکان شریفی یا اموری غیر از آن به خدا توسل جوید بر او خرده ای نتوان گرفت بل او چیزی سزاوارتر و برتر آورده است. بر واسطه جویی به حق آفریدگان نیز خرده ای نیست چه سرور را بر بنده خویش حق مالکیت و بنده را بر سرور خویش حق مملوکیت است و خادم حق خدمت خویشاوندی دوست حق دوستی همسایه حق همسایگی و همنشین حق همنشینی دارد؛ زیرا حق عبارت است از پیوند به هر نحوی که اتفاقا افتاده و به هر سویی روی داشته باشد. روش پیشینیان از روزگار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تا به امروز بر همین جاری بوده و احدی از مسلمانان آن را انکار نکرده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص93.</ref> | بدون شک و تردید توسل از سنتهای رسولان و سیره گذشتگان صالح است و اخبار و آثار بر آن گواهند. روایت توسل آدم (علیهالسلام) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و روایت عثمان بن حنیف و توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر از جمله روایاتی است که مولف در تبیین دیدگاه خود بیان نموده است. با بیان روایات متعدد این ثابت میگردد که هر کسی به امری سترگی همچون قرآن یا پیامبر یا بنده صالحی یا مکان شریفی یا اموری غیر از آن به خدا توسل جوید بر او خرده ای نتوان گرفت بل او چیزی سزاوارتر و برتر آورده است. بر واسطه جویی به حق آفریدگان نیز خرده ای نیست چه سرور را بر بنده خویش حق مالکیت و بنده را بر سرور خویش حق مملوکیت است و خادم حق خدمت خویشاوندی دوست حق دوستی همسایه حق همسایگی و همنشین حق همنشینی دارد؛ زیرا حق عبارت است از پیوند به هر نحوی که اتفاقا افتاده و به هر سویی روی داشته باشد. روش پیشینیان از روزگار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تا به امروز بر همین جاری بوده و احدی از مسلمانان آن را انکار نکرده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص93.</ref> | ||
== شفاعت == | === شفاعت === | ||
شفاعت در حقیقت گونهای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منتهای پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت ننمیگیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت میکند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا میشود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref> | شفاعت در حقیقت گونهای از دعا و امید است و از ویژگیهای پیامبران و اوصیا نیست و برای کسی بر خدا پذیرش شفاعت او حتمی نیست بلکه شفاعت تنها از الطاف و منتهای پروردگار است و مگر به اجازه و رضایت او صورت ننمیگیرد و اخبار درباره آن متواتر است. محمد بن عمرو بن عاص از پیامبر روایت میکند که فرمود هر که از خداوند برای من نزدیکی جایگاه درخواست کند شفاعت برای او روا میشود این روایت را مسلم آورده است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص94.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
مولف در ادامه کلام خود مینویسد ای کاش میدانستم از طلب شفاعت چه چیزی انکار میشود؟ آیا به سبب خطاب قرار دادن مردگان است که این اگر لغز باشد کفر و شرک نمیشود. یا به سبب اسناد امر به کسی غیر از خدای سبحان است؟ این امر نیز شگفتتر از اول است چه کسی که برای فردی که از سرورش حاجتی دارد دعا میکند و یا در راه برآورده ساختن آن تلاش میورزد از درجه عبودیت بیرون نمیشود و بویژه این که هیچ چیزی بدون اجازه آن سرور روی ندهد. علاوه بر آنکه در احادیث مواردی بر چشم میخورد که بر عمومیت شفاعت در دور داشتند زیانهای دنیوی اخروی گواه است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص99.</ref> | مولف در ادامه کلام خود مینویسد ای کاش میدانستم از طلب شفاعت چه چیزی انکار میشود؟ آیا به سبب خطاب قرار دادن مردگان است که این اگر لغز باشد کفر و شرک نمیشود. یا به سبب اسناد امر به کسی غیر از خدای سبحان است؟ این امر نیز شگفتتر از اول است چه کسی که برای فردی که از سرورش حاجتی دارد دعا میکند و یا در راه برآورده ساختن آن تلاش میورزد از درجه عبودیت بیرون نمیشود و بویژه این که هیچ چیزی بدون اجازه آن سرور روی ندهد. علاوه بر آنکه در احادیث مواردی بر چشم میخورد که بر عمومیت شفاعت در دور داشتند زیانهای دنیوی اخروی گواه است.<ref>کاشفالغطاء، جعفر، ترجمه منهج الرشادلمن اراده السداد، ص99.</ref> | ||
=آثار= | ==آثار== | ||
شیخ جعفر کاشفالغطا در دو جبهۀ علمی و عملی با [[وهابیت]] به مقابله برخاست. وی در دفاع از شهر نجف در برابر وهابیت، شخصاً به نبرد با آنان پرداخت. زمانی که دامنۀ طغیان وهابیان به عراق کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم آنها قرار گرفت، کاشفالغطا در شهر نجف به دفاع از شهر و مقدسات و مردمِ آن برخاست و اسلحه به دست گرفت و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت. وی با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. پس از آن، وی دستور داد دیواری در اطراف شهر نجف بسازند تا هنگام هجوم وهابیان، شهر و مردمِ آن در امان باشند.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100 و 101.</ref> وی در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز با تألیف کتابی بهنام «منهج الرّشاد لمن أراد السّداد»، به نقد و ردّ آرای وهابیان پرداخت. | شیخ جعفر کاشفالغطا در دو جبهۀ علمی و عملی با [[وهابیت]] به مقابله برخاست. وی در دفاع از شهر نجف در برابر وهابیت، شخصاً به نبرد با آنان پرداخت. زمانی که دامنۀ طغیان وهابیان به عراق کشیده شد و دو شهر [[کربلا]] و [[نجف]] مورد هجوم آنها قرار گرفت، کاشفالغطا در شهر نجف به دفاع از شهر و مقدسات و مردمِ آن برخاست و اسلحه به دست گرفت و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت. وی با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. پس از آن، وی دستور داد دیواری در اطراف شهر نجف بسازند تا هنگام هجوم وهابیان، شهر و مردمِ آن در امان باشند.<ref>امین، سیدمحسن، أعیان الشیعة، ج4، ص100 و 101.</ref> وی در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز با تألیف کتابی بهنام «منهج الرّشاد لمن أراد السّداد»، به نقد و ردّ آرای وهابیان پرداخت. | ||