confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
كواكبى معتقد است که خداوند استعداد صلاح و فساد را در وجود انسان آفريده است و او به حسب نوع تربيت مىتواند برتر از فرشتگان و يا پستتر از شياطين شود. و در آغاز، تربيت پدر و مادر سبب بكارگيرى استعداد وى در راه صلاح و فساد مىگردد و پس از آن، مربيان و آموزههاى دينى است كه در تربيت آدمى نقش اساسی دارد. و همچنین همسر، محيط، نظام اجتماعى و سياسى میتواند كه جسم و روح او را تحت تأثير قرار دهد. از اینرو حکومت موفق، حکومتی است که در خصوص تربیت انسان، به نیازهای قبل از تولد انسان، با وضع قوانین سالم در امر ازدواج، و به بعد از تولد انسان، با استخدام قابلهها و آبلهكوبان و پزشكانی برای مراقبت وی، تأسیس پرورشگاه براى كودكان سرراهى تاسيس، ساختن مكتب، مدرسه، تماشاخانهها، انجمنها، كتابخانهها و موزهها، توجه کند و با وضع مقرراتی آداب و حقوق را حفظ و سنتهاى قومى و احساسات ملى را تقويت کند. از نظر ایشان حكومتهاى استبدادى نه تنها هيچ گونه مراقبتى در تربيت و رشد انسان ندارند، بلكه در فساد جسم و روح وی نیز میکوشند. از اینرو، استبداد، اخلاق و دین را فاسد و اخلاص را ازبندگان و خلوص را از مذهب سلب میکند. در این صورت اثربخشی نماز، در نهی از منکر، و روزه، در بازداری از هوای نفس، از بین رفته و حکمت و سر عبادت زایل میشود و همچنين برخى آموزههاى مذهبى از محتواى حقيقى تهى و دستآويزى براىتسليت و آرامش و بىتفاوتى مسلمانان شود و افرادى كه در نظام استبدادى بسر مى برند،تحت تاثير روحيات حكام و خواسته هاى آنان، به لذت هاى زودگذر مادى همچون پر كردن شكم و تهى كردن شهوت بسنده مى كنند و از لذت هاى روحانى مانند: لذت دانش آموزى، بخشش مال، رفع حاجت هاى مؤمنان، تسخير قلوب مردمان، محروم می شوند. در نگاه کواکبی، انسان اسير استبداد، ترسو، ظالم، حسود و بخيل، در برابر قدرت مافوق خود، متواضع و چاپلوس و رياكار، درمقابل زيردست خود، سختگير و ستمكار و نسبت به همرديف خويش حسود و مكار است<ref>همان، صص 87-77.</ref>. | كواكبى معتقد است که خداوند استعداد صلاح و فساد را در وجود انسان آفريده است و او به حسب نوع تربيت مىتواند برتر از فرشتگان و يا پستتر از شياطين شود. و در آغاز، تربيت پدر و مادر سبب بكارگيرى استعداد وى در راه صلاح و فساد مىگردد و پس از آن، مربيان و آموزههاى دينى است كه در تربيت آدمى نقش اساسی دارد. و همچنین همسر، محيط، نظام اجتماعى و سياسى میتواند كه جسم و روح او را تحت تأثير قرار دهد. از اینرو حکومت موفق، حکومتی است که در خصوص تربیت انسان، به نیازهای قبل از تولد انسان، با وضع قوانین سالم در امر ازدواج، و به بعد از تولد انسان، با استخدام قابلهها و آبلهكوبان و پزشكانی برای مراقبت وی، تأسیس پرورشگاه براى كودكان سرراهى تاسيس، ساختن مكتب، مدرسه، تماشاخانهها، انجمنها، كتابخانهها و موزهها، توجه کند و با وضع مقرراتی آداب و حقوق را حفظ و سنتهاى قومى و احساسات ملى را تقويت کند. از نظر ایشان حكومتهاى استبدادى نه تنها هيچ گونه مراقبتى در تربيت و رشد انسان ندارند، بلكه در فساد جسم و روح وی نیز میکوشند. از اینرو، استبداد، اخلاق و دین را فاسد و اخلاص را ازبندگان و خلوص را از مذهب سلب میکند. در این صورت اثربخشی نماز، در نهی از منکر، و روزه، در بازداری از هوای نفس، از بین رفته و حکمت و سر عبادت زایل میشود و همچنين برخى آموزههاى مذهبى از محتواى حقيقى تهى و دستآويزى براىتسليت و آرامش و بىتفاوتى مسلمانان شود و افرادى كه در نظام استبدادى بسر مى برند،تحت تاثير روحيات حكام و خواسته هاى آنان، به لذت هاى زودگذر مادى همچون پر كردن شكم و تهى كردن شهوت بسنده مى كنند و از لذت هاى روحانى مانند: لذت دانش آموزى، بخشش مال، رفع حاجت هاى مؤمنان، تسخير قلوب مردمان، محروم می شوند. در نگاه کواکبی، انسان اسير استبداد، ترسو، ظالم، حسود و بخيل، در برابر قدرت مافوق خود، متواضع و چاپلوس و رياكار، درمقابل زيردست خود، سختگير و ستمكار و نسبت به همرديف خويش حسود و مكار است<ref>همان، صص 87-77.</ref>. | ||
===استبداد و ترقی=== | |||
===رهایی از استبداد=== | ===رهایی از استبداد=== |