پرش به محتوا

پیش‌نویس:طبائع‌ الاستبداد و مصارع‌ الاستعباد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۷: خط ۳۷:
کواکبی معتقد است که اگرچه علم در قرن‌های اخیر، حقايقی را كشف کرده كه آن به كاشفان و مخترعان اروپايى و آمريكائى نسبت داده شده است،  ولى اگر در آیات قرآن تدبر شود بیشتر این حقایق با صراحت و يا با اشارت ذكر شده است. از اين‌رو، ایشان آیه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» را دلیلی برای بیان مباحث علمی در قرآن می‌داند و در بعضی موارد، به فرضيات و كشفيات علمى آیات قران  اشاره می‌کند. از جمله: آتش بودن ماده اصلی هستی و اشاره قرآن به آن در آیه «ثم استوی الی السماء و هی دخان»، حرکت مستمر کائنات و اشاره قرآن به آن در آیات «و آیه لهم الارض میته فاحییناها» و «کل فی فلک یسبحون»، جدا شدن زمین از منظومه شمسی و اشاره به آن در آیه «إن السموات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما»، منشق شدن کره ماه از زمین و اشاره به آن در آیه «أفلا یرون أنا نأتی الارض ننقصها من أطرافها»، قائم بودن حیات جمادات به آب و اشاره به آن در آیه « وجعلنا من الماء کل شیء حی»، آفریده شدن هفت آسمان به شکل طبقاتی که یکی بر روی دیگری قرار دارد و همچنین زمین مانند آن در آیه «خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن»، ترقی نمودن اعضای عالم و از آن جمله آدم از جمادی و اشاره به آن در آیه «لقد خلقنا اانسان من سلاله من طین»، و...
کواکبی معتقد است که اگرچه علم در قرن‌های اخیر، حقايقی را كشف کرده كه آن به كاشفان و مخترعان اروپايى و آمريكائى نسبت داده شده است،  ولى اگر در آیات قرآن تدبر شود بیشتر این حقایق با صراحت و يا با اشارت ذكر شده است. از اين‌رو، ایشان آیه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» را دلیلی برای بیان مباحث علمی در قرآن می‌داند و در بعضی موارد، به فرضيات و كشفيات علمى آیات قران  اشاره می‌کند. از جمله: آتش بودن ماده اصلی هستی و اشاره قرآن به آن در آیه «ثم استوی الی السماء و هی دخان»، حرکت مستمر کائنات و اشاره قرآن به آن در آیات «و آیه لهم الارض میته فاحییناها» و «کل فی فلک یسبحون»، جدا شدن زمین از منظومه شمسی و اشاره به آن در آیه «إن السموات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما»، منشق شدن کره ماه از زمین و اشاره به آن در آیه «أفلا یرون أنا نأتی الارض ننقصها من أطرافها»، قائم بودن حیات جمادات به آب و اشاره به آن در آیه « وجعلنا من الماء کل شیء حی»، آفریده شدن هفت آسمان به شکل طبقاتی که یکی بر روی دیگری قرار دارد و همچنین زمین مانند آن در آیه «خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن»، ترقی نمودن اعضای عالم و از آن جمله آدم از جمادی و اشاره به آن در آیه «لقد خلقنا اانسان من سلاله من طین»، و...


===تآثیر استبداد بر علم===
===تأثیر استبداد بر علم===


از دیدگاه کواکبی، استبداد و علم از اسماء اضداد بوده و هر يك در مقام غلبه بر ديگرى است و همواره ميان آگاهان و استبدادگران درگيرى و مبارزه وجود دارد و چون استبداد نمی‌تواند بر مردمی که دچار گمراهی جهل و حیرت نشده‌اند، حاکم شود، از این‌رو، مستبد با علومی مانند: حکمت نظری، فلسفه عقلی، حقوق امم، سیاست مدنی، تاریخ تحلیلی و خطابه ادبی که به مردم درس زندگی می‌دهد و عقل و آگاهی آنان را افزایش دهد مخالف است. در حالی‌که از ناآگاهى مردم خوشحال است زيرا با بهره‏‌گيرى از نادانى و غفلت آنها مال ايشان را به غارت برده و آنان نیازمند شده و براى ادامه زندگى خود، مجبور به ستایش حاکم مستبد هستند و در این شرایط او با اختلاف درميان مردمان، آنان را به جان هم انداخته تا با تامين امنيت و ايجاد نظم دروغین، به تدبير و سياست خود افتخار كند.  چنین مردمی با آنکه امیال و آرزوهای خود را از دست داده‌اند، اما با این حال حاکم مستبد خود را به عنوان یک انسان عادل و مهربان می‌ستایند و حتی اگر او یکی از آنان را بکشد مردم اعتنایی نمی‌کنند و اگر افرادی بخواهند با ظلم و ستم وی مقابله کنند، توسط همين مردم ناآگاه آنان با متهم کردن به شورش حذف می‌کند.
از دیدگاه کواکبی، استبداد و علم از اسماء اضداد بوده و هر يك در مقام غلبه بر ديگرى است و همواره ميان آگاهان و استبدادگران درگيرى و مبارزه وجود دارد و چون استبداد نمی‌تواند بر مردمی که دچار گمراهی جهل و حیرت نشده‌اند، حاکم شود، از این‌رو، مستبد با علومی مانند: حکمت نظری، فلسفه عقلی، حقوق امم، سیاست مدنی، تاریخ تحلیلی و خطابه ادبی که به مردم درس زندگی می‌دهد و عقل و آگاهی آنان را افزایش دهد مخالف است. در حالی‌که از ناآگاهى مردم خوشحال است زيرا با بهره‏‌گيرى از نادانى و غفلت آنها مال ايشان را به غارت برده و آنان نیازمند شده و براى ادامه زندگى خود، مجبور به ستایش حاکم مستبد هستند و در این شرایط او با اختلاف درميان مردمان، آنان را به جان هم انداخته تا با تامين امنيت و ايجاد نظم دروغین، به تدبير و سياست خود افتخار كند.  چنین مردمی با آنکه امیال و آرزوهای خود را از دست داده‌اند، اما با این حال حاکم مستبد خود را به عنوان یک انسان عادل و مهربان می‌ستایند و حتی اگر او یکی از آنان را بکشد مردم اعتنایی نمی‌کنند و اگر افرادی بخواهند با ظلم و ستم وی مقابله کنند، توسط همين مردم ناآگاه آنان با متهم کردن به شورش حذف می‌کند.
===تأثیر استبداد بر بزرگی===
===تأثیر استبداد بر مال===
===تأثیر استبداد بر تربیت===
===تأثیر استبداد بر اخلاق===
===رهایی از استبداد===
confirmed
۵٬۸۳۵

ویرایش