۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>. | ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>. | ||
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهابالدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابنعربی]] و [[ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>. | ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهابالدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابنعربی]] و [[ابن رشد|ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>. | ||
== بازگشت به شیراز ملاصدرا == | == بازگشت به شیراز ملاصدرا == | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
# اسفار اربعه | # اسفار اربعه | ||
به تعبیر [[حسن حسن زاده آملی|علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بیگمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه ابنعربی مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار | به تعبیر [[حسن حسن زاده آملی|علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بیگمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه ابنعربی مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنی ابنعربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶</ref>». | ||
صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان میدارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافتههایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد». | صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان میدارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافتههایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد». |